با نزديک شدن به انتخابات پنجمين دوره مجلس خبرگان رهبري که بطور همزمان با دهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در هفتم اسفندماه سال آينده برگزار خواهد شد، آرايش سياسي احزاب و گروههاي سياسي، معطوف به رقابت انتخاباتي در حال شکلگيري است. هر يک از جريانهاي سياسي کشور مبتني بر تحليل خود از وضعيت سياسي کشور، برنامه ريزي مستقلي براي موفقيت در انتخابات آتي داشتهاند. در اين ميان هر دو جريان اصلي کشور با موانعي نيز براي موفقيت مواجهاند.
در اين بين شناخت جايگاه مجلس خبرگان رهبري در نظام تصميمگيري در جمهوري اسلامي و ساختار آن مجلس ميتواند اهميت بيشتر اين مجلس را آشکار نمايد. مجلس خبرگان رهبري، از جمله نهادهاي سياسي نظام تصميمگيري در جمهوري است که وظايف و ساختار آن در قانون اساسي به روشني آمده است. همچنين با محوريت اصول قانوني، آييننامه داخلي نيز توسط مجلس خبرگان تنظيم گرديده که با بررسي آن ميتوان وظايف و ساختار اين مجلس را مورد مطالعه قرار داد.
1. وظايف خبرگان
مجلسخبرگان، نهادي است كه به موجب قانون اساسي، سه مسئوليتِ مهم درباره رهبري نظام دارد: «انتخاب»، «بركناري» و «نظارت».
الف) انتخاب رهبر: انتخاب رهبري در ايران، مانند بسياري از كشورها به صورت دو مرحلهاي است؛ مردم در مرحله اول، به خبرگان مورد اعتماد خود رأي ميدهند و در مرحله دوم، نمايندگان مردم، از فقهاي واجد شرايط، بهترين آنان را براي رهبري انتخاب مينمايند. بسياري از صاحب نظران، انتخابات دو مرحلهاي را براي تعيين رهبر، مناسبتر ميدانند، زيرا معتقدند علاوه بر اينكه نمايندگان مردم، در فضايي به دور از هيجانات و تبليغات، به بررسي و تصميمگيري ميپردازند، تجربه نيز نشان داده كه وقتي فردي با رأي مستقيمِ اكثريت مردم به رياست ميرسد، بيشتر در معرض سوء استفاده از قدرت قرار دارد و كشور را به سوي ديكتاتوري پيش ميبرد.
اين شيوه، معقولترين راه براي تعيين رهبر است، زيرا در بسياري از نظامهاي مبتني بر انتخابات، براي دستيابي به بالاترين مقام اجرايي كشور، اگر داوطلبان از نظر: «سنّ»، «تابعيتِ» آن كشور و «اقامتِ» در آن، واجد شرايط باشند، ميتوانند خود را كانديداي رياست كنند. و اين شرايط به سهولت، براي مجريان انتخابات قابل تشخيص است، ولي در نظام اسلامي، رهبري نظام بايد از صلاحيت بالاي علمي و شايستگي اخلاقي و قدرتِ مديريت برخوردار باشد. همانگونه كه براي گزينشِ مهندسِ متبحّر يا پزشك حاذق، نميتوان به رأي عمومي اكتفا نمود و بايد به متخصصين آن امر رجوع شود، در گزينشِ «فقيه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدير و مدبّر» نيز بايد با مراجعه به خبرگان، برترين فرد از واجدين شرايط را شناسايي نمود.
معيارهاي انتخابِ رهبر توسط مجلسخبرگان در اصل يكصدوهفتم آمده است:«خبرگان رهبري در باره همه فقهاي واجد شرايط مذكور در اصول پنجم و يكصدونهم، بررسي و مشورت ميكنند، هرگاه يكي از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعي يا داراي مقبوليت عامه يا واجد برجستگي خاص در يكي از صفات مذكور در اصل يكصدونهم تشخيص دهند، او را به رهبري انتخاب ميكنند و در غير اين صورت، يكي از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفي مينمايند.»
