امنیت از جمله مفاهیم كليدی است که نه تنها در مباحث علوم سیاسی، روابط بینالملل و حتي جامعهشناسي سياسي از جایگاه فوقالعادهای برخوردار است. اساسیترین ویژگی حکومتها، تامین امنیت جمعی، امنيت رواني و امنيت انساني مردم یک کشور میباشد. در واقع زيربناي توسعه اقتصادي، ثبات سياسي و پيشرفت، به وجود امنيت بستگي دارد.
امروزه يكي از اساسيترين نيازمنديهاي مردم افغانستان، ايجاد امنيت و آرامش است كه همچنان به عنوان مسالهاي حل نشده و پيچيده باقي مانده است. پيچيدگي معماي نبود امنيت افغانستان به تعدد بازيگران متعارض و ناهمسوي خارجي و داخلي مربوط ميشود. به اين معني كه هر يك از بازيگران داخلي و خارجي افغانستان، به فكر اهداف، منافع و مصالح ملي، گروهي و جناحي خود بوده و به همين جهت نيز اين پيشبيني وجود دارد كه وضعيت «آشفتگي امنيتي» افغانستان تداوم يابد. علت اين كه هنوز نيروها و متغيرهاي برهمزننده امنيت نظير طالبان، شبكه حقاني و القاعده در افغانستان پابرجاست، حضور نيروهاي اشغالگر خارجي در افغانستان است كه به نوعي در سازماندهي مجدد گروههاي شبه نظامي وابسته به طالبان نيز موثر بوده است.
با مرور اخبار و گزارش رسانههاي افغانستان ميتوان درك كرد كه نيروهاي خارجي بويژه پس از امضاي قرارداد امنيتي كابل- واشنگتن، مسئوليت تامين امنيت را به نيروهاي داخلي افغانستان واگذار كرده و عملا در جنگ با تروريسم مشاركت نميكنند و با بسنده كردن به آموزش نيروهاي نظامي افغان، به نوعي حضورشان در اين كشور را توجيه ميكنند.
هر چند افغانستان داراي ارتش و پلیس ملي است، اما به گفته فرماندهان نظامي آمريكا، هنوز این نیروها نياز به آموزش داشته و براي دفاع از کشور به حمایت نیروهای خارجی، نيازمندند. به هر حال افغانستان جزو كشورهاي جنگزدهاي است كه در طول سه چهار دهه گذشته با بحرانهاي متعدد امنيتي، نظامي، سياسي و فرهنگي مواجه بوده و با گذشت نزديك به 15 سال از سقوط طالبان، امنيت و صلح افغانستان، مهمترين و اساسيترين چالش اين كشور است.
افغانستان نه تنها در عرصه داخلی بلکه در مناسبات خود با پاکستان نیز دچار مشکل است و تازه ترین تحولات مناقشه افغانستان با پاکستان در مرز «طورخم» به دلیل موضوع مهاجران افغانی همچنان وخیم است.
مهمترين دلايل بروز ناامنی ها در افغانستان را بايد در موارد زير جستجو كرد:
- تشكيل دولت وحدت ملي ضعيف و ناهمسو
تشكيل دولت وحدت ملي پس از آن صورت گرفت كه دكتر عبدالله نتايج اعلام شده توسط كميسيون انتخابات مبني بر پيروزي اشرفغني را نپذيرفت و بر مواضع خود نظير بياعتمادي به کميسيونهاي انتخاباتي و تقلب آشکار آنان در انتخابات، تقلب 5/2 ميليون راي تاکيد کرد و هواداران و رهبران تيم اصلاحات و همگرايي نيز همچنان بر مواضع خود اصرار ورزيدند. در چنين وضعيتي و با توجه به بحراني شدن فضاي سياسي جامعه افغانستان و احتمال بروز ناآرامي و جنگ داخلي ديگر، و نگراني امريکاييها از فروپاشي دستاوردهايشان (امضاي قرارداد امنيتي کابل – واشنگتن)، جان کري وزير خارجه امريکا پس از سفر به کابل، از تشكيل دولت وحدت ملي سخن گفت.
