(روزنامه ايران - 1394/07/28 - شماره 6057 - صفحه 10)
* شما در مقالهای که چندی پیش در نشریه تایمز منتشر کردید، توافق اخیر هستهای بین ایران و جامعه بینالمللی را با پیمان ورسای در سال 1919 مقایسه کردید. چه شباهتهایی بین این دو میبینید؟
** مهمترین شباهت بین پیمان ورسای و توافق برجام به عقیده من به ماهیت تلاشها و اهداف ویلسون در آن زمان و اوباما در حال حاضر باز میگردد. اگرچه جنگ جهانی اول و تبعات آن بسیار بغرنجتر از شرایطی است که در حال حاضر در خاورمیانه شاهد آن هستیم اما به نظرم شباهتهای بسیاری بین این دو وجود دارد.
نخست اینکه شرایط کنونی خاورمیانه شباهتهایی به شرایط آن دوران در اروپا دارد. بسیاری از بخشهای اروپا در آن زمان درگیر جنگ داخلی بود و در بخشهای گستردهای از شوروی سابق هرج و مرج حکمرانی میکرد. نظیر شرایطی که در بخشهای متعددی از خاورمیانه شاهد آن هستیم. ویلسون در آن دوران به درستی درک کرد که پیمان ورسای و پیوستن به ملل متحد (League of nations) میتواند تنها راه برای حل و فصل سازنده بحرانهای موجود باشد. اما وقتی سنای امریکا ورسای را رد کرد، همه این تلاشها نافرجام ماند. این اتفاقی بود که میتوانست در مورد برجام هم بیفتد.
نکته دیگر اینکه دولت ایالات متحده طی 20سال گذشته اشتباهات مهلکی را در قبال خاورمیانه و مناقشات این منطقه مرتکب شده است. من هنوز چرایی بسیاری از این اقدامات را درک نمیکنم. اما این توافق اخیر (برجام) بین ایالات متحده، ایران و دیگر قدرتهای بزرگ جهانی قدمی رو به جلو محسوب میشود. نکته مهمتر در مورد این توافق این است که برجام میتواند جامعه بینالملل را به توافقی جامعتر در حل مناقشات خاورمیانه سوق دهد.
* سالهای ابتدایی بعد از جنگ جهانی اول به نظر میرسید که ویلسون نوعی از رویکردهای واقعگرایانه را مد نظر داشت. نتیجه این رویکردهای واقعگرایانه ویلسون و دیدگاه ایدهآلیستی کنگره به اجرایی نشدن پیمان ورسای انجامید و این، شاید شرایطی شبیه به آنچه در قبال برجام شاهد آن هستیم به وجود آورد؛ شما چه نظری دارید؟
** متأسفانه شاهد تلاشهای بسیاری در کنگره امریکا برای رد برجام بودیم. آنچه آنها در دستور کار داشتند تصویب متممی بود که براساس آن کل برجام با شکست مواجه شود. تقریباً تمامی نمایندگان حزب جمهوریخواه در کنگره مخالف برجام هستند، دلایل زیادی برای این مخالفت وجود دارد اما مهمترین دلیل این است که باراک اوباما- رئیس جمهوری دموکرات- این مذاکرات را پیش برده است؛ بنابراین هر ابتکاری که وی در عرصه سیاست خارجی به آن نائل شود، با مخالفت جمهوریخواهان مواجه خواهد شد.
نکته دیگری که برجام را بسیار شبیه به معاهده ورسای میکند، این است که ویلسون و اوباما هر دو از نظر من بشدت واقعگرا هستند. ویلسون پیمان ورسای و جامعه ملل را راه حل واقعگرایانه برای پایان مناقشه عمیق آن دوران میدید و اوباما برجام را تنها راه حل و فصل مسالمتآمیز پرونده هستهای ایران میداند. اوباما به درستی درک کرده است که حکومت ایران در شرایط کنونی قدرتمندتر از آن است که بتوان نابودش کرد. از طرفی دیگر امریکا در جهانی زندگی میکند مملو از کشورهایی که با ارزشهای امریکایی همسویی ندارند و دیدگاه یا نقطه نظرهای متفاوتی در مورد روندهای جهانی دارند که این نقطه عطف واقعگرایی اوباماست.
نقطه مقابل هر دو رئیس جمهوری ایدهآلگرایان متوهمی هستند که فکر میکنند امریکا میتواند تنها با اراده و اعلام نظر خود تصمیماتش را اجرایی کند؛ درست نظیر آنچه در مورد عراق شاهد آن بودیم. متأسفانه این رویکردی است که در بین تمامی نامزدهای جمهوریخواه انتخابات سال 2016 امریکا به چشم میخورد: «توهم ایدهآلگرایانه از قدرت امریکا.»
* بنابراین دلیلی برای کنگره جهت تصویب برجام وجود ندارد. پس چرا شما معتقدید کنگره با اکثریتی جمهوریخواه باید برجام را تصویب کند؟
** من فکر میکنم این توافق باید اجرایی شود به این دلیل که ایران برنامه هستهای خود را چه این توافق انجام شود و یا نشود، ادامه میدهد. پس بهتر است که این برنامه تحت نظارت جامعه بینالملل باشد تا هم نگرانیهای بینالمللی درخصوص دستیابی ایران به بمب هستهای کاهش یابد و هم ایران بتواند آزادانه و براساس NPT از حقوق هستهای خود بهرهمند شود.
از سوی دیگر فکر میکنم این توافق بتواند راه را برای شکلگیری درک بهتر و همکاریهای گستردهتر بین دو کشور هموار سازد. فکر میکنم این توافق به دو کشور در درک بهتر شرایطی که در آن قرار دارند، کمک خواهد کرد.
* شما در مقالهای در نشریه تایمز به این نکته اشاره کردید که در صورت شکست این توافق، جهان در لبه پرتگاه هرج و مرج قرار خواهد گرفت؛ این دیدگاه از کجا نشأت میگیرد؟
** شما در منطقهای از جهان زندگی میکنید که بخوبی با مفهوم هرج و مرج و تبعات آن آشنا هستید. با نگاهی ساده به عراق، سوریه، یمن، بخشهایی از لیبی و حتی بخشهایی از مصر درخواهید یافت این مناطق در آنارشی مطلق به سر میبرند. در بخشهای دیگری از دنیا مثلاً مرز اوکراین و روسیه شرایط مشابهی وجود دارد. اختلاف نظرهای عمیقی بین چین و هممرزانش در خاور دور به چشم میخورد اما اگر به خاورمیانه بازگردیم، گرچه حکومت شما بر کشور خود تسلط کامل دارد اما تشدید این هرج و مرجهای پیرامونی میتواند مرزهای ایران را نیز ناآرام کند. این نگرانی من در درازمدت است.
در صورت ناتوانی امریکا در پایبندی به توافقات صورت گرفته در برجام، ایران ضرر نخواهد کرد، تهران میتواند براساس این توافق به همکاریهای خود با دیگر کشورهای عضو برجام ادامه دهد؛ حتی در غیاب امریکا که خب منطقی هم هست و نتیجه آن نیز تنها انزوای امریکا در جامعه بینالملل خواهد بود.
تأکید میکنم تنها راه مبارزه با آنارشی، قانون یا دستیابی به توافق است. توافقات بینالمللی بین طرفهای مستقل همیشه میتواند متضمن امنیت و ثبات باشد. برجام میتواند یک نمونه بارز از این توافقات بینالمللی باشد. به همین خاطر مجدداً تکرار میکنم این توافق گامی بزرگ در مسیری درست است.
* در بخش دیگری از مقاله خود به این نکته اشاره میکنید که برجام نشان دهنده نیاز امریکا به تغییر در رویکرد سیاست خارجی خود در قبال خاورمیانه است. اولاً این جمله به چه معناست و ثانیاً چرا چنین دیدگاهی دارید؟
** به عقیده من به عنوان یک تاریخدان، امریکا بشدت نیازمند پایهریزی رویکردهای سیاست خارجی خود براساس واقعگرایی است و نه توهم و خیال.
بگذارید این موضوع را با مثالی از سوریه تشریح کنم؛ جایی که معتقدم باز هم کاخ سفید دچار سطوحی از آن توهم معروف است. در سوریه واشنگتن تأکید دارد هم بشار اسد و هم داعش نباید در عرصه سیاسی سوریه باقی بمانند؛ این سیاست کلی است و متأسفانه این رویکرد ناشی از نوعی توهم است دایر بر اینکه در جایی از سوریه عدهای از مردم آن کشور همانند ما فکر میکنند و میخواهند چرخش قدرت در این کشور به گونهای باشد که مطلوب ماست. بنابراین اگر ما به آنها کمک کنیم، این عده قادرند دیگران را نیز متقاعد کنند. اما این واقعیت جاری در سوریه نیست و ما سیاست کلی خود در این کشور را براساس این توهم پایهریزی کردهایم.
به عقیده من، سرنگون کردن بشار اسد از قدرت در سوریه اشتباه بزرگی خواهد بود؛ به دو دلیل: نخست اینکه طی چند سال گذشته قادر به این کار نبودیم و دوم اینکه بعد از اسد نیز به درستی نمیدانیم چه باید بکنیم. همچنین بر این باورم که تمام مناقشات خاورمیانه از طریق صلحآمیز (مذاکره یا توافق) قابلیت حل و فصل دارد.
زمانی که کاخ سفید به این درک درست از خاورمیانه برسد، میتواند با همکاری رهبران منطقه به عنوان یک میانجی عمل کرده و خاورمیانه را از فرو رفتن در بحرانی عمیق که نشانههای آن را به سادگی میتوان دید، رهایی بخشد. هر رهبری در خاورمیانه که در این مسیر گام بردارد، از نظر من شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است.
* آیا فکر میکنید خاورمیانه ظرفیت پذیرش این رویکرد واقعگرایانه را دارد یا خیر؟
** من کارشناس خاورمیانه نیستم، بنابراین نمیتوانم به این پرسش پاسخ دهم اما صراحتاً میگویم که مردم امریکا بخوبی متوجه شدهاند که جنگ عراق اشتباه بزرگی بوده است، جنگ افغانستان سرانجام باشکوهی نداشت. بنابراین به طور کل از این توافق و توافقات مشابه حمایت میکنند و این میتواند خبر خوبی برای رئیس جمهوری بعدی امریکا باشد.
* پروفسور کایزر در پایان گفتوگو آیا نکته دیگری باقی مانده که بخواهید اضافه کنید؟
** نکتهای که در پایان مایلم به آن اشاره کنم، این است که بسیاری در امریکا یک واقعیت را به درستی درک نکردند و آن اینکه هر یک از امضاکنندگان NPT میتوانند بنا بر تغییر شرایط و مصالح ملی خود از این معاهده خارج شوند، حتی بدون اینکه جریمهای متقبل شوند، درست کاری که کره شمالی انجام داد. البته ایران با حفظ روحیه مسئولیتپذیری خود، خوشبختانه هنوز به NPT پایبند است. درست به همین دلیل است که فکر میکنم اجرایی شدن این توافق میتواند نقطه مقابل آنارشیسم نگران کننده در خاورمیانه باشد.
و جمله آخر اینکه تمام راه حلها و ابتکارات منتج به صلح و ثبات در خاورمیانه باید از داخل منطقه بیرون بیاید و نه راه حلهای صادراتی و از خارج. خاورمیانه در آستانه یک فاجعه است. گرچه من کارشناس تاریخ جنگ در اروپا هستم اما آنچه در خاورمیانه نظارهگریم، بسیار شبیه به جنگ 30 سالهای است که بین پارتیزانها و آلمانها در قرن هفدهم درگرفت. جنگی که نه تنها برای آلمان، بلکه برای هیچ کدام از طرفین پایان خوشی نداشت.
درگیری فزاینده بین شیعه و سنی در خاورمیانه برای من بسیار نگران کننده است؛ اکنون زمان آن فرا رسیده است که رهبران هر دو طرف در منطقه شما با درک عمیق و دقیق از شرایط موجود دور یک میز بنشینند و یکصدا بر این نکته تأکید کنند که ما خواستار یک درگیری بیپایان نیستیم. ما باید راهی پیدا کنیم که بتوانیم با صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنیم. در غیر این صورت تبعات ادامه شرایط موجود برای هر یک از «دو طرف» وحشتناک است.
http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6057/10/93284/0
ش.د9402907