صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۸۸۷۹۴

یادداشت روزنامه‌های 17 فروردین ماه

روزنامه کیهان **

درگیری قره‌باغ، درس‌ها و دست‌ها/ سعدالله زارعی

درگیری روزهای اخیر در منطقه مورد اختلاف بین آذربایجان و ارمنستان توجهات را به سمت قفقاز جنوبی سوق داده است. در این بین «انگیزه» و عامل اول بحران امنیتی‌«ناگورنو» قره‌باغ، به مهمترین سوالات آن تبدیل گردیده است اما آنچه در این بین گفتنی است:

1- جمهوری خودمختار قره‌باغ که در درون جمهوری آذربایجان‌ قرار گرفته و در همان حال در سیاست دفاعی و خارجی از «ایروان» تبعیت می‌کند، مهمترین مناقشه امنیتی با کشش بسیار در منطقه قفقاز به حساب می‌آید. از نظر زمانی، شعله‌ور شدن، آتش درگیری در این منطقه، می‌تواند عامل مهمی برای فعال شدن گروههای تروریستی در منطقه قفقاز باشد از این رو برخلاف گذشته، هیچکس تردید ندارد که اگر شعله‌ای در این نقطه افروخته شود، سرد شدن آن به این آسانی میسر نیست.

2- قفقاز فی‌نفسه به دلیل تنوع قومیتی و مذهبی و نیز به دلیل حرمانی که طی حدود 70 سال حاکمیت شوروی بر آن تحمیل گردیده است، یک نقطه قابل اشتعال به حساب می‌آید همین امروز بخش زیادی از نیروهای داعش‌ در سوریه و عراق را اتباع این منطقه به خود اختصاص داده‌اند. اگر این تروریست‌ها در سوریه و عراق تحت فشار شدید امنیتی قرار بگیرند، «قفقازجنوبی» بدون تردید یکی از اصلی‌ترین نقاط ملاقات آنان خواهد بود.

در اینجا بعضی از تحلیل‌گران مسایل منطقه‌ای معتقدند، غرب برای منصرف کردن روسیه از مقابله جدی و موثر علیه داعش و جبهه النصره، جبهه قره‌باغ را که از سال 1373 تاکنون تقریبا غیرفعال بوده است، فعال کرده‌اند. اما جدای از اینکه ما این نظر را تایید یا رد کنیم، واقعیت مطلب آن است که طی ماههای اخیر- از نیمه مهرماه گذشته که روسیه رسما علیه تروریست‌های سوریه وارد عمل شد- غرب تلاش گسترده‌ای کرده است تا بر جمعبندی مقامات مسکو تاثیر بگذارد. ولادیمیر پوتین با این جمعبندی نیروی هوایی خود را وارد عملیات علیه تروریست‌های سوریه کرد که درگیری با تروریست‌هایی که به نوعی در منطقه قفقاز نیز ریشه دارند، آتش درگیری را از مرزهای روسیه دور می‌کند. درگیری‌های روزهای اخیر قره‌باغ که با دلیل موجهی هم شروع نشد و علی‌الظاهر هیچکدام از دو دولت تمایلی به این درگیری نداشتند، خواه‌ناخواه حاوی این پیام به مسکو است که از قضا درگیری روسیه در سوریه می‌تواند شعله‌های نزاع در قفقاز را مدلل کرده و قدرت‌های غربی را نسبت به فعال‌سازی درگیری در این منطقه متقاعد می‌گرداند. اما البته در اینکه قدرت چنین هشداری چه میزان باشد و آیا بتواند بر جمعبندی مقامات کرملین اثر بگذارد یا نه، تردیدهایی وجود دارد.

3- «موضع آمریکا در این نزاع چیست؟» ظواهر قضیه می‌گویند که آمریکایی‌ها نقشی در این درگیری‌ها نداشته و اصولا موافق آن هم نیستند. بعضی از تحلیلگران سیاسی با اشاره به همزمانی درگیری‌های اخیر قره‌باغ با حضور علی‌اف و سرکیسیان روسای‌جمهوری آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن و مذاکرات آنان با مقامات آمریکایی، گفته‌اند این درگیری‌ها در نقطه مقابل منافع آمریکا است. اما اگر از یک منظر تاریخی به موضوع نگاه کنیم می‌توانیم بگوییم در منازعه میان آذربایجان و ارمنستان، آمریکا هیچگاه بطور واقعی بی‌طرف نبوده است. آمریکایی‌ها از سال 1373 که بیشترین دوره ریاست برای گروه «مینسک» - مرکب از روسیه، آمریکا و فرانسه - را در دست داشته‌اند، یک قدم به سمت توافق بین دو کشور نرفته و عملا با گذشت 22 سال کاری نکرده است این در حالی است که مقامات آذربایجان برای جلب نظر آمریکایی‌ها بطور متعدد به واشنگتن رفته و امتیازات بزرگی شامل انعقاد قرارداد موسوم به «قرارداد قرن» به آمریکایی‌ها دادند. براساس این قرارداد شرکت‌های بزرگ نفتی تحت رهبری بریتیش پترولیوم، امتیاز اکتشاف نفت در سه حوزه خزر را بدست آوردند. مضاف بر این مقامات آذربایجان بارها از مواضع آمریکایی‌ها نسبت به قره‌باغ انتقاد کرده و آمریکایی‌ها یک بار در سال 1388 موضع جانبدارانه‌ای نسبت به ادعای ارمنستان بر قره‌باغ گرفتند و «خانه آزادی» که توسط مقامات آمریکایی تغذیه می‌شود و تلاش می‌کند تا روند تحولات در کشورهای منطقه را مدیریت کند نیز به گونه‌ای تحریک‌آمیز موضع جانبدارانه‌ای نسبت به ادعاهای ایروان به قره‌باغ گرفت که خشم مردم آذربایجان را در پی داشت. آمریکایی‌ها یک بار هم تلاش کردند تا از طریق یک انقلاب مخملی بر دوران حکومت «علی‌اف» به آذربایجان پایان دهند این در حالی است که آمریکایی‌ها حفظ ثبات کشور مسیحی - ارمنستان- و حفظ موقعیت مسیحی‌ها در قره‌باغ که اکثریت با آنان است را ترجیح می‌دهند. آمریکایی‌ها در دامن زدن به آشوب در مناطق دنیا چیرگی‌ خاصی دارند مدیریت بحران سوریه و عراق که آمریکا بشدت دنبال دست یافتن به آن است، ما را نسبت به حضور یا غیبت سرویس‌های آمریکا در بحران قره‌باغ بدگمان می‌کند.

