(روزنامه جوان ـ 1394/06/30 ـ شماره 4632 ـ صفحه 5)
به موازات فعاليتهاي گسترده اين افراد، از تلاشهاي منسجم و گسترده جريانهايي كه راهبرد اصليشان در طول سالهاي گذشته «براندازي نظام» بوده، هم نبايد غافل شد؛ دستههايي كه تصميم دارند با ترميم نقاط ضعف و بهبود تشكيلات سياسي خود، بار ديگر سهمي از قدرت را داشته باشند.
«كارگزاران»، «مشاركت»، «مجمع روحانيون مبارز»، «جامعه مدرسين و محققين حوزه علميه قم» و «مجاهدين» از جمله احزابي هستند كه فرصت برآمده از روي كار آمدن دولت روحاني را غنيمتي براي بازگشت به قدرت دانسته و پاياني بر تمام ناكاميهاي خود ارزيابي ميكنند؛ اما در اين ميان تحركات حزب كارگزاران را بايد به مراتب فراختر و گسترده از ساير احزاب عنوان كرد كه آن هم به دلايل متعددي از جمله نزديكي به برخي از اعضاي ارشد دولت يازدهم يا منابع غني مالي ميتواند باشد.
روشن است كه نوع فعاليتهاي حزب كارگزاران در طول ماههاي اخير شكلي كاملاً متفاوت نسبت به گذشته به خود گرفته آنگونه كه «بازسازي درون تشكيلاتي»، «برگزاري جلسات مشترك با اعضاي هيئت دولت» و «بازگشت به فعاليتهاي پردامنه رسانهاي» به شدت مورد توجه اعضاي آن قرار گرفته است.
«اضافه شدن محمد قوچاني، سعيد ليلاز، شهربانو اماني و سيدهفاطمه مقيمي به شوراي مركزي حزب»، «تشكيل جلسات منظم و پيوسته با حضور برخي دولتمردان يازدهم» و «مديريت مستقيم روزنامهها و هفتهنامهها نظير آسمان، صدا و مهرنامه» به خوبي گوياي چنين مسئلهاي است.
البته در طول ماههاي اخير اعضاي اين حزب به صراحت از اهداف انتخاباتي خود سخن به ميان آوردهاند. به عنوان نمونه كرباسچي دبيركل حزب تأكيد ميكند: «در انتخابات آتي تلاش ميكنيم همراه و هماهنگ با ساير گروههاي اصلاحطلب و اعتدالگرا، حضوري فعال داشته باشيم.»
حال در شرايطي كه حزب كارگزاران تصميم دارد نقش پدرخواندهها را براي ساير احزاب تجديدنظرطلب در انتخابات پيشرو بازي كند و كرسيها و مناصب مهم قدرت را در دست بگيرد، ميتوان با بررسي برخي آرا و نظرات وابستگان به اين حزب ميزان قرابت اين حزب و اعضاي رسمي و غيررسمي آن با گفتمان انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران را سنجيد و به اين پرسش پاسخ داد كه آيا اين حزب نسبتي با اسلام و انقلاب دارد و ميتواند در حاكميت ديني نقشي را ايفا كند يا خير؟
ليبرال دموكراتهاي مسلمان!
غلامحسين كرباسچي، عضو ارشد «كارگزاران سازندگي» - نزديكترين حزب سياسي به دولت يازدهم- چندي پيش رسماً اعلام ميكند كه اين حزب «ليبراليسم سياسي» را به عنوان مشي خود برگزيده، موضوعي كه بارها توسط برخي ديگر از اعضاي اين حزب مورد تأكيد قرار گرفت، چه آنكه حسين مرعشي سخنگوي سابق اين حزب نيز چند سال پيش، كارگزاران سازندگي را «حزب ليبرال دموكرات مسلمان!» خوانده بود. وي در ارديبهشتماه سال ۱۳۸۸ در جمع دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر كرمان بيان ميكند: «... ما در حزب كارگزاران به افراد و انسانها اصالت ميدهيم و مشي ما ليبراليستي است نه سوسياليستي... در جمهوري اسلامي آزادي است و رأي مردم مبناي مشروعيت حكومت اسلامي است و ما نيز ليبرال دموكرات مسلمان هستيم و بر اين اساس عمل ميكنيم.»
