روزنامه کیهان **
مسکو، تهران، آنکارا / سعدالله زارعی
حضور احمد داوود اوغلو نخستوزیر ترکیه و همزمان با آن حضور بوگدانف فرستاده ویژه پوتین رئیسجمهور روسیه در تهران «بسیار مهم» تلقی شده است. در این میان بعضی از مراکز سیاسی با تمرکز روی بحران سوریه گفتهاند این دو سفر نشان میدهد که تهران در حال برقرار کردن یک تعادل منطقهای به نفع سوریه است و ایفای چنین نقشی فقط از ایران برمیآید. در خصوص این موضوع توجه به نکات زیر ضروری است:
1- با توجه به اختلاف دیدگاههایی که در گذشته میان ایران و ترکیه در خصوص بحران سوریه وجود داشته، سفر داوود اوغلو به تهران نشان دهنده نزدیک شدن دیدگاههای دو کشور در خصوص این بحران مهم است. نخستوزیر ترکیه پس از بازگشت از تهران به خبرنگاران گفت ترکیه به همراه ایران برای پایان دادن به «جنگ برادرانه» تلاش میکند وی همچنین گفت کشورش با هر طرحی که نتیجه آن تجزیه سوریه باشد مخالف است. اگرچه نمیتوان با قاطعیت سخن گفت اما شواهد بیانگر آن است که دولت ترکیه علاقهمند شده تا نقش سازندهای را در بحران سوریه ایفا کند. مخالفت با تجزیه سوریه و قانونی دانستن دولت دمشق که در اظهارات نخست وزیر ترکیه آمده نشان میدهد که ترکیه در حال عبور از مواضعی است که در داخل ترکیه نیز با انتقادات زیادی توأم شده بود.
2- ورود نخستوزیر ترکیه به تهران، یک ضربه مؤثر به طرحهایی محسوب میشود که طی روزهای اخیر از سوی بعضی از قدرتهای عضو شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده بود و از این رو باید گفت در شرایطی که خیلی از ناظران سیاسی میگفتند با تقارب پیش آمده بین آمریکا و روسیه،کشور ترکیه به حاشیه رفته است، سفر اوغلو نشان داد که ترکیه برای مواجهه با شرایطی که منافع ملی آن را تضعیف کند، دست بسته نیست. اعلام موضع صریح اوغلو درباره به توافق رسیدن با ایران در مهمترین مسایل پرونده سوریه از جمله مخالفت با تجزیه این کشور، تأثیر مهمی در حل بحران سوریه و بهبود شرایط امنیتی ترکیه خواهد داشت. توافق با ایران خواه ناخواه به معنای مقابله با توافق محرمانه احتمالی میان آمریکا و روسیه خواهد بود و این به آن معناست که بار دیگر در این موضوع، بازی منطقهای بر بازی فرامنطقهای برتری پیدا کرده است. تأکید دوباره مقامات ایرانی در روزهای اخیر بر درون سوری و سیاسی بودن راه حل بحران سوریه نشان داد که تهران تحت تأثیر بازیهای فرامنطقهای، حمایت از متحد خود را فراموش نکرده است.
3- سفر داوود اوغلو به تهران در عین حال یک علامت واضح از فاصله گرفتن ترکیه از مواضع عربستان و همپیمانان او درباره بحران سوریه حساب میشود. مقامات سعودی از جمله احمد الجبیر وزیر خارجه بر توسل به زور برای سرنگونی بشار اسد تأکید کردند و حتی یک خبر بیانگر آن بود که هواپیماهای سعودی وارد فضای سوریه شده و نقاطی را بمباران کردهاند. اگرچه نخستوزیر ترکیه بعد از بازگشت از تهران اعلام کرد که همچنان از مواضع عربستان درباره سوریه حمایت میکند اما همه میدانند که مقام ارشد ترکیه در تهران پای ورقهای را امضا کرده که در آن بقاء دولت کنونی سوریه بصورت پررنگی قرار داشته است. پیش از این و در جریان سفر نخستوزیر ترکیه به عربستان بسیاری از رسانهها نوشتند که ترکیه به بسیاری از درخواستهای عربستان درباره سوریه تمکین کرده است کما اینکه یک مقام ترکیه از اعزام هواپیماهای سعودی به پایگاه هوایی اینجرلیک خبر داد ولی بعداً معلوم شد که نه هواپیمایی آمده و نه نیرویی در این پایگاه پیاده شده است. توافق با تهران اما اتفاق افتاده است و این میتواند آغاز یک همکاری گسترده بین ایران و ترکیه باشد. براین اساس بعضی از محافل ترکیه با اشاره به همراهی 160 بازرگان ترک در سفر داوود اوغلو گفتهاند روابط تهران-آنکارا به سرعت بهبود پیدا کرده و به رقم 30 میلیارد دلار در مبادلات تجاری خواهد رسید. پذیرش هیئت سیاسی و بازرگانی ترکیه توسط جمهوری اسلامی نشان داد که از این طرف هم علاقه زیادی به بهبود رابطه و گسترش مناسبات وجود دارد.
