بیش از ۳۰۰ تن از مردم نیجریه به جرم شیعه بودن به خاک و خون کشیده میشوند؛ اما هیچ برجی در جهان به احترام خون این همه انسان خاموش نمیشود و هیچ مجسمهای در جهان [...]
یادداشت: بیش از
۳۰۰ تن از مردم نیجریه به جرم شیعه بودن به خاک و خون کشیده میشوند؛ اما
هیچ برجی در جهان به احترام خون این همه انسان خاموش نمیشود و هیچ
مجسمهای در جهان رنگ همدردی به خود نمیگیرد؛ رسانههای مختلف جهان از
رسانههای عربی تا رسانههای غربی، هیچکدام تصاویر سیاهپوستان نیجریه را
تیتر یک نمیکنند و نهتنها سیاستمداران جهان زبانهایشان برای تسلیت به
مردم نیجریه نمیچرخد، بلکه رئیسان سازمانهای مدعی حقوق بشر نیز، مهر سکوت
بر دهانهایشان زدهاند. این سکوت و سکون زمانی دردناکتر میشود و اوج
مظلومیت شیعیان نیجریه و زندانی شدن زاکزاکی را پررنگتر میکند که صدای
اعتراضی از رئیس دولت بزرگترین کشور شیعه جهان نیز به گوش نمیرسد.
دردهایی
که ناخودآگاه ذهن را به مقایسه میکشاند و به چند هفته عقبتر به انفجار
در خیابانهای پاریس و کشته شدن اروپاییها میبرد و در ذهن تیترهای مکرر
رسانههای جهان و گزارشهای زنده آنها از پاریس را تداعی میکند که لحظه به
لحظه وضعیت پایتخت فرانسه را مخابره میکردند؛ به یادمان میآورد که
رئیسجمهور ایران در کوتاهترین فاصله زمانی ممکن برای سفیدپوستان پیام
تسلیت صادر کرد. هنرمندانی را پیش چشمانمان قرار میدهد که خود را روشنفکر
میداننـد و دعا برای پاریـس را مکرراً بازنشـر میدادنـد و تصاویـر شمع و
اشک و دستهگلها مقابل سفارت فرانسه را در برابرمان قرار میدهد. در میان
این قیاسها از خود میپرسیم که بهراستی بشر به کدامسو میرود؟
ادای دین لیگ برتری ها به کشته شدگان پاریس
آنچه
گفته شد، به معنای همدردی نکردن با مردم فرانسه یا زیرسؤال بردن همدردی با
اروپاییان نیست؛ چرا که آن واقعه به حقیقت تلخ بود و قطعاً محکوم است؛ اما
چرا باید رنگ پوست، بعضی بشرها را بشرتر از بعضی دیگر کند! چرا آنان که با
شعار انسانیت با کشتگان پاریس همدردی میکردند، وقتی در نیجریه مردم
قتلعام میشوند، انسانیت را به یاد نمیآورند؟ و مضحکتر آنکه تساوی حقوق
همه آدمها از زبان همین افراد شنیده میشود که از کنار کشتگان نیجریه
بیتفاوت میگذرند و برای کشتگان فرانسوی گریبان چاک میکنند.
ادای دین لیگ برتری ها به کشته شدگان پاریس