(روزنامه آفتاب يزد – 1394/10/28 – شماره 4527 – صفحه 8)
* پس از اینکه زنان به فراخوان اصلاحطلبان پاسخ مثبت دادند و وارد کارزار رقابتهای انتخاباتی شدند و ثبت نام کردند، گام بعدی به طور دقیق چیست؟
** منصوری: اولین گام پس از یک وقفه هشت ساله در خصوص مشارکت سیاسی زنان، خیلی خوب برداشته شد و این خیزش مورد انتظار در زمینه ثبت نامها تا حد رضایت بخشی محقق شد. البته انتظار ما بیش از این میزان بود که خانمها بیایند و ثبت نام کنند ولی با توجه به تفاوتی که تعداد ثبت نام کنندگان این دوره نسبت به دورههای گذشته داشت، این میزان و درصد حضور خانمها به نظر من رضایت بخش بود، اما مطلوب نبود. بنابراین ما هنوز تا سطح مطلوب بسیار فاصله داریم. به هر ترتیب باید به این موضوع به عنوان یک پروسه بلندمدت توجه شود و همچنان تلاشمان برای حضور و مشارکت حداکثری خانمها ادامه داشته باشد. اما با توجه به این حضورِ رضایت بخش زنان در مرحله ثبت نام که اولین گام بود، باید به مراحل بعدی با دقت و ظرافت بیشتری توجه شود تا به آن چشم اندازی که نسبت به مجلس آینده در ارتباط با حضور زنان داریم، بتوانیم دسترسی پیدا کنیم. از سالها پیش ما بحث حضور 30 درصدی خانمها را در مجلس آینده به عنوان یک نقطه مطلوب، مدنظر قرار دادیم و در این ارتباط هم رایزنیهای متعددی با احزاب، شخصیتها و جریانهای موثر اصلاحطلب داشتیم و میتوان گفت در مجموع جریان سیاسی اصلاحطلب پذیرفته که باید برای تحقق توسعه متوازن، پایدار و همه جانبه، مشارکت نیمی از آحاد جامعه را ببیند و برای وقوع این مشارکت تلاش کند به خصوص در بزنگاه انتخابات از این فرصت برای افزایش حضور خانمها استفاده کند.
احزاب هم به نوعی پذیرفته اند که باید ساختار خودشان را از این حالت کاملا مردانه خارج کنند و از ظرفیتهای خود برای جلب مشارکت سیاسی زنان بهره ببرند. بدون توجه و اثرگذاری احزاب و بدون داشتن برنامه استراتژیک از جانب احزاب، بخشی از این فرآیند دچار وقفه میشود یعنی اکنون با توجه به ورودی دختران به دانشگاهها، در بطن جامعه یک ظرفیت قابل توجهی از زنان تحصیل کرده و صاحب تخصص داریم ولی این حلقه نتوانسته است به قدرت وصل شود. این خلا وصل به قدرت را باید احزاب، جامعه مدنی، مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری پر کنند و اتفاقا برای اتصال آن به ساختار قدرت، بیشترین نقش را احزاب ایفا مینمایند. خوشبختانه کاری که در این مقطع صورت گرفت این بود که احزاب متوجه شدند و پذیرفتند که از این ظرفیت برای حضور زنان، به قول امام خمینی (ره) در مقدرات اساسی کشور، استفاده شود که یکی از آنها مجلس شورای اسلامی است و دیگری مجلس خبرگان رهبری است که امسال، شاهد ثبت نام تعداد قابل توجهی از زنان در این مجالس در مقایسه با دورههای دیگر بودیم.
از این مرحله به بعد، نقش احزاب و شوراهای تصمیم گیر در مورد انتخابات و لیستهای انتخاباتی برای رسیدن به ائتلاف بسیار جدی، تعیین کننده و موثر خواهد بود. خب در این مقطع اتفاقی که باید بیفتد یک اتفاق دوسویه است یعنی شوراهای تصمیم گیر در سطح کلان باید در درون خودشان لابیهای قدرتمندی را شکل دهند برای اینکه زنان بتوانند در لیستهای انتخاباتی جای داده شوند. سهمیه 30 درصدی زنان در لیستهای انتخاباتی هم در شهرهای بزرگ و مراکز استانها که لیستهای انتخاباتی به صورت 3 نفره، 4 نفره، 5 نفره و 6 نفره بسته میشود و هم در آن 189 حوزه انتخابیه تک نماینده باید عینیت یابد.اکنون رقابت میان مردانی است که سابقه نمایندگی و فعالیت سیاسی و حضور بیشتر در عرصه عمومی و سپهر سیاسی استان خودشان را دارند با زنانی که به هر ترتیب ممکن است این مرحله ثبت نام، اولین نقطه ورودشان به فضای سیاسی استان خودشان باشد. این رقابت، رقابت بسیار سخت و تعیین کننده ای است و قاعدتا اگر ما در این مرحله بتوانیم از لابیهای لازم در سطح شوراهای تصمیم گیر استفاده کنیم و خانم هایی هم که در حوزههای انتخابیه تک نماینده آمده اند و ثبت نام کرده اند تلاش کنند که لابیهای خودشان را هدفمندتر از آنچه هست، کنند و سعی نمایند ارتباط موثر با جامعه خودشان و طبقات مختلف در جامعه خودشان اعم از فرادست و فرودست و قشرهای تاثیرگذار داشته باشند، میتوانند خودشان را به سطحی برسانند که به این روند 9 دورهای که رقابت برای تصاحب کرسیهای مجلس تنها میان مردان شکل گرفته بود، پایان دهند.
عرصه رقابت اکنون یک عرصه کاملا نابرابر است و قاعدتا تا این تلاش دوسویه از جانب شوراهای تصمیم گیر، احزاب اصلاحطلب و خود کاندیداها اتفاق نیفتد تغییر خاصی ایجاد نمیشود. این لابی ها، رایزنی ها، این عرضه کردنهای خود خانمها در سطح استانها و حوزههای انتخابیه در شهرستان ها، ارتباط موثرشان با رسانهها و به طور کلی دیده شدنشان خیلی میتواند در جلب آراء عمومی مردم اثرگذار باشد. نکته دیگری که به نظر من باید به آن توجه شود این است که خانمها در 9 مجلس گذشته پا به بهارستان گذاشتند از مجلس اول تا مجلس نهم، این حضوراز یک درصد تا 4.3 درصد بوده است. خانم هایی که امروز پا به این عرصه میگذارند و میخواهند به نهاد قانونگذاری ورود کنند باید بگویند با حضورشان در این نهاد قرار است چه تغییر مطلوبی به نفع زنان جامعه در کشور به وجود بیاید. واقعیتهای موجود را میدانیم، شاخص شکاف جنسیتی در کشور ما در حال رسیدن به رتبه آخر در میان سایر کشورهاست. یعنی فاصله دستیابی به قدرتهای سیاسی، اقتصادی و مشارکتهای اجتماعی و فرهنگی مردان بسیار زیاد است.