در جهت اجراي اين اصل و شناختِ شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصدونهم قانوناساسي، كميسيوني مركّب از يازده نفر عضو اصلي و چهار نفر عضو عليالبدل در مجلسخبرگان تشكيل ميگردد. وظيفه اصلي اين كميسيون، تحقيق در باره همه موارد مربوط به شرايط رهبر، موضوع اصول ياد شده، كساني كه در مظانّ رهبري قرار دارند و ارائه نتايج حاصله به هيئترئيسه براي بررسي مجلس خبرگان است.
ب) عزل رهبر: «تداوم رهبري» ولي امر، به «استمرار صلاحيت و شايستگي» وي بستگي دارد و با فقدانِ هر يك از شرايطِ لازم براي رهبري، مشروعيت آن از بين ميرود. البته برخي از فِرق اسلامي عقيده دارند كه اين شرايط در آغاز مورد نياز است و پس از تحقق ولايت، هيچ عاملي از قبيل فسق و ظلم، خللي در مشروعيت حاكم پديد نميآورد و نميتوان بدين وسيله عقد خلافت و امامت را بر هم زده و حاكم را عزل كرد.[8]
ولي شيعه اصرار دارد كه با كمترين انحراف، رهبري منصب خود را از دست داده و بايد او را بركنار نمود:
حضرت امام ميفرمايند: «فقيه، اگر يك كلمه دروغ بگويد، يك قدم بر خلاف بگذارد، ولايت ندارد.»[1]
و در جايي ديگر تاکيد دارند: « فقيه اگر پايش را اين طور بگذارد، اگر يك گناه صغيره هم بكند از ولايت ساقط است.» [2]
در قانون اساسي در سه مورد بركناري رهبري پيشبيني شده است:
1. ناتواني از انجام وظايف رهبري؛ 2. از دست دادن يكي از شرايط رهبري؛ 3. كشف فقدان يكي از شرايط از آغاز.
در هر يك از اين موارد، قانوناساسي، تشخيص و تصميم را بر عهده مجلسخبرگان نهاده است. اصل يكصدويازدهم ميگويد:«هرگاه رهبر از انجام وظايف قانوني خود ناتوان شود، يا فاقد يكي از شرايط مذكور در اصول پنجم ويكصدونهم گردد، يا معلوم شود از آغاز فاقد بعضي از شرايط بوده است، از مقام خود بركنار خواهد شد. تشخيص اين امر، به عهده خبرگان مذكور در اصل يكصدوهشتم ميباشد.»
مجلسخبرگان براي اجراي اين اصل، داراي كميسيوني مركب از يازده نفر عضو اصلي و چهار نفر عليالبدل است. بستگانِ نزديك سببي و نسبي رهبر نميتوانند در اين كميسيون عضو باشند. كميسيون موظف است اطلاعات لازم در باره اين اصل را به دست آورده و نسبت به صحت و سُقم گزارشات واصله، بررسي نمايد. اگر دوسوم كميسيون و هيئترئيسه، به تشكيل اجلاس خبرگان براي رسيدگي و عمل به اصل يك صدويازدهم، رأي دهند، اجلاس خبرگان در اولين فرصت تشكيل ميشود و پس از بررسيهاي لازم رأيگيري انجام ميگيرد.
ج) نظارت بر رهبر: در جامعه اسلامي، دو نوع نظارت بر رهبري وجود دارد: نظارتِ عام مردم كه در جهت ايفاي نقش «النصيحة لائمة المسلمين» و «امر به معروف و نهي از منكر» انجام ميگيرد. نوع ديگر، نظارت نهادينه كه توسط نهاد خاصّي اِعمال ميگردد و پشتوانه «حقوقي» دارد. در اين نظارت، صرفاً به ارزيابي وقايعِ آشكار و موضعگيريهاي پيدا اكتفا نميشود، بلكه حقّ تفحّص داشته و ميتواند از مقام مسئول پاسخ بخواهد.
