تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۹۰۴۷۶

«هفت» واقعیتی که«اتحاد و همگرایی» اصولگرایان را«غیرممکن» ساخته است (بخش دوم)

پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1394/10/03 ـ شماره 4507 ـ صفحه 8)

فقدان آیت‌الله مهدوی‌کنی

شخصیت ها، یا به تعبیر دقیق‌تر برخی از شخصیت ها، همیشه در برهه‌هایی از تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ایران، فراتر از تصور تاثیرگذار بوده اند که اگر نخواسته باشیم در این یادداشت به جزئیات و مصادیقی گوناگون بپردازیم؛ یکی از بهترین مصداق‌ها از اینگونه شخصیت ها؛ آیت‌الله مهدوی‌کنی است که مشی اعتدالی و رفتار معتدل او همواره زبانزد بود. فقدان این شخصیت اخلاق محور برای یک جناح سیاسی بیش از دیگران، تاثیرگذار بوده به گونه‌ای که می‌توان غیرممکن بودن اتحاد و همگرایی اصولگرایان را به فقدان این چهره و عدم وجود چنین چهره‌هایی با رویکردهای خاصی که داشته اند نیز مرتبط دانست.

آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی‌(ره) در ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ در روستای کن -که در حال حاضر بخشی از شهر تهران است- به دنیا آمد. ایشان پس از طی دوره دبستان در کن، وارد مدرسه علمیه لرزاده در تهران شد و از محضر مرحوم آیت‌الله برهان بهره‌های علمی و اخلاقی فراوان برد. آیت‌الله مهدوی‌کنی در سال ۱۳۲۷ در۱۷ سالگی برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و تا سال ۱۳۴۰ در محضر استادان مبرز آن زمان همچون حضرات آیات مشکینی، حاج شیخ عبدالجواد سده‌ای(جبل عاملی)، شهید صدوقی، سلطانی، مجاهدی، رفیعی قزوینی، شعرانی، علامه طباطبایی، آیت‌الله العظمی بروجردی، امام خمینی(ره)، آیت‌الله العظمی گلپایگانی و … رضوان الله تعالی علیهم، دروس عالی فقه، اصول فقه، تفسیر، حکمت، کلام و دروس خارج فقه و اصول را تلمذ کرد. آیت‌الله مهدوی‌کنی عصر روز چهاردهم خرداد ۱۳۹۳، پس از شرکت در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) دچار عارضه قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. تلاش پزشکان در مدت قریب به ۵ ماه موثر واقع نشد و آیت‌الله مهدوی‌کنی پس از سال‌ها تلاش و مجاهدت در صبح روز سه شنبه 1393/7/29 و در آستانه ماه محرم به ملکوت اعلی پیوست. رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی با ابراز تاسف شدید از فقدان این فقیه بصیر، در بخشی از پیام خود آوردند: «این عالم بزرگوار همه‌جا و همه‌وقت در موضع یک عالم دینی، یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه‌های جناحی و قبیله‌ای را به حیطه فعالیت‌های گسترده و اثر‌گذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزگار همه وزن وزین خود را در همه حوادث این ده‌‌ها سال در کفه حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید.»

برای این چهره شاخص پنج خصلت خاص برشمرده‌اند؛ پنج خصلتی که در تلطیف فضای ناهمگون سیاسی این روزهای اصولگرایان تاثیر بسزایی می‌توانست داشته باشد: «تقوا و پاکی، حکمت و جامعیت، مقاومت و بردباری، دوستی و برادری، با قدرت و رهیده از قدرت بودن.» با اندکی تامل در نظرات سیاسی آیت‌الله مهدوی‌کنی بیش از هر زمانی تاثیر فقدان و جای خالی او بر در دسترس نبودن وحدت و همگرایی در اردوگاه اصولگرایی بر همگان روشن و آشکار می‌شود.

سال‌ها پیش از روی کار آمدن جبهه پایداری، مهدوی‌کنی تمامی اصولگرایان را دعوت کرده بود تا درچارچوب ساز وکار مثبت و روبه جلو جبهه متحد اصولگرایان (6+5) در انتخابات آتی حرکت نمایند. وی معتقد بود شورای جبهه متحد اصولگرایان،‌ افرادی کارآمد، مقبول، خوشنام و متخصص در حوزه‌های مختلف را به افکار عمومی معرفی نماید.