4- در بحران قره‌باغ دولت باکو موضع خویشتندارانه‌تری داشت. دو روز پس از درگیری‌هایی که از روز شنبه 14 فروردین‌ماه جاری آغاز شد وزارت دفاع آذربایجان اعلام کرد که بطور یک جانبه به درگیری‌ها پایان داده است و این در حالی بود که سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان توقف درگیری را «تله رسانه‌ای» نامید. اما جدای از این مسئله، این سوال وجود دارد که بالاخره حق با کدام کشور است. واقعیت این است که قره‌باغ یک منطقه‌ای در درون جمهوری آذربایجان است و در کل دنیا به غیر از «بوتسوانا» در جنوب آفریقا و واتیکان در ایتالیا، هیچ کشور دیگری در درون کشوری دیگر موضوعیت پیدا نکرده است. این در حالی است که ارمنستان با اشاره به اکثریت جمعیت ارمنی منطقه قره‌باغ آن را بخشی از خاک خود به حساب آورده و از سال 1370 یعنی بلافاصله پس از فروپاشی شوروی این منطقه را با حمایت از یک دولت خودمختار ارمنی به خود ضمیمه کرد که خود این منشأ یک درگیری 4 ساله شد. درگیری‌هایی که با تشکیل کار گروه سه جانبه مینسک به آتش‌بس ناپایدار منتهی گردید. با این وصف و براساس منطق سرزمینی به هر حال قره‌باغ بخشی از خاک آذربایجان است و با امنیت ملی آن پیوندی وثیق دارد. ارمنستان در این بین با تکیه بر منطق جمعیتی به قره‌باغ به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر خاک ارمنستان می‌نگرد و در این پرونده از دو مزیت نسبی برخوردار است. مزیت اول این است که جمعیت ساکن در قره‌باغ اکثرا از موضع ارمنستان پشتیبانی می‌نمایند. مزیت دوم آن به قدرت برتر نظامی ارمنستان نسبت به آذربایجان بازمی‌گردد. جمهوری ارمنستان با تکیه بر این دو مزیت به یک سیاست خارجی فعال شکل داده و توانسته است تا حدودی از ظرفیت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای هم استفاده کند. روابط ایروان با مسکو، تهران، پاریس در این دوران تا حد زیادی بهتر از روابط باکو با این پایتخت‌ها بوده است. آذربایجان در این میان عمدتا تلاش کرده است تا با بهره‌گیری از سپر حمایت غرب به نوعی رقابت با ایران و روسیه را مدیریت کند اما لحن انتقادی که طی ماه‌های اخیر از سوی مقامات باکو علیه دخالت غربی‌ها به گوش می‌رسد، نشان می‌دهد که این سیاست قرین موفقیت نبوده است.

الهام علی‌اف در سفر اخیر به تهران نشان داد که چرخش سیاست خارجی آذربایجان را یک ضرورت می‌داند. سفر اخیر او به تهران کامل و توأم با دستاوردهای مهم بود. اظهارات الهام پس از بازگشت به باکو هم نشان داد که آذربایجان در این چرخش نگاه جدی است. آذربایجان نمی‌تواند یک منطقه ویژه و نابرخوردار از فعل و انفعالات منطقه‌ای تلقی شود. افراط‌گرایی و جنگ به اندازه دیگران برای آذربایجان هم یک تهدید تلقی می‌شود. واقعه قره‌باغ و سوءظن‌هایی که درباره نقش آمریکا در آن وجود دارد بر جداناپذیری آذربایجان و ارمنستان از بقیه منطقه‌ تاکید کرده است. الهام علی‌اف به خوبی می‌داند که رابطه باکو و تل‌آویو می‌تواند بهانه‌ای کافی برای پیدایی دو قطبی ثبات و آشوب در آذربایجان شود کما اینکه باکو از حساسیت مشترک روسیه و ایران نسبت به رفت و آمد هیات‌های نظامی و غیرنظامی اسرائیلی به آذربایجان آگاه است.

