(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1394/09/03 ـ شماره 10464 ـ صفحه 1)
بسمالله الرحمن الرحیم
«داعش همان عربستان سعودی است... وهابیت رادیکالیسمی دیوانهوار است.... وهابیت نوعی تحریف شده از اسلام است که داعش را تغذیه فکری میکند... این مکتب با قتل عام و خون متولد شده وقوانین خشنی دارد... جای تعجب است که غرب داعش را انکار میکند ولی متحد عربستان در شطرنج خاورمیانه است... داعش یک مادر دارد و آن حمله به عراق است اما یک پدر دارد که آن عربستان و تفکرات وهابیون است...»
این جملات را یکبار دیگر مرور کنید.
اینها جملات رسانهای و تهاجمات سیاسی مخالفین غرب نیست بلکه بخشهائی از متن
سرمقاله نیویورک تایمز است که یک دیدگاه سیاسی مطرح در آمریکا را در عرصه رسانهای،
نمایندگی میکند. از همین دیدگاه لازم است این عبارات یکبار دیگر خوانده شود تا
معنی و مفهوم آن و پیامی که با خود بهمراه دارد، بهتر درک شود. البته همین جملات
هم با هدف و انگیزه خاصی مطرح شده که بدون توجه به اهداف آن، ممکن است در دام
جدیدی فرو غلتیم و فراموش کنیم که وهابیت و داعش و القاعده و طالبان، یک طراح و
مجری دارد و آن مجموعهای از دستگاههای جاسوسی و ضد جاسوسی غرب اعم از سیا،
اینتلیجنت سرویس،امآی – 6،امآی – 5 و موساد هستند. حتی موساد را هم میتوان در
همین فهرست گنجانید چرا که به اعتراف مقامات ارشد رژیم صهیونیستی، همواره در خدمت
اهداف، برنامهها و ماموریتهای محوله از سوی غرب است و این اتهامی نیست که دیگران
به صهیونیستها وارد میکنند. تصادفی نیست که «موشه یعلون» وزیر جنگ رژیم
صهیونیستی علیرغم حضور وسیع داعش، جبهه النصره و سایر تروریستها در سوریه، به
تصریح از آنها به عنوان ستیزهجویانی یاد میکند که کمترین خطری برای رژیم
صهیونیستی ندارند و به دنبال اهداف دیگری هستند که هیچ تعارضی علیه موجودیت این
رژیم ندارد. پذیرش مجروحین تروریستهای داعش و جبهه النصره در سرزمینهای اشغالی و
عیادت رسمی بنیامین نتانیاهو از آنها و انتشار گزارشات آن بالاترین مراتب همدستی و
همراهی صهیونیستها و تروریستهای فعال در سوریه را به نمایش میگذارد.
در ماجرای طالبان، رسانههای غربی سعی داشتند لبه تیز حملات خود را متوجه پاکستان کنند ولی خانم بینظیر بوتو «نخست وزیر وقت پاکستان» فاش کرد که طالبان محصول طرح مشترک آمریکا و انگلیس بوده که با حمایت مالی – سیاسی عربستان و امارات شکل گرفته و هدایت شده ولی دولت و ارتش پاکستان در بخشهائی از کار، مجری این طرح بودهاند. اشاره خانم بوتو به نقش «آی اس آی» رکن دوم ارتش پاکستان و مشخصاً «ژنرال حمید گل» بود که نقش اصلی را در حمایت جدی و به حاکمیت رساندن طالبان در افغانستان ایفا کردند. حتی در همان روزها هم مقامات ارشد «سیا» در اظهارات رسانهای خود، نقش واشنگتن در شکل گیری «القاعده» و «طالبان» را به تصریح مورد تاکید قرار میدادند لکن مدعی بودند گویا کنترل اوضاع از دست آنها خارج شده است!
نقش «بن لادن»، «ملا عمر» و مقامات امنیتی عربستان هم در این میان بقدری آشکار و قطعی است که کسی درصدد نفی و تکذیب آن برنیامده است. طالبان در افغانستان، موضوعی مختومه و مربوط به گذشته نیست و همین روزها در افغانستان شاهد عملیات شبانهروزی طالبان در گوشه و کنار کشور هستیم که در مقیاس انبوهی وارد صحنه میشوند و پس از قدرت نمائی و اعلام موجودیت، در ایالتی دیگر و در مقیاسی وسیعتر، مانور سیاسی – نظامی – تبلیغاتی میدهند. واشنگتن رسماً از طریق «اشتون کارتر» وزیر دفاع آمریکا اعلام کرده است که از این پس علیه طالبان وارد جنگ نخواهد شد و برای سرکوب تروریستهای طالبان اقدام نمیکند. زیرا آنها «شریک صلح» هستند!