6+5

شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان شامل 11نفر بود که 2 نفر به نمایندگی از جبهه پیروان خط امام و رهبری، 2 نفر نیز به نمایندگی از رایحه خوش خدمت (که به طرفداران دولت مشهور بودند) و 2 نفر نیز به نمایندگی از اصولگرایان تحول خواه و جمعیت ایثارگران عضویت شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان را برعهده داشتند. این مجموعه دارای سه‌ضلع بود که عبارت بودند از: 1- رایحه خوش خدمت 2- اصولگرایان تحول خواه 3- جبهه پیروان خط امام و رهبری که از هر ضلع، 2 نفر مشخص می‌شدند و در نهایت 6 نفر کامل می‌شد و 5 نفر نیز به عنوان اعضای مرضی الطرفین بودند که این 5 نفر مسئولیت حکمیت در زمان بروز اختلاف را داشتند.

8+7 جایگزین 6+5

8+7 نتیجه و حاصل ادامه رایزنی‌های اصولگرایان برای دستیابی به ساز و کار وحدت و همگرایی در انتخابات مجلس نهم بود، این کمیته 15 نفره که در آن زمان مورد اعتقاد برخی احزاب و گروه‌های اصولگرا بود که به اعتقاد آنها می‌توانست شامل طیف وسیعی از فعالان سیاسی و جامع ترین مدل حضور اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم باشد. اساس و پایه این کمیته، کمیته 3 نفره(دکتر ولایتی، عسگراولادی و حدادعادل) مولود جلسات اصولگرایان با رئیس‌جمهور(وقت) بود، با افزوده شدن 4 عضو روحانی، به 7 نفر افزایش یافت و عنوان «کمیته داوری و نظارت» را به خود اختصاص داد. حضرات آیات سیدهاشم حسینی بوشهری و عباس کعبی از جامعه مدرسین و حجج اسلام سیدرضا تقوی و سیدمحمدحسن ابوترابی فرد از طرف جامعه روحانیت برای این کمیته معرفی شدند که با ترکیب این 4 نماینده با کمیته 3 نفره سابق، ترکیب کمیته 7 نفره مشخص شد. وظیفه این کمیته این بود که بدون ورود به بحث مصادیق، در صورت بروز اختلاف و ناهماهنگی از موضع ناظر و حکم مسئله را میان 8 عضو دیگر حل و فصل کند. در کنار این 7 نفر، گروه 8 نفره‌ای نیز از سوی اصولگرایان پیش بینی شد تا ضمن تقسیم عادلانه حضور همه طیف‌های اصولگرا در فرآیند تصمیم سازی بتواند وجه اجرایی این راهبرد را عهده دار شود. کمیته 8نفره با ترکیبی از سران اصولگرایی و با عنوان«کمیته فعالیت‌های اجرایی حرکت اصولگرایی» کار خود را آغاز خواهد کرد. این کمیته ترکیبی از جبهه پیروان خط امام و رهبری(باهنر- متکی )، جمعیت ایثارگران(فدایی)، جمعیت رهپویان(زاکانی)، نماینده لاریجانی(جلالی)، نماینده قالیباف(خاموشی ) و جبهه پایداری( عدم حضور ) است.

مهدوی‌کنی و مجلس

جریان اصولگرا در روزهای گرم و نفسگیر مبارزات انتخاباتی مجلس، قرار بر این مهم گذاشته بود تا در سایه«وحدت»، «پرهیز از سهم‌خواهی»، «توکل به خدا» و«داشتن اخلاص» وارد کارزار انتخابات مجلس شود، کارزاری که بعدها با ظهور جبهه پایداری به میدانی برای شاخ و شانه کشیدن‌های درون حزبی تبدیل شد. در همان روزها، شخصیتی معتدل و اخلاق‌گرا به نام مهدوی‌کنی اگرچه خود را به دور از کارهای حزبی نگاه داشته بود، اما نقطه نظرات قابل تاملی در مورد نمایندگان راه یافته به مجلس داشت:«توصیه من به دوستان این است که رقابت حذفی و سلبی را کنار بگذارند و برای حل مشکلات مردم و پاسخگویی به مطالبات بر حق مردم لحظه‌ای را فروگذار نکنند این طور نباشد که وقتی نماینده‌ای به مجلس رفت دیگر کاری با مردم نداشته باشد، باید از نظرات مردم به ویژه نخبگان برای حل مشکلات استفاده کرد، البته نماینده باید استقلال خود را داشته باشد و به وظایف نمایندگی خود خوب عمل کند.»