من فکر میکنم در این مرحله مجموعه زنان اصلاحطلب و زنانی که در این عرصه حضور پیدا کرده اند باید یک نقد منصفانه و عادلانه از تمامی مجالسی که تاکنون در ایران شکل گرفته در ارتباط با طرح و پیگیری مطالبات زنان داشته باشند. از طرف دیگر باید بگویند که برنامه شان برای این مجلس چیست. من فکر میکنم با توجه به این عرصه رقابت نابرابر، یکی از جاهایی که خانمها میتوانند روی آن دست بگذارند حضور برنامه محور در حوزههای انتخابیه تک نماینده است که در آنجا 50 درصد رای دهندگان ما خانمها هستند. قاعدتا چنانچه خانمهای کاندیدا، هم لابیهای موثر داشته باشند و هم برنامه برای زنان حوزه انتخابیه خودشان، برنامه ای که در سطح ملی و منطقه ای تعریف و روشن شده باشد با رویکرد مطالبه محوری، اتفاقا به نظر من این دوره شانس حضور زنان در مجلس بسیار بیشتر از دورههای گذشته است. به شرط اینکه این حضور یک حضور استراتژیک و با برنامه و با چشم اندازها روشن باشد. کاری هم که حالا انجام شده این است که در طول این زمانی که اصلاحطلبان به موضوع انتخابات ورود پیدا کرده اند و با لابیها و گفتگوهایی که تاکنون انجام گرفته با شوراهای تصمیم گیر در سطح کلان کشور، این موضوع پذیرفته شده است. قدم بعدی را خود خانمها باید به طور جدی بردارند تا بتوانیم مجلس را از این سطحی که با آن مواجه هستیم خارج کنیم.
** راکعی: ببینید ما به عنوان سه تشکل اصلاحطلب یعنی جمعیت زنان مسلمان نواندیش، مجمع زنان اصلاحطلب و شورای همگرایی احزاب اصلاحطلب تلاشهایی را از حدود یک سال پیش شروع کردیم برای اینکه بتوانیم در گام اول یک نهضت ثبتنام در میان خانمها ایجاد کنیم، چون متاسفانه زنان در کابینههای دولتها و مجالسی که مستقیما به مدیریت کلان کشور بازمیگردد حضور پررنگی نداشته اند از همین رو لازم بود که حضورشان را جدیتر کنند. مردان ظاهرا در باورشان نمیگنجیده که زنان در این عرصه میتوانند گاهی بهتر از خودشان فعال باشند یا اینکه اصلا عادت کردهاند به این مسئله که تنها خودشان به فعالیت بپردازند و مایل نیستند از زنان، کسانی بیایند و بدرخشند و جای اینها را احیانا بگیرند. برای همین به زنان این فرصت داده نشده بود.
یک مسئلهاش هم به خود زنان بازمیگشت که چون خانمها عموما در طول تاریخ این گونه مسئولیتها را مردانه دیده بودند این باور در میان خود آنها وجود داشت که اینها کارهایی نیست که ما از عهدهاش بربیاییم یا اینکه با روحیه زنانه ما سازگار نیست یا اصولا به ما اجازه ورود نمیدهند و ما توان اقتصادی و تبلیغاتیاش را نداریم و مهمتر از همه اینکه اگر زنانی در عرصه سیاست فعال بودند و فعالیتهای درخشانی هم داشتند دچار عواقب بسیار بدی شدند و لطمات بزرگی به زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیشان وارد شد و گاهی امنیت شغلیشان را از دست دادند و از همه بدتر درمعرض توهینها و تهمتهای رقبای سیاسیشان قرار گرفتند. این مسائل برای زنان ما فوقالعاده غیرقابل توجیه و تحمل بود برای همین و علل عدیده دیگری، خود خانمها هم پا در عرصه نمیگذاشتند و استقبال نمیکردند. کاری که در برهه اول صورت گرفت، تلاش برای افزایش حضور زنان در مجلس پیش رو بود. برای توجیه زنان، مصاحبههای متعددی را ترتیب دادیم و سفرهای مختلفی را به مراکز استانها و شهرستانها داشتیم تا با آنها صحبت کنیم و به سوالاتشان پاسخ دهیم.
مهمتر از همه اینکه جمعیت زنان مسلمان نواندیش به عنوان یک جمعیت فراگیر و شناسنامهدار که خوشبختانه دفاترش را در مراکز استانها و برخی شهرستانها به بیش از 30 نمایندگی رسانده است، توانست به صورت متشکل این رای و نظر که ما میتوانیم با همه این شرایط و علی رغم همه این واقعیتهای تلخ تاریخی و سنتی در سطوح مدیریتی کلان حضور یابیم را جا بیندازد. زنان به چه علت باید بیایند و به عرصه ورود کنند؟ زنانی که به صحنه سیاسی آمده اند، لطماتی را خوردهاند، آگاهانه این صدمات را پذیرفتند و با افتخار آمدند و پس نکشیدند. چرا؟ همانطور که خانم منصوری هم اشاره کردند برای اینکه زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور وظیفه دارند در تحول و پیشرفت و ارتقای توسعه و توسعه پایدار نقش ایفا کنند. برای اینکه زنان نیمی از جمعیت نیروی انسانی کشور را تشکیل میدهند که بدون اینها توسعه پایدار و همهجانبه امکان پذیر نیست.
چون در تمام کشورهای دنیا، به جز کشورهای بسیار عقبمانده، به این نتیجه رسیدهاند که در امر توسعه، نیروی انسانی حرف اول را میزند و از طرف دیگر زنان چه به فیض مادری نائل شده باشند چه نشده باشند خداوند آن روحیه و طبیعت و حساسیتهای انسانی بسیار رقیق و زلال و ارزشمند را در وجود زنان دمیده است. برای همین عموما متعهد و مسئولیتپذیر هستند، در مورد مسائلی که میپذیرند و به آنها سپرده میشود و وجود زنان در خانوادهها برای حفظ کیان خانواده و اداره امور خانواده و تربیت فرزندان، نعمت است. از همین رو میبایست به این نتیجه میرسیدند که، وطن و کشور ما خانه بزرگتر ماست و همین طور جهان باز خانه بزرگتری است که ما حق نداریم به عنوان زنانی فرهیخته و با استعداد زنانه و مادرانه، خدای ناکرده فقط خودمان و خانواده خودمان را ببینیم. تمام فرزندان میهن، نسلهای بعد و نسلهای حاضر در یک تعبیر عمومی فرزندان ما زنان هستند، بنابراین نمیتوانیم مسئول نباشیم و احساس مسئولیت نکنیم. یک مسئله دیگر این است که اصلا به لحاظ تخصصی و ارتقای سطح علمی و فرهنگی، جامعه زنان ما با یک پویایی بسیار غریبی در این سالها پیش رفته است.
