** ارزیابی من دراینباره مثل ارزیابی شما منفی نیست.
* دلیل من، مقایسه شرایط امروز با ادوار گذشته است. حداقل اصلاحطلبان در انتخابات شوراهای سوم، مجلس هشتم، ریاستجمهوری دهم و البته شوراهای چهارم و ریاستجمهوری یازدهم از ماهها قبل فعال بودند، کاندیداها تا حدی مشخص شده بود و ...
** اجمالا همه نیروهای تأثیرگذار برای یک انتخابات باشکوه با مشارکت مردم کار میکنند. بهویژه دستگاه برگزارکننده انتخابات؛ یعنی دولت روحانی هم در تلاش است تا این مسیر را هموار کرده و به هیأتهای اجرائی و وزارت کشور تأکید شده که انتخابات رقابتی و فراگیر برگزار شود و البته سایر نهادها هم در مواضع اعلامی خود، از اهمیت انتخابات مجلس برای سرنوشت کشور سخن میگویند. لایحهای نیز برای شفافیت منابع مالی کاندیداها از سوی دولت به مجلس داده شده است. از این نظر خوشحالم و احساس میکنم اتفاقات خوبی میافتد.
مشکل این است که دو شوک به تندروها وارد شده و تمرکز آنان را بههم زده است و با گذشت دوسالواندی هنوز نمیتوانند خود را جمعوجور کنند. یکی شوک انتخابات سال ٩٢ است که باور نداشتند پس از هشت سال صحنه انتخابات را با یک رأی قاطع به روحانی اعتدالگرا و مخالف افراطگری ببازند. هنوز نتوانستهاند علل آن را پیدا کنند یا اگر پیدا کردهاند، آن را باور کنند. شوک دوم مذاکرات فعال و عزتمندانه هستهای با شش قدرت جهانی بود که به «برجام» منتهی شد. تندروها باور داشتند همانطور که در دوره آنها، توافق امکانپذیر نشده بود، در این دوره هم نخواهد شد یا نخواهند گذاشت. با وجود همه کارشکنیها، برجام در ایران و صحنه بینالملل دارد پیش میرود. ایران دارد از زیر فشار بند هفت سازمان ملل بیرون میآید و حالا در آستانه اجرائیشدن آن و لغو تحریمهاي مرتبط با برنامه هستهای هستیم. این دو شوک باعث شده آنها کارهایی کنند که حتی اعتراض اصولگرایان میانهرو را در پی داشته باشد.
برجام اتفاق بسیار مهمی است و شرایطی فراهم میکند تا کشور بتواند به سمت توسعه پایدار و همهجانبه برود. ما راهی جز توسعه درونزا و بروننگر نداریم. روزگاری نفت داشتیم، میفروختیم و بین مردم توزیع میکردیم. حالا دیگر خبری از نفت ١٤٠ دلاری نیست و تولید بیش از تقاضای جهانی است. ما راهی جز تولید داخلی، رقابت در سطح بینالملل و بهادادن به سرمایه انسانی متخصص خود نداریم.
* یعنی از نظر شما، فضای تندروی باعث شده تا جریانهای سیاسی تمایلی برای فعالیت انتخاباتی نداشته باشند؟
** تا آنجا که به اصلاحطلبان مربوط میشود آنها مشغول انجام کارهای درونی خود هستند. در نمایشگاه مطبوعات هم برخی چهرههای اصلاحطلب از احتمال کاندیداتوری خود سخن گفتند. معتقدم اصلاحطلبان از همه ٢٠ سال گذشته منسجمتر و آمادهتر هستند. خوشبختانه به نظر میرسد اصولگرایان میانهرو هم حساب خود را از تندرویها جدا میکنند و رفتارهای آقای علی لاریجانی و طیف ایشان قابل توجه بوده است.
مسئله من این است تندرویها بیش از اندازه است. یک رئیسجمهور توسط اکثریت مردم انتخاب شده و میخواهد کار کند، دستاوردهایی هم داشته و با توجه به شرایط خاص کشور پس از احمدینژاد، تا حدی موفق بوده است. دکتر روحانی بحران هستهای و دشواریهای سیاست خارجی را کنار زده و در حوزه اقتصادی هم حداقل اجازه نداده فضا بدتر شود و تا حدی شاخصها را تغییر داده و ولی ببینید چگونه به جای تشکر به او حمله میکنند. نگرانی این است که تندرویها تشدید شود و هرچه به انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم، بخواهند مانع فضای بانشاط سیاسی شوند.