نقش مهدوی‌کنی و یزدی در همگرایی اصولگرایان

مصباحی مقدم در مصاحبه ای(30 اردیبهشت1390) می‌گوید:«جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ریاست آیت‌الله یزدی و جامعه روحانیت مبارز به دبیرکلی آیت‌الله مهدوی کنی فعالیت دارند. این دو بزرگوار به عنوان دو سیاستمدار پخته، باتجربه، باسابقه و موفق در طول دوران حدود 45 سال کار سیاسی جایگاهی دارند که هم این دو مجموعه با علاقه با آنها کار می‌کنند و هم سایر مجموعه‌هایی که تحت عنوان اصولگرایی تعریف می‌شوند. وجود این دو شخصیت برجسته سیاسی و فکری موجب شده که یک نوع اعتماد و اطمینان خاطر برای مجموعه پدید آید تا با گرفتن راهنمایی و رهنمود از این دو بزرگوار و شور و مشورتی که در میان دو جامعه و بین جامعتین با سران گروه‌های اصولگرا وجود دارد، کار را پیش ببرند.»

شعار وحدت زیر سایه گلایه‌ها

سید رضا تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور شهریور 1393 در لرستان پرده از عمق اختلافات درونی اصولگرایان برداشته، می‌گوید:« اصولگراها از من درخواست کردند که با آیت‌الله مهدوی‌کنی صحبت کنیم تا ایشان پرچم وحدت و انسجام اصولگراها را به دست بگیرند، با آیت‌الله مهدوی‌کنی صحبت کردیم و ایشان گفتند من این کار را نمی‌کنم، چرا که در آن زمان به ریش سفید ما احترام نگذاشتند و هرقدر التماس کردیم وحدت نکردند و حتی تلفن من را هم جواب ندادند. جمع اصولگراها بعد از مخالفت آیت‌الله مهدوی‌کنی یک طرح دیگر دادند که یکی از اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت به نام شخص خود به میدان بیاید و اصولگراها را جمع کند که آیت‌الله مهدوی‌کنی گفتند این امر مانعی ندارد و هرکس که مایل است برود و این کار را دنبال کند.» محسن کوهکن نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری ماه‌ها قبل از سخنان تقوی از گلایه مندی مهدوی‌کنی سخن به میان رانده بود:«اطلاع دارم آیت‌الله مهدوی‌کنی از عملکرد اصولگرایان مقداری گلایه دارد و گلایه ایشان نیز وارد است.»

از رسانه‌ای شدن «بی‌نتیجه بودن سه ضلعی معروف» تا تکذیب و گلایه اصولگرایانه

مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت در اظهاراتی مهم از پایان نقش آفرینی موحدی کرمانی، یزدی و مصباح یزدی برای به وحدت رساندن اصولگرایان خبر داد و گفت که علت بی نتیجه ماندن جلسات این سه نفر عدم استقبال دو نفر یعنی آیت‌الله یزدی و آیت الله مصباح بوده است:«پیگیری‌ها بیشتر از طرف آیت الله موحدی کرمانی انجام می‌شد. اما نتیجه‌ای که آیت الله موحدی کرمانی از آن جلسات گرفتند این بود که عزمی برای اینکه این گروه سه‌نفره بخواهد رهبری کار را بر عهده بگیرد وجود ندارد.»

این سخنان را عده‌ای اختلافی دانستند، عده‌ای تکذیب کردند، موحدی کرمانی تذکر داد و اما همه کسانی که اخبار گروه‌های سیاسی را دنبال می‌کنند، می‌دانند که این بی نتیجه بودن سه ضلعی مورد نظر از آن دست حقایقی است که با تذکر و تکذیب«لاپوشانی»شدنی و پنهان کردنی نیست!

نتیجه سخن

جبهه پایداری در یک همایش سراسری(تابستان1390) با حضور آیت‌الله مصباح یزدی و سخنرانی وی و نیز چهره‌هایی چون آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله یزدی، آقاتهرانی، روح‌الله حسینیان، پناهیان، غلامحسین الهام، صادق محصولی، رسایی، علی‌اصغر زارعی، مهدی کوچک‌زاده، سردار کوثری و تعداد زیادی از شخصیت‌های سیاسی اعلام موجودیت کرد.