5- درگیری دو روزه «ناگورنو» متوقف شد و ایران به سهم خود در این توقف نقش ارزشمندی ایفا کرد اما اگر حوادث تلخ به عبرت بیانجامد می‌تواند منشأ شکل‌گیری یک ساز و کار منطقه‌ای برای پیشگیری از وقوع رویدادهای تلخ شود. تجربه می‌گوید مدل مینسک کارآمدی ندارد. ایران، روسیه، ترکیه به همراه آذربایجان و ارمنستان می‌توانند فرمول بهتری را برای حل بحران قره‌باغ و بحران‌های مشابه در دسترس قرار دهند.

***************************************

روزنامه قدس **

شمشیر دو دم «فضای مجازی»/محمدحسین جعفریان

در کشور ما ده‌ها مرکز و مجموعه در ارتباط با ساماندهی فضای مجازی وجود دارد، با این همه هنوز در برابر این موضوع سیاست واحدی نداریم و راه‌هایی برای استفاده بهینه از آن تدارک ندیده‌ایم. مقاله‌ای می‌خواندم درباره توسعه اینترنت در مناطق پرت روستایی در هند، سرمایه‌گذار عمده در این بخش، علاوه بر بخش خصوصی صنعت مخابراتی این کشور، دولت هند بود. چند وزارتخانه گوناگون از جمله وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و وزارت کشور شورای واحدی را به وجود آورده بودند و از راه اینترنت فعالیت‌های خود را بخوبی گسترش داده و بهره‌وری مورد نظر خود را تا حد قابل ملاحظه و تحسین برانگیزی بالا برده بودند.

به طور مثال آن‌ها به کشاورزان و دامداران روستاهای دورافتاده از طریق یک برنامه اینترنتی موفق، آموزش‌های لازم را برای افزایش تولید، رویارویی با آفات و تصحیح شیوه‌های آبیاری سنتی و غیره ارایه می‌دادند.

آموزشی مشابه برای خانه‌های بهداشت روستایی در جهت کنترل بیماری‌ها و درمان امراض ساده‌تر و شایع از طریق اینترنت صورت می‌گرفت و به همین ترتیب در بخش آموزش کودکان، بویژه آن‌ها که از مدرسه و آموزش‌های رسمی عقب مانده، یا حتی در درس‌هایی خاص نیازمند تقویت و کمک بودند، فعالیت‌های مؤثری از طریق فضای مجازی و همین نرم‌افزارهای موجود بر روی گوشی‌های تلفن‌همراه انجام شده بود. وقتی این را با وضعیت فضای مجازی و استفاده‌ای که اکثریت کاربران ما، بویژه نسل جوان امروزه از آن دارند، مقایسه می‌کنم، این پرسش برایم مطرح می‌شود که ایراد کار در کجاست؟

با کمال تأسف به نظر می‌رسد مراکز مربوطه در کشور ما، همواره در برابر ورود این فناوری‌های جدید ارتباطی گارد گرفته‌اند و بناچار وقتی به خود آمده‌اند که دریافته‌اند در جهان امروز، از آن‌ها گریزی نیست. فکرش را بکنید، میلیون‌ها نفر از شهروندان ما، به صورت آنلاین می‌توانند در دسترس تمام مراکز آموزشی و رسانه‌ای و تبلیغی و اجتماعی و غیره ما باشند. چه کارهای بزرگی را می‌توان از این طریق سامان داد. چه انبوهی از مشاغل و کارآفرینی‌‌های جدید را می‌توان در این مسیر تعریف کرد. چه بسیاری از راه‌های طولانی ارتباطی سنتی را اکنون می‌توان کوتاه کرد و در هزینه‌هایی گزاف از این راه صرفه‌جویی کرد و... اما گویا مجموعه‌ای نیست که به عنوان یک اتاق فکر در این مقوله عمل کند و راه‌های استفاده بهینه از این امکانات جدید را به مرکز مربوطه پیشنهاد بدهد. اگر مجموعه‌های مرتبطی هست، تنها سرشان گرم آن شده که چه کنند تا در این فضا خطا، جرم و ناهنجاری خاصی صورت نگیرد.

روشن است وقتی آن‌ها که باید نقش آفرینی کنند و اسباب هدایت شوند، تنها سراغ کنترل بروند، آن هم بسیار دور و دید، مخاطبان این فضا، منتظر رسیدنشان نمی‌مانند، درست یا غلط راه خودشان را می‌روند. یعنی راه‌هایی را درست می‌کنند و براه می‌افتند. روشن است در چنین فضایی فریبکاران و سوءاستفاده کنندگان موفق باشند. ابزار به وفور در اختیار همگان قرار گرفته، اما آموزش برای استفاده صحیح از آن خیر. این خلأ را چه مجموعه‌ای باید پر کند؟ وقتی همه تماشاگرند، به طور قطع با قضا و قدر کار پیش نخواهد رفت!

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

روز سیاه اروپا

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اخراج پناهجویان شرقی از اروپا و انتقال اجباری آنها به ترکیه آغاز شده است. نخستین کشتی حامل پناهجویان دیروز از جزیره یونانی «لسبوس» وارد سواحل ترکیه شد و عده‌ای از پناهجویان را به این کشور باز گرداند. ترکیه در یک معامله آشکار با وعده دریافت 6 میلیارد یورو از اتحادیه اروپا، پذیرفته است پناهجویان را اسکان دهد و زمینه‌های تخلیه اروپا از آنان را فراهم سازد.