4- اما واضح است که ایران نمیخواهد بین گزینهها انتخاب کند، دلیلی هم برای این کار وجود ندارد. ایران مایل است با هر دو همسایه بزرگ خود یعنی روسیه و ترکیه روابط فعالی داشته باشد و نیز تمایل دارد تا این دو همسایه روابط بهتری با یکدیگر داشته باشند. حل مسایل فیمابین مسکو و آنکارا و نزدیک شدن این دو کشور با منافع ایران انطباق دارد. در این میان تهران بارها نشان داده است که ارزش مناسبات با مسکو را میداند و از این رو طی سالهای اخیر و بخصوص طی دو سال گذشته هیئتهای مختلف ایرانی از روسیه دیدن کرده و متقابلاً تهران پذیرای رئیس جمهور روسیه و بسیاری دیگر از مقامات این کشور بوده است. در این میان بعضی از مخالفان ایران گفتهاند تهران با پذیرش سفر داود اوغلو در این شرایط که اختلافاتی بین ایران و روسیه بر سر زمان، گستره و شرایط آتشبس سوریه بروز کرده است، به روسها یادآوری کرده که روی توافق مسکو- واشنگتن حساس است و نمیتواند از تأثیر منفی آن بر سوریه چشمپوشی کند. اما واقعیت این است که اختلافات ایران و روسیه بر سر ابعاد کیفی آتشبس آنقدر نیست که تهران بخواهد از کژتابی پیشآمده انتقام بگیرد. در عین حال اظهارات بعضی از مقامات روسیه نشان داد که مسکو به ارزش راهبردی توافقات با تهران واقف است و نمیخواهد حسننیت کنونی بین دو کشور که در حد بالایی قرار دارد را مخدوش گرداند. اصلاحیهای که پوتین بر بحث نظام فدرالی زد و بار دیگر بر عدم مداخله خارجی درباره سرنوشت رئیس جمهور سوریه تأکید نمود، بیانگر آن است که روسیه بر سر توافق قبلی با ایران قرار دارد. در سفر بوگدانف، مقامات ایرانی یادآور شدند که تا پیش از پایان جنگ نمیتوان از مدل خاصی صحبت کرد و این موضوعی است که در درون سوریه و در شرایط باثبات تصمیمگیری میشود.
5- آمریکاییها به گمان اینکه با این طرح میتوانند علاوه بر سخت کردن شرایط برای دولت سوریه، سبب جدایی ایران و روسیه از هم شوند و این میتواند توأمان به اقتدار ایران و روسیه لطمه بزند، طرحی که از آن به Plan B یاد میشود، ارائه کردند. Plan B در واقع طرح تجزیه سوریه و بهم خوردن مرزهای کنونی این کشور است؛ به گونهای که کشوری در جنوب، کشوری با مرکزیت دمشق، کشوری در شرق و کشوری در شمال غرب سوریه به وجود آید. اظهارات هوشمندانه احمد داوود اوغلو نخستوزیر ترکیه مبنی بر اینکه ما پس از آنکه 100 سال درد طرح «سایکس پیکو» را تحمل کردیم، نمیتوانیم به پیدایی سایکس پیکوی جدیدی میدان بدهیم، نشان داد آنچه بعضی از محافل سیاسی درباره Plan B گفته بودند، واقعیت دارد.
متأسفانه همزمان با بحث از Plan B،روسیه بحث از فدرالی شدن سوریه به عنوان راه حل بیرون رفتن سوریه از بحران امنیتی یاد کرد و حال آنکه فدرالی شدن یک کشور زمانی اتفاق میافتد که امکان گفتوگو و توافق میان گروههای مؤثر وجود داشته باشد. وقتی که دو استان سوریه در تصرف داعش و نزدیک به چهار استان آن در تصرف جبههالنصره قرار دارد و در بقیه شهرها نیز کم یا بیش عوامل بر هم زن امنیتی وجود دارد، چگونه میتوان از تغییر ساختار سیاسی یک کشور سخن گفت؟ زمانی که بعضی از مقامات روسیه در برابر طرح Plan B آمریکا از طرح فدرالیزه شدن سوریه خبر دادند، بعضی از ملتها و دولتهای منطقه گمان کردند ایران و دولتها و جنبشهای مرتبط با آن با این طرح موافقت کردهاند اما طولی نکشید که این انگاره باطل شد، بعضی از مقامات روسیه،خود وارد میدان شده و اعلام کردند فدرالی موضوع پرمناقشهای است که باید زمان مناسب بحث از آن فرا برسد این موضع در واقع موضع اصلاحی روسیه به حساب آمد.
6- سوریه بدون شک به آتشبس نیاز دارد اما هدف از این آتشبس نمیتواند آسایش بخشی به نیروهایی باشد که بیش از 4 سال است امنیت سوریه را ربودهاند. متأسفانه در اعلام زود هنگام و هماهنگ نشده آتشبس سوریه که از شنبه هفته قبل در مناطق جنوبی و غربی حلب به اجرا درآمد، به این نکته که آتشبس بیش از آنکه به نفع دولت باشد به نفع معارضه مسلح است، توجه نشد. هم اینک بیم آن میرود که از یک سو تروریستها با استفاده از فرصت آتشبس بار دیگر مناطق آزاد شده در جریان عملیات نصر2 را آلوده نمایند و از دیگر سو آتش بس عملاً پاکسازی مناطق آزاد شده را با دشواریهایی مواجه گرداند چرا که اساساً معلوم نیست کدام گروهها مشمول طرح آتشبس هستند و کدام گروهها نیستند و از سوی دیگر بدون تمهیدات قبلی و گردآوری اطلاعات امکان شناسایی نیروهایی که برای پایبندماندن به آتشبس تعهد سپردهاند از کسانی که متعهد به آتشبس نیستند، عملاً وجود ندارد.