محمد قوچاني، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران هم در مقالات بسياري به چنين رويكردي تأكيد ميكند. به عنوان نمونه وي در يكي از شمارههاي ماهنامه «مهرنامه» با اشاره به راهبردي كه اين ماهنامه طي چهار سال گذشته در پيش گرفته بود، تأكيد ميكند كه مهرنامه اينك با بررسي نظريات و گفتمانهاي متفاوت به «ليبراليسم سياسي» رسيده است.
وي همچنين در نشست مشترك اعضاي شوراي مركزي اين حزب با دبيران استاني بيان ميكند: «به لحاظ هويتي ما خود را يك حزب آزاديخواه و متدين ميدانيم. به قرائتي بومي به زبان فارسي از حزب ليبرال دموكرات مسلمان است.»
در حالي كارگزاران خود را ليبرال دموكرات مسلمان! عنوان ميكنند كه ليبراليسم در هيچ بعدي با اسلام سازگار نيست و اجتماع نقيضين است چراكه اساساً قبول مباني ليبرالي با ارزشهاي اسلامي قابل جمع نيست، مثلاً در آموزههاي ليبراليسم هيچ فرد و مكتبي غيرقابل نقد نيست؛ بحثي به نام «معصوم» معنا ندارد و در ليبراليسم ميشود خدا، پيامبر و ائمه را به چالش كشيد و اين در حالي است كه اساس اسلام با خطاناپذيري قرآن، پيامبر و ائمه شكل گرفته است و با توصيف ليبراليسم اساس اسلام زير سؤال است و منتج به انكار، نبوت و ولايت ميشود.
محمد هاشمي كارگزاران را مشاركت دوم ميداند
اتخاذ چنين رويكردي توسط اعضاي حزب كارگزاران بود كه نهايتاً منجر به استعفاي محمد هاشمي، رئيس هيئت مؤسس «حزب كارگزاران» شد. وي با واكنش به اظهارات سخنگوي حزب مبني بر اينكه «ما ليبرال دموكرات مسلمان هستيم و بر اين اساس عمل ميكنيم» و با تأكيد بر اينكه اسلام ناب با ليبراليسم در تقابل است بيان ميكند: «اين ليبراليسم در نقطه مقابل اسلام قرار دارد. البته اسلامي كه در جمهوري اسلامي ايران قرار دارد وگرنه ليبراليسم هيچ مخالفتي با اسلامي كه در عربستان اجرا ميشود ندارد!...»
محمد هاشمي در بخش ديگري از اظهاراتش ترس از همانند شدن كارگزاران به مشاركت را اصليترين دليل استعفايش دانسته و ميگويد: «بيشترين نگراني من اين بود كه كارگزاران به سرنوشت احزاب ديگر مثل مشاركت دچار شود.»
وي در گفتوگو با روزنامه اعتماد هم بيان ميكند: «ما در جامعه اسلامي هستيم و اين واژهها با هم نميخواند. ليبراليسم امروز در برابر اسلام قد علم كرده است. ليبراليسم با اسلام قابل جمع نيست. به عنوان يك لفظ قشنگ است اما محتواي آن با محتواي حزب ما همخواني نداشت. برخي واژهها مطرح ميشد كه موضوع مليگرايي را پررنگ ميكرد. ما مليگرا نيستيم.»
وي همچنين با اشاره به اينكه اعضاي كارگزاران ليبرالدموكراتهاي مسلمان هستند و من پيرو خط امامي، ميگويد: «امام مرجع تقليد من بوده است بنابراين نميتوانستيم چيزي را كه عدول از خط امام باشد بگوييم. حتي چيزي را كه به ظاهر متفاوت باشد، نميتوانيم بيان كنيم.»
نگاه امام به ليبرالها
در شرايطي اعضاي حزب كارگزاران با تفاخر خود را ليبرال دموكرات مسلمان ميخوانند كه امام خميني(ره) در نامه عزل منتظري مينويسند: «از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين ميسپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست دادهايد. شما در اكثر نامهها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه ميگفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايدهاي براي جواب به آنها نميديدم.»
حضرت امام همچنين در جلد21 صحيفه ميفرمايند: «آنها در اين 10 سال انقلاب اسلامي ايران ضربات سختي از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدي است نابود كنند. اگر بتوانند با نيروي نظامي، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملي خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد، ايادي خود فروخته از منافقين و ليبرالها و بيدينها را كه كشتن روحانيون و افراد بيگناه برايشان چون آب خوردن است، در منازل و مراكز ادارات نفوذ ميدهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند.»
كارگزاران از تحصن در مجلس ششم تا نقشآفريني در فتنه 88
اين حزب كه در سال 74 و با حضور چند تن از مقامات ارشد دولتي تأسيس شد پس از اتمام رياست جمهوري هاشميرفسنجاني ابتدا به دنبال تمديد زمان رياست جمهوري وي - مادامالعمر شدن رياست جمهوري هاشمي - با تغيير قانون اساسي بودند پس از شكست اين پروژه به دفاع تمام قد از خاتمي پرداختند. آنها در مجلس ششم حدود 40 كرسي را به دست آوردند و در تحصن و بحرانسازي آن مجلس هم نقش فعالي داشتند و در دولت خاتمي هم مناصبي را صاحب شدند.
اين حزب بعد از افولي چند ساله در انتخابات سال 88 دچار تشتت آرا شد؛ كرباسچي به عنوان دبيركل از كروبي حمايت كرد و بقيه به دفاع تمام قد از موسوي پرداختند و در اعتراض به نتايج انتخابات بيانيهاي صادر كردند كه در قسمتي از آن آمده است: «مايه تأسف و تأثر گرديد اينكه در اوج شكوه و عظمت سياسي ملت ايران، پارهاي جزمانديشيها، بيتدبيريها، خودخواهيها و ناسپاسيها، اين نعمت بزرگ را به نقمت، اعتماد عمومي را به بياعتمادي و فرصتها را به تهديد تبديل كرد.»
فائزه هاشمي، سعيد ليلاز، جهانبخش خانجاني، محمد قوچاني، حسين مرعشي، غلامحسين كرباسچي و محمد عطريانفر از اعضاي شاخص حزب بودند كه به علت فعاليتهاي گسترده در غائله آن سال دستگير شدند.
خانواده هاشمي اعضاي غيررسمي حزب
اما نزديكي حزب كارگزاران به هاشمي و خانواده وي اين ضرورت را مطرح ميكند كه در ادامه به موضعگيري اين خانوادهاي بپردازيم كه اعضاي اين حزب سهم ويژهاي از انقلاب را براي آن قائل هستند.
1- عفت مرعشي: بريزيد تو خيابونا!
هرچند دخالت همسران سياستمداران در كشورمان عرف نيست اما در اين ميان بايد نقشي متفاوت را براي همسر هاشميرفسنجاني قائل بود كه توانسته با اظهارات خود چالشهاي قابلتوجهي را در عرصه سياسي كشور بهوجود بياورد كه مهمترين آن در ادامه ميآيد.
پرحاشيهترين اظهارات وي را بايد در پاي صندوق رأي در سال 88 دانست كه با استقبال فراوان رسانههاي بيگانه هم همراه شد. وي در پاسخ به اين سؤال «توصيه شما به هواداران چيست؛ به نامزدها بعد از روز انتخابات؟» ميگويد: « اگر تقلب كردند، بريزند تو خيابونا!»
عفت مرعشي در سال 92 و پيش از انتخابات رياست جمهوري در اظهار نظري منكر وجود انتخابات در كشور ميشود و مدعي است كه حاكميت رأي مردم را تغيير ميدهد. مرعشي در مورد اين مسئله گفته بود: «انتخاباتي وجود ندارد، مگر براي اينها كاري دارد كه رأيها را عوض كنند.» با وجود چنين اعتقادي، هاشميرفسنجاني براي شركت در انتخاباتي كه به قول همسرش وجود ندارد، ثبتنام ميكند.
يكي ديگر از اظهارات جنجالآميز عفت مرعشي بعد از اعلام حكم مهدي هاشمي با اهانت به قوه قضائيه بيان شد. مرعشي در پاسخ به اين پرسش «نظر شما درباره حكم مهدي هاشمي چيست؟» گفت: حكم آقاي هاشمي يعني تقلب، تقلب، پدرسوختهبازي. برويد بنويسيد كه خانم هاشمي گفت كه «پدرسوختهبازي بوده، حكمش(حكم مهدي هاشمي) پدرسوختهبازي بود و حكم نيست.»
2 - فاطمه هاشمي: با حكومت ظالم همراه شديم!
فاطمه هاشمي، فرزند ارشد اكبر هاشميرفسنجاني و عفت مرعشي از اعضاي مؤسس حزب اعتدال و توسعه است كه در چند سال اخير اظهارات تندي را بيان نموده است، از جمله آنكه وي در حاشيه دادگاه مهدي در پاسخ به سؤالات خبرنگاران عنوان كرد: فقط ميتوانم بگويم انتقام پدر را از پسر ميخواهند بگيرند.
مهمترين تهمت فاطمه هاشمي به نظام جمهوري اسلامي به خاطر برخورد قوه قضائيه با جرائم برادرش در مصاحبه با سايت ضدانقلاب كلمه عنوان شد. وي در قسمتهايي از اين مصاحبه ميگويد: «سال ۸۸ هم يك بار به شما گفتم كه روزي پدر ما را دور هم جمع كردند و گفتند دو راه براي زندگي جلوي ما هست: يكي اينكه با حكومت و كساني كه تخلف و ظلم ميكنند، باشيم و قطعاً شما بهترين زندگي را خواهيد داشت اما اگر در كنار مردم قرار بگيرم و از مردم حمايت كنم، شما را اذيت ميكنند و به زندان مياندازند و برخوردهاي غيرقانوني با شما انجام ميدهند و شما بايد اينها را تحمل كنيد و ما هم گفتيم تحمل ميكنيم زيرا چيزي جز راه درست در كنار مردم را نميخواهيم...»
3 - فائزه هاشمي: كشور را اراذل و اوباش اداره ميكنند!
فائزه هاشمي دومين دختر اكبر هاشميرفسنجاني را بايد در كنار مهدي هاشمي حاشيهدارترين عضو از اين خانواده دانست كه در ادامه به برخي از مهمترين تحركات وي اشاره ميشود.
اظهارات ساختارشكنانه فائزه در دهه 70 از وي يك چهره جنجالي ساخت. وي در يكي از موضعگيريهاي خاص خود، استفاده از دوچرخه همچون ديگر وسايل نقليه را مانعي قانوني براي بانوان نميداند. وي همچنين در مهرماه ٧٧ در دانشگاه علوم پزشكي اراك گفته بود: «من هيچ حساسيتي روي نوع پوشش ندارم و معتقدم كت و دامن گشاد و مانتو هم ميتواند حجاب كامل باشد.»
وي همچنين در سال 1387 در مصاحبه با پايگاه اينترنتي الشروق الجزاير، خواستار اختياري شدن حجاب در ايران شده و گفته بود: «به عقيده من حجاب همچنان كه در كشورهاي اسلامي معمول است، بايد در ايران هم اختياري باشد نه اجباري.»
اما حضور فعال فائزه هاشمي در اغتشاشات ضدنظام و همراهي با آشوبطلبان در سال 78 را هم بايد فعاليت رسمي وي عليه نظام قلمداد كرد. وي در مصاحبه با يك روزنامه زنجيرهاي درباره آشوب تيرماه 78 و ماجراي كوي دانشگاه ميگويد: «يادم است كه ما هر شب خانوادگي به كوي ميرفتيم. يكي از درگيريهاي گروههاي فشار با من هم، همانجا بود. يادم است هر بار كه به كوي دانشگاه ميرفتيم، جمعيتي از موافق و مخالف، جمع ميشدند و بحث در ميگرفت. يادم است گروههاي فشار آنقدر عصباني بودند كه وقتي در ماشين نشستيم، آنها دور ماشين را گرفته بودند و ميخواستند ماشين را بلند كنند.»
فائزه هاشمي در فتنه 88 پاي ثابت تجمعات غيرقانوني بود. وي در روزهاي 25 خرداد، 30 خرداد، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر، روز عاشورا در سال 1388 و تجمع غيرقانوني يكم اسفندماه 1389 حضور خياباني داشت كه البته در جريان حضور در تجمع يكم اسفند دستگير شد كه پس از اينكه مدعي شد براي خريد لباس به خيابان آمده بود، آزاد شد.
فائزه هاشمي همچنين قبل از اين نيز در جريان تظاهرات غيرقانوني30 خردادماه همان سال در ميدان جمهوري دستگير شده بود كه بعد از بازداشت مدعي شده بود براي خوردن ساندويچ به اين مكان آمده است!
اقدامات فائزه هاشمي و همراهي وي با عناصر ضدانقلاب به حدي رسيد كه عليرضا نوريزاده ضدانقلاب فراري در برنامه تلويزيوني خود به تقدير از فائزه هاشمي پرداخت و گفت: نقش فائزه هاشمي در جريان سبز قابل ستايش است، زيرا وي امروز اسطوره زنان ايران شده است.
فعاليتهاي ضدانقلابي فائزه هاشمي به همين جا خلاصه نميشود به گونهاي كه وي در مصاحبههاي فراواني با رسانههاي بيگانه عليه مسئولان عالي نظام هم اظهاراتي را مطرح ميكند.
وي در زمان تبليغات انتخاباتي سال 88 در ورزشگاه 12 هزار نفري در توصيف شرايط كشور در آن سال بيان ميكند: «در شرايطي به سر ميبريم كه نكبت، خفت و خواري نصيب ملت ايران شده است.»
همچنين در نخستين هفته بعد از انتخابات 1388 فايل صوتي 11 دقيقه و 9 ثانيهاي از تحليلهاي فائزه هاشمي درباره انتخابات و حواشي آن منتشر شد كه در قسمتهايي از آن فايل صوتي وي به رهبر معظم انقلاب توهين كرده بود.
فائزه هاشمي همچنين در بهار 90 در مصاحبه با سايت ضدانقلاب روزآنلاين با توهين به مسئولان كشور آنان را اراذل و اوباش مينامد: «مملكت در حال حاضر توسط اراذل و اوباش اداره ميشود، حاكميت جريان لباس شخصيها را بهوجود آورده؛ ولي الان اينقدر قدرتمند شده كه ديگر خودشان هم نميتوانند با آن برخورد كنند.»
اهانت به امام خميني(ره) نيز بخش ديگري از كارنامه او را شامل ميشود. وي در مصاحبه نشريه نسيم بيداري در ارديبهشت 90 و چاپ كلمات «امام» و «مقام معظم رهبري» از قول وي در متن مصاحبه كه فائزه هاشمي در واكنش به اين اقدام نشريه تأكيد كرد كه اين ادبيات من نيست! من به جاي اين دو كلمه ميگويم «آقاي خميني»، «آقاي خامنهاي».