حتی در عراق و سوریه هم اوضاع، تقریباً مشابه و بعضاً یکسان است. «اشتون کارتر» رئیس پنتاگون با تمسخر ارتش و نیروهای دفاعی – امنیتی عراق تصریح نموده که آمریکا به جای آنها با تروریستها نخواهد جنگید با جدی شدن احتمال ورود روسیه به نبرد علیه داعش در عراق، رئیس ستاد ارتش آمریکا عجولانه وارد عراق شد و در تمامی دیدارهای رسمی خاطرنشان ساخت که ضرورتی برای ورود روسیه به عراق جهت سرکوب داعش نیست. نظامیان آمریکائی سپس در یک عملیات مشترک با پیشمرگههای کرد عراقی و بدون اطلاع دولت مرکزی، طی عملیاتی 70 تن از فرماندهان ارشد و تروریستهای داعش را که در «سنجار» در محاصره ارتش عراق و نیروهای مردمی قرار داشتند، از مهلکه فراری دادند و مدعی شدند که عدهای بیگناه را از مرگ حتمی نجات دادهاند!
صرفنظر از حوادث میدانی، تروریستهای داعش، جبهه النصره و سایر گروهکهای ریز و درشت در فرایند همکاریهای مشترک عناصر جاسوسی غرب از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه از یکطرف با عربستان، امارات و قطر از جانب عربی با میدانداری ترکیه، اردن و اسرائیل، مرتباً آموزش میبینند و تجهیز، سازماندهی، مسلح و هدایت میشوند حتی هدایت عملیات و نقش پوشش اطلاعاتی آنها را اتاق مشترکی از همین مجموعه برعهده دارد.
با این همه، کاملاً قابل درک و ردیابی است که نقش و جایگاه کشورهای حامی تروریست در فرآیند اخیر، یکسان و در یک سطح نیست. آمریکا، انگلیس و فرانسه نقش «طراح اصلی» را بازی میکنند و ریاض از یکطرف از طریق ترویج وهابیت و اندیشههای سلفی و تکفیری به تغذیه فکری – عقیدتی گروههای تروریستی سرگرم است و از طرف دیگر با پمپاژ پول و حمایت سیاسی – تبلیغاتی، نقش اول را در این فرایند شوم عهدهدار است که دیگران را هم به دنبال خود میکشاند. حتی در برخی مواقع دیگر کشورها از همدستی و همراهی با وهابیون طفره میروند ولی با فشار سیاسی – تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم به این بازی رسوا کشانده میشوند تا دنبالهرو، مکمل و شریک جرم وهابیون شرور سعودی باشند. آل سعود سعی داشت پاکستان و مصر را هم به جنگ یمن بکشاند که موفق نشد ولی برای تامین اهداف و برنامههایش تروریستهای القاعده و داعش را در عدن به کار گرفته که با همکاری «تروریستهای اجارهای بلک واتر» به هرقیمت ممکن از سقوط عدن و اعلام شکست عربستان در تشکیل دولت در تبعید یمن جلوگیری کنند.آل سعود در پوشش تبلیغ اسلام به ترویج افکار انحرافی وهابیت پرداخته و سرگرم جنایاتی است که به نام اسلام ولی به کام دشمنان اسلام به اجرا درآمده است.
اکنون با نگاهی مجدد به نوشتههای نیویورک تایمز درخصوص نقش عربستان و وهابیت در تشکیل و تجهیز تروریستهای داعش، بهتر میتوان دریافت که این مطلب حتی نزد افکار عمومی آمریکا هم آشکار و ملموس است و ریشهیابی، آسیب شناسی و درک واقعیتهای عینی در قلمرو تروریسم، برای هیچکس غیرممکن نیست و لاجرم همگان به نتایج ملموس و تقریباً یکسانی دست خواهند یافت. غافلگیری امروز اروپا و غرب از پدیده تروریسم به خاطر آن نیست که تروریسم، امروز به وجود آمده و برای غرب ناشناخته است، بلکه به این دلیل است که اروپا و غرب هرگز انتظار نداشتند با تشکیلاتی که خود براه انداختهاند، مورد حمله قرار بگیرند. تروریسم، ابزاری شناخته شده برای مقابله با کشورهای مستقل است که غرب در آن، همواره نقش اصلی و انکارناپذیری را برعهده داشته و دارد ولی قرار نبود تروریستها به حامیانشان آسیبی برسانند و ماموریت اصلی خود را فراموش کنند. غرب اگر صادقانه در فکر مقابله با تروریسم است ابتدا باید علیه مبانی فکری تروریستها یعنی علیه وهابیت اعلام جنگ نماید و از همدستی با وهابیونی که با حمایت همه جانبه از تروریستها آتش بیار فجایع تروریستی هستند، خودداری کند، چرا که در غیر اینصورت هیچکس، صداقت سران عرب در انجام چنین مبارزهای را باور نخواهد کرد.
http://jomhourieslami.net/paper/?newsid=71034
ش.د9404894