* به طور طبیعی، کار یک طیف فکری و سیاسی، یافتن راهحل برای تاکتیکهای طرف مقابل است. اصلاحطلبان برای این فضا چه برنامهای دارند؟
** کاری که اصلاحطلبان و حامیان دولت آقای روحانی یا همان جریان میانه در این دو سال و بهویژه در این چند ماه نزدیک به انتخابات مجلس انجام میدهند، حرکت در چارچوب تحقق حقوق قانونی و تشویق مشارکت بیشتر در انتخابات و کمک به آرامش در کشور است. آنها در زمین تندروها بازی نمیکنند و هوشمندانه قدم برمیدارند. اما این فضای تندرویاي که ایجاد شده درمان آن دست اصلاحطلبان یا اصولگرایان میانهرو نیست. همچنان باید اجازه داد تندروها از این دو شوک بیرون بیایند و دست از این روشهای غیرسازنده بردارند.
* نگران نیستید که اگر فضای انتخاباتی ایجاد نشود و مردم در جریان مسائل قرار نگیرند، نتوان جامعه را برای مشارکت حداکثری ترغیب کرد؟حتی در حوزه رسانه که در ادوار گذشته زودتر به استقبال مباحث انتخاباتی میرفتند، تحرک لازم دیده نمیشود.
** این تفاوت که میگویید وجود دارد که بخشی از آن به دلیل محدودیتهای رسانهها بهویژه برای بیان اخبار انتخاباتی اصلاحطلبان است. اما یادتان باشد در گذشته واقعا فعالیت برای دورههای انتخاباتی کار سختی بود. جو عمومی و انتظارات جامعه به حدی بالا بود که بحثهای مشارکت و عدم مشارکت در انتخابات و نیاز به اقناع افکار عمومی، وجود داشت. اینها مدام در رسانهها مطرح میشد. اما مردم بعدها اتفاقاتی را دیدند که دریافتند اگر رأی ندهند احمدینژادی میآید و هشت سال کشور را به آن شکل اداره میکند. یا اگر در مجلس رأی ندهند افرادی میآیند که با مصالح کشور بازی میکنند و به رنج مردم منتهی میشود. الان آگاهی جامعه خیلی بالا رفته و درعینحال، انتظارات هم محدودتر شده است. مردم میدانند نمیتوان یک دفعه پولها را سر سفره مردم آورد! آنها دیگر رؤیایی نیستند بلکه واقعگرا هستند. انشاءالله اگر این تندرویها باعث نشود حقالناس یا همان رأی مردم آسیب ببیند قطعا مشارکت در این دوره کمتر از ٦٠ درصد نیست. مردم میدانند حتی یک نماینده توانمند میتواند از حق و خواست آنها دفاع کند.
* اصولگرایان شرایط روشنتری دارند. تندروها یک طیف از این جریان به حساب میآیند و معمولا اصولگرایان دغدغه بیرونی اعم از بحث تأیید صلاحیتها و... ندارند. چرا آنها هم کمتر فعالیت روشن انتخاباتی از خود بروز میدهند؟
** یک مقدار زود است که آنها را ارزیابی کنیم. حتی تندروهای نزدیک به اصولگرایان هم دو بخش دارد. یک بخش تندرویی است که امکانات و رسانه دارند اما متکی به توانمندیهای خودشان هستند. اینها جای نگرانی ندارند. مشکل اصلی، تندروهای سازمانیافته هستند. اینها افرادی هستند که در امنترین مکانهای این کشور، چند بار به آقایان لاریجانی و ناطق نوری هم حمله کرده یا علیه ایشان شعار دادهاند.
* قبلا درباره آفت زودهنگام بودن ورود به انتخابات سخن گفته میشد و اینکه کارهای معمول کشور تحتالشعاع انتخابات قرار میگيرد. آیا امروز باید درباره دیرهنگامبودن ورود به انتخابات سخن بگوییم؟
** هر دورهای اقتضای خود را دارد. اصلاحطلبان که مهمترین پایگاه آنان مردم، دانشگاهیان، نخبگان، جوانان، زنان، معلمان و کارگران کشور هستند، نه پول دارند نه شیوه متمرکز بالا به پایین. مهمترین سرمایهای که دارند قلب و روح افرادی است که در سطح کشور نگران آینده کشور و زندگی خانواده و پیشرفت فرزندانشان هستند. اصلاحطلبان باید این رابطه را مستقیم و غیرمستقیم تعمیق ببخشند. یکی از فرصتهایی که انشاءالله میتواند برای کشور و توسعه کلان آن مؤثر باشد، مشارکت بالای مردم در انتخابات مجلس و خبرگان رهبری است. در سه ماه آینده فرصتی است که اصلاحطلبان این رابطه متقابل را در اطراف خود در محلهای که زندگی میکنند، در شهرها و روستاها، دانشگاهها، نهادهای صنفی و مدنی و اقشار مختلف جامعه، هر چه بیشتر برقرار کنند. آنها برای آینده کشور باید در حوزه نفوذ خود فعالتر شوند.