سران کشورهای اروپائی در این ماجرا از ابتدا منافقانه ظاهر شدند و منافقانه عمل کردند. ابتدا با ژست بشردوستانه با حلقه‌های گل به استقبال پناهجویان شتافتند، بر مرگ زنان و کودکان اشک تمساح ریختند، در برابر دوربین‌ها لبخند رضایت زدند، ظاهراً به اسکان آنها در کمپ‌های مناسب پرداختند ولی بسیار زود، تغییر چهره داده و سیاست خود را تغییر دادند حتی در ظاهر!

رهبران اروپا ابتدا موضعی سخاوتمندانه، انسانی و بشردوستانه اتخاذ کردند ولی نهایتاً مرعوب و منفعل ظاهر شده و تسلیم دیدگاه‌های راست افراطی گردیدند. حتی برای مقابله با موج پناهجویان، اروپا مقررات خود را هم زیر پا گذاشت و با لغو مصوبات شینگن و برپائی موانع مرزی به پدیده اروپای بدون مرز پایان داد.

اگرچه امروزه نهادهای مدنی و حقوق بشری نسبت به عواقب این تصمیم اروپا هشدار می‌دهند و عفو بین‌الملل آنرا «روز سیاه اروپا» نامیده ولی این مواضع هم نتوانسته مانع رفتار ضدانسانی با پناهجویان شرقی شود. ترکیه حتی قبل از بازگشت موج جدید پناهجویان هم رفتار مناسبی با آوارگان سوری نداشته است. اخیراً گزارش‌های مستندی منتشر شده که حاکی از بدرفتاری گارد ساحلی ترکیه با پناهجویان است و در مواردی آنها سعی دارند کشتی حامل آوارگان را در دریا غرق کنند. علاوه بر این، فضای نامناسب اردوگاه‌های اسکان موقت پناهجویان حتی از زندان هم بدتر است و فاقد امکانات اولیه است. مقامات اروپائی ضمن بازدیدهای مکرر خود شاهد این صحنه‌های تحقیر کننده هستند ولی تعمداً چنین رفتاری را نادیده می‌گیرند که مانعی در اخراج پناهجویان ایجاد نکند. متاسفانه ترکیه در بدرفتاری علیه آوارگان تنها نیست بلکه در یونان هم با هدف اعمال فشار بر مهاجرین سعی می‌شود در محل اسکان آوارگان آتش سوزی و ناامنی ایجاد شود تا آنها وادار به فرار گردند. طی روزهای اخیر بین 700 تا یکهزار تن از آوارگان بعلت مواجهه با آتش سوزی و درگیری‌های خونین از اردوگاه‌های آوارگان در یونان گریخته‌اند که طبعاً به ایجاد فضای ذهنی برای بازگشت آنها به ترکیه کمک می‌کند!

حتی برای آن دسته از پناهجویان که در اروپا پذیرفته شده‌اند نیز رفتار موهن و تحقیرآمیز نژادپرستانه علیه مهاجرین شرقی قابل تحمل نیست.

انصافاً اروپا در این تجربه‌ها امتحان بسیار بدی را پس داد و نتوانست چهره‌ای پایدار و انسانی را تا آخر از خود نشان دهد. آنچه تحمل این مسائل را دردناک‌تر می‌سازد، نقش مقطعی و مسلم غرب و به ویژه برخی کشورهای اروپائی از جمله فرانسه و انگلیس در ایجاد و گسترش بحران‌های منجر به مهاجرت ساکنان مناطق بحرانی به اروپا بوده است.

اگرچه در غرب کمتر اطلاعاتی درخصوص نقش سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه و انگلیس از جمله‌ام‌آی 5 و‌ام‌آی 6 در شکل‌گیری، تشدید و دامن زدن به بحران سوریه منتشر شده ولی نقش سیا، موساد و همین سازمان‌های اطلاعاتی اروپائی در بحران سوریه قابل تردید نیست. اخیراً یک افسر اطلاعاتی سیا فاش کرد آمریکا در بحران سوریه نقش مستقیم داشته است. علاوه بر این، بخش اصلی سنگینی بار اتهام فجایع سوریه و عراق و لیبی در پشتیبانی داعش و سازمان‌‌دهی تحرکات عظیم طیف وسیع تروریست‌ها در این 3 کشور متوجه ترکیه و ارتجاع عرب است که هم پیمانان غرب در منطقه محسوب می‌شوند. آنها امروزه رنگ عوض کرده‌اند و اگرچه خود عامل شکل گیری، تشدید، تعمیق و استمرار این بحران تاریخی هستند، برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود، نقش «راه حل مسئله» را بازی می‌کنند و مدعی حل مشکل اروپا هستند درحالی که ریشه‌های بحران امروز اروپا را باید در نقش مشترک غرب و متحدین منطقه‌ای غرب جستجو کرد.

واقعیت اینست که اروپا با توسل به توانمندی‌های سیاسی – رسانه‌ای، هر ترفندی را در پیش گیرد و به هر اقدامی برای توجیه عملکرد کنونی خود متوسل شود، این روزها بعنوان روز سیاه اروپا در تاریخ معاصر و در حافظه تاریخی ملت‌ها ثبت و ضبط خواهد شد.

***************************************

روزنامه خراسان**

دستور کار 10 گانه به جای جنجال های سیاسی/مهدی حسن زاده

با نامگذاری امسال به عنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، اگرچه همچنان برخی تلاش ها برای اقدامات کلیشه ای و شعاری در این راستا صورت گرفته است، اما این نامگذاری با توجه به مصادیق عینی که رهبر انقلاب برای مطالبه و پیگیری تعیین کرده اند فرصتی جدی برای خروج رسانه ها و چهره های سیاسی از فضاهای جنجالی و پیگیری اقداماتی است که معطوف به اصلی ترین مسئله کشور یعنی اقتصاد است و به این ترتیب مطالبه رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی وارد فاز جدید شد، فاز پرهیز از شعار و پیگیری اجرایی شدن وعده های اقتصاد مسئولان.

اقتصاد مقاومتی کلید واژه ای است که طی چند سال اخیر و به ویژه پس از آغاز تحریم ها، در ادبیات اقتصادی کشور رواج یافته است. اگرچه رد پای این مفهوم در ادبیات علمی اقتصادی در سطح جهانی با عنوان "ECONOMIC RESILIENCE" که به "تاب آوری اقتصادی" ترجمه شده، قابل مشاهده است و به طرح این موضوع می پردازد که یک نظام اقتصادی چگونه می تواند قدرت تحمل خود در برابر فشارهای بیرونی نظیر تحریم یا رکود جهانی تاثیر گذار بر اقتصاد داخلی را ارتقا دهد.

با این حال از اواخر سال 1392 و با ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر انقلاب در 24 بند، اقتصاد مقاومتی به صورت جدی تر وارد ادبیات دستگاه های مسئول شد، اما روند تبدیل ادبیات به گفتمان و مهمتر از آن برنامه ریزی و اقدام، رضایت بخش نبود، به گونه ای که در سال گذشته رهبری طی چند نوبت نسبت به تعلل در اجرای این سیاست ها انتقاد کرده و حتی خواستار تشکیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی از سوی دولت شدند. اکنون نیز با نامگذاری سال جدید و ترسیم مطالبه عینی و مشخص درباره اقتصاد مقاومتی، خواستار تحقق این مطالبه از سوی دستگاه های مسئول از جمله دولت شده‌اند. فهرست این 10 مطالبه عبارتند از:

1- تمرکز بر فعالیت ها و زنجیره های اقتصادی مزیت دار

2- احیای ظرفیت های تعطیل شده تولید داخل و پذیرش پیشنهادهای خوب منتقدین در این باره

3- مدیریت واردات و خریدهای خارجی برای جلوگیری از تضعیف تولید داخلی

4- جلوگیری از هدر نرفتن پول های آزاد شده در برجام

5- دانش بنیان شدن بخش های مهم و حساس اقتصاد کشور

6- صیانت از ظرفیت داخلی ایجاد شده در صنایع کشور

7- شرط انتقال فناوری در قرارداد با خارجی ها و اصرار بر رعایت آن

8- مبارزه با فساد، ویژه خواری و قاچاق و فسادهایی که ممکن است امروز زمینه سازی شود

9- ارتقای بهره وری انرژی و اجرای مصوبه مجلس در این زمینه

10- توجه به صنایع کوچک و متوسط برای ایجاد اشتغال و بهره مندی طبقات پایین

این 10 سرفصل در حقیقت 10 مطالبه برای پیگیری رسانه ها و جریان های دغدغه مند است. همان طور که این انتقاد به دولت وارد است که در زمینه اقتصاد مقاومتی بیشتر به گفتار و وعده های کلی و برنامه های کلان و غیرمصداقی بسنده کرده است، به منتقدان نیز این انتقاد وارد است که مطالبه های خود از دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی را عمدتا به صورت کلی و شعاری مطرح کرده اند و در نتیجه مردم به عنوان نظاره گر این فضای دو سویه، چیزی جز شعار و اعلام موضع ندیده اند و همین اتفاق خطر تبدیل شدن اقتصاد مقاومتی به مقوله ای شعار زده و پس زده شدن توسط افکار عمومی را ایجاد کرده است. در چنین شرایطی اعلام 10 مصداق مشخص به عنوان شاخص های تحقق اقتصاد مقاومتی، تلاشی است برای ممانعت از تبدیل اقتصاد مقاومتی به شعار. در این میان اگر چه مسئولیت اجرای این 10 بند بر عهده دولت است اما مجلس نیز باید هم از جنبه قانون گذاری و پیگیری از دولت برای تبدیل این 10 بند به الزامات مشخص اجرایی و همراه با زمان بندی اقدام کند. وظیفه اصلی رسانه ها و جریان های مختلف نیز بیش از سایر مسائل جنجالی و مصداقی سیاسی رصد این 10 بند در حوزه اجراست. رصد و پایشی که اگر با پیگیری جدی صورت بگیرد به تحرک در حوزه اجرا نیز منتهی خواهد شد.

***************************************

روزنامه ایران**

رویش فناوری هسته‌ای از دل تحریم‌ها/ اصغر زارعان

چهل و اندی سال قبل، زمانی که ایران به پیمان بین‌المللی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای ملحق شد و اندکی بعد با تأسیس سازمان انرژی اتمی خرید بخشی از سهام شرکت یورودیف تولید کننده مواد اولیه هسته‌ای و انعقاد قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر با دولت آلمان، گام در راه استفاده از این نعمت خدادادی نهاد، شاید برای هیچ‌کس قابل تصور نبود روزی فرا رسد که شیردلان غیور ایرانی به یک پای ثابت این فناوری پیچیده در جهان پرادعای مدرن تبدیل شوند.

آن روز بازیگران اصلی بین‌المللی و قدرت‌های صنعتی و نظامی جهان در ایران با حکومتی غیر مردمی و وابسته مواجه بودند که به شرط دوام انقیاد و تأمین منافع نامشروع‌شان در منطقه حاضر بودند بخشی از نیازهای نظامی و صنعتی را در اختیار بگذارند. ملت ایران با حاکمیتی طرف بود که نه مصالح و منافع ملی و نه هیچ‌یک از توانمندی‌های ذاتی‌اش را به رسمیت نمی‌شناخت.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تحویل حاکمیت به ملت بزرگ ایران دو سر این معادله دچار تحولی شگرف شد، بیگانگان نه تنها از تأمین حداقل نیازهای صنعتی و تکنولوژیک خودداری و جلوگیری کردند، بلکه در برابر اراده ملت ایران برای دستیابی به نیازهای خود و حرکت به سوی قله‌های پیشرفت و تعالی و اقتدار، کارشکنی‌های مهلک و نیروی سهمگین را آغاز نمودند. چنین شد که ایران و ایرانی پای در راه ناهموار و سخت ولی عزتمند خودکفایی همه‌جانبه، از جمله دانش و فناوری پیشرفته انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای همزمان با دست و پنجه نرم کردن با دشمنی پایان ناپذیر قدرت‌های سلطه‌طلب و انحصارگر نهاد. نظام جمهوری اسلامی دیپلمات‌های امین و متخصصین جوان ایرانی گام تا گام راه دستیابی به دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای را در سنگلاخ‌ها و کوره‌راه‌های تحریم علمی و اقتصادی و فشارهای سیاسی و دیپلماتیک پیمودند. بیستم فروردین روز ملی فناوری هسته‌ای، نماد و یادآور این سیر عزت و اقتدار و پیشرفت است.

بیش از یک دهه مذاکرات فشرده و نفسگیر با قدرت‌های سلطه‌جو همراه با تلاش خستگی‌ناپذیر علمی و تکنولوژیک و نثار خون‌های پاک جوانان غیور، ایران اسلامی را به جایگاه امروزین خود در این عرصه رسانده است کشوری که سابقاً جهان سومی تلقی می‌شد، امروز از حیث دستیابی به یکی از مدرن‌ترین، پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین علوم و فناوری‌های بشری در منطقه‌ایستاده است که پیش‌از آن در انحصار مطلق حداکثر 10 کشور توسعه یافته موسوم به باشگاه پسران جهانی بود و در عرصه نظم موجود بین‌الملل در جایگاهی است که پنج عضو دائم شورای امنیت و یک قدرت برتر اقتصادی و صنعتی با وجود همه تقابل‌ها، در برابر اراده و توانایی‌اش سرفرود آورده‌اند.

بهار امسال سالی که متبرک به نام و عنایات حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام‌الله علیها و به تعبیر شایسته‌تر بهار فاطمی است، مردم ایران بیستم فروردین ماه، بهار هسته‌ای خود را با افتتاح چندین دستاورد اقتدارآفرین در حوزه‌های مختلف اکتشاف، نیروگاه، سلامت، لیزر و پژوهشی که از ثمرات تلاش‌های مجدانه دانشمندان هسته‌ای در سال گذشته می‌باشد آغاز می‌نمایند و در واقع با همه هجمه‌ها و تبلیغات و دشمنی‌ها و فشارها، شاهد خواهند بود کشورشان بر بالاترین قله افتخار ایستاده است و به این سو گام بر می‌دارد.

این امر مهم قطعاً و یقیناً تحت هدایت‌ها و رهنمودهای مدبرانه رهبر معظم انقلاب، حمایت‌های بی‌دریغ رئیس‌جمهوری محترم و تلاش شبانه‌روزی و همدلی دولتمردان و تیم مذاکره کننده بخصوص در این 22 ماه مذاکرات فشرده، هوشمندانه و با بصیرت با مدیریت عالی علمی، اجرایی و فنی ریاست محترم سازمان، همراه با صبر و استقامت ملت بزرگ ایران به‌دست آمده که توانسته است حریف‌های نیرومند را به پذیرش حق مسلم دانش و فناوری هسته‌ای وادار سازد و ساختار تحریم‌های ظالمانه را فرو ریزد؛ چارچوب بومی دانش و فناوری هسته‌ای که به برکت خون پاک شهریاری‌ها و جهاد متخصصان گمنام و بی‌ادعای این عرصه‌شکل گرفت، قوام و بلوغ یافت؛ فراغت و بستر لازم و آرام و امن و مطمئن برای رشد متوازن و مداوم و حرکت پرشتاب علمی و صنعتی را در فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای فراهم آورد.

روز ملی فناوری هسته‌ای، تبلور اقتدار و بهار شکوفایی هسته‌ای ایران اسلامی گرامی باد.

***************************************

روزنامه جام جم **

اقدام و عمل جهادی پلیس و رسانه ملی در سال 95 / سردار دکتر اسکندر مومنی

تعطیلات نوروزی و طرح ویژه پلیس برای این ایام به پایان رسیده، مقایسه آمار جرایم و حوادث ترافیکی تعطیلات نوروزی امسال با سال‌های گذشته گواهی است بر بهتر شدن شرایط، زیرا در تعطیلات نوروزی امسال آمار جرایم و حوادث ترافیکی کاهش یافت.

این درحالی است که امسال سفرهای نوروزی افزایش داشت و شرایط جوی نیز مناسب نبود، اما حضور همه‌جانبه پلیس و همکاری مثال‌زدنی رسانه ملی سبب شد طرح نوروزی پلیس بدرستی اجرایی شود.

با توجه به حجم بالای سفر در تعطیلات نوروزی نیاز به مدیریت سفر وجود داشت که باید در مبدا، مسیر و مقصد بدرستی اجرا می‌شد. در این بین پلیس وظیفه سنگینی به‌عهده داشته و دارد، چون علاوه بر برقراری امنیت منازل و محل کار شهروندان باید تمامی مسیرهای بین‌شهری و مرزها را نیز پوشش دهد تا شهروندان هنگام مسافرت دغدغه‌ای نسبت به امنیت منازل،مسیر و مقصد خود نداشته باشند.

برای رسیدن به این هدف امسال پلیس با تمام توان خود به میدان آمد و تمامی کارکنان خود از ستادی و فنی گرفته تا پشتیبانی را در قالب طرح نوروزی به کار گرفت تا از عهده این عملیات بزرگ برآید.

باید یادآور شد که پلیس به تنهایی نمی‌توانست از عهده این مهم برآید، چون بدون همکاری همه‌جانبه رسانه ملی شهروندان از اقدامات و هشدارهای پلیس آگاه نمی‌شدند، برای نمونه پلیس از طریق رسانه ملی شهروندان را از وضع ترافیک، انسداد و شرایط راه‌ها و مسائل حفاظتی باخبر کرد تا آنها سفر ایمنی را تجربه کنند.

این اطلاع‌رسانی لحظه به لحظه جریان داشت تا مردم بتوانند بهترین مسیر، امکانات و زمان را برای سفر انتخاب کنند. باید تاکید کرد انتقال پیام‌های پلیس و اطلاع‌رسانی درخصوص شرایط جاده‌های کشور کار بسیار بزرگی است که از سوی رسانه ملی صورت گرفت، درواقع با شکل گرفتن مثلث پلیس، رسانه ملی و مردم حوادث در تعطیلات نوروزی به حداقل رسید.

این درحالی است که فعال نبودن سایر رسانه‌ها در تعطیلات نوروزی کار رسانه ملی را سنگین‌تر کرد، اما رسانه ملی بخوبی مانند قرار گاه تاکتیکی و عملیاتی کار کرد و با توجه به این‌که مردم به رسانه ملی و پلیس اعتماد دارند، سفرهای خود را مدیریت کرده و این رفتار آنها سبب کاهش آمار جرایم و سوانح ترافیکی شد. به همین دلیل باید به شکل ویژه قدردان مردم بود و خاطرنشان کرد که پلیس و رسانه ملی در سال« اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» به شکل جهادی اقدام و عمل را در دستور کار خود قرار دادند.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

مرزبندی جبهه انقلاب و نومحافظه‌کاران/کمیل احمدی

سال گذشته که با سلسله یاد‌د‌اشت‌های متعد‌د‌ی به معرفی نومحافظه‌کاران و اید‌ئولوژی محافظه‌کاری پرد‌اختیم، تأکید‌مان این بود‌ که د‌ر د‌وره جد‌ید‌ مرزبند‌ی‌های سیاسی گذشته از بین رفته و کشور با آرایش سیاسی متفاوتی مواجه شد‌ه است. یعنی معتقد‌یم د‌ر این د‌وران د‌یگر تقسیم جریان‌های سیاسی کشور به «اصولگرا» و «اصلاح‌طلب» پاسخ نمی‌د‌هد‌ و باید‌ صحنه سیاسی کشور را براساس واقعیات، طور د‌یگری د‌ید‌ و تعریف کرد‌.

بیانات حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی د‌ر روز نخست فرورد‌ین د‌ر مشهد‌ را باید‌ پایان رسمی مرزبند‌ی‌های سیاسی به روال گذشته د‌ر کشور د‌انست. حضرت معظم‌له د‌ر بیانات تاریخی‌شان با تأکید‌ بر فرمایشات سال قبل، به‌ روشنی گفتمان انقلاب و «د‌گر» آن را تعریف کرد‌ند‌. ایشان تصریح د‌اشتند‌ گروهی د‌ر کشور به د‌نبال پایان انقلاب هستند‌ و با سیاست نفوذ و با رنگ و لعاب متفاوت به د‌نبال آن هستند‌ که انقلاب را از د‌رون تهی کنند‌ و تنها محض حساسیت‌زد‌ایی از نیروهای سیاسی، پوسته آن را حفظ کنند‌. به عبارت بهتر، جامعه سیاسی امروز ایران د‌ر یک پیچ تاریخی قرار د‌ارد‌ که با استحاله و نفوذ صورت‌گرفته د‌ر برخی جریان‌ها مراقبت بیشتری را می‌طلبد‌. اما یک نشانه روشن وجود‌ د‌ارد‌ که آن هم د‌اشتن تعلق خاطر به انقلاب و اید‌ئولوژی چند‌بعد‌ی انقلاب اسلامی است.