در نظام اسلامي، رهبري داراي دو مسئوليت «جزايي» و «سياسي» است. از نظر جزايي، تشريفات خاصي براي بررسي اتهامات او در دادگاه وجود ندارد و در اصل يكصدوهفتم قانوناساسي تصريح شده كه «رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است». لذا رسيدگي به تخلفات او مانند ساير شهروندان است. در حاليكه در برخي كشورها مانند آمريكا، رئيس جمهور از نوعي مصونيت قضايي برخوردار است و در باره جرايمي از قبيل ارتشا، دادگاه عادي نميتواند رسيدگي كند، بلكه ابتدا كنگره به موضوع ميپردازد و سپس پرونده در مجلس سنا مطرح ميشود و براي رأي به محكوميتِ رئيس جمهور، رأي دو سوم سناتورها لازم است.
علاوه بر اين در جمهوري اسلامي، مجلسخبرگان عهدهدار نظارت بر رهبري است. كه مستفاد از اصل يكصدويازدهم قانوناساسي است:
تشخيص ناتواني رهبر از انجام وظايف قانوني خود يا فقدان يكي از شرايط بر عهده مجلس خبرگان است. زيرا خبرگان مسئوليت «عزل رهبر» را بر عهده دارد - نص اصل يكصدويازدهم قانوناساسي - پس لازمه آن نظارت بر توانايي رهبري و استمرار شرايط آن است.[3] و البته اين نظارت، در تضاد با ولايت مطلقه نيست.[4]
مجلسخبرگان براي انجام اين وظيفه، داراي كميسيون تحقيق است كه علاوه بر رسيدگي به گزارشات واصله و تحقيق در باره صحت و سقم آنها به تشكيلات اداري رهبري نيز توجه داشته و به آن مقام در جلوگيري از نفوذ و دخالت عناصر نامطلوب در تشكيلات نهاد رهبري مساعدت مينمايد.[5]
انجام هر عملي كه بهطور مستقيم، در تأمين هدف مجلس خبرگان، مؤثر باشد، وظيفه اصلي اين مجلس است و انجام اَعمالي كه اثر مستقيم آن، تأمين هدف مزبور نباشد، وظيفه فرعي تلقّي ميگردد. بديهي است كه نتيجه نهايي وظايف جنبي، حُسن اجراي وظايف اصلي خواهد بود. از وظايف فرعي مجلس خبرگان، وضع قوانين مربوط به اين مجلس و رسيدگي به بودجه سالانه اين مجلس است.
د) وضع قوانين مجلس خبرگان و تفسير آنها: مطابق اصل يكصدوهشتم قانون اساسي:«قانون مربوط به تعداد و شرايط خبرگان، كيفيت انتخاب آنها و آييننامه داخلي جلسات آنان، براي نخستين دوره، بايد به وسيله فقهاي اوّلين شوراي نگهبان، تهيه و با اكثريت آراي آنان، تصويب شود و به تصويب نهايي رهبر انقلاب برسد. از آن پس، هرگونه تغيير و تجديد نظر در اين قانون و تصويب ساير مقرّرات مربوط به وظايف خبرگان، در صلاحيت خود آنان است.»
به منظور انجام بهتر اين وظيفه، كميسيون اصل يكصدوهشتم، در مجلس خبرگان تشكيل ميشود كه وظيفه آن، بررسي قوانين مربوط به خبرگان، از جمله انتخابات و آييننامه داخلي اين مجلس است.
مرجع وضع هر قانون، بايد مرجع تفسير آن نيز باشد؛ زيرا واضعِ قانون به مراد خود آگاه است. بر اين اساس، مادّه 45 آييننامه داخلي مجلس خبرگان، مقرّر كرده كه: «تفسير قانون انتخابات و آييننامه داخلي مجلس خبرگان، در موارد ابهام، با خود خبرگان است». اطلاق اين مادّه، موادِّ قانوني مربوط به خبرگان را كه از سوي فقهاي اوّلينِ شوراي نگهبان، تهيه و تصويب شده است، نيز شامل ميشود. در نتيجه، تنها مرجع تفسير قوانين مربوط به خبرگان، خود آنان هستند.