دکتر عبدالله، اشرف غني و حامد کرزي پس از مذاکرات سه جانبه، توافقنامه دولت وحدت ملي را امضا كردند. اما تمام اين توافقات از يكسو براي آرام شدن فضاي سياسي و عبور از بنبست انتخاباتي افغانستان بوجود آمد و از سوي ديگر اين توافقات به مهم ترين دغدغه آمريكا يعني امضاي قراداد امنيتي كابل- واشنگتن مربوط ميشد. اما پس از شكلگيري دولت وحدت ملي نيز پستها نه براساس شايستگي، بلكه براساس قوميت و گرايشهاي سياسي بين دو جناح اشرفغني و دكتر عبدالله تقسيم شد، طوري كه در برخي پستها نظير وزارت دفاع ملي و رياست امنيت ملي، اختلافات پابرجاست. (البته اخيرا اشرف غني ژنرال عبدالهخان را براي وزارت دفاع و معصوم استانكزي را براي رياست امنيت ملي معرفي كرده است.)
علاوه بر اختلافات بر سر پستها، رويكردهاي دو جناح نيز در نحوه برخورد با طالبان و ساير گروههاي تروريستي، متفاوت و گاه متضاد بوده است. جناح دكتر عبدالله همواره بر اين امر تاكيد كرده است كه تنها راه ايجاد امنيت مبارزه سرسختانه با شبهنظاميان است، اما جناح اشرفغني و طرفدارانش با مماشات در برابر طالبان و سياستهاي تفرقهآميز پاكستان، تنها راه صلح و امنيت را مذاكره با طالبان ميداند. اين در حاليست كه طي عمر دولت وحدت ملي و اصرار اشرفغني در مذاكره با پاكستان و طالبان، نه تنها عملا هيچ پيشرفتي حاصل نشد، بلكه شبهنظاميان طالبان با وجود انشقاق در درون اين گروه پس از اعلام مرگ ملاعمر، قدرتنمايي ميكنند و در برخي مناطق نيز توانستهاند حضورشان را تثبيت كنند.
- نافرجام ماندن مذاكرات صلح
نكته مهم ديگر اين كه سران سياسي افغانستان همچنان گرفتار نوعي سردرگمي شدهاند و هنوز بر سر اين كه روند صلح افغانستان از طريق همگرايي در داخل به دست ميآيد، يا همكاري با كشورهاي خارجي، اختلافنظر اساسي دارند. عدهاي از سياسيون افغانستان از پروسه بينالافغاني صلح در كشور حمايت ميكند و برخي ديگر پروسه صلح را به همكاري بازيگران خارجي مربوط ميدانند. هرچند كه پس از حملات اخير طالبان در كابل كه منجر به كشته شدن 70 تن و زخمی شدن 350 تن گرديد، اشرفغني رئيس جمهور افغانستان در ديدار با نمايندگان مجلس در پارلمان، از تغيير راهبرد مبني بر سركوب طالبان خبر داد؛ اما در همان زمان نيز اين گمانه وجود داشت كه دولت اشرفغني نميتواند به يك باره از پروسه صلح چشم بپوشد، چرا كه از نظر دولت افغانستان طالبان اساسا ابزاري در دست پاكستان است و به همين جهت نيز حاضر به شركت در مذاكرات چهارجانبه صلح شد كه پاكستان طالبان را براي صلح با دولت كابل ترغيب كند.
با توجه به مساله فوق امنيت افغانستان به نوعي در گرو نتيجه مذاكرات صلح بين دولت و نيروهاي مخالف دولت ميباشد.