خانم منصوری اشاره کردند که سالهاست که در بسیاری از رشتههای دانشگاهی زنان حرف اول را میزنند اینها عموما فارغالتحصیل شدهاند و به لحاظ تخصص و به لحاظ علمی، بسیار شایسته اند. باید بیایند و آمیخته با احساس تعهد و مسئولیت مادرانه، از تخصصهای متنوع خود برای پیشبرد مسائل جامعه نقش آفرینی کنند. مسائل توجیهی دیگری بود که به طور سازمان یافته، نمایندگان ما با سفرهایی که داشتند و با گفتگوهای گسترده و با جلساتی که خود ما در دفتر مرکزی جمعیت یا مجمع زنان اصلاحطلب یا شورای همگرایی ترتیب دادیم، به صورت عمومی در جامعه و جامعه زنان پیرامون آنها صحبت کردیم. الحمدالله در وهله اول این نهضت نامنویسی ایجاد شد. بعضی زنان فکر میکردند به دلیل جوانی از تجربه لازم برخوردار نیستند و از ساختار مجلس چیزی نمیدانند، بنابراین با مشکل بزرگی مواجه هستند. یکی از توجیهات این بود که مگر مایی که نمایندگان زن مجلس ششم بودیم این ساختار را میشناختیم مثلا از بدو تولد نماینده به دنیا آمده بودیم؟ در خانه ملت مهمترین موضوع این است که در حوزهای تخصص داشته باشیم و دغدغههای عمیق مردمی و انسانی داشته باشیم و به رشد و تعالی و پیشرفت کشور بیندیشیم.
مجلس ساختار، کمیتهها و کمیسیونهای تخصصی خودش را دارد. زنان و مردان با توجه به تمایلات و تخصصهای خودشان، انتخاب میکنند که به کدام کمیته یا کمیسیون ورود کنند و نقشی را برعهده بگیرند. بنابراین از این نظر هم مشکلی نیست و اگر هم پرسشی دارند، میتوانند از ما بپرسند. ما اخیرا در دفتر جمعیت زنان مسلمان نواندیش جلسات متعددی برای توجیه این مسائل برگزار کردیم مثل جلسات رایزنی و هماندیشی با طیفهای مختلف زنان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب. هر دو هفته یکبار این جلسات را برای هم اندیشی و نزدیک کردن نگاهها به هم به خصوص برای پذیرفتن افزایش 30 درصدی زنان در مجلس برگزار کرده ایم. که یک گروه 50 درصد را مطرح نکند گروهی دیگر 20 درصد را. همزمان با توجیه زنان برای اینکه بیایند و ثبتنام کنند، لابیهایی را از مدتها پیش شروع کرده بودیم و بین احزاب اصلاحطلب و شخصیتهای تاثیرگذار اصلاحطلب این لابی را به نتیجه رساندیم. پس از آن همه، تقریبا در مورد 30 درصد افزایش همزبان شدیم، سپس از دبیران کل احزاب اصلاحطلب کشور در دفتر جمعیت دعوت کردیم و بعد از آن از زنان هنرمند دعوت به عمل آوردیم و در مورد تعلق 30 درصدی کرسیهای بهارستان توسط زنان با آنها سخن گفتیم.
بعداز ثبتنامها هم یک نشست حقوقی و یک نشست با زنان فراکسیون مجلس ششم برگزار کردیم و امیدواریم همه این جلسات و نشستها در آن بیم زدایی از زنان نقش موثری داشته باشد. ما در نظر داریم به عنوان گام بعدی نشستی را برگزار کنیم با حضور زنانی که ثبتنام کردهاند به عنوان کاندیداهای حوزه انتخابیه تهران. همین طور نمایندگان جمعیت نشستهایی را در شهرستانها برای زنانی که در آن شهرها ثبتنام کردهاند برگزار خواهند کرد تا گام بعدی را تشریح کنند و به نوعی برای مجلس پیش رو به توانمندسازی آنها بپردازند و به ابهامات و سوالات آنها پاسخ دهند. در بسیاری از شهرستانها خانمهای بسیار قابلی داریم که باید شناخته شوند. از همین رو سخنرانیهایی را برای آنها برگزار خواهیم کرد تا بیایند و از قابلیتهای خود سخن بگویند و سعی بر آن است که از این افراد حمایت شود.خب زنان در گام اول آمدند و در این نهضت شرکت کنند و با کاندید کردن خودشان به جامعه نشان دادند که ما زنان دغدغهمندی هستیم که این پتانسیل و ظرفیت و دغدغه را در خودمان میبینیم که ثبتنام کنیم و به مجلس برویم و خدمت کنیم.
همه احزاب اصلاحطلب هم اکنون ذیل عنوان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس به صورت متشکل و منضبط با شاخصهای مشخص درحال هدایت هستند. ما برنامههای متعددی را در شورا خواهیم داشت هم برای خانمها و هم برای آقایان. اما در شورا، کمیته زنانی که ریاستش برعهده من است با حضور پررنگ زنان فعال شکل گرفته است و خواستهایم که در تمام میزهای استانی شورای سیاستگذاری خانمها حضور داشته باشند و تا آنجایی که میتوانیم زنان شاخص را به مجلس بفرستیم. اما چون تعداد زنان زیاد است مثل کنکور دانشگاهها برای حضور در لیستها باید شاخصهایی را داشته باشند و از مراحلی عبور کنند مثلا در سطح تهران در لیست، 30 نماینده خواهیم داشت که تلاش میکنیم 30 درصد آن را زنان پر کنند.
ما در تلاشیم 30 نفر به مجلس وارد شوند. در لیست اصلاحطلبان تهران 10 نفر باید خانم باشند. برای تهران به تنهایی ساز و کار چنین است؛ بیش از 50 نفر از خانمهای اصلاحطلب، نامنویسی کردهاند و در لیستهای ائتلاف اصلاحطلبان باید 10 نفر زن داشته باشیم. ازهمینرو ناگزیر شاخصهایی را خواهیم داشت مثل سابقه کار اجرایی، سابقه فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی، سابقه مسئولیتهای اجرایی و تقنینی، میزان تحصیلات و یک شاخص مهم و مشترک در میان زنان و مردان، داشتن دغدغههای مربوط به زنان است. این شاخصها ضریب و نمره دارند و در نهایت خود خانمها همه کمک خواهند کرد و میثاقی را با آنها امضا خواهیم کرد که وقتی با شاخصهای سنجیده و اصولی به آن 10 نفر رسیدیم همه از آن 10نفر حمایت کنیم مگر اینکه کسی از غربال شورای نگهبان عبور نکند، اما خوشبختانه آن قدر ثبتنامها خوب بوده که نگرانی نداریم و میتوانیم در چندین لایه با استفاده از شاخصها خانمها را جایگزین کنیم.