ه) رسيدگي به بودجه سالانه مجلس خبرگان: مطابق مادّه 47 آييننامه داخلي مجلس خبرگان: «به منظور انجام امور زير، كميسيوني به نام كميسيون امور مالي و اداري، مركب از نُه عضو اصلي و سه عضو عليالبدل، تشكيل ميگردد:
1. بررسي و پيشنهاد هزينههاي مجلس خبرگان و تقديم آن به هيئت رئيسه، جهت تصويب و ارائه آن به دولت، جهت درج در بودجه سالانه كلّ كشور؛
2. تنظيم نمودار تشكيلاتي و ضوابط استخدامي كارمندان با همآهنگي سازمان مديريت و برنامهريزي و نظارت بر حُسن جريان امور اداري و ارائه آن به هيئت رئيسه؛
3. بررسي و پيشنهاد هزينههاي ناشي از امور نمايندگي و ارائه آن به هيئت رئيسه؛
4. بازرسي و رسيدگي در مورد كلّيه اموال و داراييهاي منقول و غير منقول مجلس خبرگان و تحقيق و تسويه كلّيه حسابها و رسيدگي به هزينه كرد بودجه سالانه مجلس خبرگان و تقديم گزارش آن به مجلس خبرگان.»
2. ساختار مجلس خبرگان
مجلس خبرگان، از دو بخش هيئت رئيسه و كميسيونها تشكيل ميشود:
الف) هيأت رئيسه؛
مجلس خبرگان، داراي دو گونه هيأت رئيسه است: هيأت رئيسه سِنّي كه در اوّلين جلسه مجلس خبرگان، بر اساس سنّ نمايندگان، تعيين ميشود كه مسنترين فرد از خبرگان حاضر، به عنوان رئيس سِنّي و فرد بعدي به منزله نايبرئيس و دو نفر از جوانترين خبرگان حاضر، به سِمَت منشي، معين ميشوند و در جايگاه مخصوص قرار ميگيرند.
هيأت رئيسه سنّي، وظايف زير را بر عهده دارد:اداره جلسه افتتاحيه؛ انجام دادن مراسم تحليف؛ اجراي انتخابات هيئترئيسه دائم.
هيأت رئيسه سِنّي، با انتخاب اعضاي هيأت رئيسه دائم، به كار خود پايان ميدهد. مدّت زمان هيأت رئيسه سِنّي، فقط در اوّلين جلسه هر دوره از مجلس خبرگان است. هيأت رئيسه دوم، هيأت رئيسه دائم است. اين هيأت، مركَّب از رئيس، دو نايبرئيس، دو منشي و دو كارپرداز است كه از ميان اعضاء، براي مدّت دو سال و با رأي مخفي، انتخاب ميشوند.
انتخاب رئيس، با رأي اكثريت مطلق حاضران و انتخاب نوّاب رئيس و منشيان و كارپردازان، هر كدام جداگانه و با اكثريت نسبي و به صورت مخفي خواهد بود. در صورتي كه در انتخاب رئيس، در مرحله اوّل، اكثريت مطلق حاصل نشود، از بين دو نفري كه بيشترين رأي را كسب كردهاند، با رأيگيري مجدّد و اكثريت نسبي، رئيس، انتخاب ميشود. رياست مجلس خبرگان، علاوه بر اداره جلسات مجلس خبرگان، بر كلّيه امور اداري، مالي، استخدامي و
سازماني مجلس خبرگان، نظارت دارد و بايد با ارتباط منظَّم با رهبري، شرايط را براي انجام دادن وظايف مجلس خبرگان آسان كند. وي، مصوَّبات قانوني مجلس خبرگان را امضا و به مراجع ذيربط ابلاغ ميكند. رئيس مجلس خبرگان، موظَّف است گزارشي سالانه از عملكرد و اقدامات هيأت رئيسه را به مجلس خبرگان ارائه كند.
ب) كميسيونها؛ به منظور بررسيهاي كارشناسي و تهيه گزارش جهت طرح در جلسات رسمي، كميسيونهاي زير در مجلس خبرگان تشكيل شده است:
1. كميسيون اصل 108 قانون اساسي: به منظور بررسي و تدوين قوانين مربوط به خبرگان، از جمله انتخابات و آييننامه داخلي مجلس خبرگان، تشكيل ميگردد. اعضاي اصلي آن، يازده نفر و اعضاي عليالبدل، چهار نفرند.
2. كميسيون امور مالي و اداري: به بررسي امور مالي و اداري مجلس خبرگان ميپردازد، داراي نه عضو اصلي و سه عضو عليالبدل است.
3. كميسيون اصل 107 و 109 قانون اساسي: به منظور آمادگي خبرگان براي اجراي اصل يكصدوهفتم و شناخت حدود و شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصدونهم قانون اساسي، كميسيوني مركّب از يازده نفر عضو اصلي و چهار نفر عضو عليالبدل، تشكيل مي شود تا در باره همه موارد مربوط به شرايط و صفات رهبر و در باره همه كساني كه در مظانّ رهبري قرار دارند، تحقيق و بررسي به عمل آورد و نتايج آن را به هيأت رئيسه ارائه كند. گزارش اين كميسيون، سرّي تلقي ميشود و به صورت اسناد طبقهبندي شده، حفاظت ميگردد و بدون تصويب مجلس خبرگان، در اختيار ديگري قرار نميگيرد، مگر رهبري، كه عنداللزوم به اطّلاع وي ميرسد.
4. كميسيون سياسي - اجتماعي: به منظور آگاهي مستمر اعضاي مجلسخبرگان از تحوّلات مهمِّ داخلي و جهاني، به ويژه در زمينه مسائل سياسي، فرهنگي، مديريتي، امنيتي و اقتصادي تشكيل ميشود و موظَّف است با تشكيل جلسات با حضور نخبگان و مسئولان امور سياسي، امنيتي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، مسائل مهم داخلي و جهاني را كه به نحوي، به انجام وظايف خبرگان، به ويژه وظايف مذكور در اصول يكصدوهفتم و يكصدونهم قانوناساسي، مربوط ميشود، مورد بررسي قرار دهد و گزارش آن را به هيأت رئيسه تقديم كند تا در اوّلين اجلاسيه خبرگان، به اطّلاع اعضا رسد.
5. كميسيون تحقيق موضوع اصل 111 قانون اساسي: به منظور اجراي اصل يكصد و يازدهم قانون اساسي و براي نظارت بر استمرار شرايطي كه در اصل پنجم و يكصدونهم قانون اساسي براي رهبري ذكر شده است و تصميمگيري در موارد فقدان آن، تشكيل ميشود. تحقيقات و مذاكرات اين كميسيون، محرمانه است. مجلس خبرگان، به وسيله اين كميسيون، موضوع نظارت بر رهبري را به اجرا ميگذارد. اين كميسيون، بايد هرگونه اطّلاعات لازم را در رابطه با اصل صدويازده، در محدوده قوانين و موازين شرعي، تحصيل كند و نسبت به صحّت و سُقْم گزارشهاي مربوطه، بررسي لازم را به عمل آورد. ساير اعضاي خبرگان نيز، اطّلاعات خود را در باره اصل صدويازده، در اختيار اين كميسيون قرار ميدهند. كميسيون، بعد از بررسي و تحقيق، در صورتي كه مطالب مذكور را براي تشكيل اجلاس خبرگان، كافي نداند، موضوع را با عضو يا اعضاي خبرگان كه اطّلاعات را در اختيار گذاردهاند، در ميان ميگذارد و توضيحات خود را ارائه ميكند و در صورتي كه آنان قانع نشدند، اگر اكثريت نمايندگان، تقاضاي تشكيل جلسه فوقالعاده را كنند، اجلاسيه مجلس خبرگان، برگزار ميشود.