- خیز دوباره طالبان
پس از امتناع طالبان از تداوم گفتگوهاي صلح به دليل برآورده نشدن شرایطشان همچون حذف نام اين گروه از ليست سياه سازمان ملل، آزادي برخي زندانيان طالب و خروج نيروهاي خارجي از كشور، اوضاع سياسي و امنيتي افغانستان وارد فاز جديدي شده است، طوري كه تحركات طالبان عليه نيروهاي دولتي و امنيتي افزايش يافته است. هم دولت و نيروهاي امنيتي افغانستان و هم شبه نظاميان وابسته به طالبان عملياتهاي خود را در مناطق مختلف گسترش دادهاند و اكنون در اكثر نقاط كشور درگيريها ادامه دارد. اعضای گروه طالبان طي چند ماه گذشته در اكثر بخشهایی از استانهای جنوبي (قندهار، زابل، هلمند و ارزگان)، شمالي (بادغيس، غور، قندوز، بدخشان، سرپل، فارياب، جوزجان و...)، شرقي و مركزي افغانستان (ننگرهار، خوست، كابل، غزني، پكتيا و پكتيكا) با نیروهای دولتی افغانستان درگیر بودهاند. گفته ميشود در خوشبينانهترين حالت، دولت افغانستان تنها بر 70 درصد خاک این کشور کنترل دارد و در 30 درصد باقيمانده، طالبان نيروي اكثريت را داراست. به نظر ميرسد با بروز مشكلات اساسي در روند مذاكرات، اوضاع امنيتي افغانستان به دليل تاكيد دو طرف بر جنگ با يكديگر، تشديد شود.
به هر حال جنگ افغانستان سالانه 5 میلیارد دلار هزینه دارد كه عمدتا آمریکا این بودجه را میپردازد و دولت افغانستان به دليل عدم توانايي مالي در اداره جنگ، به نوعي وابسته آمريكا و سياستهاي آن شده است. براي نمونه «جان کمپبل»، فرمانده پیشین نیروهای خارجی گفته بود که نیروهای امنیتی افغانستان تا سال 2024 قادر نخواهند بود روی پای خود بایستند و دولت افغانستان هم توانمندی تامین مالی این نیروها را نخواهد داشت. به همين جهت اوضاع امنيتي افغانستان را بايد در ارتباط با سياستهاي آمريكا در افغانستان جستجو كرد كه اساسا تامين امنيت و صلح اين كشور دغدغه آمريكاييها نبوده است.
سخن پاياني
واقعيت اين است كه دولت وحدت ملی به رياست اشرفغني، درگیر مشکلات روزافزون است و به جای آن که برای حلوفصل بحران در این کشور تلاش کند، درگیر تنشهای داخلی سیاسی شده است. دولت وحدت ملي به دليل ضعف در ساختارها و عملكردها، عملا نتوانسته است طي اين مدت دستاوردي در ايجاد صلح و امنيت افغانستان داشته باشد و تنها بقای حکومت وحدت ملی را دستاوردي برای خود ميداند. در سايه اختلافات سياسي رهبران دولت وحدت ملی و سازماندهي مجدد طالبان به رهبري ملا اختر منصور، اوضاع امنیت در افغانستان به سمت وخيمتر شدن در حركت است و شبهنظاميان طالبان نيز موفق شدهاند حملات بهاری خود موسوم به عمليات «عمري» را با شدت بیشتري دنبال کنند. البته نبايد از ياد برد كه گروهك تروريستي داعش به همراه القاعده نيز بطور نامحسوس و آهسته نيروهاي خود را جذب، آموزش و سازماندهي ميكنند و به ادعاي آمريكاييها، یعنی به ادعاي ژنرال «چارلز کلیولند»، القاعده پیوند سنتی با طالبان دارد و هنوز در افغانستان است و به احتمال قریب به یقین، «ایمن ظواهری» رهبر این گروه در مناطق قبايلی پاکستان هنوز فرماندهی عملیاتهای القاعده را در جهان به پیش میبرد. القاعده از ظرفیت انسانی و تهاجمی طالبان بهره برده و پایگاههایی را در افغانستان ایجاد کرده است که دو طرف در یک معامله پایاپای با هم قرار دارند. گروهها و شبکههای تروريستي نظير القاعده دوباره در افغانستان در حال شكلگيري بوده و در کنار طالبان و داعش، تهدید دیگری براي دولت افغانستان هستند./