7- سفر نخستوزیر ترکیه به تهران فضای منطقهای را به نفع ثبات آمادهتر میکند، کما اینکه مولود چاوش اوغلو وزیر خارجه ترکیه اعلام کرد که رسیدن به دیدگاه مشترک با ایران برای پایان دادن به تنشهای فرقهای لازم است. این مواضع پس از توافق نظامی ایران و روسیه یک گام دیگر برای حل پرونده سوریه به حساب میآید و البته این موفقیت عملیات نصر 2 در منطقه حساس حلب بود که زمینه پیدایی جمعبندی تازه از تحولات منطقه را فراروی کشورها قرار داد.
***************************************
روزنامه قدس **
ضرورت رویکرد حقوقی دولت به عدم تعهد آمریکا به برجام
آنچه که مشهود است و مسؤولان هم در این زمینه متذکر شدهاند نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران در عمل به تعهدات خود در برجام بسیار روشن و شفاف و بدون کوچکترین تعللی پیشقدم بوده بنحوی که در انجام تعهدات سخت افزاری چون جمعآوری سانتریفیوژها یا بتنریزی در قلب راکتور اراک لحظهای وقتکشی نکرده است. آمریکا نقطه مقابل ایران در عمل به تعهدات برجام است. سستی در کار، بیتوجهی به تعهدات بینالمللی و عدم وفای به عهد از جمله خصیصههای آمریکایی است که بار دیگر خود را در برجام نشان داد و بوضوح دلیل عدم اعتماد و اتکای ملت ایران به آمریکا را به تصویر کشید.
حال که رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و وزیر امورخارجه به صراحت این مسأله را متذکر شدهاند، دولت باید به چند موضوع اهتمام جدی داشته باشد و مردم را بصورت شفاف در جریان همه امور برجامی قرار دهد، بدین معنی که لازم است دولت روند پیشرفت دقیق برجام را با مردم در میان بگذارد. ارائه گزارش از زمان و چگونگی تعهد ایران و آمریکا و عمل کردن یا عدم تعهد هر یک از طرفین از جمله مسائلی است که اتفاقاً دولت باید با مردم در میان بگذارد و هرگز گمان نکنند که کلیگویی به درد افکار عمومی نمیخورد، بلکه مردم به این مسأله درمییابند که قصور از سوی آمریکا و غرب صورت گرفته که در انجام تعهدات خود تأخیر داشتهاند. همچنین وزارت امورخارجه ایران باید با اقدامات کارشناسی و حقوقی نسبت به عدم تعهد آمریکا به برجام حساسیت بیشتری نشان دهد و با ارسال گزارش رسمی و کتبی به سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا با توجه به اسناد و توافقنامههای بینالمللی و امضاء شده در گروه 1+5 عدم تعهد آمریکا را نسبت به برجام به آنها گوشزد کرده و در قبال تداوم این وضعیت به غرب و طرفین مذاکره کننده هشدار دهد.
مسلماً وزارت امورخارجه باید با رویکردی حقوقی به پرونده عدم تعهد آمریکا به برجام و با ارسال آن به سازمان انرژی اتمی نسبت به اعاده حقوق ملت ایران با هوشیاری و دقتنظر و با آگاهی کاملاً پیگیر باشد، چرا که با سستی کردن وزارتخارجه باید شاهد تداوم سناریوی بیتوجهی غرب به تعهدات بینالمللی باشیم.عدم ارائه گزارشاتی که تأییدشده نیست، یکی از مسائلی است که باید مورد توجه مسؤولان داخلی قرار بگیرد بنحوی که لازم است مسؤولان از ارائه گزارشاتی که مبنایی ندارد، پرهیز کنند تا افکار عمومی داخل و خارج گمان نکنند آمریکا پایبند به تعهداتش بوده است. هنگامی که رئیسجمهور محترم روز یکشنبه ادعا میکند که هم اکنون هزار ال سی باز شده، آیا مردم دنیا اینگونه نمیاندیشند که مشکل ملت ایران حل شد و آمریکا و غرب در کمترین زمان به تعهدات خود عمل کردهاند؟ بیش از یک ماه از خبر باز شدن ال سی میگذرد اما هنوز در این حوزه اتفاق خاصی نیفتاده است... هنگامی که مسؤولان بانک مرکزی وعده امروز و فردای سوئیفت بانکی میدهند، اما هنوز این موضوع راه به جایی نبرده است، بنحوی که اقتصاددانان این سوال را مطرح میکنند که آیا بیان چنین مسائل غیرواقعی اذهان عمومی را درگیر خود نمیکند؟ متأسفانه بهنظر میرسد دولت همانند خبرگزاری یا آژانس خبری شده که خبرهایی را اعلام میکند که شاید صحت آن هم تأیید نشده است. به نظر میرسد برخی درون دولت دلشان میخواهد فقط پز هستهای بدهند، در حالی که هنوز اتفاقی نیفتاده که بتوان برای آن پز داد... متاسفانه وعده و وعیدهای دولت جنبه ژورنالیستی دارد، در حالیکه دولت باید بدنبال احقاق حقوق ملت و مطالبه حقه هستهای و اقتصادی آنها براساس مفاد مندرج در برجام باشد.
