(روزنامه اطلاعات ـ 1395/03/12 ـ شماره 26453 ـ صفحه 12)
شايد بتوان گفت رئيس جمهوري آمريکا بيشتر نيروهاي آمريکايي را از عراق و افغانستان خارج کرد و اعزام نيروهاي ديگر به ليبي و به سوريه را نپذيرفت و شمار کمتري از نيروها را به سوريه فرستاد اما اين شخص که دوره رياستش در حال پايان است از چندين باب که برجستهترين آنها استفاده از پهپادها براي از بين بردن شماري از دشمنان آمريکا و در عين حال بسياري از غيرنظاميان است، نامش در تاريخ ثبت ميشود.
به گزارش ايسنا، روزنامه مستقل راي اليوم در سرمقالهاي با اين مقدمه نوشت: ترور ملا اختر منصور سرکرده طالبان در يک حمله پهپادي که پس از چراغ سبز باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا صورت گرفت آخرين حلقه در اين ترورهاست اما ممکن است در عين حال نتايج معکوس نيز بدهد.بايد اعتراف کنيم که ترور يکي از برجستهترين سرکردههاي طالبان ضربه محکمي به اين گروه به شمار ميآيد چرا که به دليل اختلافات بر سر رهبري ملا منصور دوستگيهاي زيادي در ميان اعضاي طالبان ايجاد شده بود که از جمله برجستهترين اختلافات اقدام وي در مخفي نگه داشتن خبر مرگ ملاعمر و رهبر موسس طالبان از دو سال قبل و صدور بيانيه دروغين به نام وي در حمايت از مذاکرات با کابل بود اما مساله قطعي اين است که اين ضربه به پايان طالبان نميانجامد و فقط آن را ضعيف ميکند حتي اگر اين مساله نيز رخ دهد به نفع داعش و شاخه تندرو در طالبان است که اساسا با ملامنصور بيعت نکرد و وي را به اين امر متهم کرد که به آمريکاييها و دولت کابل نزديک است.
مساله قطعي اين است که ترور ملا منصور مجددا درگيريها را براي رسيدن به قدرت در طالبان برميانگيزد و اين در حالي است که اين درگيريها کمي آرام شده بود .مسئولان پاکستاني که ملاعمر در خاک آنها و بدون مشورت با آنها ترور شده است مورد اهانت بسياري از سوي همپيمان آمريکايي خود قرار گرفتهاند به ويژه اينکه ملامنصور از برجستهترين مردان آنها و قويترين آنها در افغانستان بود و علاوه بر آن ترور وي به فهرست طولاني از گروهها در خاک پاکستان اضافه ميکند.وي در اين فهرست نام اشخاصي که اسامه بن لادن، رهبر القاعده نيز وجود دارد و چنين اهانتهايي پي، در پي نواز شريف، نخست وزير پاکستان و حزبش را در تنگناي بزرگي قرار ميدهد چرا که بيانيهاي که براي محکوم کردن اين عمليات صادر کرد طبق نگرش بسياري از کارشناسان ضعيف و براي گمراه سازي صورت گرفته بود.
چه بسا زود باشد که در مورد مرحله آتي براي طالبان و آينده و رهبري آن صحبت شود اما روند مذاکرات ميان کابل از يک سو و با طالبان از سوي ديگر چه بسا برجستهترين قربانيان اين ترور باشد.ترور ملا منصور که تقريبا يک سال پس از به قدرت رسيدن وي صورت گرفت بهترين هديه به شاخه داعش در افغانستان به شمار ميآيد و چه بسا در عين حال قدرت را به حاميان ملاعمر بازگرداند. حامياني که ملا منصور اين قدرت و تحرکات را از آنها گرفته بود.داعش چه بسا برنده اصلي اين ترور باشد و ضربه محکمي به تلاشهاي آمريکا براي بستن پرونده افغانستان از طريق دروازه روند مذاکرات شکست خورده، وارد کند.