میدانید حالا همه ایران دانشگاه است و اینگونه نیست که تعداد محدودی دانشجوی دانشگاه وجود داشته باشد. الان بیش از ١٠ میلیون نفر دانشگاهدیده هستند و هر کدام در یک شبکه اجتماعی حضور دارند. مهم این است که اصلاحطلبان درست مانند کسی خود را برای مسافرت آماده میکند، به درستی مهیا شوند. کار ما زیاد هم سخت نیست. هواداران ما عاقل هستند و نمیخواهیم جامعه را به کار سخت دعوت کنیم. در هر شهر و روستایی، پختهترین مهندسی که کار عمرانی کرده، بهترین پزشکی که کار مثبت کرده، معلم و روزنامهنگاری که گام مثبتی برای همه برداشته است زنان موفقی که کار خود را به جامعه نشان دادهاند اگر ترغیب به ثبت نام در انتخابات شوند، مجلسی قابل دفاع خواهیم داشت.
* باید نتیجه گرفت احزاب و تشکلها به بلوغ رسیدهاند و مباحث درونی خود را با جدیت دنبال میکنند اما رسانهای نمیکنند؟ این ناشی از درک است یا اجبار شرایط و فضا؟
** البته همانطور که میدانید قصه اصلاحطلبان روشن است. آنها سامانیابی کردهاند. همه وظیفه دارند مردم را برای مشارکت در انتخابات آماده و آگاه کنند اما راجع به کارهای تشکیلاتی انتخاباتی، ساماندهی لازم شده است . همین شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان کار واقعا درخشانی است. عدهای در تهران ننشستهاند و بخواهند سرنوشت نماینده شهرستانها را معلوم کنند. اصلاحطلبان به روشهای آمرانه هیچ اعتقادی ندارند. در هر شهری، دلسوزان و معتمدان آن شهر دور هم جمع میشوند و اصلاحطلبان در تهران آنها را دعا میکنند. اگر مشکل یا اختلاف نظری پیش آمده سعی میکنند با گفتوگو و رایزنی، مسئله را حل کنند.
قرار نیست مسابقه لیستبندی اتفاق بیفتد و سهمخواهی و وزنکشی باشد. مقطع فعلی واقعا مهم است. خب؛ چه اشکالی دارد؟ سیاست در کشور ما بهگونهای رقم خورده که همه مقاطع حساس است حالا هم حساس است. مردم به آقای روحانی رأی دادند و آقای روحانی هم تنش خارجی را از ایران دور کرد و بدون هزینه بیشتر، از شمول بند هفت منشور سازمان ملل خارج شدیم. حالا کشور با وجود این دولت برخاسته از رأی مردم و حمایت جامعه، مجلسی میخواهد که به موازات دولت، کار را پیش ببرد. افرادی که به گزینههای شایسته رئیسجمهور برای چند وزارتخانه رأی نمیدهند و هر روز یک بساط تازه برای خود نمایندگان مجلس و عملکرد خوب دولت راه میاندازند، حتما مد نظر مردم هستند. اگر مجلس دهم پخته عمل کند خیر آن به همه میرسد و مردم ما این را میفهمند.
* به نظر شما این دوره،آمادگی رفتار منسجم و تشکیلاتی و توجهنکردن به نام افراد ایجاد شده است؟
** پختگی سیاسی بیشتری در مقایسه با گذشته ایجاد شده است. مردم این را فهمیدهاند و متوجه تفاوت افراد شدهاند. بعد از احمدینژاد فهميدهاند با یک رأی ممکن است سرنوشت کشور دستخوش چه مسائلی شود و ٢٠ سال باید کار کنیم تا به قبل از سال ٨٤ برسیم. حتما حضور یک چهره عاقل، چه اصلاحطلب چه میانهرو و توانمند در مجلس، مؤثر است و در مقاطع مختلف به کار مردم میآید.
* استراتژی اصلاحطلبان تا روز انتخابات مجلس و خبرگان رهبری، چه خواهد بود؟
** پختگی اصلاحطلبان و هواداران باعث شده اجازه ندهیم تنش به جامعه منتقل شود. شاید اگر دوره اصلاحات بود، مسائل هر روز رسانهای میشد حالا کسی حرف نمیزند؛ به دلیل اینکه فضای هیجانی به جامعه داده نشود و در زمین تندروها بازی نکنیم. من خشنودم که سطح مواجهه ما با مسائل، همان روح واقعی اصلاحات است؛ آرام و تدریجی. مردم و همه فعالان سیاسی بدانند تندروها میخواهند آن دو شوک را که در ابتدای این گفتوگو توضیح دادم، تخلیه کنند. ما با آرامش و آگاهیبخشی، همبستگی و رایزنی در سطوح مختلف میتوانیم این فرصت را از تندروها بگیریم و شاهد شکلگیری یک مجلس قابل دفاع باشیم.