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
جامعه مدرسین پیشقدم شود / مسیح مهاجری
بسمالله الرحمن الرحیم
انتخابات هفتم اسفند، چه در مورد مجلس خبرگان رهبری و چه در مورد مجلس شورای اسلامی، حرفهای زیادی برای ثبت شدن در تاریخ ایران و انقلاب اسلامی دارد. در این زمینه جا دارد کتابها نوشته شود و از آنچه در این انتخابات از اولین مراحل مقدماتی تا پایان رایگیری و اعلام نتایج رخ داده به عنوان یکی از رویدادهای مهم تاریخ نظام جمهوری اسلامی یاد شود.
نوشتن رویدادهای این مقطع شاید از عهده یک نفر بر نیاید و نیاز به یک جمع چند نفره باشد تا بتوانند جوانب مختلف را ببینند و جمعاوری کنند. علاوه بر این، انصاف، بیطرفی و خالی از حب و بغض بودن نیز از شرایط حتمی چنین کار مهمی است. اگر واقعیت این واقعه با همین ویژگیها جمعاوری و تدوین شود، قطعاً برای نسلهای آینده آموزندگی خواهد داشت و به تدوین صحیح تاریخ نیز کمک خواهد کرد.
یک بخش از این واقعه به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مربوط میشود. قطعاً اگر عملکرد این جامعه در انتخابات هفتم اسفند به صورت همه جانبه تدوین شود، حداقل یک کتاب قطور خواهد شد. این مقاله فقط عهدهدار اشارهای اجمالی به یکی دو مورد از سرفصلهای این مبحث گسترده و بسیار مهم است.
اول آنکه جایگاه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بسیار رفیع است و نباید تصور شود که با بعضی اقبالها و ادبارها در این یا آن انتخابات دچار تزلزل میشود. شاید نسلهای دوم و سوم انقلاب حتی کسانی که در حوزههای علمیه حضور دارند از این جایگاه رفیع و سوابق درخشان جامعه مدرسین اطلاع کافی نداشته باشند و ندانند که قدمای حاضر در این جامعه و بزرگانی که به لقاءالله شتافتهاند چه زحماتی برای انقلاب کشیدند و چه سختیها، زندانها، شکنجهها و تبعیدهائی را تحمل کردهاند و چه اقدامات شجاعانهای برای دفاع از امام خمینی و حمایت از انقلاب اسلامی کردهاند. لازم میدانم یک نمونه از این اقدامات شجاعانه که خودم شاهد آن بودم را در اینجا یادآوری کنم تا پشتوانه عینی آنچه اشاره کردهام باشد.
در سال 1357 آیتالله یزدی چند روزی از تبعیدگاه خود اسلام آباد غرب به قم آمدند و در جامعه مدرسین بیانیه خلع شاه از سلطنت را آماده کردند و اینجانب و یکی از دوستان روحانی با خودروی یکی از جوانان قمی ایشان را با همان بیانیه به اسلامآباد غرب بردیم و بعد از اقامتی کوتاه در تبعیدگاه با ایشان خداحافظی کردیم و با هدایت ایشان درحالی که بیانیه خلع شاه را در خودرو جاسازی کرده بودیم به استانهای کردستان، آذربایجان و سایر مناطق رفتیم و از علمای تبعیدی در آن مناطق امضاء گرفتیم. این، همان بیانیهای بود که در راهپیمائی عظیم تهران خوانده شد و یکی از عوامل عملی شدن خلع شاه از سلطنت بود. این نمونه، شاید نتواند حتی یک هزارم زحمات جامعه مدرسین را بیان کند و اهمیت خدماتشان به انقلاب اسلامی را توضیح دهد. بنابر این، وقتی درباره جامعه مدرسین نظر میدهیم باید قبل از هر چیز به این سابقه درخشان توجه داشته باشیم و بدانیم که حمایتهای امام خمینی از جامعه مدرسین نیز با عنایت به همین سابقه بود هر چند بعد از پیروزی انقلاب و در نشیب و فرازها نیز کارهای بزرگی برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی انجام داده است.
سرفصل دیگر، ناکامیهای گاه و بیگاه در انتخابات است که یکی از آنها را در انتخابات هفتم اسفند مشاهده کردیم. کسانی که از جایگاه جامعه مدرسین با خبر هستندو با روح حاکم بر آن که عمل به تکلیف است آشنایند، میدانند که ناکامی نسبی در انتخابات هفتم اسفند نباید موجب قضاوت منفی درباره این نهاد اصیل شود. همواره در قضاوتها باید نقاط قوت و ضعف را در کنار همدیگر دید و جامعنگری را به عنوان یک اصل در نظر گرفت. تصمیمگیری جمعی در عین حال که امتیازاتی دارد با عوارضی نیز همراه است که احیاناً منفی هستند. مثلاً در اعلام فهرست اسامی کاندیداهای مورد نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای خبرگان تهران جمعی از اعضاء جامعه مدرسین معتقد بودند نام آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این فهرست باشد ولی تصمیم نهائی غیر از این شد. آن زمان که هنوز فهرست اعلام نشده بود و همین صحبتها در جامعه مدرسین مطرح بود با آقای هاشمی رفسنجانی درباره این اختلاف نظر صحبت کردم، ایشان گفتند من اصلاً توقع ندارم که نامم در فهرست جامعه مدرسین باشد و حتی از جامعه روحانیت مبارز تهران هم نه تنها توقعی در این زمینه که نامم را در فهرست خود بیاورند ندارم بلکه گفتهام راضی نیستم جامعه روحانیت مبارز در درون خود به خاطر بود و نبود نام من دچار مشکل شود. سرانجام، انتخابات مشخص کرد که آقای هاشمی رفسنجانی فراتر از فهرست هاست و دیدیم که علیرغم سنگینترین تهاجمات و تبلیغات مسموم که علیه ایشان شد، در صدر منتخبین کل کشور قرار گرفت و نظر آنان که معتقد بودند نام ایشان در فهرست جامعه مدرسین باشد صحیح بود.
با اینحال، به خاطر این تصمیم گیری که در یک مجموعه امری طبیعی است نباید درباره نهاد ارزشمند و خدومی همچون جامعه مدرسین قضاوت منفی کرد و از جایگاه رفیع آن غفلت نمود. دوام وقوام انقلاب اسلامی و نظام حکومتی برخاسته از آن به تقویت نهادهای اصیلی همچون ولایت فقیه، مرجعیت، جامعه مدرسین، جامعه روحانیت، سپاه پاسداران، بسیج، دولت و شخصیتهای انقلابی است. این نگاه جامع است که میتواند در صورت عملی شدن، به تداوم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی منجر شود، تداومی که درون مایه خود را از علاقه و اعتقاد قلبی آحاد مردم میگیرد و با برخورداری از پشتوانه مردمی همواره میتواند از کلیه موانع عبور کند و بالنده و پرنشاط به پیش برود.
اکنون زمان کنجکاوی درباره اینکه چه چیز موجب تفرقه میان بعضی از نهادها و شخصیتها شده و چرا توصیه قرآنی «واعتصموا بحبلالله جمیعاً ولاتفرقوا» توسط کسانی که عمر خود را در مسیر ترویج همین توصیه صرف کردهاند عمل نمیشود، فرا رسیده است. این نهادها، این شخصیتها و این بزرگان باید به هشدار بسیار مهم مولای متقیان که فرمود «ما اکثرا لعبرواقل الاعتبار» توجه عمیق کنند و وقایعی همچون انتخابات هفتم اسفند را آئینه عبرت بدانند. این قبیل وقایع، فقط عبرت برای یک جمع یا چند شخص که ممکن است به خواسته خود نرسیده باشند نیست، بلکه همه باید از آن عبرت بگیرند و برای از بین بردن تفرقه و نقار در یک مسابقه واقعی و جدی شرکت کنند. همه باید به هشدار امام خمینی درباره تکرار آنچه در مشروطیت پیش آمد توجه کنند واشخاص و جریانهائی که ممکن است با چند واسطه درصدد ایجاد تفرقه برآیند را بشناسند و از خود طرد کنند.
تردیدی نیست که هم جامعه مدرسین دلسوز انقلاب و نظام است و هم سایر جریانها و اشخاصی که برای این انقلاب و نظام فداکاری کردهاند. آنچه در این میان مهم است اینست که واسطههای دشمن که مامور ایجاد تفرقه هستند را شناسائی و طرد کنیم تا زمینه برای تحقق وحدت و همدلی فراهم شود. این انتظار وجود دارد که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ایجاد همدلی پیش قدم شود زیرا جایگاه فراجناحی این نهاد اصیل چنین اقتضائی دارد.
***************************************
روزنامه شرق**
پیام یک همراهی/ناصر فکوهی
سفر رئیسجمهور به یزد را میتوان از دیگر سفرهای استانی او متمایز دانست؛ زیرا این اولین سفر بعد از برگزاری انتخابات مجلس به استانی است که اصلاحطلبان پیروز مطلق آن شدند. از سوی دیگر یزد را پایگاه اصلاحطلبی کشور میدانند و مطمئنا حضور دکتر روحانی در این استان به عنوان سفر استانی، با برنامهریزی از پیش تعیینشده بود. جدای از دستاوردهای اقتصادی این سفر برای استان، دستاورد سیاسی آن معطوف به کل کشور است. همراهی دکتر محمدرضا عارف با آقای روحانی بعد از کسب مقام اولی در انتخابات تهران و قدردانی رئیسجمهور از او به دلیل آن اقدام تاریخی در خرداد ٩٢ دربردارنده پیام مهمی است. این همراهی و این قدردانی میتواند خط بطلانی بر تلاش جریاني خاص برای انشقاق بین منتخب اول مردم تهران و رئیسجمهور باشد. از آنجا که در ایران نحوه تعاملات افراد با یکدیگر تفسیربردار است، میتوان از همراهی دو دوست قدیمی (عارف و روحانی) در یک سفر سیاسی، مفاهیم و معانی زیادی استنباط کرد. آقای عارف بعد از خرداد ٩٢ با وجود برخی پیشنهادها از سوی رئیسجمهور برای حضور در کابینه، فعالیت در عرصه جامعه مدنی را ترجیح داد تا بتواند سرمایه اجتماعی ایجادشده در خرداد ٩٢ را تقویت کند و ارتقا بخشد؛ ازاینرو در دو سال گذشته آقای عارف، یکی از حامیان جدی دولت تدبیر و امید بود و هرجا از او نظر مشورتی میخواستند، دریغ نکرد.
این حمایت بدون کوچکترین سهمخواهی بود و برای انتخابات مجلس هم از ماهها قبل، پیوسته بر لزوم ارائه یک فهرست انتخاباتی از سوی اصلاحطلبان و حامیان دولت تأکید میکرد. این پروژه با کوتاهآمدن از برخی خواستهها البته با حفظ هویت اصلاحطلبی با همراهی اصلاحطلبان و حامیان دولت در مرحله اول انتخابات بهخوبی به سرانجام رسید. مطمئنا شخص رئیسجمهور از آنچه در اردوگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت گذشت، مطلع بود و از نقشآفرینی و مدیریت آقای عارف در پروژه انتخابات بهخوبی آگاه است و به همین دلیل در اولین سفر استانی خود بعد از انتخابات مجلس، استان یزد را انتخاب کرد که با همراهی دکتر عارف در این سفر پیامهایی را به جامعه مخابره کند؛ پیامهایی که شاید بتوان در بهار سال ٩٥ آنها را بهخوبی معنا کرد.
***************************************
روزنامه ایران**
وارونهسازی یک فضیلت سیاسی/دکتر سیدعلی میرباقری
محافل مخالف اعتدال که نشست مطبوعاتی رئیس جمهوری را به میل و مراد خویش ندیدند متن را رها کرده به سراغ حاشیه ها رفتند . از میان نقطه نظراتی که روحانی در عرصه سیاست داخلی و خارجی بیان کرد شبکه رسانه ای مخالفان فقط توضیح رئیس جمهوری در باره سخن رئیس سازمان انرژی اتمی را بر پیشانی روزنامههای خویش نشاند.
چنین برش و چینشی در خبر نشستی که به طور همزمان از برخی رسانههای خارج پخش می شد براستی نشانه چیست. آنها که در اتاقهای فرمان، سخاوتمندانه در اظهارات مقام دوم کشور دست تغییر می برند چه چیزی عایدشان میشود؟
وانگهی برای آنها که قریب 3 سال خط خبری رسانه های مخالف را دنبال کردهاند گزینش و دستکاری در اظهارات روحانی امری غریب نیست. طی دو سال مذاکره هستهای، آحاد شهروندان از نزدیک رفتار این جریان با مقوله خبر را از نزدیک لمس کرده بودند. بنابراین چندان جای شگفتی نیست که در فیلتر و صافی این جریان، نگاه تصحیحی رئیس جمهوری به اظهار نظر یکی از مدیرانش (علی اکبر صالحی) که جهان سیاست آن را فضیلت می شمارد چنان وارونه می شود که در نگاه خواننده و بیننده نوعی ضد ارزش جلوه کند. این که روحانی مجموعه دولتمردان و صاحبان تصمیم را به سخن گفتن در چارچوب وظایف و تخصص خویش فرا می خواند از بدیهیات سیاست ورزی در جهان دموکراسی است. اساساً و جه تمایز یک جامعه مدنی با جامعه غیر مدرن در این است که گفتار و رفتارها تفکیک شده و تخصصی شده است. نظام مدرن مدیریتی اجازه نمی دهد هر فردی اجازه دخالت و اظهار نظر در همه امور و شئون سیاست و اقتصاد و فرهنگ را بر خود روا بدارد. فراموش نکنیم که سالها سیاست خارجی ایران از گفتارهای ناسنجیده و نامرتبط رنج بسیار برده است. سخنرانی های پرهزینه و دردسرساز فصلی از خاطرات تلخ نسل ما را تشکیل می دهند. بنابراین برای دولتی که به لقب تدبیر آراسته است اصلاح این روند یک فضیلت است و ابایی از این ندارد که اگر عدولی از این اصل صورت بگیرد آن را در برابر اهل رسانه بیان کند و درصدد اصلاحش برآید.
اما قبل از بیان ارزشهای نقد اصلاحی روحانی بر گفتار مدیر هستهایش لازم است در سرگذشت تلخی که خبر و اطلاعرسانی در بخشی از اقلیم سیاست این سرزمین پیدا کرده است تأمل کنیم و در پی یافتن پاسخی برای این سؤال بر آییم که چرا امانتداری و پایبندی به خبر به عنوان یک حقیقت رنگ باخته است و چه عاملی قباحت سانسور و دستکاری در اطلاعات را شکسته است؟
یک علت روشن این اتفاق به غلبه منافع جریان های سیاسی بر حوزه رسانه ای جامعه بر میگردد. به عبارت دقیقتر، در عرصه ارتباطات، طیف وسیعی از رسانه ها در فضای مجازی و مکتوب ایران شکل گرفته اند که شاید ماموریت و کارکردشان بیش از آنکه آگاهی بخشی و رفع نیاز خبری جامعه باشد تأمین خواست و جلب رضایت صاحبان این مؤسسات و شبکه های خبری است.
به این ترتیب در نبود نهادهای مدنی، جامعه ایران با کانون های قدرت بسیار مواجه هستیم که هر کدام دارای شاخه ها و شعبه رسانه ای در مطبوعات و اینترنت هستند و هر روز صفحات بی شمار تحت عنوان «خبر، گزارش و تحلیل» به خورد جامعه می دهند بی آنکه در قبال صحت و سقم این محصولات انبوهشان پاسخگو باشند.
