(روزنامه آرمان - 1394/06/31 - شماره 2859 - صفحه 7)
* ماجراي تقابل آيتا... مصباحيزدي با مواضع آيتا... هاشمي هر روز شكل جديدتري به خود ميگيرد، به گونهای كه در هفتههاي گذشته اين وضعیت شدت بيشتري گرفته است. به نظر شما چرا برخي از محبوبيت و مشي اعتدالي آيتا... هاشمي بيمناكند و به بهانههاي مختلف عليه ايشان موضع میگیرند؟
** براي پاسخ به اين سوال در ابتدا بايد وضعيت اخلاقي فضاي سياسي در سالهاي اخير را مورد بررسي قرار داد. متاسفانه در سالهاي اخير نوعي فرهنگ سطحی و ادبيات كوچه و بازاري بر فضاي سياسي حاكم شده است. بنده نگران اين مساله هستم كه نسل پس از ما درباره ادبيات سياستمداران عصركنوني چه قضاوتي خواهند كرد. نكته ديگر اينكه تقابل آيتا... مصباح با آيتا... هاشمي تفاوت دو نوع نگرش فكري و سياسي است كه از ابتدا و حتي قبل از انقلاب شروع شد و تا امروز نيز به صورت كجدار و مريز ادامه داشته است.
البته اين تقابل به دليل فعاليت بيشتر آقاي مصباح در سالهاي اخير شكل جديدي به خود گرفته و شدت پيدا كرده است. پس از رحلت حضرت امام (ره) به يك باره فعاليت سياسي آقاي مصباح بيشتر شد و از يك حالت درونگرايي سياسي به حالت برونگرايي و كنشگرايي سياسي تغيير وضعيت دادند. دليل اين مساله نيز جاي تامل و بررسي دارد كه چرا فعاليتهاي ايشان و هوادارانشان دقيقا پس از رحلت حضرت امام (ره) بيشتر شد و تا قبل از آن وضعيت ديگري داشت. تقابل ديدگاههاي آقاي هاشمي و آقاي مصباح يزدي از قبل از انقلاب آغاز شد. البته اين تقابل تنها در اين دو شخصيت خلاصه نميشد و بين شخصيتهاي ديگر نيز وجود داشت.
قبل از انقلاب در زمينه انديشه ديني دو ديدگاه متفاوت درباره نوانديشي ديني و تفكرات سنتي ديني وجود داشت كه اين شكاف پس از انقلاب نيز در شكلهاي مختلف خود را نشان داد. تقابل آيتا... مصباح تنها با آيتا... هاشمي نبود و وي با آيتا... بهشتي نيز زاويه داشت. در نتيجه تقابل امروزي هاشمي و مصباح در مسائل سياسي تاريخچه بسي طولاني در مسائل سياسي و همچنين انديشه ديني دارد. اين تقابل ريشه در دو نگرش بسيار مهم تاريخي و فكري در گذشته دارد. نگرش نخست ريشه در باورهاي سياسي، اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي حضرت امام (ره) دارد. اين ديدگاه در شكلهاي مختلف و از جمله اهميت به نظريات و آراي مردم در مقاطع مختلف تاريخي خود را نشان داده است. نگرش دوم اما ديدگاه متفاوتي نسبت به تفكر ياران نزديك حضرت امام (ره) مانند آقاي هاشمي دارد. اين نوع نگرش همواره از مواضع خود حمايت كرده و درصدد اشاعه آن به افكار عمومي نيز برآمده است.
اين نگرش در نهايت در شكل دولت محمود احمدينژاد متبلور شد و به مدت هشت سال سكان مديريت كشور را به دست گرفت. البته اين هشت سال با خسارتها و مشكلات متعددي براي كشور همراه بود. در نتيجه اين تقابل يك دوگانه تاريخي است كه يكي از اين نگرشها به انقلاب اسلامي منجر شده و در نماد حضرت امام و ساختارهاي نظام و قانون اساسي كشور تبلور پيدا كرده است. به همين دليل در برخي از مقاطع تاريخي جريان مقابل ياران نزديك حضرت امام براي به حاشيه راندن جريان اصلي انقلاب فعاليت خود را تشديد ميكند و با هجمه عليه شخصيتهاي تاثيرگذار اين جريان مانند آيتا... هاشمي درصدد تثبيت خود در بين افكار عمومي برميآيد. در نتيجه نبايد تقابل آقاي مصباح با آيتا... هاشمي را يك كشمكش شخصي تلقي كرد و بايد آن را به عنوان دو نوع تفكر و نگرش در طول تاريخ انقلاب مورد بررسي قرار داد.
* اصلاحطلبان و آيتا... هاشمي در شرايط كنوني چه رابطهاي با يكديگر دارند؟ برخي از اصولگرايان معتقدند كه آيتا... هاشمي به اصلاحطلبان نزديك شده در حالي كه در گذشته مورد هجمه اصلاحطلبان قرار گرفته است. آيا ديدگاههاي سياسي آيتا... هاشمي تغییر پیدا کرده است؟
** هسته اصلي چنين ديدگاهي در خارج از اردوگاه اصلاحطلبي شكل گرفته است. اصولگرايان با تكرار اين ادعا كه اصلاحطلبان عليه آيتا... هاشمي هجمه ميكردهاند به نوعي اين مساله را در افكار عمومي مطرح كردهاند كه مورد پذيرش نيز قرار گرفته و عدهاي گمان ميكنند واقعا چنين اتفاقي رخ داده است. اين در حالي است كه حتي اگر يك مساله اصلا در واقعيت رخ نداده باشد، تكرار آن در افكار عمومي ميتواند سبب باورپذيري آن شود.
واقعيت اين است كه اصلاحطلبان اصيل كه عموما حول محور رئيس دولت اصلاحات قرار داشتند همواره در طول دوران دولت اصلاحات با احترام و تكريم با آيتا... هاشمي برخورد ميكردند. اين وضعيت به شكلي بود كه حتي در دولت اصلاحات، در برخي از تنگناهاي سياسي از نظريات و تجربيات آيتا... هاشمي استفاده ميشد. با اين وجود در مجموعه جريان اصلاحطلبي افرادي حضور داشتند كه به مرور زمان در دولت اصلاحات به نام و نشاني رسيده بودند و صداهاي بلندتري نسبت به بقيه داشتند.
ممكن است اين افراد نسبت به آيتا... هاشمي جفا كرده باشند يا اقداماتي انجام داده باشند كه مورد تاييد قاطبه اصلي اصلاحطلبان قرار نگرفته باشد. بنده به خاطر دارم كه اينگونه افراد در همان زمان نيز از طرف اصلاحطلبان اصيل و معتدل به خاطر مواضعشان مورد انتقاد قرار ميگرفتند. البته اين افراد نيز در مقابل نسبت به قاطبه اصلي اصلاحطلبي گلايه داشتند كه چرا در اين زمينه حمايت لازم از ديدگاهايشان صورت نميگيرد. در كليت ماجرا، ديدگاههاي اين افراد در بين قاطبه اصلي اصلاحطلبان جدي گرفته نميشد. البته بنده ترجيح ميدهم نامي از اين عده به زبان نياورم. اين عده برخلاف قاطبه اصلاحطلبان به شكلي رفتار ميكردند كه گويا جريان اصلاحطلبي با آيتا... هاشمي داراي زاويه عميق است و تلاش ميكردند ديدگاههاي خود از جريان اصلاحطلبي را به مردم قالب كنند.
در صورتي كه اصلا وضعيت به اين شكل نبود. نكته ديگر اينكه انتخابات دوم خرداد1376در دولت آقاي هاشمي اتفاق افتاد و ايشان نقش بسيار پررنگي در صيانت آراي مردم در آن انتخابات داشتند. مساله مهم اينكه دولت اصلاحات از بسياري از سياستهاي دولت آقاي هاشمي كه منطقي و عقلايي بود حمايت كرد و آنها را ادامه داد. مشي و رويكرد رئيس دولت اصلاحات به شكلي بود كه به هيچ عنوان به دنبال تخريب دستاوردهاي دولت گذشته نبود و به همين دليل از تمام نقاط قوت دولت آقاي هاشمي براي پيشبرد برنامههاي دولت اصلاحات استفاده كرد. در نتيجه برهم زدن رابطه اصلاحطلبان و آيتا... هاشمي در گذشته يكي از سياستهاي شايع جريان اصولگرايان است. البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه در شرايط كنوني اصولگرايان به اين وضعيت دچار شدهاند و طيفهاي تندرو اصولگرايي برخلاف مشي غالب جريان اصولگرايي عليه آيتا... هاشمي هجمه ميكنند.
بیشك بسياري از مواضع تند و غيراخلاقي تندروهاي اصولگرا علیه آيتا... هاشمي و ديگر شخصيتهاي معتدل و تاثيرگذار، مورد قبول قاطبه اصلي و عقلاي اصولگرايي قرار نميگيرد. بنده در اين زمينه آقاي علي لاريجاني را مثال ميزنم كه يكي از عقلاي اصولگرايي به شمار ميرود. برخوردي كه در شرايط كنوني تندروهاي اصولگرا با ايشان دارند مورد حمايت قاطبه اصلي اصولگرايان قرار ندارد. برخورد با ايشان حتي به برخورد فيزيكي در قم نيز كشيده شد. با اين وجود هيچ كدام از اصولگرايان اصيل از اينگونه برخوردها حمايت نكردند و اتفاقا در تقبيح آن سخن گفتند.
* برخي از شخصيتهاي اصلاحطلب معتقدند كه در شرايط كنوني اگر اصلاحطلبان روي يك شخصيت اصولگراي معتدل براي سرليستي انتخابات مجلس آينده سرمايهگذاري كنند به سود اصلاحطلبان است و ممكن است اتفاق خوشايند انتخابات رياستجمهوري سال92دوباره براي اصلاحطلبان رخ بدهد. آقاي زيباكلام معتقد به حمايت از آقاي ناطق نوري هستند و آقاي عطريانفر عنوان كردند حتي حمايت از علي لاريجاني نيز در شرايط كنوني ميتواند به سود اصلاحطلبان تمام شود. نظر شما در اين باره چيست؟
** بنده با احترام به نظريات ساير دوستان اصلاحطلب بايد عنوان كنم كه ما نبايد آرزوها و آمال خود را به عنوان پيشبيني و پيشگويي مطرح كنيم. در شرايط كنوني واقعيتهاي سياسي بيانگر اين مساله است كه حضور آقاي ناطق نوري در انتخابات منتفي است. در نتيجه نميتوان به تصورات و تمايلات خود رنگ واقعيت داد و آن را به عنوان يك موضع سياسي كه فاقد خلاقيت و ابتكار است مطرح كرد. سابقه و منش آقاي ناطق نوري از ابتداي انقلاب و بهويژه در مقطع زماني دولت اصلاحات بيانگر رفتار همراه با عقلانيت و اعتدال است. در نتيجه نميتوان چنين شخصيت ارزشمندي را با توجه به اينكه خاستگاه جرياني و جناحي دارد در قبال يك جريان خاص سياسي تعريف كرد. آقاي ناطق نوري چهرهاي معتدل هستند كه به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي تعلق دارند.
به همين شكل آيتا... هاشمي را نميتوان در يك جناح و جريان خاص تعريف كرد. آيتا... هاشمي نيز يك سرمايه كمنظير انقلاب است. نكته ديگر اينكه هر جريان شناسنامهدار سياسي براي خود قواعد و اصولي دارد كه اين قاعده و اصول به مرور زمان و در طول تاريخ شكل گرفته و به آساني قابل تغيير نيست. به همين دليل استفاده از شخصيتهاي يك جريان سياسي ديگر كه در باشگاه سياسي متفاوتي حضور دارند به راحتي امكانپذير نخواهد بود. اين استراتژي بهويژه تا قبل از اعلام نتايج تاييد صلاحيتها از سوي شوراي نگهبان به هيچ عنوان صحيح نيست و بايد اجازه داد وضعيت تاييد صلاحيتها مشخص شود و سپس دست به انتخاب استراتژي مناسب زد.
مطرح كردن اين نوع ديدگاهها نوعي برخورد فراپراگماتيستي و فوق فايدهنگرانه به مساله انتخابات آتي است كه برخي از دوستان مطرح ميكنند. قرار نيست اصلاحطلبان به هر قيمت و با هر ليستي و با حمايت از هر شخصيتي در انتخابات مجلس شركت كنند. وضعيت آقاي عارف كاملا مشخص است. شخصيت و منش ايشان بهطور كامل در جريان اصلاحطلبي تعريف ميشود. شايد برخي عنوان كنند اگر اتفاقي كه در انتخابات رياستجمهوري براي اصلاحطلبان رخ داد و آقاي عارف به سود يك گزينه غيراصلاحطلب كنارهگيري كرد در انتخابات مجلس نيز رخ بدهد بسيار خوشايند خواهد بود. اين در حالي است كه اين مقايسه به هيچ عنوان صحيح و عقلاني نيست. شرايط انتخابات رياستجمهوري و وضعيتي كه كشور درآن مقطع زماني قرار گرفته بود با وضعيت انتخابات مجلس و آرامش نسبي كه بر فضاي سياسي كشور حاكم شده بسيار متفاوت است. اصلاحطلبان در انتخابات مجلس يك رويكرد دوگانه را دنبال خواهند كرد.
اصلاحطلبان يك افق حداكثري در انتخابات مجلس پيش روي خود ميبينند و يك افق حداقلي ممكن براي خود ترسيم كردهاند كه مواضع خود را از آن پايينتر نخواهند آورد. حضور باشكوه و قدرتمند اصلاحطلبان در انتخابات مجلس يك امر بديهي است و بزرگان جريان اصلاحطلبي همواره به آن تاكيد كردهاند. با اين وجود گمانهزني كردن درباره سرليستي اصلاحطلبان در شرايطي كه هنوز آرايش سياسي انتخابات مجلس مشخص نشده كاري عقلاني و نتيجهبخش نخواهد بود. ضمن اينكه اين مساله را نيز نبايد از نظر دور داشت كه انتخاب رئيس مجلس به تركيب مجلس آينده بستگي دارد و از هماكنون نميتوان درباره آن اظهارنظر كرد. اگر اصلاحطلبان در انتخابات آينده پيروز شوند و اكثريت مجلس را به دست بياورند ميتوان به اين مساله كه يك شخصيت اصلاحطلب به رياست مجلس برسد خوشبين بود.
* شما با ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل در بدنه مجلس آينده و اين مساله كه اسامي اصولگرايان معتدل وارد ليست اصلاحطلبان شود موافق هستيد؟
** بنده معتقدم اين حق افكار عمومي و لازمه شفافيت سياسي است كه هر جريان سياسي با كانديداهاي خاص خود به عرصه انتخابات وارد شود. اگر چه پديده ائتلاف در فضاي سياسي پديده ناپسندي نيست، اما به دليل تمايزات و تفاوتهاي معناداري كه بين رويكرد اصلاحطلبان و اصولگرايان در اداره كشور و نه اصل نظام وجود دارد بنده با ائتلافهاي انتخاباتي موافق نيستم. به نظر من اگر چنين ائتلافي در نهايت شكل بگيرد موفقيتآميز نخواهد شد و باعث سردرگمي استراتژيك جريان اصلاحطلبي خواهد شد.
* حضور شخصيتهاي معتدلي چون سيدحسن خميني كه منادي رويكردهاي جديدي در عرصه سياسي هستند را در انتخابات خبرگان رهبري چگونه ارزيابي ميكنيد؟اين در حالي است كه به نظر ميرسد ايشان مورد حمايت آيتا... هاشمي و همچنين آقاي روحاني نيز قرار خواهند گرفت. آيا اين ائتلاف احتمالي در انتخابات خبرگان موفق خواهد شد؟
** به نظر من اصلاحطلبان در گذشته نيز بايد حضور جدي در انتخابات مجلس خبرگان را فراتر از چالشها و رقابتهاي سياسي در دستور كار خود قرار ميدادند. نكته ديگر اينكه برخي از افرادي كه در دورههاي اخير مجلس خبرگان حضور پيدا كردند ميبايست ابتدا در انتخابات مجلس شوراي اسلامي حاضر ميشدند. دليل اين مساله نيز این است كه فضاي مجلس شوراي اسلامي براي فعاليت سياسي اينگونه افراد مهياتر بود. در شرايط كنوني نيز نام بردن از برخي شخصيتها مانند سيد حسن خميني كه جايگاهي فراتر از رقابتهاي سياسي دارند به عنوان نماينده يك طيف خاص سياسي صحيح نيست.
با اين وجود حضور شخصيت اصيل، اسلامشناس و مردمشناسي چون سيدحسن خميني در انتخابات خبرگان را بايد به فال نيك گرفت و از آن حمايت كرد. ايشان شخصيت ميانسالي هستند كه آينده سياسي درخشاني خواهند داشت. بنابراين پاسخ من به پرسش شما داراي دو وجه است؛ اول اينكه نبايد با رويكرد سياسي، شخصيتهايي چون سيدحسن خميني را به حضور در انتخابات خبرگان دعوت كرد. دوم اينكه بنده فيالنفسه حضور شخصيتهاي برجستهاي چون سيدحسن خميني كه داراي عقلانيت سياسي و مشي اعتدالي هستند را در انتخابات خبرگان مفيد و موثر ميدانم.
http://armandaily.ir/?News_Id=128695
ش.د9404112