داستان انقلاب فرهنگی و حواشی آن بعد از گذشت سیواندی سال انگار قرار نیست تمام شود، تا جاییکه در تازهترین واکنش، هاشمیرفسنجانی از آن اتفاق اعلام برائت میکند.
آنطور که از اخبار برمیآید، در میان اعضای شورای انقلاب درباره تعطیلی دانشگاهها نظر یکدستی وجود نداشته، اما درنهایت موافقان بر مخالفان پیروز میشوند و مصوبه تعطیلی دانشگاهها در آخر فروردین ٥٩ از سوی شورای انقلاب صادر میشود. هاشمیرفسنجانی چند روز قبل در سیامین سالگرد تأسیس دانشگاه آزاد، با اشاره به اینکه تعطیلی دانشگاه کار اشتباهی بود و من با آن مخالف بودم، گفت: «سالهای بعد از پیروزی انقلاب شرایطی پیش آمد که اسلحهها از کلانتریها وارد دانشگاه شده بودند و در همه دانشگاهها اتاق جنگ وجود داشت. درنتیجه اداره دانشگاهها سخت شده بود. اگرچه من مخالف این امر بودم، اما نمیشد کاری کرد و دانشگاهها تعطیل شدند». سخنان هاشمی اما واکنش تند جریان اصولگرایی را به دنبال داشت؛ همانهایی که همچنان از آن اقدام و نتایج آن، برخلاف اصلاحطلبان، دفاع میکنند.
سیدعباس نبوی، از فعالان دانشجویی آن زمان، بعد از اظهارنظر هاشمی، نامهای خطاب به او در خبرگزاری فارس منتشر کرد. او در این نامه به جلسهای اشاره میکند که در فروردینماه ٥٩ با جمعی نزد هاشمی میروند تا او را نسبت به تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی قانع کنند. نبوی در این نامه بر نگاه هاشمی مبنی بر مخالفتش با انقلاب فرهنگی صحه میگذارد، اما اضافه میکند او بعد از تماس با امام به جرگه حامیان انقلاب فرهنگی درآمد. در نامه نبوی آمده است: «جمعبندی کردید که بنا بر این در شرایط فعلی با انجام حرکت انقلاب فرهنگی مورد نظر ما مخالفید. مجددا دوستان توضیحاتی دادند و در انتها فرمودید از پنجاه درصد بالاتر نمیروم. خدمت حضرتعالی عرض کردیم که ما صرفا برای قانعکردن حضرتعالی خدمت نرسیدیم بلکه درخواستمان از شما این است که در ملاقات حضوری خدمت امام(ره) برسید و نظر معظمله را جویا شوید. فرمودید ملاقات لازم ندارد، همین الان تلفن میزنم.
گوشی تلفن کنار دستتان را برداشتید و به جماران زنگ زدید. مرحوم حاجاحمدآقا تلفن را برداشتند. فشردهای از طرح ما در مورد انقلاب فرهنگی را برای ایشان توضیح دادید و گفتید که مطالب به سمع مبارک حضرت امام(ره) برسد و نظر ایشان را جویا شدید. تا جاییکه به یاد میآورم گوشی تلفن را به انتظار در دست خود نگاه داشتید و در دقایقی که شاید نزدیک ده دقیقه شد، منتظر پاسخ امام(ره) شدید. حضرتعالی نظر امام(ره) را شنیدید و تا حدی تغییر رنگ و روحیه دادید و سپس گوشی را گذاشتید و لحظاتی تأمل فرمودید و گفتید امام(ره) فرمودهاند این حرکت باید انجام شود و حتی اگر دانشجویان برای تحقق آن خون بدهند ارزش دارد. سپس دقایقی زوایای این بحث در میان جمع مطرح شد و نهایتا حضرتعالی گفتید حالا صددرصد موافق و تسلیمم بروید حرکت خود را آغاز کنید!».
هاشمی درحالی از مخالفت خود با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها گفته است که بسیاری معتقدند جرقه آغاز انقلاب فرهنگی از سخنرانی فروردینماه ٥٩ هاشمی در دانشگاه تبریز که به زدوخورد منجر شد، نشئت گرفته است. پس از آن سخنرانی بود که دانشجویان، ساختمان دانشگاه را اشغال کردند و گفتند تا «پاکسازی» دانشگاه از مخالفان جمهوری اسلامی، دانشگاه را ترک نمیکنند.
دانشجویان دیروز چه میگویند
مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات و از فعالان آن دوره، دراینباره گفته است: «در دانشکدههای دیگر دانشگاه تبریز بیشتر گروههای چپی و مجاهدین حضور داشتند و تنها دانشکدهای که در هیأتهای محلی نیرو و قدرت و فضا داشت و کار میکرد، دانشکده پزشکی بود... بر در و دیوار دانشگاه هم شعارهایی علیه آقای هاشمیرفسنجانی نوشته بودند».
روایت احمد شیرزاد، فعال دانشجویی پیشین و نماینده بعدی مجلس، اما به روایت خود هاشمی از مخالفتش با تعطیلی دانشگاهها نزدیکتر است. شیرزاد با اشاره به اینکه برای تعطیلکردن دانشگاه احتیاج به تأیید ضمنی مقامات بود، گفته است: «گروههایی برای دیدار با مقامات مختلف از شورای انقلاب تا مقامات قضائی تعیین شدند. در یکی از دیدارها من به همراه چند نفر دیگر به دیدار آقای هاشمیرفسنجانی رفتیم. تا آنجا که خاطرم هست آقای هاشمی هم اصل انتقاد دانشجویان به فضای دانشگاه را قبول داشت، اما از ایده تعطیلکردن دانشگاه استقبالی نکرد. گروههای دیگر که به دیدار سایر مقامات رفته بودند نیز عمدتا دستخالی برگشتند.
بچههایی که به دیدار آیتالله موسویاردبیلی رفته بودند، هم تعریف میکردند ایشان از فضای دانشگاه که عرصه تاختوتاز گروههای مخالف شده بود، ناراضی بود اما حضور جدی بچههای مسلمان در دانشگاه را غنیمت دانسته و گفته بود: اگر شماها نبودید مجبور بودیم مثل زمان شاه در دانشگاه گارد بگذاریم. این تعبیر برای بچهها برخورنده بود اگرچه با شوخی و خنده آن را بازگو میکردند. نوار جلسه نمایندگان دفتر تحکیم با مرحوم منتظری را شنیدم و به یاد دارم ایشان با همان لهجه نجفآبادی گفته بود: «حالا نمیشه تعطیل نشه دانشگاه و این کار را بکنید».
محمدعلی اثنیعشری، از اعضای وقت شورای مرکزی انجمن اسلامی علم و صنعت و اعضای پیگیر تعطیلی دانشگاه و انقلاب فرهنگی، هم روایت دیگری از این دیدارها دارد. او گفته است: «در تهران هم حضورا با مرحوم آقای بهشتی، رفسنجانی و باهنر که هر سه عضو شورای انقلاب و شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودند، گفتوگو شد و آقایان انگار که با آیتالله منتظری صحبت کرده بودند، ولی حرفشان یکی بود و موافق برای انجام طرحی که توضیح دادیم. فکر میکنم مرحوم آقای باهنر بود که میگفت ما سه نفر در شورای انقلاب موافق هستیم که از شما حمایت میکنیم. اکثریت شورا به ریاست آقای بنیصدر با کار شما مخالفاند و نگرانی شدیدی داشت که مبادا برای دانشجویانی که اقدام به چنین کاری میکنند مشکلات جدی به وجود آید».
او درباره نگاه آیتالله منتظری به تعطیلی دانشگاهها هم گفته است: «در فاصله زمانی ۱۵ لغایت ۲۹ فروردین با آیتالله منتظری، مذاکره کردیم. آیتالله منتظری موافق بود و تنها نگرانی ایشان این بود که چون اکثریت اعضای شورای انقلاب و شخص آقای بنیصدر به عنوان رئیسجمهوری و هم به عنوان فرمانده کل قوا قبلا مخالفتشان را با این کار اعلام کردند بنابراین ممکن است برای دانشجویانی که دست به تعطیلی دانشگاهها میزنند، مشکلات جدی بهوجود بیاورند». اثنیعشری درباره دیدار با آیتالله مشکینی هم گفته است: «آیتالله مشکینی صددرصد مخالف بودند». آنطورکه از اخبار برمیآید محمدعلی رجایی هم از حامیان طرح تعطیلی دانشگاهها بوده است. او گفته بود: «منهای دانشکده پزشکی و پیراپزشکی بقیه دانشگاهها باید بسته شوند. برخی رشتهها زیادی هستند. برخی محتوای آموزشی دارند که به درد نیازهای کشور نمیخورد».
بندبازی بنیصدر
اوضاع بههمریخته دانشگاهها وضعیتی نبود که باب میل همه باشد؛ تقریبا همه در این موضع اتفاق نظر داشتند اما درباره نحوه و چگونگی برخورد با آن قطعا اتفاق نظر وجود نداشت. در یکی از جلسات شورای انقلاب پیش از شروع سال تحصیلی ٥٨-٥٩ آیتالله بهشتی گفته بود: «گروههای مخالف مسیر انقلاب، ممکن است از تجمع در دانشگاهها و مدارس در جهت اهداف خود، بهرهبرداری کنند؛ طبعا باید پیشبینی لازم در این امر را داشت». اما بنیصدر مخالفت میکند و در پاسخ میگوید: «اگر دانشگاه تعطیل شود، عملا در دست چپیها قرار میگیرد».
حسن آیت هم از موافقان تعطیلی دانشگاهها بوده و براساس مستندات نوار معروف، آن را در راستای مقابله با دولت بنیصدر مفید میدانسته است: « بعد از ۱۴ خرداد، مطلقا نه امتحانی [برگزار] خواهد شد، نه دانشگاهی باز خواهد بود. دانشگاهها تعطیل خواهد شد. [...] یک هجوم خیلی شدیدی خیلی شدیدتر، آغاز میشود و در حدی میشود که بنیصدر را بهطورکلی فلج میکند... و حتی این هجوم خواهد شد. حالا بگذارید ایشان [بنیصدر] هرچه بیشتر تاختوتاز کند این بهتر است. اگر یک جا جلویش بایستی یکی از زرنگیهایش این است که خودش را زود هماهنگ میکند، فوری میپرد روی موج. [...] برنامهای داریم که بابای بنیصدر هم نمیتواند مقاومت کند».
در میان چهرههای انقلاب، باهنر هم از موافقان انقلاب فرهنگی بوده. او در گفتوگویی با روزنامه جمهوری اسلامی ٢٧ فروردینماه گفته بود: «متأسفانه درزمینه فرهنگی کار فوقالعادهای انجام نشده، دانشگاههای ما هنوز نتوانستهاند برنامهریزی و دگرگونی متناسب با انقلاب و فرهنگ انقلاب اسلامی را انجام دهند و ضرورت دارد یک دگرگونی اساسی در کل دانشگاههای ما به وجود بیاید ولو به قیمت اینکه مدتی دانشگاهها تعطیل باشد. تا اینکه برنامهریزی و سازماندهی جدیدی در کل نظام متناسب با حرکت انقلابی ما و نیازهای آینده ما داشته باشیم».
موضع بنیصدر هم دوگانه بود. درحالیکه بعد از روشدن نوار آیت، ابوالحسن بنیصدر در شورای انقلاب با تعطیلی دانشگاهها مخالفت میکند و آن را طرحی در راستای برخورد با دولت میداند اما همزمان و ازسوییدیگر خود او در پیامی خواستار جمعشدن ستاد گروههای سیاسی در دانشگاهها شده بود. بنیصدر در مهلتی سهروزه گفته بود که در صورت عدم تخلیه، با مردم به دانشگاه خواهد آمد و همراه با اعضای شورای انقلاب ستادها را تعطیل میکند.
او درباره اختلاف نظرش با شورای انقلاب هم گفته بود: «ما قبلا در شورای انقلاب بحث کردیم و نتیجه پیشنهادمان را که با اکثریت آرا تصویب کرده بودیم با ایشان در میان گذاشتیم. این پیشنهاد را خود من طرح کردم گفتم ما نمیخواهیم آزادی هیچ گروهی را سلب کنیم که نفس نکشد یا تصفیهای بکنیم؛ این نیست اما دانشگاه هم نمیشود ستاد باشد. اگر جایی در دنیا سراغ دارید یا انقلابی در دنیا سراغ دارید که مثلا گروهی ۵۰ اتاق بتواند در دستش باشد؛ هر طور دلش خواست دفع و امر امور بکند و بهزور نمره بگیرد و چند گروه هم که این امکانات را گرفته و به خود منحصر کرده عملا آنجا را تبدیل کردهاند به ستاد. این ستادها باید تعطیل بشود».
مهندس عزتالله سحابی و موسویاردبیلی به نظر از مخالفان تعطیلی دانشگاهها بودند. مهندس سحابی درآن ایام با تأکید بر ضرورت مدیریت امور توسط دولت در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی گفته است: «هر تغییر در برنامه آموزشی باید با نظر دولت و مقامات مسئول انجام شود. در اینکه نظام آموزشی باید تغییر کند حرفی نیست، اما با مسائلی که پیش آمده است اختیارات را از دست دولت خارج میکند و شلوغ میشود. خیلی از حرفهای دانشجویان مسلمان حق است اما این شیوهای که پیش آمده است باعث میشود طرفهای مقابل ساکت ننشینند و زدوخوردی پیش بیاید و همین زدوخوردها وضعیت جدید برای دولت، رئیسجمهور و رهبری ایجاد میکند و در مجموع چیزی عاید نمیشود».
آیتالله موسویاردبیلی هم به نظر مخالف تعطیلی دانشگاهها بود که در گفتوگویی در اردیبهشتماه میگوید: «بیانیه شورای انقلاب با اتفاق آرا تصویب شده است. نظر دانشجویان مسلمان صددرصد مورد تأیید ماست. ولی تنها مسئله این است که کار مستقل از دولت در این مقطع صحیح به نظر نمیرسد. اصل مسئله مورد تأیید است و حتما باید تأیید شود ولی آنچه خواسته شده درمورد این خواسته مشروع دانشجویان مسلمان اجازه بدهند دولت تصمیم بگیرد. دولت در این مقطع تعطیلی دانشگاهها را به صلاح ندیده است».
http://www.sharghdaily.ir/News/94164
ش.د9500564