ارزش و قیمت هر خبر یا محصول رسانه ای در این مراکز با عیار و معیار دیگری غیر از «منافع ملی و خواست مخاطب» سنجیده می شود. در قضیه برجام و مذاکرات هسته ای، این موضوع به روشنی اثبات شد. در حالی که اکثریت قاطع جامعه باصدای بلند مشوق و پشتیبان تیم هسته ای بودند و برای به ثمر نشستن این حرکت تاریخی تقلا می کردند در شماری از شبکه ها و مؤسسات رسانه ای حرکتی برخلاف این روند دنبال می شد. این اتفاق به صورت دیگری در انتخابات اخیر تکرار شد. شماری از بنگاهها و مؤسسات خبری چشم بر واقعیت های روشن جامعه فروبستند و با خبر و اطلاعات همان کاری را کردند که در دو سال بر مذاکرات هسته ای روا داشته بودند. نبود حس امانتداری و مسئولیت پذیری در این مجموعه ها باعث شد آنها به راحتی دست تحریف در خبرها ببرند و به جای تأمین نیازهای اطلاع رسانی شهروندان از رسانه به عنوان اهرم تخریب شخصیت حریف بهره بگیرند، از همین روست که برخی صاحبنظران در تحلیل نتیجه انتخابات گفتند نوع تبلیغات و رفتار رسانه ای جناح رقیب نقش بسزایی در شکست و ناکامی آن داشت و بی گمان جناحی که اعتماد مردم را در صحنه انتخابات از دست می دهد اگر سودای بازسازی پایگاه سیاسی خویش دارد میبایست قبل از هر چیز در رفتار و سلوک رسانه های خویش بازنگری کند.
***************************************
روزنامه جام جم **
چالش دوگانه سازمان همکاری اسلامی / دکتر مراد عنادی
نشست فوقالعاده سران سازمان همکاری اسلامی در جاکارتا پایتخت اندونزی درحالی برگزار شد که این سازمان در سالهای اخیر با دو چالش روبهروست؛ چالش نخست درونی بوده و به سیاستهای روانپریشانه عربستان برمیگردد و چالش دوم ریشه در گذشته داشته و به فلسفه وجودی سازمان همکاری اسلامی یعنی مقابله با سیاستهای رژیم صهیونیستی مرتبط است. در فضای این دو چالش درونی و بیرونی، برخی اعضای سازمان همکاری اسلامی نظیر سوریه، یمن، لیبی، بحرین، نیجریه، افغانستان و فلسطین یا قربانی تروریسم هستند یا از تجاوز و دخالت آشکار آلسعود و رژیم صهیونیستی رنج میبرند.
مردمان سوریه، یمن و بحرین در حالی قربانی سیاستهای تجاوزکارانه، مداخله آشکار و حمایت از تروریسم آلسعود هستند که ریاض با نعل وارونه زدن و دادن نشانی غلط، علم مبارزه با تروریسم را برافراشته و درپی تروریست معرفی کردن حزبالله لبنان است.
این حرکت کینهورزانه عربستان علیه جریان و فرهنگ مقاومت در خاورمیانه و جهان اسلام هرچند ممکن است در سطح شورای همکاری خلیجفارس که سرآشپز آن آلسعود است خریدارانی داشته باشد، اما در سطح سازمان همکاری اسلامی باید با آن مقابله شود تا متهم به تجاوز و حمایت از تروریسم جای قربانی تجاوز و تروریسم ننشیند. از طرفی اقدامات عربستان در سالهای اخیر سبب شده است، برخی چالشهای دیرینه و حل نشده نظیر موضوع فلسطین به دست فراموشی سپرده شود و در نتیجه بسترهای لازم برای تاخت و تاز بیشتر رژیم اسرائیل به عنوان سرمنشأ چالش بیرونی سازمان همکاری اسلامی فراهم شود.
هر چند موضوع محوری نشست سران سازمان همکاری اسلامی در جاکارتا به فلسطین و حمایت از مردم مظلوم آن اختصاص داشت، اما با توجه به سابقه نشستهای تشریفاتی و بدون ضمانت اجرای سازمان همکاری اسلامی بعید است اتفاق خاصی در حمایت از حقوق ملت فلسطین صورت گیرد.
به نظر میرسد سازمان همکاری اسلامی که از زمان شروع بحران در برخی کشورهای اسلامی از سال 2011 تاکنون کاملا به حاشیه رفته و نتوانسته نقش تاثیرگذاری از خود به نمایش بگذارد، اکنون وقت آن رسیده است وارد فاز حرکت جدی شده و در قبال برخی زخمهای کهنه و دردناک جهان اسلام چارهاندیشی کند.
مهمترین چارهاندیشی ضرورت مهار سیاستهای افسارگسیخته آلسعود است که تنها نتیجه آن فرسایش تواناییهای کشورهای اسلامی و فرصت جولان دادن به رژیم صهیونیستی است تا از درگیریهای داخلی در کشورهای اسلامی و فرسایش توان ارتشهای عربی و اسلامی در مصاف با گروههای تروریستی تحت حمایت عربستان، ترکیه، قطر و امارات فرصتطلبانه بهره برده، فشارها بر فلسطین را افزایش دهد.
علاوه بر این سرنوشت هزاران آواره سوری و برخورد خصمانه دولتهای اروپایی با آنها از دیگر موضوعاتی است که سازمان همکاری اسلامی جا دارد نسبت به آن واکنش جدی نشان دهد.
به عقیده تحلیلگران، تا زمانی که سازمان همکاری اسلامی با تغییر رویکرد فعلی نتواند درباره این موارد تصمیمات جدی و قاطعانه اتخاذ کند، با برگزاری نشستهای فوقالعاده سران دردی از مشکلات ریز و درشت دنیای اسلام حل نخواهد شد و این سازمان بیش از پیش جایگاه خود را از دست خواهد داد.
***************************************
روزنامه وطن امروز **
شمارش معکوس برای اضمحلال آلسعود/سعید ملکی
سنتهای الهی از ابتدای آفرینش هستی قواعدی لایتغیر در چرخش امور و پیشرفت روندهای این جهان بوده است. نگاهی به سرگذشت ملل و محتوای نِحَل راستین نشان از این واقعیت گریزناپذیر دارد که در فراز و فرودهای تاریخی و پیدایی و فروپاشی ساختارهای سیاسی و اجتماعی از جوامع عشیرهای با ساختار پدرسالاری گرفته تا امپراتوریهای عظیم، سنن یادشده با همسانی تکاندهنده و شگرفی ساری و جاری بوده است.
چه بسیار دولتهای بزرگ اما ستمگری که با جاری کردن خون بیگناهان از دروازه شهری به شهری دیگر پلهپله از اریکه قدرت دنیوی فراز آمدند و همزمان پای در پلکان سنت «استدراج» الهی نهادند و چه بسیار کسانی که بیتوجه به پر شدن چوب خط «املاء» خداوند، ذرهذره یا فوجفوج بر کارنامه سرکشی و طغیان خود افزودند. شاید قرار گرفتن در تنگنای بُعد زمان، فرصت حصول یقین عینی از تحقق سنن الهی را برای همگان نامیسر کند اما تاریخ شاهدی زنده بر غلبه نهایی اراده خداوند بر فروریزش باطل، اضمحلال جرم و سرکوب سرکشی و عصیان است؛ سرکشیای که نمود عینی آن را میتوان در طغیان حکومتی ضدبشری و اوجگیری جنایتپیشگی خاندانی ستمپیشه و خونریز مشاهده کرد. شنبه سرد 12 دی، آلسعود سرانجام آیتالله «شیخ نمر باقر النمر» را به دست جلادان این رژیم سپرد و وی را در کنار 46 تن دیگر به اتهاماتی نظیر بر هم زدن امنیت عمومی، تدارک و عاملیت طرحهای جنایتکارانه و تروریستی، گمراه کردن مردم و گرویدن به اندیشهها و افکار تکفیری و خوارجی اعدام کرد. در زمره مصداقهای این اتهامات، مقامهای سعودی استفاده از سلاحهای گرم و بمبهای دستساز، مسمومسازی آبهای عمومی و ربودن، کشتن و حتی مثله کردن شهروندان و نیروهای امنیتی و نیز خارجیها را گنجاندهاند تا توجیه مناسبی برای کشتار مخالفان خود بجویند حال آنکه محاکمه پنهان شیخ نمر و واقعیتهای آشکار قلمرو سعودی، دروغین بودن همه این اتهامات را به اثبات میرساند. به گفته رهبر حکیم انقلاب، این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق میکرد و نه به صورت پنهان اقدام به توطئه کرده بود بلکه تنها کار او انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکر برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در واکنش به اعدام نمر در درس خارج فقهشان تصریح کردند: «بدون تردید خون به ناحق ریخته این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت». در تبیین کلام رهبر انقلاب و با توجه به اشارات معظمله به کارنامه اقدامات اخیر رژیم سعودی که سرکوب مردم بحرین و کشتار ملت یمن در آن برجستگی دارد و اینک به اعدام رهبر شیعیان عربستان آلودهتر شده است میتوان هشدار استدراجی و سرنوشت هولناک پیش روی حاکمان آلسعود را نیک دریافت؛ مجرمانی که با سر نهادن کوفیه سرخ خونریزی از هیچ تلاشی برای شخم زدن منطقه و حتی جهان و قتلعام بیگناهان برای دستیابی به اغراض پست سیاسی خود فروگذار نمیکنند و دایره سلاخی نوع بشر را از سوریه، عراق، لبنان، پاکستان، بحرین، یمن و... حتی به واسطه عمال خود به قلب کشورهای غربی گسترش دادهاند. نکته قابل تامل اینکه بسیاری از قدرتمداران دیروز و امروز به واسطه ملاحظات خود در صحنه تاریخ تنها به عنوان ناظرانی منفعل در برابر این رخدادها و پاسخهای طبیعی نظام هستی ظاهر شدهاند. در این میان، بیعملی و چشمپوشی بر جنایتهای آلسعود و حتی جایزه دادن[شوالیه] دیروز «فرانسوا اولاند» به ولیعهد سعودی که حتی شهروندان کشورهای اروپایی و همین فرانسه را پیش پای خود قربانی میسازند همانقدر منفعلانه و رذیلانه است که سکوت دولتهای غربی در برابر زیادهخواهیها و تجاوزگریهای هیتلر که در نهایت منجر به نیستی میلیونها انسان شد. شهادت آیتالله نمر مرزبندی حق و باطل را در جهان امروز مشخصتر و پررنگتر میکند؛ مرزی که روی خط آن فعال حقوق بشر و عالمی دینی، بیگناه و تنها به جرم حقگویی اعدام میشود و در میانه غریو اعتراض از یک سو و سکوت سرکوبگر در سوی دیگر مرز، راه خویش را به سمت کشتگان راه آزادی و حقطلبی میپوید؛ راهی که در نهایت با گذر از اضمحلال باطل زاهق و فروریزش ساختار ظلم- چونان که تجربه حادثه کربلا بر همگان نمایان کرد- نمود دیگری از تحقق خواست و سنت الهی و عبرتی دیگر برای همگان خواهد بود.
***************************************