* به شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اشاره کردید نقش شورا در این مرحله چیست؟ آیا اصلا میتواند به رای آوری زنان کمک کند؟ با توجه به اینکه آقای دکتر عارف در اولین نشست خبری خود اعلام کردند که برای حوزههای انتخابیه تک نماینده، شورای سیاستگذاری آن استان تصمیمگیری میکند که چه کسی برای کاندیدا شدن اصلح است، در چنین شرایطی برای حضور زنان در حوزههای انتخابیه تک نماینده چه تدبیری اندیشیده شده است؟
** منصوری: اولین قدم خوب برداشته شده است. در استانی مثل سیستان و بلوچستان درصد حضور، نسبت به دورههای گذشته بسیار قابل توجه بوده است. در بسیاری از استانها وضعیت ما خیلی امیدوار کننده است. در برخی استانها هم با توجه به محدوده جغرافیایی آن استان تعداد کم بوده است.تهران بیشترین رقم حضور خانمها را داشته است. ساز و کار شورای سیاستگذاری در مورد استانها این است که هر استانی با توجه به ترکیبی که شورای سیاستگذاری دارد و متشکل از احزاب و گروههای منتسب به اصلاحطلبان و شخصیتهای حقیقی است، بنشیند و در مورد آن استان با توجه به ظرفیتها و امکانات آن تصمیم بگیرد. از طرف دیگر میزهای استانی هم تشکیل شده که در همه میزها خانمها حضور دارند، بنابراین یکی از جاهایی که موضوع استانها و اتفاقاتی که در استانها رخ میدهد، رصد میشود و به طور کلی محل تعامل شورای عالی سیاستگذاری مرکز با استان هاست، میزهای استانها است که تلاش شده خانمها در آنجا حضور داشته باشند و کار مشخصشان هم اتفاقا همین است؛ لابی و پیگیری حضور خانمها در لیستهای انتخاباتی.
این ظرفیتی است که در شورای سیاستگذاری وجود دارد ضمن اینکه به هر ترتیب تمامی اعضای شورای سیاستگذاری به اتفاق روی این موضوع اشتراک نظر دارند که خانمها به طور جدی دیده شوند که البته به نظر من بحث ائتلاف در این مقطع مهمترین اولویت ما در انتخابات است هم زنان اصلاحطلب هم مردان اصلاحطلب با توجه به مقتضیات حوزههای انتخابیه باید بیشترین نقطه تمرکز و هدف جدی شان شکل گیری ائتلاف باشد و در نهایت باید همه تلاش کنند که لیستهای ائتلافی هر استان بتوانند بیشترین آراء مردم را جلب کنند این نکته به نظرم بسیار مهم است یعنی حضور خانمها در این انتخابات به عنوان بخشی از پروژههای ائتلافی است که مجموعه اصلاحطلبان دارند دنبال میکنند.
** راکعی: ببینید یکی از بزرگترین دغدغههای ما در کمیته زنان شورای عالی سیاستگذاری همین 180 حوزه تکنماینده است. خوشبختانه نمایندگیهای ما تمام لیستهایی را که زنان شاخص اصلاحطلب در آنها حضور دارند را به ترتیب مشخص کردهاند. تعداد زنان اصلاحطلبی که قبلا در عرصه سیاست فعال نبودهاند اما متخصص هستند و نگاهی اصلاحطلبانه داشتهاند، خانمهای شاخص اصلاحطلب و حتی خانمهایی که از جناحهای دیگری هستند و ثبتنام کردهاند و اکنون گرایشی اصلاحطلبانه داشته اند نیز به تفکیک مشخص شدهاند. در مورد زنان شاخصی که در استانها حضور دارند رایزنیهایی را هم در میزهای استانی و هم با مسئولان عالی شورای سیاستگذاری از طریق حزب خودمان که عضو شورای همگرایی است و در همه استانها حضور دارند شروع کردهایم. هر نوع کاری که از دستمان بر بیاید انجام میدهیم و از خانمهایی که به لحاظ توانمندی و کارآیی و تخصص در ردیف آقایانی که کاندید هستند، قرار دارند، حمایت میکنیم.
در خیلی از استانها و شهرستانها مردانی کاندید خواهند شد که قبلا در مجلس بودهاند و به همین سبب چهرههای شناختهشدهای هستند و رای خود را دارند. در بعضی حوزههای انتخابیه چنین زنان شاخصی هم را داریم مثل شهر خلخال.
اما در خصوص حوزههای انتخابیه تک نماینده، خیلی کم اتفاق افتاده است که زنان به عنوان کاندیدا معرفی شوند. برای همین در حال تلاش هستیم که مردان متقاعد شوند به نفع زنان شایسته استان و شهرستان کنارهگیری کنند. در صورتی که کنار نرفتند، خانمها خودشان را از رقابت کنار نکشند. ما همه تلاشمان را میکنیم برای رای آوری خانمهای شایسته، این را هم تاکید میکنم که این طور نیست که اگر ما در حوزه انتخابیهای یک آقای بسیار شاخص و توانمند اصلاحطلب داریم که شایسته این است که به مجلس بیاید و از قدرت رای آوری بالا برخوردار است و یک یا چند خانم هم که در آن حوزه انتخابیه نامنویسی کردهاند که از لحاظ کیفی با این آقا قابل مقایسه نیستند، آن آقا قطعا در لیست قرار میگیرد. خود خانمها هم چنین میخواهند، این خانمها در نهضت ثبتنام شرکت کردهاند و کار بسیار ارزشمندی را انجام دادهاند، اما بدیهی است که باید به نفع مردان شایسته کناره گیری کنند.
کار ما مانور روی زنانی است که از نظر قابلیت و تخصص با مردان برابری میکنند و به آنها پهلو میزنند یا برتر هستند یا فاصله بسیار کمی با مردان دارند. خانمهایی که ضعیف باشند قطعا خودشان هم ترجیح میدهند مردانی که در این زمینه کار کردهاند و با تجربهتر هستند و از قدرت رای آوری بالایی برخوردارند، روی کار بیایند. در این جا سهمیهبندی جنسیتی مطرح نیست، ما در واقع شایسته سالاری جنسیتی را مبنا قرار دادهایم و با کمک خود آقایان و جریان اصلاحطلب، زنان را در لیستها جای خواهیم داد. تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده بود که زنان شایسته ایرانی در حد 50 درصدی که کشور را تشکیل میدهند حضور یابند. جای خانمها در مجلس است و لیاقت جلوس بر کرسیهای مجلس را دارند.
ما خواهش کردیم از خانمهای توانمند هر دو جناح سیاسی در انتخابات خبرگان رهبری شرکت کنند که حدود 10 نفر برای اولین بار در کشور ثبتنام کردند. زنان در این سالها بیشتر کار تئوریک کردهاند و جایگاهشان در آن سطوح است، اما کارهای عملیاتی و عملی در سطح جایگاه تئوریکشان انجام نداده اند. اما اکنون زنان در وهله اول میخواهند از دلسوزی، تعهد و مسئولیت پذیریشان و تخصصشان برای توسعه پایدار در کشور بهره ببرند.
* خانم راکعی! این طور که من متوجه شدم در حوزههای تک نماینده شایستهسالاری را به تبعیض مثبت ترجیح میدهید.
** راکعی: در همه جا شایسته سالاری را به تبعیض مثبت ترجیح میدهیم. جریان اصلاحطلبی باید تلاش کند که زنان را در لیستهایش قرار دهد. این تلاش از پایین به بالاست تا پیش از این برآن بودیم که تعلق سهمیه 30 درصدی به زنان را در قانون بیاوریم اما موفق نشدیم. از همین رو، مردان اصلاحطلب و احزاب اصلاحطلب باید کمک کنند تا به خاطر توسعه پایدار در کشور به خاطر ناملایمات سیاسی و فراز و نشیبهای سیاسی وحشتناکی که همه تجربه کردهایم، زنان شایسته باید بیایند به مجلس. این کار بدون حمایت و کمک و همراهی و همصدایی مردان اصلاحطلب اتفاق نخواهد افتاد، گرچه دیر شده است و گرچه نتوانستیم مثل بسیاری از کشورها سهمیهبندی جنسیتی داشته باشیم اما الان وقتش است اگر رقابت پایاپای باشد و اگر زن و مرد شاخصی داریم و آن آقا به نفع آن خانم کنار نرفت همه تلاشمان این خواهد بود که مردم را توجیه کنیم و به آنها بگوییم که شما بدانید که به چه دلایلی به آن خانم باید رای بدهید.
** منصوری: اما من به ارجحیت شایسته سالاری به تبعیض مثبت در این زمینه به شکل یک چالش نگاه میکنم. صحبت هایی در این زمینه صورت گرفته است و یکی از چالشهای جدی ما در حوزههای انتخابیه تک نماینده همین موضوع است. از همین رو خانمها با توجه به عرصه رقابتهای نابرابری که در حوزههای انتخابیه تک نماینده برایشان وجود دارد، باید تلاششان چند برابر آقایانی باشد که به این عرصه ورود کردهاند. خب شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به این مسئله توجه کرده است. وقتی که احزاب عضو موضوع 30 درصد را میپذیرند یعنی بستر آن فراهم است، اما از طرق دیگر. بیایید یک حوزه انتخابیه ای که اصلا هم فضای آن سیاسی نیست را در نظر بگیریم که بیشتر در آن گرایشات قومی و محلی مطرح است و همین گرایشات هم موجب رای آوری کاندیداها میشود در چنین شرایطی ممکن است خانمی از طیف اصلاحطلبان کاندیدا شود و رقابت کند با مرد اصلاحطلبی. فاصله شان هم به لحاظ پشتوانه رایی که آن آقا دارد بسیار بالا باشد در این مواقع باید دید تا چه حد فضای آن حوزه انتخابیه به این سمت است که اگر مجموعه اصلاحطلبان پشت سر خانم اصلاحطلب قرار بگیرند به عنوان کاندیدای واحد آن حوزه انتخابیه، آن خانم میتواند آراء لازم را کسب کند.
موضوع این است که این رویکرد به طور جدی وجود دارد. ادامه آن بستگی به قدمهای بعدی و تلاشهای خود خانمها دارد برای اینکه بتوانند این موضوع را در حوزههای انتخابیه جریانسازی کنند. ما هم داریم تلاش خودمان را میکنیم که این اتفاق روی دهد ولی کار بسیار سخت و پیچیده ای است. به این دلیل که همانطور که خانم راکعی گفتند این موضوع قرار است از پایین به بالا اتفاق بیفتد. اگر قانون انتخابات ما مثل قانون فرانسه بود که دولت به احزاب ابلاغ میکرد که به ازای هر مردی که به عنوان کاندیدا معرفی میکنند یک زن هم معرفی نمایند تا حق شرکت در انتخابات را داشته باشند، کار به این شدت پیچیده و دشوار نمیشد. ولی ما چنین چیزی را نداریم و میخواهیم اتفاقی از پایین به بالا رخ دهد. آن هم در شرایطی که احزاب ما هنوز که هنوز است بار اصلی انتخابات در کشور را به دوش نمی گیرند نقش اصلی را در انتخابات ندارند بنابراین سختیها و پیچیدگیهای کار سرجای خودش است.
بنابراین یک بخش این موضوع بستگی به این دارد که آن خانمی که در حال رقابت است تا چه حد زمینه رای آوری دارد. اتفاقا من فکر میکنم در جوامع سنتی پذیرش حضور زنان در سیاست، امروز خیلی راحت تر از جوامع مدرن باشد. برای نمونه در استان سیستان و بلوچستان که فضا و عرصه عمومی اش کاملا مردانه است. خانمی به نام حمیرا ریگی فرماندار میشود و این شهرستان کاملا ایشان را میپذیرد. خانم ریگی هماکنون بسیار موفق در این محیط مردانه ظاهر شده است و گفتگو را وارد عرصه عمومی کرده است. یا مثلا شما اولین انتخابات شوراهای شهر و روستا را در دوره اصلاحات بررسی کنید، خانمها در روستاها رای قابل توجهی آوردند و در خیلی از روستاها خانمها رای اول را کسب کردند، بنابراین زمینه این موضوع وجود دارد البته باید تفکیک قائل شویم بین مجلس و شوراها چون جنس شوراها با مجلس متفاوت است اما میخواهم بگویم که زمینه پذیرش بهعنوان یک فرصت وجود دارد.
قاعدتا باید این موضوع بررسی شود خانمی که ورود کرده چه میزان پایه رای در آن شهرستان و حوزه انتخابیه دارد تا بر اساس آنها بتوان امیدوار بود که با اعمال تبعیض مثبت با توجه به نگاهی که مردم آن منطقه دارند آن خانم رای میآورد یا خیر. این تبعیض مثبت از جانب دولت اتفاق نمی افتد اما از جانب گروههای سیاسی در حال اتفاق افتادن است وقتی تبعیض مثبت از جانب دولت اتفاق میافتد دیگر آن خانم چه رای بیاورد چه نیاورد به مجلس ورود خواهد کرد، مثل افغانستان که اکنون 26 درصد کرسیهای پارلمانشان را در اختیار زنان گذاشته است. ما باید یک توازنی بین ریسکی که قرار است اتفاق بیفتد و شانس موفقیتمان در این زمینه ایجاد کنیم. از اینجا به بعد این موضوع بستگی به خود خانمها دارد که تا چه حد این موضوع را در حوزههای انتخابیه جا بیندازد.
* خانم منصوری! گفتید پایه رای خانمها باید مشخص شود. چه ساز و کاری برای شناسایی این پایه رای وجود دارد؟
** منصوری: این موضوع بستگی به خود شورای سیاستگذاری دارد. آن جمعی که به عنوان شورای تصمیم گیر شکل گرفته اند آنقدر اشراف به حوزه انتخابیه دارند که خودشان میتوانند تصمیم بگیرند و تشخیص بدهند که کدام کاندیدا رای بیشتری دارد. در حوزههای انتخابیه با توجه به این تکنولوژیهای رسانه ای و فضای مجازی، ممکن است نظر سنجی جواب دهد و آن نظر سنجی تکلیف شورا را مشخص کند که لیست را روی چه کسانی ببندد. دیگر اینکه خود آن حوزههای انتخابیه نسبت به منطقه خودشان تصمیم گیری کنند. بنابراین هر حوزه انتخابیه با توجه به ظرفیت هایی که دارد باید بررسی کند و ببیند که از کدام روش میتواند برای انتخاب کاندیدا هایی که شانس بیشتری دارند، استفاده کند.
اما خود خانمها باید چکار کنند؟ باید مشخص کنند و به سایر زنان بگویند قرار است بروند در مجلس، چه کار کنند؟ نکته دیگر این است که من فکر میکنم با توجه به آخرین مجلسی که پشت سر گذاشتیم خانمهای کاندید باید اشراف کاملی به عملکرد زنان آن مجلس داشته باشند و بتوانند نقد منصفانه و عالمانه کنند نه تخریب.اینکه در طول این 4سال نمایندگان زنی که در مجلس حضور داشتند چه قدم هایی را برداشتند و قانونهایی را به نفع زنان ایران تصویب کرده اند، نوع تعاملشان با معاونت زنان ریاست جمهوری، با جامعه مدنی، احزاب سیاسی و با رسانهها به چه شکلی بوده و از چه ظرفیت هایی برای مشارکت جامعه رای دهنده خودشان در تصمیمگیریها استفاده کرده اند. از طرف دیگر مهمترین کار خانمها برنامه هایشان است یعنی رئوس و سرفصلهای برنامهها باید کامل مشخص شود. با توجه به واقعیتهای موجود و محدودیتها و موانعی که وجود دارد و در آینده هم وجود خواهد داشت باید این پیام روشن را به جامعه زنان ایران بدهند. البته فضای ذهنی جامعه به عقیده من به گونه ای است که پذیرش رای آوری زنان را در انتخابات داشته باشیم.
* یک تبلیغ منفی که در خصوص حضور زنان در خانه ملت وجود دارد این است که زنان اگر حضور حداکثری هم در نهاد قانونگذاری داشته باشند، بسیاری از لوایح و برنامه هایشان به تصویب نمایندگان مرد نخواهد رسید و بعد از آن از غربال شورای نگهبان عبور نخواهد کرد. در چنین شرایطی زنان کاندیدا چه پاسخی خواهند داشت و چه راهکاری ارائه خواهند کرد؟
** راکعی: مسئله شورای نگهبان یک مسئله قانونی است و در آن بحث جنسیت مطرح نیست. خیلی از طرح هایی هم که هیچ بار جنسیتی ندارد در تمام مجالس وقتی تصویب میشود باید به شورای نگهبان برود. ممکن است بگوییم عزیزانی در این شورا به لحاظ سیاسی هم فکر اصلاحطلبان نیستند و ممکن است طرح هایی که مطرح میشود رد شود یا شکل تنزلیافتهاش تصویب شود. این حقیقت وجود دارد.
** منصوری: من کاملا با خانم راکعی موافقم. ببینید این موضوع بستگی به نوع حضور خانمها در مجلس دارد اینکه چه خانم هایی در مجلس حضور مییابند. نمی توان به صورت آرمانی فکر کرد وقتی که بحث شایسته سالاری مطرح میشود، این سوال به طور جدی ایجاد میشود که ملاک و مبنای شایسته سالاری چیست خب یک شاخص هایی مطرح میشود هم برای زنان هم برای مردان که بر اساس این شاخصها افراد شناسایی میشوند و بهعنوان کاندیدا در لیست قرار میگیرند این یک بحث بسیار مهم است. اگر حتی درصد قابلتوجهی از خانمها در مجلس آینده حضور پیدا کردند، این نکته خیلی مهم است که چند نفر از این تعداد میتوانند یک فراکسیون مقتدر در مجلس شکل دهند این یک، دوم اینکه تا چه حد این فراکسیون قدرت چانه زنی و لابی گری با نمایندگان دیگر مجلس را دارد برای اینکه بتواند برنامههای خودش را در این مجلس به تصویب برساند. این مهم را میتوان با استفاده از تجارب نمایندگان مجلس قبل هم به دست آورد هر جایی که این قدرت چانهزنی و لابیگری بیشتر بوده، زنان بهتر توانسته اند برنامههای خودشان را در مجلس به تصویب برسانند. طبیعتا این موانعی که شما به آن اشاره کردید همواره بوده وخواهد بود.
از یک طرف این قدرت چانه زنی باید در داخل مجلس باشد از طرف دیگر همراهی عمومی را با خودش داشته باشد. یعنی مطالبه جدی در سطح جامعه باشد یعنی مطالبه ای باشد که بیشتر جامعه زنان ایران موافق آن خواسته باشند. من فکر میکنم هنر خانمها در مجلس باید این باشد که اگر چنانچه طرحی را در مجلس مطرح کردند و آن طرح تصویب شد و این نگرانی وجود داشت که به تایید شورای نگهبان نرسد باید از قدرت لابی گریشان برای گفتگو با اعضای شورای نگهبان و قانع کردن آنها در این ارتباط استفاده کنند. بالاخره چشمانداز ما باید به آرمانها نزدیک باشد. ضمن اینکه باید واقعبینانه هم باشد یعنی باید به مشکلات و محدودیتها و موانع هم توجه شود. من فکر میکنم اگر شما تجربه مجلس ششم را مرور کنید خیلی از طرحهایی که خانمها در آن مجلس ارائه دادند تصویب شد و به تایید شورای نگهبان هم رسید. حالا خانم راکعی بیشتر در جریان هستند. اما بسیاری هم به تایید شورای نگهبان نرسید مثلا همین کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که اکنون 45،46 کشور مسلمان دنیا عضو این کنوانسیون هستند اما ما هنوز به عضویت آن درنیامدهایم.
خب این قضیه تایید نشد و همچنان هم روی میزها قرار دارد. با توجه به این تجربهای که وجود داشته یک بخشی از موفقیت یا عدم موفقیت خانمها در مجلس به این تعامل و رایزنی و گفتگوهایی که باید در سطوح مختلف انجام بگیرد بستگی دارد. ما نمیتوانیم با تقابل و ایجاد فضایی که ما را از تعامل و گفتگو دور کند به مطالباتمان دست یابیم. باید اقناع سازی صورت بگیرد چون قانون همین است. ما پذیرفتهایم که مطالباتمان در جایگاه مجلس اول باید در مجلس به تصویب و بعد به تایید شورای نگهبان برسد. به نظر میرسد که یکی از راهها همین تعامل و رایزنی و گفتگو است. راه دیگر این است که نمایندگان زن مجلس از سامانههایی برای ارتباط خودشان با جامعه زنان ایران بهره بگیرند یعنی این را به هیچ وجه فراموش نکنند که وقتی که رای آوردند و رفتند به داخل مجلس فقط از آن جایگاه مجلس میتوانند مطالباتشان را پیگیری کنند. ببینید به عنوان مثال، نمایندگان زن مجلس نهم طرح جمعیت و تعالی خانواده را مطرح کردند و اکنون هم در یکی از کمیسیونها همچنان وجود دارد با توجه به ایراداتی که به آن وارد شده هنوز به تایید نرسیده.
پیشنهاد ما به ارائه دهندگان این طرح این بود که شما اگر فکر میکنید طرح لازم الاجرایی است در شرایط فعلی کشور برای افزایش جمعیت -که من اصلا چنین اعتقادی ندارم و این طرح به هیچ وجه منجر به افزایش جمعیت نمیشود، چون سطحی و روبنایی است و بار مالی دولت را فقط اضافه میکند- بروید و با گروههای مرجع زنان که در جامعه ایران وجود دارند رایزنی و مشورت کنید و نظر آنها را بخواهید و از طرف دیگر، همراهی آن را بطلبید. درحالی که در اینجا الان یک خلا وجود دارد. یعنی هیچ ارتباط ارگانیک و سازمان یافتهای بین نمایندگان مجلس و جامعه زنان ایران متاسفانه وجود ندارد، به همین دلیل نه طرحهایی که مطرحمیشود برآمده از جامعه زنان ایران است نه از آن پشتوانه لازم برخوردار است. آن سامانهای که ذکر کردم قرار است چنین کاری را کند. این سامانه اگر بتواند مطالبات را سازمان یافته کند و در بزنگاهها همراهی لازم را برای طرح این مطالبات از جانب جامعه زنان ایران داشته باشد قاعدتا قدرت چانهزنی و لابیگری خانمها هم در مجلس افزایش پیدا میکند هم در مراحل دیگری که باید تبدیل به قانون شود. واضح گفتم؟ (باخنده)
* عالی گفتید (باخنده)
** ما در مجلس ششم درباره حق حضانت فرزندان هنگام طلاق یا حق زنان برای درخواست طلاق یا در مورد ازدواج دختران، تا حدود زیادی به آنچه میخواستیم دست یافتیم. ممکن بود طرحی چند بار برود و برگردد اما درنهایت به تایید شورای نگهبان برسد یا در مورد زنان ازدواج نکرده در آن زمان بورس تحصیلی به آنها تعلق نمی گرفت و این موضوع از مقررات وزارت علوم بود. ما توانستیم این موضوع را با تلاشهای فراوان حل و فصل کنیم. اما در مورد مسائلی مثل ارث زنان از عیان و عرصه یا دیه زنان که نصف مردان است را با وجود تلاشهای فراوان نتوانستیم به نتیجه برسانیم. خوشبختانه مجالس بعدی توانستند این موضوعات را به نتیجه برسانند، حرفشان را به کرسی بنشانند، اما بنای این مسائل در مجلس ششم گذاشته شده بود و آغازگر این اقدامات، مجلس ششم بود. در مجموع در هر شرایطی باید تلاش کرد و اینطور نیست که ما بگوییم چون ممکن است بعضی طرحها به تایید شورای نگهبان نرسد
بنابراین اصلا در مجلس حضور نیابیم. بسیاری از این طرح هایی وجود دارد با روح قانوناساسی سازگار نیست و باید اصلاح شود، چرا که من معتقدم ما قانون اساسی بسیار مترقی داریم از همین رو باید به بعضی آقایان گفت که رعایت حقوق زنان واصلاح قوانین تبعیضآمیز هیچ ربطی به اسلام و قانون اساسی ندارد. در چارچوب قانون اساسی اگر حقوق ما احیا شود بسیار پیشرفت کرده ایم. خود آقایان باید کمک کنند تا قانون اساسی اجرا شود. بنابراین ما باید با لابی کردن و دفاع کردن از نقطه نظرات فقهی، حقوقی، جامعه شناسی و روانشناسی برای توجیه شورای محترم نگهبان تلاش کنیم شوند تا آن مصوبهها را رد نکنند یا نهایتا در خصوص بعضی موارد توجیه شوند. درها بسته نیست. مهم این راهی است که شروع شده است.
* بحثی که وجود دارد این است که زنان به طور مشخص دست به چه اقداماتی بزنند که از حوزههای انتخابیه کوچک و بزرگ یک مرد به یک خانم رای بدهد؟
** منصوری: به نظرم این موضوع بسیار کلی است نباید محدودش کنیم به مردان.
* خب آحاد ملت ایران چگونه مجاب شوند به زنان رای دهند؟
** منصوری: هیچ برآورد دقیق و نظرسنجی علمی انجام نگرفته است که ما ببینیم مردان به خانمها رای میدهند یا خانمها به خانمها رای میدهند یا نه. وقتی مجالس قبلی را بررسی کنیم یک چیز کاملا روشن است؛ درصد کسانی که راه پیدا کردهاند به مجلس میانگین آن 4درصد است. در طول ادوار مجلس این 4 درصد تابعی است از نسبت حضور زنان در بزنگاه ثبتنام در مقایسه با مردان. این نسبت همواره وجود داشته برای همین ما تلاش کردیم در قدم اول این نسبت افزایش پیدا کند که کار برای بعد راحت شود، اما در این مورد که مثلا رای دهندگان به خانمها، زن بودهاند یا مرد، ما واقعا هیچ آمار دقیق و روشنی در این زمینه نداشته باشیم من فکر میکنم حالا در این انتخابات یکی از کارهایی که باید فعالان حوزه زنان انجام بدهند این است که از یک ساز و کاری بهره ببرند تا مشخص کنند نگاه زنان و مردان نسبت به کاندیداهای زن به چه شکل است.
نکتهای که باید به آن توجه شود این است که در همان حوزههای انتخابیه که کاملا فضا سنتی است، خانمهایی که آمدهاند و رای آوردهاند به هیچ وجه بحثشان زنان نبوده است. بحثشان عام، فراگیر و دربرگیرنده همه مطالبات حوزه انتخابیه بوده است. این موضوع بستگی به این دارد که آن حوزه انتخابیه چه مشکلاتی دارد و براساس آن نابسامانیها یکسری شعارها مطرح شود، بنابراین باز بستگی به این دارد که آن حوزه انتخابیه چه مختصاتی داشته باشد. من نظرم این است. نکتهای که باید به آن توجه شود این است که خانمی که در این عرصه حضور پیدا میکند نه تنها باید نسبت به زنان مطالعه و آشنایی دقیق داشته باشد و اشراف کامل نسبت به قوانین موجود و چالشهای موجود داشته باشد بلکه باید یک درک درستی از فضای سیاسی و عمومی کشور داشته باشد و با مطالبات آحاد جامعه همراهی کند یعنی وقتی ما میگوییم زنان باید در مقدرات اساسی کشور حضور داشته باشند بحثمان این نیست که خانمها فقط در مجلس در مورد مسائل زنان صحبت کنند. به عنوان نماینده یک ملت باید از این توانایی برخوردار باشند که به مطالبات آحاد ملت ایران پاسخ دهند. این هم در شعارها باید لحاظ شود و هم در برنامهها. در برخی حوزهها اصلا نمیتوان در طرح موضوعات نگاه زنانه داشت.
** راکعی: من فکر میکنم اگر مثلا تهران را در نظر بگیریم، آن ده خانمی در لیست معرفی میشوند که هم قدرت رای آوری دارند، هم شناخته شده اند به لحاظ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و هم متخصص هستند و ایده هایی در مورد وضعیت سیاسی و بین المللی کشور و مسائل اجتماعی و اقتصادی دارند. این دلایل سبب رای آوری زنان و مردان میشود. بنابراین در شهرهای بزرگ مثل تهران بیم چنین موضوعی را نداریم. در خیلی از استانها وشهرهای کوچک هم همین وضع وجود دارد. خانمهای شاخص بسیاری در آنجا وجود دارد که قدرت رای آوری دارند. کشور هم تاحدود زیادی توجیه شده است که زنان، دلسوز و مسئولیت پذیر هستند و کاری را از نیمه رها نمی کنند و در زمینه آسیبهای اجتماعی و پیشگیری و علاج و درمان و حمایت از حقوق کودکان فعال خواهند بود.
زنان اگر به مجلس راه یابند، هم به لحاظ کیفی و هم لحاظ کمی، قطعا در مورد مسائل حاد روز چاره یابی میکنند و تمام تلاششان را خواهند کرد تا مرهمی باشند برای این معضلاتی که جامعه امروز با آن دست به گریبان است. قطعا مردان و به طور کلی آحاد ملت ایران چنین مسائلی را به خوبی میدانند. ببینید زنان به زندگی پاک میاندیشند. زندگی پاک یعنی جامعه ای که در آن هیچ آلودگی سیاسی، اجتماعی و اقتصای، کودکان و زنان و مردان جامعه را تهدید نکند و زندگی عاری از هرگونه دروغ و تهمت و اهانت باشد. قطعا به کسانی که رای میدهند به این مسائل میاندیشند و بعد آراء خودشان را در صندوقهای رای میریزند.
* خانمها در تبلیغاتشان، در پوسترها و پلاکاردهایشان به طور دقیق باید از چه شعارهایی استفاده کنند؟
** منصوری: یک شعار، شعار ملی است. زمانی که لیستهای انتخاباتی داده میشود که خانمها لیستی جداگانه ارائه نمیکنند. خانمها در بخشی از لیستهایی که قرار است ارائه شود، جای میگیرند. اما هنر خانمها در این انتخابات این است که شعارهایی بدهند که فراگیری و شمولیت لازم را داشته و نیم نگاهی هم به موضوع زنان داشته باشد این بحث شعارهاست. نکته دوم بحث محورهای مورد توجه جریانهای سیاسی است. در این محورها به موضوع زنان و آسیبهای اجتماعی که جامعه زنان ایران را تهدید میکند و چالشی که در محیط کسب و کار امروز زنان ایران با آن مواجه هستند باید در نظر گرفته شود و در این موارد شعارها مطرح شوند. ببینید امروز در خیلی از محیطهای کاری اتفاقی که دارد میافتد این است که زنان تحصیلکرده ما درحال استثمار شدن هستند یعنی خانمی که لیسانس یا فوقلیسانس دارد با حقوق نصف و در خیلی از جاها یک سوم یک مرد هم در حال کار کردن است بدون اینکه از هیچ بیمهای هم برخوردار باشد.
من فکر میکنم هر جریان سیاسی که در انتخابات آینده به این چالشها و مسائل توجه کند و پیام روشنی برای برطرف کردن آنها داشته باشد، میتواند رای مردم را به خود جلب کند. البته ما داریم به جناح رقیب هم آدرس میدهیم (باخنده). اما من واقعا فکر میکنم توجه به این چالشها و داشتن برنامه برای رفع آنها و شعاری که از آن فراگیری لازم برخوردار باشد و بتواند حرکت در جامعه ایجاد کند، بسیار مهم است و شامل کل مجموعه اصلاحطلبان میشود. نکته دیگر این است که قاعدتا این شعار باید بتواند آن درصد مشارکت مورد انتظار ما در انتخابات را تامین کند. تجربه ثابت کرده هر وقت مشارکت مردم در انتخابات بالای 50 درصد بوده شانس اصلاحطلبان برای پیروزی در این رقابت انتخاباتی بیشتر بوده است، بنابراین شعار باید چنین مختصاتی داشته باشد و از فراگیری لازم هم برخوردار باشد. این شعار باید برآمده از جامعه و مطالبات جامعه باشد یعنی اگر بشود از یک مکانیزم و ساز و کارهایی برای رسیدن به این شعار است ميتواند اثر گذاري خودش را داشته باشد من خودم هنوز به آن شعار مشخص نرسيدهام.
* دير نيست؟
** منصوري: نه (باخنده) چون شعار بايد يك شعار ائتلافي باشد و تلاش ما هم در اين راستا است كه از دل اين شعار ائتلافي به مسئله زنان هم به يك نوعي توجه شود. اين شعار بايد تعاملي باشد نه تقابلي يعني موجب تقابل زنان و مردان نشود. خيلي نياز به دقت دارد چون به عنوان شعار واحد مطرح ميشود.
راكعي: همين كه زنان در ليستهاي انتخاباتي اصلاحطلبان قرار بگيرند راي ميآورند تا آن لحظه بايد تلاش كرد تا اصلاحطلبان زنان را به ليستهاي ائتلافي وارد كنند از آنجا به بعد نگراني خاصي وجود ندارد. وقتي ليستهاي نهايي ميشود ديگر مبارزه اي وجود نخواهد داشت ما معتقديم كه ميتوان به طور عمومي از ظرفيت زنان براي راي آوري ليستها استفاده كرد.
* به عنوان آخرين سوال پيشبينيتان از ميران حضور زنان در مجلس آينده چيست و كيفيت آن از نظر اصلاحطلب و اصولگرا بودن به چه صورت خواهد بود؟
** منصوري: اين پيشبيني بيشتر به پيشگويي نزديك است (با خنده) اما من فكر ميكنم همان طور كه در مرحله ثبتنام با خيزش قابل توجهي مواجه بوديم در مرحله ورود هم با اين خيزش مواجه خواهيم بود. بنابراين براساس واقعيات موجود در كشور من فكر ميكنم ما در مجلس آينده با خيزشي از حيث حضور زنان در سطح ثبت نام كنندگان مواجه خواهيم بود يعني اگر در صد ثبت نام كنندگان 3 برابر مجالس قبلي شده اين پيشبيني و انتظار هم وجود دارد كه ميزان راه يافتگان به همين اندازه افزايش يابد، البته تلاش ميكنيم كه حتي انتخابيهاي كه مركز استان هستند مثل مشهد، شيراز، اصفهان، تهران و شهرهاي مركز استان كه ليستهايشان بيش از 4 نفر جا دارد، اگر 30 درصد لحاظ شود بدون در نظر گرفتن حوزههاي انتخابيه تك نماينده تعداد خانمها در مجلس به 10 الي 11 در صد افزايش مييابد چون اصولگرايان هم به شدت به اين موضوع توجه ميكنند و قاعدتا آنها هم سعي ميكنند اين در صد حضور زنان را در ليستهايشان لحاظ كنند. به نظر حداقل پيشبيني كه ميتوان كرد همين حضور متناسب و متناظري است كه ما در مقطع ثبتنام داشتيم و من پيش بيني ميكنم در مجلس آينده هم به اين ميزان حضور دست خواهيم يافت.
** راكعي: ما بدون تعارف براي تحقق 30 درصد تلاش خواهيم كرد التبه اين 30 درصد براي ما حداكثر نيست حداكثر ما 50 درصد بود اما اصلا دوست ندارم الان فكر كنم كه اين 30 درصد ممكن است محقق نشود. از پتانسيل و تلاش ما نبايد كم شود تا اين مهم به تحقق رسد اگر كه محقق نشد هم كه نشده است هر قدر كه تعداد زنان افزيش يابد به نفع جامعه زنان خواهد بود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=24667
ش.د9405471