کشته شدن ملا منصور چه تبعاتي دارد؟
نشريه اينديپندنت در مقالهاي اعلام کرد: کشته شدن ملا اختر منصور در حمله يک پهپاد آمريکايي ضمن آنکه ضربهاي به دوستان وي در نهادهاي امنيتي و نظامي پاکستان است، باعث آغاز دور جديدي از مداخلههاي نظامي آمريکا در افغانستان به رغم وعده اوباما براي پايان دادن به اين جنگ خواهد شد.به گزارش ايسنا، روزنامه اينديپندنت در مقالهاي نوشت:کشته شدن ملا اختر منصور، رهبر طالبان در حمله يک پهپاد آمريکايي، يک ترور بسيار با اهميت و به شکلي خشونت آميز نشان دهنده تغيير و تحولات مربوط به جنگ و آشوب در افغانستان و پاکستان است. تا پيش از اين مناطقي که اغلب معمولا هدف حملات پهپادهاي آمريکايي قرار ميگرفتند مربوط به مناطق قبيله نشين وزيرستان شمالي و جنوبي پاکستان بودند؛ جايي که در آنها اغلب اهداف متعلق به القاعده و شبهنظاميان خارجي هدف حملات هوايي آمريکا قرار ميگرفتند.
اما اين بار حمله پهپادي آمريکا در بلوچستان جايي که گمان برده ميشود مقر شوراي کويته حاکم بر طالبان در آن قرار دارد رخ داد و هدف آن نيز ارشدترين عضو طالبان بود .از طرف ديگر گفته شده که ملااختر منصور مورد حمايت سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و نهادهاي امنيتي محرمانه اين کشور بوده و به عنوان کانديداي اين نهادها براي رهبري اين گروه و جانشيني ملاعمر، سرکرده قبلي طالبان در جريان نزاع طالبان بر سر قدرت مطرح بوده است. همچنين گفته شده که نفوذ ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان بر طالبان بوده که سبب شده اشرف غني، رئيس جمهوري افغانستان از سياست حامد کرزي، رئيس جمهوري قبل از وي در زمينه دشمني با اسلام آباد دست بردارد.رئيس جمهوري افغانستان به هنگام تصدي قدرت پيش از آنکه با رهبران سياسي پاکستان ديدار کند به ديدار رهبران ارتش و سازمان اطلاعات اين کشور رفت.
اين اميد وجود داشت افرادي که در پاکستان نفوذ واقعي بر شبه نظاميان طالبان دارند بتوانند آنها را به پاي ميز مذاکره بياورند اما چنين اتفاقي نيفتاد؛ به جاي آن افغانستان شاهد افزايش سطح بمب گذاريها و حملات مسلحانه در اين کشور از جمله در شهر کابل، پايتخت بود.اخيرا اشرف غني در چرخشي 180 درجهاي از اسلام آباد خواست با عناصر طالبان افغانستان که تقريبا آزادانه در خاک پاکستان رفت و آمد دارند برخورد کند.موضع پاکستان اين بوده که طالبان بايد وارد فرآيند صلح در افغانستان شود و اقدامات تنبيهي عليه اين گروه تنها باعث زيرزميني شدن فعاليتهايشان ميشود. اسلام آباد همچنين آمريکاييها را متقاعد کرد اين رويهاي است که بايد در پيش گرفت و در نتيجه آن، در سالهاي اخير به ندرت حملات پهپادي آمريکا عليه رهبران طالبان افغانستان اتفاق افتاد.
آنچه که ظاهرا اين روند را تغيير داد نزديکي فزاينده ملامنصور به القاعده بود؛ گروهي که اکنون در حال تثبيت مجدد جايگاهش در افغانستان بوده و به دنبال پيوستن به طالبان و داعش در به راه انداختن حملات است. اين نزديکي موجب شد که ايمن الظواهري، سرکرده القاعده به ملااختر منصور اظهار وفاداري کرده و در مقابل نيز سرکرده طالبان وعده همکاري با القاعده را داد. افزايش سطح خشونت در افغانستان و ورود عوامل القاعده و داعش به ميدان جنگ در اين کشور به اين معني بوده که باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا بسيار بعيد است بتواند شمار سربازان آمريکايي در افغانستان را کاهش دهد.
اين در حالي است که دولت وي براي چنين کاري در سال جاري ميلادي برنامه ريزي کرده بود. اين احساس فزاينده در دولت آمريکا به وجود آمده که بايد اقداماتي تعيين کننده براي افغانستان در پيش گرفته شود .آمريکاييها به اين نتيجه رسيدند که ملااختر منصور و حلقه نزديک به وي نه تنها قرار نيست به مذاکرات صلح کمک کنند بلکه به جاي آن تبديل به مانعي براي اين مذاکرات شدهاند. براساس گزارشها در واشنگتن، باراک اوباما خود شخصا اجازه به حمله براي ترور ملامنصور را داده است.
جان کري، وزير خارجه آمريکا گفت: ما از مدتها پيش گفتهايم که ملامنصور تهديدي قريب الوقوع را متوجه ما و غيرنظاميان افغان ميکند. اين حمله پيام واضحي به جهان ميدهد که ما به همکاري با شرکاي افغاني خود ادامه خواهيم داد.به نظر ميرسد که سازمان اطلاعات افغانستان موسوم به اداره ملي امنيت افغانستان قبل از اطلاع يافتن پاکستانيها، جزئيات مربوط به کشته شدن ملامنصور را داشته است. وزير امور خارجه آمريکا از گفتن اينکه آيا اسلام آباد قبل از وقوع اين حمله از آن مطلع شده يا نه خودداري کرد. او با نواز شريف، نخست وزير پاکستان گفتوگو داشت اما اين گفتوگو بعد از وقوع حمله هوايي عليه ملا منصور صورت گرفت.
همچنين پنتاگون نيز عنوان کرد ملامنصور تبديل به مانعي براي صلح و آشتي ميان دولت افغانستان و طالبان شده بود و از زمان مرگ ملاعمر و جانشيني ملامنصور در رهبري طالبان، اين گروه دست به حملات بسياري زده که باعث کشته شدن دهها هزار غيرنظامي و نيروي امنيتي افغان و همچنين پرسنل نظامي ائتلاف و آمريکا شدهاند.با اين حال کشته شدن ملامنصور ميتواند باعث تقويت اشرف غني، رئيس جمهوري افغانستان که در ماههاي اخير شديدا از بابت افزايش درگيريها و گشاده رويي به سمت اسلام آباد مورد انتقاد قرار داشت ،شود. اين حادثه همچنين ضربهاي به دوستان ملامنصور در تشکيلات امنيتي و نظامي پاکستان بوده و سبب آغاز يک جنگ قدرت ديگر در ميان رهبران طالبان خواهد شد.آمريکا نيز همزمان وارد يک سياست تهاجميتر در افغانستان شده است؛ جنگي که باراک اوباما وعده پايان دادن به آن را داده بود.
اولويتهاي اصلي جانشين سرکرده طالبان چيست؟
ملااختر محمد منصور که در پي حملات پهپادي آمريکا کشته شد، در سالي که علنا رهبري جنبش طالبان افغانستان را برعهده داشت ثابت کرد که يک بازيگر سياسي تمام و کمال است.شبکه سي ان ان در گزارشي مينويسد،ملا اختر محمد منصور پس از تصرف قدرت در يک نشست محرمانه، به تحکيم سلطهاش بر طالبان، منحرف کردن تلاشهاي براي زير سوال بردن قدرت و اختياراتش، از بين بردن يا همکاري با مخالفان، تجديد استراتژي جنگي طالبان و ناديده گرفتن تمامي اقدامات براي هدايت طالبان به سوي مذاکرات صلح آميز ادامه داد.
ملامنصور براي دستيابي به تمامي اين اهداف از مجموعه غني از راهکارها کمک گرفت.اين راهکارها شامل تقسيم پول و مشاغل در دولت سايه، شيرين زباني براي اعضاي ناراضي، رشوه دادن به روحانيون طالبان براي اعلام اظهارات مورد علاقه او و وقت کشي در زمانهايي که يک مساله مشکل ساز پديدار ميشد، بود.اگر جنبش طالبان در دوره رهبري ملا منصور برخي دو دستگيها را تجربه کرد اما اگر زد و بندهاي سياسي او نبود ممکن بود شرايط از اين هم بدتر شود.