دو سال بعد عملا چهره و حضور مهدوی‌کنی در کنار اصولگرایان به دلیل بیماری کمرنگ شد و این کمرنگ شدن تبعات جبران ناپذیری برای این گروه سیاسی برجای نهاد به گونه‌ای که پس از درگذشت آیت‌الله مهدوی‌کنی، گروه‌های مختلف اصولگرایی با هر ترکیبی نتوانستند حتی ادای وحدت و همگرایی نیز درآورند و در این روزها که مصباحی مقدم حرف از ناممکن بودن وحدت و همگرایی می‌زند، موحدی کرمانی تذکر می‌دهد، ترقی تکذیب می‌کند، لاریجانی از جلسه‌ای با گروه 4 سخن می‌گوید و چندین و چند اتفاق دیگر و به این نتیجه روشن و آشکار نزدیک می‌شویم که تاثیر وجود و عدم وجود برخی شخصیت‌ها بر ثبات و همگرایی برخی از گروه‌های سیاسی تا چه اندازه می‌تواند موثر باشد.

اگرچه طی دوسال اخیر حداد عادل همواره از توفیق همه‌جانبه اصولگرایان در انتخابات پیش رو سخن گفته است یا باهنر از اصولگرا بودن ناطق نوری داد سخن داده یا اینکه هر اصولگرایی از راه رسیده از مجلسی سخن گفته است که اکثریت آن با اصولگرایان باید باشد اما واقعیت‌های ملموس جامعه و رصد اخبار در فضای سیاسی ـ اجتماعی جامعه پرده از واقعیت‌هایی دیگر برمی‌دارد و آن اینکه انشقاق و تشتت در جبهه اصولگرایی از تابستان 1392 سرعت فزاینده‌ای به خود گرفته است. فرار از واقعیت‌ها و فقدان چهره‌ای چون آیت‌الله مهدوی‌کنی را اگر در کنار شکست معنادار ائتلاف 1+3 در انتخابات ریاست جمهوری قرار دهیم آنگاه به آن روی سکه این عدم توفیق پی خواهیم برد. در بین انبوهی از شعارهای رنگارنگ که لا به لای ادعاهای چهره‌های شاخص اصولگرایی جا خوش کرده است آنچه به راحتی نادیده انگاشته شده«پرهیز از سهم‌خواهی» است، سهم خواهی که این روزها به آفتی بنیان برانداز برای جبهه‌های مختلف سیاسی مبدل شده است. در یادداشت بعدی به ریشه‌های عدم توفیق ائتلاف 1+3 در انتخابات ریاست جمهوری خواهیم پرداخت؛ ائتلافی که خیلی زود پرده از بی معنا بودن آن و غیرممکن بودن اجرایی شدنش برداشته شد؛ ائتلافی که بسیاری دیگر از فرمول‌های اتحاد و همگرایی در بین اصولگرایی را اعم از 6+5 یا 8+7 عملا فاقد وجاهت جلوه داد. تا به اینجا مشاهده می‌کنیم خیل عظیمی از حامیان تفکرات اصولگرایی به دلیل عدم پذیرش واقعیت‌های موجود جامعه یا به تعبیری دیگر به دلیل فرار از واقعیت‌ها و نیز عدم وجود چهره همه جانبه و فراگیری چون مهدوی‌کنی، با سدی عظیم رو به رو شده اند سدی که باید به جای دور زدن آن سعی در از میان برداشتنش داشته باشند.

ما هم برای خوشایند اصولگرایان می‌نویسیم همه چیز خوب است در حالی که می‌دانیم یزدی، موحدی کرمانی و مصباح یزدی زیر یک خیمه جمع شدنی نیستند! ما هم برای خوشایند اصولگرایان می‌نویسیم همه چیز خوب است در حالی که می‌دانیم اگر اصولگرایان با عالم و آدم ائتلاف کنند پایداری‌ها در نهایت ساز خودشان را خواهند زد و در نهایت ما هم برای خوشایند اصولگرایان می‌نویسیم همه چیز خوب است در حالی که می‌دانیم با این وضعیت نه ائتلاف شدنی است نه اتحاد و همگرایی.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=22339

ش.د9404951

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات