محمدصادق كوشكي: برجام ايران را در عرصه بينالمللي ضعيف كرد
در ابتداي جلسه محمدصادق كوشكي، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در بحث سناريوهاي پس از برجام در حوزههاي مختلف نخست به يكدست نبودن هيات حاكمه آمريكا در خصوص برجام اشاره و خلاصه ديدگاههاي اين بخش را چنين خلاصه كرد: بخشي از هيات حاكمه آمريكا اين را راهكاري مهم به تعبير خودشان براي مهار جمهوري اسلامي ميدانند و تاكيد ميكنند اگر اين برنامه اجرا شود، ميتوانيم در يك برنامه ١٥ ساله ايران را مهار كنيم.
وي در ادامه به ديدگاه گروههاي ديگر در هيات حاكمه آمريكا گفت: برخي نيز ميگويند ميشد برجام به گونه سختگيرانهتري تنظيم شود و نيازي نبود در اين متن امتيازاتي به ايران بدهد. اين گروه به همين دليل با برجام مخالف هستند. اينها ميگويند ايرانيها چارهاي جز پذيرش نداشتند و بايد با توجه به اين موقعيت طلايي برخورد جديتري ميكرديم. بخشي از اين گروهها جمهوريخواهان هستند كه ميكوشند با ابزارهاي قانوني موجود در تحقق برجام مانعتراشي كنند. يكي از راهكارها همين مصوبه طرح اخذ غرامت به عنوان پيششرط اجراي برجام و لغو تحريمهاست. البته رييسجمهور ميتواند اين طرح را وتو كند، اما اگر رييسجمهور بعدي با اين نگرش موافق باشد، ميتواند مانع بزرگي براي اجراي برجام باشد. همچنين در درون خود برجام مكانيسمهايي وجود دارد كه اين جناح با استفاده از آنها ميتواند مانعتراشيهايي در اجراي آنچه آمريكاييها به طور داوطلبانه با برجام حاضر به انجام آن شدهاند، شوند.
به همين خاطر اگر پس از برجام را امري قطعي بدانيم، نگاهي خوشبينانه داشتهايم. بنابراين تفسير پس از برجام به لحاظ اقتصادي خوشبينانه است، زيرا معلوم نيست رييسجمهور بعدي آمريكا چه كسي است و چه ديدگاهي دارد. وي در ادامه به پس از برجام از منظر اقتصادي پرداخت و گفت: در اين حوزه تعابير مختلفي از سوي افراد دولت مطرح شده است. مثلا آقاي طيبنيا به صراحت گفته است تصور نشود اجراي برجام مساوي حل مشكلات اقتصادي كشور است. اين تعبير را آقاي طيبنيا بارها به كار بردهاند. مويد اين ديدگاه نامهاي است كه چهار وزير فعال در حوزههاي اقتصادي به رييسجمهور دادهاند و رييسجمهور نيز آن را پذيرفته و دستور اجرايي شدن آن را دادهاند. اگر اين نكته را در كنار ديدگاههاي حتي اقتصاددانان خارج از دولت قرار دهيم، متوجه ميشويم در بهترين حالت اگر برجام اجرا شود، شبيه حالتي خواهد بود كه در سالهاي ١٣٨٤ و ١٣٨٥ داشتيم، يعني در اين سالها با فروش نفت حدود ١٠٠ تا ١٢٠ دلار درآمد ارزي قابل توجهي داشتيم.
اين مساله با توجه به قيمت فعلي نفت امكانپذير نيست. در آن زمان اگرچه درآمد نفتي تا اين اندازه بالا بود، اما به واسطه ساختار اقتصاد دولتي آن بودجه بيمار هلندي و افزايش تورم شد، مشابه اتفاقي كه بين سالهاي ١٣٥٢ تا ١٣٥٥ رخ داد و به تورم جدي در كشور منجر شد و محمدرضا شاه در مصاحبهاي مشهور گفت ما بايد كمربندمان را ببنديم و اقتصاد نفتي ديگر فايدهاي ندارد. وي تاكيد كرد: كساني كه كارشناس حوزههاي صادرات و واردات هستند اذعان ميكنند كه بيشترين مشكل صادركنندگان و واردكنندگان مساله تحريمها نيست، بلكه مساله سوءمديريت ساختار دولت است.
اين به اين دولت يا آن دولت ربطي ندارد و ساختار دولت چه در عصر پهلوي و چه در دورههاي پس از انقلاب صادركننده با مشكل مواجه ميشد و به آن به عنوان يك مجرم و نه يك منجي اقتصادي نگاه ميشود. بنابراين تا وقتي اين ساختار حاكم است، با برجام يا بدون آن مشكلي حل نميشود، البته به ظاهر ممكن است دولت بتواند با دلارهاي نفتي جيبهاي جامعه را پر يا حتي سرمايهگذاري كند، اما مگر در سال ١٣٧٥ با ٢٨ هزار كارخانه دولتي اقتصاد به يك بحران بيش از ٤٠ درصدي نرسيد؟! بنابراين برجام مشكل اقتصاد كشور را نميتواند حل كند و اين را اظهارنظرهاي آقاي نعمتزاده، وزير صنعت و معدن نيز تاييد ميكند.
كوشكي سپس به حوزه سياست خارجي اشاره كرد و گفت: در اين حوزه معتقدم اجراي برجام يك پيام شفاف به كشورها و مناطقي كه ما با آنها مرتبط هستيم داد و آن اين بود كه جمهوري اسلامي از اجراي تحريمها بهشدت آسيب ديده و بهشدت ضعيف شده و ميتوان با جمهوري اسلامي رفتارهاي خشنتري كرد. رفتاري كه وزير امور خارجه آلسعود دو هفته پيش با وزير امور خارجه ايران در نيويورك كرد، بدون سابقه است، وزير خارجه ايران از همتاي سعودي خودش چهار بار درخواست ملاقات كرد و جواب رد شنيد. اين را خود آقاي ظريف هم مطرح كرد.
چرا سعوديها در طول تاريخشان از ١٩٢٢ تا الان نخستين بار است كه جرات پيدا ميكنند چنين جسارتي بكنند؟ حتي در دوره آقاي احمدينژاد ايشان چهار بار به عربستان سفر داشت و با ملك عبدالله ديدار كرد و حتي ملك عبدالله به استقبال آقاي احمدينژاد آمد. نمونه ديگر گستاخي دولت بحرين است كه شاهد بوديم هم نفر دومشان را از تهران فراخواندند و هم كاردار ايران را اخراج كردند. در تاريخ جمهوري اسلامي چنين اقدامي كه توامان باشد، سابقه نداشته است. به نظر من دليل اينكه اين كشورها به خودشان اجازه ميدهند چنين رفتاري كنند، به اين خاطر است كه پيام پذيرش برجام و تبليغات جدي رسانههاي غربي و آمريكايي است كه گفتهاند ايرانيها ضعيف شدهاند. شما را به نطق اوباما ارجاع ميدهم كه هفته گذشته گفت ما ميخواستيم ايرانيها را تنبيه كنيم تا بدانند بايد تسليم شرايط ايجاد شده توسط ما باشند.
بنابراين شاهديم كه شرايط سياست خارجي ما پس از مذاكره روند مثبتي نداشته است يعني ظاهرا شاهد ديدارهاي فراواني صورت ميگيرد، اما سياست خارجي ديدار نيست، بلكه دستاوردهاي ديدارهاست. اگر ما در منطقه موقعيتي داريم ناشي از عملكرد غيردولتي ما بوده است. ما در سوريه و عراق به واسطه عملكرد نظامي جايگاهي به دست آوردهايم وگرنه سياست خارجي ما در اين قضيه فعال نبوده است. به همين خاطر به نظر ميرسد اجراي برجام ميتواند اين نگرش كه جمهوري اسلامي از سر ضعف ناگزير برجام را پذيرفته، تقويت و موجب كاهش اعتبار و جايگاه ما شود. حتي ممكن است گفته شود در سياست خارجي رفتار اروپاييها با ما بهتر خواهد شد، من به سخنان وزير اقتصاد آلمان ارجاع ميدهم كه بعد از سفر به ايران گفت تا زماني كه ايران بحث نابودي اسراييل را پيگيري ميكند به هيچ عنوان ما رابطه اقتصادي جدي و سرمايهگذاري با ايران نخواهيم داشت.
بنابراين آمد و شد مقامات اروپايي صرفا يك ويترين نمايشي است، اما بازتاب و خروجي اين آمد و رفتها باعث ارتقاي ما در منطقه و عرصه جهاني نيست و احيانا اگر برجام پذيرفته شود، ما بايد تلاشهاي زيادي كنيم جايگاه خودمان را در عرصه سياست خارجي ترميم سازيم. كوشكي در بخش ديگري از مباحثش به حوزه سياست داخلي و فرهنگي نيز پرداخت و گفت: مقام معظم رهبري بحثي را مطرح كردند كه پسا برجام خطر نفوذ را در ساختارهاي سياسي و فرهنگي كشور در بردارد و گفتند آنچه براي من به صراحت از برجام مهمتر است و بايد متوجه آن باشيم و درخواست كردند نيروهاي فعال جامعه به آن توجه داشته باشند، اين است كه برجام منجر به نفوذ و گسترش آمريكا در كشور نشود. اينكه پسابرجام چه ربطي به نفوذ آمريكا در كشور دارد ربطش در اين است كه بعضي از فعالان سياسي گفتهاند برجام ميتواند پله نخست از پلكاني باشد كه منجر ميشود به حل كليه مشكلات فيمابين ايران و آمريكا و پذيرش ايران به عنوان يك كشور عادي ذيل اقمار آمريكا.
حسن بهشتيپور: برجام امنيت ايران را بالا برد
در ادامه حسن بهشتيپور، كارشناس مسائل بينالملل نخست بحث برجام را يكي از مهمترين مسائل تاريخ كشور خواند و گفت: برداشتهاي مختلفي از برجام صورت ميگيرد. براي برداشت صحيحي از آن نيازمند آگاهي عميقي از مسائل علمي هستهاي هستيم، به علاوه بايد بتوانيم از حقوق بينالملل آگاه باشيم همچنين بايد در سياست خارجي و ديپلماسي موضوعات كليدي را بشناسيم و از مسائل امنيتي و نظامي نيز اطلاع داشته باشيم. اين متن ١٥٩ صفحهاي بسيار پيچيده و چند لايه است و فوقالعاده سند مهمي است. وي پيش از بحث خودش در پاسخ به ديدگاههاي كوشكي گفت: اينكه ايشان به گونهاي صحبت كردند كه گويا برجام آمده مشكلات اقتصادي ما را حل كند در حالي كه برجام تنها يك سند مهم است و ربطي به مشكلات اقتصادي ما ندارد.
كار مهم برجام اين است كه زنجيرها و طنابها را از دست و پاي كساني كه ميخواهند مشكلات اقتصادي ما را حل كنند، باز ميكند. برجام زمينهاي ايجاد ميكند تا تحريمهاي ناعادلانه و ظالمانهاي كه عليه ملت ايران وضع شده برچيده شود. بنابراين حل مشكلات اقتصادي در وهله اول به برنامهريزي نيازمند است. امروز كشور ما نيازمند صادر كردن بيش از يك ميليون بشكه نفت است و به دليل تحريمها نميتواند اين كار را بكند. كشور ما به پولهاي بلوكه شدهاش نيازمند است، تحريمها مانع از اين است و... بنابراين مشكلات اقتصادي ما ريشه در عمق تاريخ اقتصادي كشور دارد و تا الان ادامه يافته است اما مشكل امروز ما اين است كه اگر كسي بخواهد تورم را حل كند، بايد بتواند مناسبات اقتصادي مناسبي با كشورهاي منطقه داشته باشد و نميتواند، زيرا ايران به صراحت شش قطعنامه تهديدكننده صلح و امنيت دنيا شناخته شده است.
اينكه ايران را در فصل هفتم قرار ميدهند و قطعنامه عدم اشاعه صادر و به بند ٤١ اشاره ميكنند و تحريمها را عملي كردهاند، نشاندهنده اين ديدگاه است. قرار نيست حتما اين جمله نوشته شود. در متن ما را به فصل هفتم بند ٤٠ براي قطعنامه ١٦٥٩ و بقيهاش به بند ٤١ مربوط دانستهاند. بنابراين برجام قرار است نظام ناعادلانهاي كه عليه ايران تحميل شده را رفع كند. وي گفت: اگر كسي امروز بخواهد مشكلات اقتصادي ما را حل كند، بدون برجام نميتواند اين كار را بكند. در هر برنامهريزي با مشكل بر خورد خواهيم كرد. همچنين اينكه ايشان ميگويد برجام باعث شده عربستان سعودي درخواست وزير خارجه را رد ميكند، حرف عجيبي است و بهتر است اين دوستمان فصل پنجم كتاب آشنايي با روش تحليل سياسي بنده را بخوانند! ما نميتوانيم هر چيز را به هر چيزي ربط بدهيم. ما نميتوانيم ملاقات نكردن وزير امور خارجه عربستان با آقاي ظريف را به برجام ربط دهيم.
معيار و پارامتر ما در برقرار كردن اين ارتباط چيست؟ البته اگر آقاي كوشكي تشريف داشتند، شايد اين ارتباط را لااقل براي بنده مشخص ميكردند. وي در ادامه به تعهدات طرف مقابل اشاره كرد و گفت: آنها نيز در اين چند ماه قرار است سازوكارهاي تحريمها را لغو كنند. دوستان فكر ميكنند با يك خط تحريمها را ميشود لغو كرد. اين طور نيست. اين بيسابقهترين تحريمها در طول تاريخ ما است و به راحتي قابل لغو كردن نيست. لغو آنها همچنين هزينهبر است. نكته بعدي اين است كه اينها غير از لغو سازوكارها و آييننامهها، لغو خود تحريمهاست. در مورد شوراي امنيت و اتحاديه اروپا از لغو بحث شده است.
در مورد آمريكا نيز از متوقف كردن بحث شده است نه لغو. دليل اينكه نگفتهاند لغو اين است كه ميگويند ما نميدانيم ايران اينها را اجرا ميكند يا خير. عدهاي در داخل كشور ميگويند اين تاكيد بر متوقف كردن به معناي آن است كه ماشه را روي شقيقه ما گذاشتهاند تا هر وقت خواستند آن را شليك كنند. اما برداشت بنده اين است كه وقتي متوقف ميكنند، كل سازوكاري كه براي برقراري اين تحريمها تهيه شده، لغو ميشود و كلش از بين ميرود. همين الان كلي مشكل براي سازمان نظام تحريمي كه ايجاد كردهاند، به وجود آمده است. بنابراين ما در چند ماه آينده بايد منتظر باشيم بخشي از تحريمهاي نفتي برداشته شود.
بهشتيپور سپس به تاثير اين متن در سياست خارجي ايران اشاره كرد و گفت: مهمترين دستاورد برجام اين است كه ما از وضعيت تهديد بينالمللي به كشوري بدل شديم كه دست كم نظام بينالملل را تهديد نميكند. اين نظام بينالملل چه ظالمانه باشد و چه ناعادلانه باشد، ما را رسما و علنا تهديدكننده صلح و امنيت دنيا دانسته است و بنابراين وقتي برجام توافق شد، يعني ما از يك وضعيت رهايي يافتهايم. اين ضريب امنيت را در كشور ما بالا ميبرد. رابطه معناداري بين امنيت و تهديد وجود دارد.
هر چقدر تهديد بالا برود، امنيت پايين ميرود و بالعكس. بنابراين با كمتر شدن نگرش تهديد به ايران يعني ضريب امنيتي ما افزايش يافته است و سرمايهگذار با خيال راحتتري ميتواند به كشور ما بيايد و بيمههاي كشتيراني ارزانتر ميشود كه به معناي ميليونها دلار پول نقد است. وي گفت: اينكه برخي ميگويند به دليل بازديدها امنيت ايران در خطر قرار گرفته است، صحيح نيست. امروز ١٢٧ كشور مورد بازديد قرار ميگيرد كه دستكم ٣٠ تاي آنها فعاليت هستهاي دارند و به راحتي با اجراي پروتكل امنيت ملي خودشان را به خطر نمياندازند. بنابراين برجام ضريب امنيت را بالا برده و ضريب تهديد را كاهش داده است.
بهشتيپور در پايان به تاثير برجام از منظر جايگاه تاثيرگذاري در صحنه بينالمللي اشاره كرد و گفت: اينكه در وين شش كشور برتر دنيا به خط ميشوند و وزير امور خارجه آمريكا ١٨ روز در اين شهر مستقر ميشود، موضوع مهمي است كه نشان ميدهد جايگاه جمهوري اسلامي ايران كجاست. قدرتهاي برتر سالها عادت كرده بودند يك متن را مينوشتند و جلوي كشورهاي جهان سوم ميگذاشتند و ميگفتند آن را اجرا كن. كشورهاي توسعهطلب هميشه در نظام بينالملل چنين رفتار ميكردند اما در اين متن درباره كلمه به كلمهاش بحث شده است.
اين نشان ميدهد كه ما جايگاه خودمان را ارتقا دادهايم. اينكه تمام كشورها به صف ميشوند و تبريك ميگويند، نشاندهنده جايگاه ما در نظام بينالملل است. ميگويند بازديد كردن تاثيري ندارد اما رييسجمهور و وزير امور خارجه پيشين مدتهاي مديد دنبال اين بودند كه با ردههاي مختلف كشورهاي خارجي ملاقات كنند و هيچكس حاضر نبود با آنها ملاقات كند. زماني همين آدمها حاضر نبودند يك دقيقه با ما ديدار كنند، اما حالا هياتهايشان به كشور ما ميآيند. در نظام بينالملل داد و ستد اهميت دارد و نبايد دچار احساسات شد.
سعيد ليلاز: برجام سد راه مفسدان اقتصادي است
سعيد ليلاز، اقتصاددان ديگر سخنران اين نشست بود كه بحث خود را با طرح چند پيشفرض آغاز كرد و گفت: اولا هر اتفاقي در مذاكرات هستهاي رخ داده است، بدون نظر مقامات عاليرتبه نظام نبوده است. در سطوح بينالمللي معمولا مذاكرات توسط نيروهاي امنيتي با يكديگر است ولو اينكه با چهره ديپلماتها اين اتفاق بيفتد، به خصوص كه موضوع هستهاي مسالهاي كاملا امنيتي است. بنابراين هر پيامدي داشته باشد، به كليت نظام بازميگردد. نكته دوم اين است كه هر اتفاقي رخ داده كه ما پاي ميز مذاكره حاضر شويم، به خاطر داستانهايي بوده كه قبل از ماجراي برجام و توافق هستهاي رخ داده است. من هيچ امنيتي را بالاتر از امنيت اقتصادي نميدانم و اين امنيت به طور كلي در طول سالهاي ١٣٨٤ تا ١٣٩١ آسيب جدي ديد.
امنيت اقتصادي همواره محور فرمايشات رهبر انقلاب بوده است. ما در اين سالها به گونهاي به اقتصاد بينالمللي وابسته شديم كه يك مصالحه استراتژيك هستهاي را براي كشور گريزناپذير كرد. ميزان واردات ما در سال ١٣٩٠ در مجموع بيش از سه برابر سال ١٣٨٣ بود. سهم كالاهاي سرمايهاي در اين واردات بهشدت كم شده است. در سال ١٣٨٣ تراز بازرگاني خارجي محصولات كشاورزي ما مثبت بود، در سال ١٣٩٠ حدود هشت ميليارد دلار منفي شد. ما در سال ١٣٩٠، ١٤ ميليارد دلار خوراكي وارد كشور كرديم كه در ٢٤ ساعت به كود حيواني بدل ميشود.
من سه بار سرمقاله نوشتم اگر ميخواهيم در نظام بينالمللي ادغام شويم، از نظر اقتصادي اشكال ندارد، اما ديگر نميتوان گفت انرژي هستهاي حق مسلم ما است. برعكس آن نيز صادق است. اگر ميخواهيم بگوييم انرژي هستهاي حق مسلم ما است، در اقتصاد بايد مستقل و قدرتمند باشيم و بتوانيم با نظام توليدي داخل حرف بزنيم نه اينكه حجم سرمايهگذاريهاي صنعتي را تا سال ١٣٩٠ يعني قبل از تحريمها، به يك پنجم سال ١٣٨٤ و ١٣٨٥ برسد! اقتصاد اين طور سقوط آزاد كرد و كشور جولانگاه كالاهاي عمدتا مصرفي شد. بنابراين هر اتفاقي افتاده در آن دوره افتاده به گونهاي كه جمهوري اسلامي را از مصالحه ناگزير كرد.
وي گفت: مثل هر مصالحه ديگري برجام نيز ناشي از يك محدوديت دوطرفه و نياز دوجانبه بود. ما نياز داشتيم درهمكوفتگي شديد اقتصاديمان را كه طي سالهاي ١٣٨٤ تا ١٣٩١ به وجود آمده بودند جبران كنيم. حدس من اين است الان ٣٠٠ تا ٤٠٠ ميليارد دلار كسري سرمايهگذاري در اقتصاد ايران داريم. از سوي ديگر ايالات متحده نيز چارهاي جز مصالحه با ايران نداشت، زيرا وقتي گزينه نظامي از روي ميز برداشته ميشود، راهي جز ديپلماسي نميماند.
ليلاز تاكيد كرد: اتفاقا چون يكي از اصليترين اركان لغو اين تحريمها حل شدن فساد گسترده خواهد بود، طبيعي است كه بسياري با آن مخالفت كنند زيرا هر مقدار فضاي غبارآلود بيشتري بر حركت اقتصادي يك كشور حاكم باشد، ويروسها و باكتريهاي سودجو بيشترند. اگر به تاريخ نگاه كنيد، شاهديد كه هيچ تحريمي عليه هيچ كشوري به اندازه تحريمهاي ظالمانه عليه ايران اينچنين سريع و جامع عمل نكرد. حتي صدام حسين را در نهايت مجبور شدند با اسلحه جابهجا كنند. بچههاي عراق در سال ١٣٧٤ مداد نداشتند، زيرا ميگفتند ماده موجود در مغز مداد براي تقويت موشكهاي بالستيك به كار ميرود و به همين خاطر مداد را تحريم كردهاند. تحريمهاي ما تا اين اندازه نبود.
دوستاني كه الان مدعي هستند و حاكم بودند، كشور را به زمين زدند. در هر صحنه بينالمللي كه بخواهيد در برابر نظم بينالمللي موجود عرض اندام كنيد، اين امكان وجود دارد، به شرط اينكه اقتصاد و توليد داخلي تقويت شود و بخش خصوصي از صحنه بيرون رانده نشود. قرار بود نرخ بهرهوري اقتصاد ايران در قانون برنامه چهارم و در سند چشمانداز كه تنها سند اقتصادي است كه مقام معظم رهبري امضا كردند، سالانه دو و نيم درصد از رشد اقتصادي ايران را تامين كند. در تمام آن هشت سال اين نرخ منفي بود زيرا نرخ سرمايهگذاري منفي بود و دخالت دولت در اقتصاد افزايش پيدا ميكرد.
وي درباره تاثير توافق هستهاي در اقتصاد گفت: تحريمها حكم يك مانع بسيار بزرگ بر سر اقتصاد ايران را داشت و نه چيز ديگري. من معتقد نيستم كه اين توافق به تنهايي موتور محركه اقتصاد ايران باشد. اگر اين مانع برداشته شود، اما بناي اقتصاد بر بهبود نباشد، طبيعي است كه شرايط بهتر نميشود. اين تقصير توافقنامه نيست.
ليلاز در پاسخ به ديدگاههاي كوشكي درباره تاثير برجام در عرصه ژئوپولتيك گفت: من علت عصبانيت عربستان را براي اينكه به وزير امور خارجه ما وقت ملاقات را نميدهد به خوبي ميفهمم، زيرا عربستان در اثر اين توافق بهشدت به لحاظ ژئوپولتيك در منطقه خاورميانه تضعيف شده است. اسراييل هم تضعيف شده است. بحثهاي بعضي رسانههاي داخلي را با صحبتهاي آقاي نتانياهو در مجمع عمومي سازمان ملل و رفتار عربستان كاملا همسو ميبينيد. اين عجيب نيست، زيرا همه اينها منافع و توجيهشان را از دست دادهاند. كساني كه سخنراني او را از نزديك ديدند، شاهد بودند كه اصلا كم مانده بود اشك نتانياهو در شوراي امنيت دربيايد. او خطاب به آمريكا ميگفت ما اسراييل خودتان هستيم، با ما چه كار ميكنيد؟!
بنابراين به نظر من برجام منجر به تغيير ساختار ژئوپولتيك منطقه خواهد شد اما من هم معتقدم مساله اصلي در اقتصاد ايران مديريت است و توافق هستهاي اگرچه مقدار قابل توجهي از منابع ايران را آزاد ميكند ولي اين منابع حتي آنقدر نيست كه آثار كاهش قيمت نفت بر اقتصاد ايران را جبران كند. اما از آنجا كه منابع بسيار بسيار متعددي از فساد در ساختار اقتصاد ايران به ناچار بسته ميشود و ما ميتوانيم همهچيز را از اصل خودش بخريم و ناگزير نخواهيم بود بانكهايي در چين (كه سهامدارانشان ميگويند ايراني هستند) واسطه شوند، حتما منجر به كاهش قيمت تمام شده ايران ميشود و منجر به افزايش و بهبود بهرهوري اقتصاد ايران ميشود. چنان كه از اواخر سال ١٣٩٢ به اين سو اگرچه تحريمها لغو نشده بود، اما رشد اقتصادي ايران از سرگرفته شد.
من به خوبي ميدانم در شش ماه اول امسال در بورس و صنعت و اقتصاد ايران چه اتفاقي رخ داده است، اما همچنان نرخ رشد اقتصادي ايران صفر نشده و نخواهد شد. يعني اقتصاد ايران در سال ١٣٩٤ با رشد بسيار ضعيفي به رشد خودش ادامه ميدهد و از سال ١٣٩٥ به take of مورد انتظار خواهد رسيد و معجزهاي هم رخ نميدهد. ما بايد براي احياي اقتصاد ايران از همان راه رفته بازگرديم. يعني اگر نرخ سرمايهگذاري روند منفي پيدا كرده و آنچه در دولت اصلاحات دورقمي بود و در دولت بعد تكرقمي شد و سپس روند منفي گرفت، دوباره بايد روند مثبت بگيرد و احيا شود؛ اتفاقي كه در سال ١٣٩٣ افتاد. نرخ رشد سرمايهگذاري ايران در سال ١٣٩٣ مثبت شد، بدون اينكه دولت منابع يا پول جديدي داشته باشد و فقط از محل جلوگيري از ريخت و پاش و تخلفات اين اتفاق افتاد. اين كار را ما در پتروشيمي نيز كرديم.
ليلاز در ادامه به واگذاري بخشهايي چون پتروشيمي، سيمان و مخابرات به نهادها و شركتهاي وابسته به برخي گروههاي سياسي و نهادهاي ماهيتا غيراقتصادي اشاره كرد و گفت: اين گروهها مردم نبودند و مردم آنها را نخريدند و حتي همين كار هم نهتنها فايده نداشت كه با ضرر همراه بود. برويد صورتهاي مالي شركتهاي پتروشيمي و مخابرات ايران را مستقل از حرفهاي سعيد ليلاز بخوانيد و ببينيد آيا تخلفات سازمان يافته است يا خير؟! بعضي از اينها سالانه پنج برابر سرمايهشان سود دادهاند. با وجود اينكه هزينههاي مالي و اداريشان سالانه صددرصد رشد كرده است. بعد ميپرسند چرا بورس زمين خورد؟! معلوم است وقتي اجازه ندهيم اين تخلفات سازمان يافته صورت نگيرد، اين شركتها پنج برابر سود نميدهند و روي شاخص كل اثر ميگذارد.
اصلا اگر بناست پول ملت ايران را به يكسري رانتخوار بدهيم كه فقط در ظاهر به حاكميت وفادار هستند، بهتر است اين شاخص نباشد. ما چون اين منافذ را بستهايم، بدون اينكه منافع جديدي به اقتصاد تزريق شده باشد، اين اقتصاد خودش ذخايرش را بيرون ميآورد. علت اينكه عدهاي از كاهش تورم ناراضياند و ميگويند باعث تشديد ركود ميشود، به اين خاطر است كه تورم وقتي بالا ميرود، تمام سوراخ و سنبهها را ميپوشاند. وقتي طرف ميخواهد يك شعبه بانك بخرد كه پنج ميليارد تومان ميارزد و با فروشنده توافق ميكند آن را هشت ميليارد ميخرد به شرط اينكه شش ميليارد را به او بدهد و دو ميليارد را به خودش برگرداند زيرا بعد از يك سال تورم اين را ميپوشاند! اين مثال نشان ميدهد كه چرا مسكن گران شد.
حالا جلوي اين را گرفتهايم و اين ديگر ناراحتي ندارد چون بدترين و ظالمانهترين نوع دزدي دولت از جيب ملت تورم است. گاهي اين تورم صرف هزينههاي عمراني ميشود و حكم ماليات ملي بر مردم را پيدا ميكند كه البته از بيرحمانه بودنش كم نميكند، اما گاهي اين تورم آفريده ميشود براي پرداخت يارانه! در واقع شب از جيب مردم بر ميداشتند و صبح نصف آن را به خودشان به عنوان يارانه ميدهند! بعد هم ميگفتند ما ميتوانيم ٢٦٠ هزار تومان يارانه بدهيم! با اين كار دو ميليون تومان هم ميشود داد.
ليلاز گفت: به نظرم ميرسد كه در صحنه بينالمللي و صحنه منطقهاي دو قدرت جديد به نام ايران و تركيه در حال شكلگيري هستند. اين حدس من است. عربستان، مصر و اسراييل در حال تضعيف شدن هستند. يك ايران جديد در منطقه خاورميانه در حال مطرح شدن است. به لحاظ اقتصادي البته ما با ميراث فساد گسترده هشت سال گذشته مواجه هستيم كه ايران را از يكي از سالمترين كشورهاي خاورميانه لاريب فيه به يكي از فاسدترين اقتصادهاي جهان بدل كرده، اما اگر از تنگه كاهش شديد قيمتهاي نفت خام عبور كنيم، انتظار داريم اواخر سال ١٣٩٤ و اوايل سال ١٣٩٥ اقتصاد ايران شروع به احيا شدن كند و انتظار اين است كه رشد اقتصادي ايران در سال ١٣٩٥ اگر شرايط همين باشد حدود سه تا چهار درصد باشد.
ليلاز در پايان بار ديگر به كاهش شديد قيمت نفت اشاره كرد و گفت: اين امر سبب شده كه اگر همين الان توليد نفت ايران دو برابر شود، ظرف ١٢ ماه آينده درآمد نفتي ايران ١٥ تا ٢٠ ميليارد دلار كمتر از بدترين سال تحريم (يعني ١٣٩٢) خواهد بود. امسال (١٣٩٤) درآمد نفتي ما يك پنجم سال ١٣٩٠ است. اين به خودي خود اشكال نداشت اگر ناگزير نبوديم به مردم يارانه نقدي دهيم زيرا در دولت زمان جنگ كشور با شش ميليارد دلار درآمد ارزي اداره شد و جنگ و كشور هم اداره ميشد. اما الان ٤٠٠ تا ٥٠٠ هزار نفر به عائله دولت و مقدار زيادي به هزينههاي جاري دولت اضافه شده و اقتصاد ايران به جايي رسيده كه مثل دوران مورگان شوستر در ايران شده است. آن زمان آنقدر شاهزاده زياد بود كه قابل مقايسه با انواع و اقسام نهادهاست كه نميشد به آن دست زد تا جايي كه دولت وقت ايران به اين جمعبندي رسيد كه جز از خارجه كه هيچ كدام از اينها را نشناسد، نميتواند آدم بياورد.
شوستر هم براي خودش يك نيروي انتظامي مستقل ساخت كه راسا اقدام به دستگيري مفسدان ميكرد. شوستر هشت ماه بيشتر در ايران دوام پيدا نكرد. به جايي رسيد دولتي كه به جاي حقوق به مردم آجر ميداد، به قدري مازاد منابع پيدا كرد كه ظرف هشت ماه توانست شورش دو تا از شاهزادگان قاجاري و خود محمدعليشاه را سركوب كند! همين دولت فخيمه روسيه وقتي ديد اين فرد در حال موفق شدن است، به دولت ايران اولتيماتوم داد كه يا همين الان او را بركنار كند، يا ما تهران را اشغال خواهيم كرد. حرف من اين است كه اگر ما ميتوانستيم در هزينههاي جاري دولت صرفهجويي بكنيم و مجبور نبوديم ماهانه ٧٠٠، ٨٠٠ ميليارد تومان كسري بودجه بابت يارانه نقدي داشته باشيم، با اين پول ميتوانستيم كشور را اداره كنيم. بنابراين براي از اواخر ١٣٩٤ و ١٣٩٥ خوشبين هستم.
سعيد معيدفر: دولت از سرمايه اجتماعي غفلت نكند
سعيد معيدفر، جامعهشناس ديگر سخنران اين نشست بود كه بحث خود را به ابعاد اجتماعي برجام اختصاص داد و گفت: در دولت پيشين ما صرفا سرمايههاي اقتصادي را از دست نداديم. خسارتي كه بالاتر از همه اينها به سرمايههاي اجتماعي و فرهنگي كشور بود. عدهاي با بهانه تحريم يا مقابله با دنيا سرمايههاي اجتماعي و فرهنگي كشور را نابود كردند. جامعه ما پيش از اين دولتها باور كرده بود كه وارد عرصه شود و مشاركت بكند و به تدريج نهادهاي مدني فعال شده بودند و نهادهاي صنفي و احزاب داشتند شكل ميگرفتند. متاسفانه شكافي ميان دولت و ملت در تاريخ ما وجود داشته كه موجب انقلابها و جنبشهاي متعدد در تاريخ ما بوده است. اما در دوران اصلاحات به تدريج اين شكاف داشت كاهش مييافت و اعتماد عمومي و مشاركت افزايش مييافت يعني دولتها ميتوانستند با بنيهاي كه داشتند كاري انجام دهند.
وي تاكيد كرد: دولت در واقع بدنهاي دارد كه مردم هستند و وقتي در جامعهاي سرمايه اجتماعي و فرهنگي كشور از بين رفته باشد، ديگر دولت هويتش را از دست ميدهد و نميتواند كاري انجام دهد و ناچار ميشود براي حل مشكلات از بالا مداخله و ديگران را تهديد و ارعاب كند. اين كار را دولتهاي پيشين ميكردند. فسادي كه در نتيجه دولت پيشين اين روزها شاهدش هستيم، تنها نوك كوه يخ است كه بخش بيرون از آب بود. فسادهاي بسيار ريز در بدنه دولت وجود داشت و دارد و نوعي بدآموزي است كه استمرار پيدا كرده است. امروز دولت دچار بحران كارآمدي شده و نميتواند مسير توسعه را دنبال كند.
آسيبهاي اجتماعي ناشي از همين وضعيت است. به همين خاطر است كه گرايشها به سمت امنيتي شدن پيش ميرود، زيرا بدنه اجتماعي فعال نيست. متاسفانه فعال شدن بدنه اجتماعي و افزايش اعتماد به دولتي كه محصول عصر اصلاحات بود، در دولت پيشين از دست رفت. متاسفانه تمام عرصههاي اجتماعي تضعيف شد و تعاملات اجتماعي به حداقل رسيد و انجمنها و نهادها به حالت تعطيل درآمدند، جز تشكلهايي كه به نحوي منافعشان در حفظ اين وضعيت بود، بقيه آسيب ديدند و سرمايههاي اجتماعي از دست رفت و باعث شد دولت جديد چيزي را تحويل بگيرد كه ويران است.
معيدفر در ادامه گفت: دولت يازدهم تنها به سرمايههاي اقتصادي و بينالمللي فكر ميكرد و كوشيد رابطه ما را با دنيا اصلاح كند و مشكلات اقتصادي را نيز حل كرد. اما هنوز در رفع مشكل سرمايه اجتماعي موفق نشده است. در آغاز تصور ميشد كه مردم در نتيجه برجام آن را به صورت يك شور و هيجان در نظر بگيرند و از آن استقبال كنند. اما اين طور نشد. بنابراين دولت بايد بكوشد در كنار مشكلات اقتصادي و بينالمللي، اعتماد عمومي را بازگرداند و سرمايههاي از دست رفته را ترميم كند. حل اين مشكل نيازمند يك عزم اجتماعي است. امروز در دستگاههاي دولت ما مديران ارشد نيستند كه تعيينكنندهاند بلكه حل اين مشكل يك عزم ملي است.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=27194
ش.د9402726