6. كميسيون بررسي راههاي پاسداري و حراست از ولايت فقيه: به منظور بررسي راههاي مناسبِ پاسداري و حراست از ولايت فقيه، تشكيل ميگردد. اهم وظايف آن، ارائه پيشنهاد به هيأت رئيسه در اين امور است:
1.6. تحقيق و پژوهش در موضوع حكومت اسلامي، بالاخص ولايت فقيه، تأليف و نشر آن به صورتهاي مناسب و پاسخ به شبهات؛
2.6. معرّفي ولايت فقيه در مجامع علمي داخل و خارج كشور و در سطح عموم مردم؛
3.6. بررسي شيوههاي مناسب تدريس و ترويج انديشه حكومت اسلامي و ولايتفقيه، در سطوح مختلف تحصيلي دانش آموزان و دانشجويان و نيز در سطح رسانههاي عمومي، خصوصاً صدا و سيما و ارائه راهكارهاي مناسب به هيئت رئيسه مجلس خبرگان.
3. شرايط نمايندگان مجلس خبرگان
قانون اساسي، بصراحت، شرايط نمايندگان مجلس خبرگان را بيان نكرده و تعيين آن را مطابق اصل يكصدوهشتم، براي نخستين دوره، به فقهاي اوّلين شوراي نگهبان و پس از آن، به خود مجلس خبرگان واگذار كرده است؛ امّا با دقّت در اصول مربوط، ميتوان كلّياتي را در مورد شرايط اعضاي مجلس خبرگان به دست آورد. به ضرورت تناسبِ حكم و موضوع، اعضاي خبرگان،
اوّلاً، بايد داراي درجهاي از فقاهت و آگاهي بر مسائل سياسي و اجتماعي روز باشند كه قدرت تشخيص «اعلم به احكام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعييا شخص واجد مقبوليت عامه» را داشته باشند.
ثانياً، داراي مرتبهاي از تقوا باشند كه در اظهار نظر خويش، فقط مصالح اسلام و مسلمانان را در نظر گيرند و نه منافع فردي و گروهي را. از سوي ديگر، در صورتي كه اهل خبره، به آنچه ميگويد، اعتقاد نداشته باشد و يا داراي سوابق سوء سياسي و اجتماعي باشد، بدون ترديد، نميتوان به تشخيص او اعتماد كرد.
در قانون انتخابات مجلس خبرگان، شرايطي به شرح زير، آمده است:
خبرگان منتخب مردم، بايد داراي شرايط زير باشند:
الف) اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگي اخلاقي؛
ب) اجتهاد در حدّي كه قدرت استنباط بعض مسائل فقهي را داشته باشد و بتواند وليفقيه واجد شرايط رهبري را تشخيص دهد؛
ج) بينش سياسي و اجتماعي و آشنايي با مسائل روز؛
د) معتقد بودن به نظام جمهوري اسلامي ايران؛
ه) نداشتن سوابق سوء سياسي و اجتماعي.
در كنار تصريح به ضرورت برخورداري نمايندگان خبرگان از شرايط فوق، اين قانون، بر نفي ضرورت بعضي از شرايط، تصريح كرده است كه «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند.».
نكته پاياني درباره شرايط نمايندگان مجلس خبرگان، «مرجع تشخيص واجدان شرايط» است. اين موضوع، از اهمّيت زيادي برخوردار است. تبصره يكم مادّه سوم قانون انتخابات مجلس خبرگان، مرجع تشخيص دارا بودن شرايط مورد نظر را فقهاي شوراي نگهبان دانسته است. بهطور معمول، فقهاي مزبور، براي كساني كه اجتهادشان محرز نيست، اقدام به برگزاري امتحان و اختبار ميكنند و شرايط ديگر را با تحقيق و تفحص احراز ميكنند.
مطابق تبصره دوم مادّه 3، كساني را كه رهبر، صريحاً و يا ضمناً، اجتهاد آنان را تأييد كرده باشد، از نظر علمي، نيازمند تشخيص فقهاي شوراي نگهبان نخواهند داشت.
[1]- صحيفه امام، ج 11، ص 464، 7/10/58.
[2]- صحيفه امام، ج 11، ص 306، 26/9/58.
[3]- ر.ک: مشروح مذاکرات شوراي بازنگري قانون اساسي؛ صص 1264 و 1259.
[4]- ر.ک: آيت الله جوادي آملي؛ ولايت فقيه؛ صص 455 و 496.
[5]- ماده 41 آيين نامه داخلي مجلس خبرگان رهبري.