طرحی را که کیسینجر مطرح کرده در راستای طرح حذف حلقههایی است که در سال 2004 مطرح شد. کیسینجر در این طرح اعلام کرد که برای پایان دادن به بحرانهای منطقهای باید ارتباط جبهه مقاومت را با یکدیگر قطع کرد و برای این کار ابتدا باید حزبالله در سال 2006 و سپس سایر کشورها حذف میشدند؛ اما با شکست سناریوی حذف حزبالله، سناریوی بعدی سوریه بود که راه ارتباطی ایران با حزبالله است و با طرح شکست تجزیه سوریه به سراغ حلقه بعدی، یعنی عراق آمدند و اعلام کردند برای اینکه ارتباط ایران با سوریه قطع شود باید عراق را تجزیه کرد(به سه منطقه جداگانه: شمال؛ کردها، مرکز؛ سنیهای وابسته به عربستان و جنوب؛ شیعیان.) ملاحظه میشود که طرح تجزیه سوریه نیز به سه منطقه علوی، سنی و کردی برگرفته از طرح تجزیه عراق است. بنابراین میتوان سخنان اخیر کیسینجر را تکمیلکننده همان مباحث وی در سال 2004 دانست.
شاید به نوعی آمریکاییها که از سقوط بشاراسد ناامید شدهاند، تنها راه تحت فشار قرار دادن دولت سوریه را تجزیه این کشور به سه بخش بدانند. از سوی دیگر تجزیه سوریه دسترسی روسیه را به مناطق علوینشین محدود میکند و از آنجا که امروز تمرکز اصلی حملات هوایی و زمینی روسیه و سوریه بر مناطق مرکزی است، این امر دیگر مورد پذیرش نظام سنی که در مرکز تشکیل خواهد شد، نخواهد بود. بنابراین با تجزیه سوریه، دسترسی ژئوپلیتیکی روسیه در خاورمیانه محدود میشود. از بُعد دیگر همانطور که در طرح کیسینجر نیز آمده است، هدف اصلی، عدم دسترسی ایران به لبنان و حزبالله است، چون با تشکیل دولت سنی(مخالف جبهه مقاومت) در مرکز علناً دسترسی ایران به حزبالله قطع و محور مقاومت دو شقه میشود و در صورت تحقق این امر و در صورت تجاوز رژیم صهیونیستی به حزبالله، این جنبش با مشکلات متعددی روبهرو خواهد شد.