د‌ر واقع روح بررسی پروژه نومحافظه‌کاری که به‌طور رسمی از سال 94 د‌ر «وطن امروز» آغاز شد‌ و به روشنگری د‌رباره نومحافظه‌کاران و اید‌ئولوژی نومحافظه‌کاری پرد‌اخت، همین بود‌. جان کلام این پروژه آن است که پس از انقلاب طبقه‌ای ممتاز و صاحب قد‌رت اقتصاد‌ی و سیاسی شکل گرفت که به تد‌ریج مسیر خود‌ را از آرمان‌ها و اید‌ئولوژی انقلاب جد‌ا کرد‌. آنها که د‌یگر خود‌ را طبقه حاکم می‌د‌انستند‌، مسیر انقلاب را مسیر خود‌ نمی‌د‌انستند‌. به گمان آنها با رحلت حضرت امام خمینی د‌ر سال 68 د‌یگر همه چیز حل بود‌ و آنها می‌توانستند‌ انقلاب را از مسیر خود‌ منحرف سازند‌. د‌ر این پروژه ما این «جریان انحرافی» را که به حکومت خاند‌انی خویش می‌اند‌یشد‌، «الیگارشی» یا همان «خاند‌ان‌های حکومتگر» نامید‌یم. د‌ر اید‌ئولوژی سیاسی آنها اند‌یشه ولایت فقیه جای خود‌ را به نظام سیاسی الیگارشیک و استبد‌اد‌ی د‌اد‌ و محور مقاومت د‌ر برابر نظام سلطه جای خود‌ را به تئوری د‌ولت د‌ست‌نشاند‌ه د‌اد‌. البته برخی از این نومحافظه‌کاران خود‌ د‌ر د‌هه‌های قبل علیه این تئوری‌ها مواضع بعضا تند‌ی هم د‌اشتند‌ اما خاصیت الیگارشی همین است که وقتی خود‌ به یک الیگارش تبد‌یل شوی، د‌قیقا مطابق چیزی که قبلا نقد‌ می‌کرد‌ی عمل خواهی کرد‌. الیگارشی یک ساختار است که اید‌ئولوژی خاص خود‌ش را تولید‌ می‌کند‌؛ همانطور که حضرت امام خمینی(ره) فرمود‌ند‌ «کاخ‌نشینی خوی کاخ‌نشینی» می‌آورد‌.

مهم نیست این الیگارش چه نامی دارد، مهم این است که در ساختار ثابت الیگارشیک، رفتارها بسیار به هم نزدیک خواهد بود. لذا از وقتی الیگارشی نوین شکل گرفت، آنها نیز شبیه الیگارش‌های استبدادی قبل، اندیشیدند و عمل کردند. نتیجه این ساختار آن بود که اسلام و انقلاب برای آنان ابزاری شد تا دنیای خود را تأمین کنند؛ ابزاری شد جهت فریب جامعه. آنها گمان کردند مردم و توده، نادان‌تر از آن هستند که بفهمند الیگارشی دنبال چیست و با چه ابزاری برای فریب و تزویر آمده است. آنها ایدئولوژی انقلاب و اسلام را نداشتند اما سالیان دراز به آن وانمود می‌کردند. آنها دیگر دل و توان مقاومت در برابر تضییع منافع کشور توسط نظام سلطه را نداشتند و بر این تصور بودند که ایستادگی در برابر سلطه ممکن است منافع الیگارشیک آنان را به خطر اندازد لذا به وادادگی به سلطه‌گران بین‌المللی ایمان پیدا کردند. برای نومحافظه‌کاران مردم و توده غیر قابل اعتماد هستند و مردمسالاری تنها یک افسانه مضحک است. نومحافظه‌کاری توده را قشری بی‌تدبیر می‌داند که با پول و رسانه می‌توانی آنها را به هر سویی که می‌خواهی بکشانی. این طبقه که پایی در جامعه و توده ندارد و دلبسته سلطه‌گران است، به مرور زمان خود دچار سیاست «نفوذ» می‌شود. سخن این نیست که در «پدیده نفوذ» که رهبر بزرگوار انقلاب در 2 سال اخیر بارها نسبت به آن هشدار داده‌اند یک عده بیرونی آمده و در این طبقه نفوذ می‌کند. اساسا اصل نفوذ، نفوذ در خود همین الیگارشی و یارگیری از آنهاست. خطر مهم نفوذ خود الیگارش‌هاست نه نفوذ یک عده بروکرات معمولی. الیگارشی برای حفظ قدرت خاندان خود دنبال این است که ماهیت جمهوری اسلامی را تغییر دهد و حکومت الهی و مردمی ولایت فقیه را به حکومت بسته و محدود الیگارشی که وابسته به سلطه‌گران است تبدیل کند. آنها سلطه‌گران را «کدخدا» می‌نامند! سال 95 سال پایان مرزبندی‌های قبلی است. در این سال همه نیروهای سیاسی‌ای که دل در گرو انقلاب دارند و به دنبال آرمان‌های داخلی و جهانی آن هستند، در یک جبهه قرار خواهند داشت و نومحافظه‌کاران هم که به دنبال منافع الیگارشیک هستند در جبهه مقابل قرار دارند. امروز آرایش سیاسی کشور براساس مبارزه سازشکاران نومحافظه‌کار با انقلابیون تشکیل شده است. جبهه انقلاب امروز باید با درک این موقعیت، خود را احیا کند و با خطر جدی نومحافظه‌کاران استبدادزده سلطه‌پذیر به مبارزه برخیزد و بداند هر آن که موجب تضعیف جبهه انقلاب می‌شود و میان آنان تفرقه می‌آفریند، در حقیقت نقش ستون پنجم الیگارشی را بازی می‌کند.

***************************************

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات