سالهاي متمادي است که حکيم فرزانه انقلاب از اقتصاد مقاومتي و تلاش براي عبور از وابستگي اقتصادي سخن ميگويند. يکي از محوري ترين آنها در اين ميان تاکيد بر حمايت از توليد داخلي است. معظم له با صراحت کامل چنبن فرمودهاند: «کارگر ايراني را حمايت بکنند، کارگاه توليدي داخلي را با مصرف کردن [محصول] آن رونق بدهند کساني که مصرفکننده هستند ــ که همه ملت ما در واقع مصرفکنندهاند ــ محصولات داخلي را مصرف کنند که من روي اين بارها و بارها تکيه کردم و امروز هم عرض ميکنم و تکيه ميکنم. همه سعي بکنند محصولات داخلي را مصرف بکنند.»
اما متاسفانه آنچه در ميدان اقتصاد و بازار کشور با آن مواجهيم، همچنان مظلوميت توليد کارگر ايراني و جولان کالاهاي خارجي است! که حکايت از آن دارد که تا سلامت عرصه اقتصاد فرسنگها فاصله داريم! در اين ميان ديروز خبري تاسفآور در فضاي مجازي با سرعت انتشار و گسترش يافت که همه دردمندان و دلسوزان کشور و ايران اسلامي را متاثر نمود. خبر اين بود: "کارخانه توليد لوازم خانگي ارج تعطيل شد"!
پايان کار ارج را ميتوان نمادي از کمتوجهي به رهنمودهاي حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در باب توجه به اقتصاد مقاومتي و پيوستهاي فرهنگي آن از جمله مصرف کالاهاي ايراني دانست. کارخانه ارج يکي از قديميترين کارخانه توليد لوازم خانگي ايراني بود که از يک کارگاه کوچک در سال 1316 آغاز به کار کرده بود و در طول سالهاي متمادي به توليد انواع کالاهاي خانگي مشغول بود. کمتر خانهاي را در دهه 1350 و 1360 ميتوان يافت که نشاني از ارج در آن يافت نشود.
هرچند براي بررسي علل ورشکستگي کارخانه ارج بايد دلايل فني و اقتصادي را از زبان کارشناسان دنبال نمود و معمولا در اين مواقع عوامل متعدد مديريتي، مالي- اقتصادي، تکنولوژيکي، بازاريابي و ... دست به دست هم داده و موجب وقوع چنين بحراني شده است، اما نميتوان از عوامل فرهنگي و بيتوجهي بازار مصرف به ضرورت خريد کالاي ايراني بيتوجه گذشت. به واقع وضعيت موجود حاصل ديالکتيکي دو سويه بين بازار توليد و بازار مصرف است.
در عرصه توليد؛ وجود خطا در سياستهاي کلان اقتصادي کشور، عدم حمايت مناسبت دولت از توليد ملي، عدم باورمندي به شعار ما ميتوانيم، ضعف در کيفيت بخشي به کالاي ايراني، سوء مديريت، سودجويي و ضعف وجدان کاري، ضعف روزآمدسازي و ارتقاء تکنولوژي، بالا بودن هزينه توليد، عدم مرغوبيت و کيفيت پايين کالاهاي ايراني، عدم نظارت صحيح بر توليد و استاندارسازي، ضعف در خدمات پس از فروش، ضعف در تبليغات و بازاريابي، از جمله مواردي است که موجب شده تا بخشي از کالاي ايراني در کشور خريدار چندان نداشته باشند و بازار را به رقباي خارجي واگذار نمايند.
در عرصه توزيع و مصرف نيز، ورود بيرويه کالاها و برندهاي خارجي، سوداگري بازار و سيستم فروش، تغيير سبک زندگي، مدگرايي، انفعال در برابر برندهاي خارجي، منفعتطلبي و رجحان آن بر منافع ملي، عدم درک اهميت مصرف کالاي داخلي، بياعتمادي به اجناس داخلي از عواملي است که زمينه سقوط کارخانههاي داخلي را فراهم ميآورد.
امروز فروپاشي ارج را ميتوان به نمادي از دوگانه "ناکارآمدي بازار توليد - بياعتمادي بازار مصرف" دانست که به مهمترين مانع توسعه و آباداني کشور بدل گرديده و حرکت چرخ تحقق اقتصاد مقاومتي را کند کرده است. عبور از اين وضعيت بدون يک اراده ملي و خواست عمومي ممکن نخواهد بود.
در اين ميان بدترين اقدام به جاي ريشهيابي چنين رخداد ناگواري، بهره برداري سياسي و تلاش براي تبديل آن به اهرمي براي فشار بر مخالفين است. اين اقدامات نه تنها اجازه نميدهد تا بيماري اقتصاد کشور خوب فهم شود و ما از چنين حوادث تلخي درس گرفته و تهديد را به فرصتي براي حرکت به جلو و گام برداشتن در مسير بازنگري عملکردها بدل سازيم، بلکه بلعکس به عاملي براي جنجال آفريني سياسي بدل ميگردد که حاصلي جز اتلاف وقت، ضربه خوردن اقتصاد کشور و بيکاري صدها کارگري است که در نتيجه تعطيلي اين کارخانه حاصل آمده است، نخواهد داشت!
بياييم به جاي تنگ نظريها و فرصتطلبيهاي سياسي و متهم کردن رقيب از يکسو و به جاي شعار دادنهاي بيهوده و سرودن از گشايشهاي هر روزه پس از برجام! از سويي ديگر، به واقعيتهاي صحنه اقتصاد و فرهنگ کشور بنگريم تا زين پس شاهد تکرار ورشکستگي شرکتهاي ايراني نباشيم!