دولت باید برای معیشت مردم چارهای غیر از «پایین آوردن نرخ تورم روی کاغذ» و «محرمانه کردن آمارهای اقتصادی» بیندیشد.
به گزارش «فردا» زندگی در کلان شهرها با سختیهایی برای مردم همراه است و فشار اقتصادی باعث شده سبد خانوارها هر روز کوچکتر از قبل باشد. هر چند نرخ تورم و پایین آمدن آن ارتباط مستقیم با ارزانی ندارد اما در هر حال ثبات قیمتها نیز باید در سبد خانوارها تأثیرگذار باشد و این در حالی است که هر روز خبر گرانی کالاهای اساسی، به خصوص اقلام خوراکی که مردم هر روز با آنها سر و کار دارند روی خط رسانهها میرود. مصداقهای بارز این گرانیها، گرانی برنج، گوشت قرمز و لبنیات است.
در بازار مسکن نیز هر چند رکود بیسابقه باعث کاهش نرخ خرید مسکن شده، اما قشر متوسط هنوز هم قدرت خرید خانه را ندارند و اجاره خانهها هم با چراغ خاموش گران میشوند. در واقع میتوان گفت نرخ اجاره بهای مسکن ثبات قانونی ندارد و صاحبخانهها و بنگاههای معاملات ملکی هر چه بتوانند از مستأجر دریافت میکنند و نظارت در این زمینه بسیار کم است.
از سوی دیگر، با نزدیک شدن ایام نوروز نیز هر چند رکود به بازار پوشاک کفش هم رسیده اما در هر حال نرخگزاری لباس و کفش و کیف با سال گذشته تفاوت بسیاری دارد و این کالاها هم به طور محسوس گران شدهاند.
این گزارش میافزاید: گرانیها که با نرخ تورم روی کاغذ و محرمانه کردن آمارهای اقتصادی حل نمیشوند. مقایسه هزینههای زندگی و حقوق و دستمزد میتواند، مصداق خوبی برای اثبات این مسأله باشد. برای یک ماه زندگی 2 نفره در تهران اگر حداقل اجاره خانه یک خانه 50 متری را 700 هزار تومان برای هر ماه در نظر گرفته شود، چیزی حدود 1 میلیون و 500 هزار تومان هزینه مسکن، حمل و نقل عمومی و خوراک میشود. حداقل هزینه تاکسی و اتوبوس و مترو برای 2 نفر در طول یک ماه 200 هزار تومان، هزینه خرید روزی یک نان به قیمت متوسط 700 تومان، 5 کیلو مرغ با متوسط قیمت 6 هزار تومان، 2کیلو گوشت قرمز با متوسط قیمت 30 هزار تومان، 1 لیتر روغن مایع با متوسط قیمت 13هزار تومان برای هر لیتر، 5 کیلو برنج با متوسط قیمت 8 هزار تومان برای هر کیلو، 30عدد تخم مرغ با قیمت متوسط هر عدد 300 تومان، 100 هزار تومان هزینه قبض آب و برق و..، هزینه میوه برای یک ماه 100 هزار تومان، لبنیات شامل ماست، پنیر، کره، شیر و... 100 هزار تومان برآورد میشود که به عبارتی میشود نزدیک به یکمیلیون و 400 هزار تومان در ماه و این تازه هزینه مسکن و خوراک و حمل و نقل بدون جزئیات و خردریزهاست.
تازهترین گزارش بانک مرکزی حکایت از آن دارد که در سال گذشته متوسط سالانه هزینه خانوارهای شهری به 32 میلیون و 873 هزار تومان و ماهانه به رقم 2 میلیون و 740 هزار تومان رسیده که حدود 31 درصد در مقایسه با سال 1392 افزایش دارد.
در مجموع براساس این آمار میتوان گفت، هزینهها از حدود 18 تا 37 درصد افزایش داشته است.
بررسی متوسط هزینه سالانه یک خانوار شهری به تفکیک گروههای هزینه و به قیمتهای جاری نشان میدهد در سال 1393، گروههای حملونقل، تحصیل و ارتباطات به ترتیب به میزان 40، 23/7 و 22/7 درصد رشد داشتهاند. در این سال سهم گروه خوراکیها و آشامیدنیها به 24/6 درصد رسید که در مقایسه با سهم 26/3 درصدی سال 92 حاکی از کاهش بودجه اختصاص یافته خانوار به این گروه از اقلام هزینهای است. بر این اساس گروه مسکن، آب، برق، گاز و دیگر سوختها حدود 10 میلیون تومان از کل هزینه سالانه را در برگرفته است. خوراکیها و آشامیدنیها نیز بیش از 8 میلیون تومان در سال گذشته برای خانوارها هزینه داشته است. علاوهبر این به طور متوسط 1/1 میلیون تومان از هزینه خانوارها در سال قبل به دخانیات اختصاص داشته و بهداشت و درمان هم حدود 1/9 میلیون تومان برای خانوادهها هزینه داشته که این رقم هم در فاصله 1392 تا 1393 بیش از 35 درصد بیشتر شده است.
با این تفاسیر به خوبی میتوان دریافت، که فارغ از آمارهای اقتصادی امیدوارکننده، وضعیت زندگی مردم با دشواریهای بیشتر مواجه شده و افزایش 31 درصدی هزینهها با افزایش 17 درصدی حقوق و دستمزد همخوانی ندارد و باید چارهای اندیشیده شود تا مردم زیر بار فشارهای اقتصادی له نشوند. البته چارهای غیر از پایین آوردن نرخ تورم روی کاغذ و محرمانه کردن آمارهای اقتصادی!