چالشهاي سرکرده جديد
جانشين ملا منصور به عنوان سرکرده طالبان همه چالشهايي که او با آن مواجه بود را به ارث خواهد برد اما بعيد است که به اندازه منصور از نظر سياسي زرنگ باشد و برتريهاي منصور به عنوان رهبر طالبان و دسترسي راحت به پول نقد را نخواهد داشت.سرکرده جنبش طالبان افغانستان بودن بايد يکي از دلهره آورترين شغلها در جهان باشد. نخستين مسالهاي که سرکرده جديد طالبان بايد انجام دهد، متقاعد کردن باقي اعضاي اين گروه در خصوص مشروعيتش است.
او بايد نشان دهد که يک نامزد با ارزش و يک "مجاهد" خوب است و براساس شريعتي که طالبان قبول دارد انتخاب شده است.اگر او بتواند تمامي اين کارها را انجام دهد آن وقت ميتواند اطاعت بيچون و چرا را ادعا کند که امتياز سرکردگان جنبش طالبان محسوب ميشود. ملامنصور کمي پس از آنکه رهبري طالبان را به عهده گرفت، يک کميته فرهنگي را به وجود آورد که زندگينامهاش را با هدف تاکيد بر صلاحيتها و شرايط رهبرياش منتشر کرد.اگر طالبان گرفتار زد و بندهاي سياسي داخلي حول محور جانشين رهبري شود، زمان زيادي طول خواهد کشيد تا اين گروه شبه نظامي مشروعيت دوباره بگيرد .
مديريت پاکستان
بزرگترين چالش خارجي براي رهبر جديد طالبان مديريت روابط با پاکستان خواهد بود.رهبران طالبان اين فرضيه را دنبال ميکنند که بايد به گونهاي رفتار کنند که مقامات پاکستان آنها را تحمل کنند تا آنها بتوانند از پاکستان به عنوان پايگاهي براي فعاليتهاي شبه نظاميشان در افغانستان استفاده کنند. طالبان افغانستان هميشه اعتقاد داشته تا زماني که از فعاليتهاي نظامي در خاک پاکستان اجتناب کند، امکان حضور و پناه گرفتن در اين کشور را خواهد داشت .در شش ماه گذشته مقامات پاکستان به طالبان گفتهاند که قوانين تغيير کرده است. طالبان بايد با دولت کابل مذاکره کند در غير اين صورت با پيامدهاي نامشخص آن مواجه خواهند شد.
ملا منصور تا آخرين نفس سرسختانه در مقابل اين فشار مقاومت کرد و به مقامات طالبان اجازه شرکت در مذاکرات را نداد اما برخي بهانه و تاکتيکهاي وقت کشي را براي اين مساله به کار گرفت.سرکرده جديد طالبان بايد ميزان جديت پاکستان در خصوص حضور طالبان بر سر ميز مذاکره را مجددا ارزيابي و استنباط کند که اگر به رويکرد ملا منصور در خصوص دور ماندن از مذاکرات صلح به ميانجيگري پاکستان ادامه دهد آيا حقيقتا با پيامدهايي مواجه خواهد شد يا خير.
بازاريابي براي طالبان
سرکرده جديد طالبان بايد درباره نحوه رسيدگي به شبکههاي افراطي بينالمللي به ويژه القاعده و داعش که هر دو در افغانستان و پاکستان فعال هستند، تصميماتي اتخاذ کند.منصور نيز همانند بسياري ديگر در خاورميانه، داعش را هم يک تهديد و هم يک فرصت ميديد. داعش تلاش کرده تا امتياز انحصاري طالبان در خصوص رهبري اقدامات شبه نظامي در افغانستان را به چالش بکشد. ملامنصور با صدور دستور به طالبان براي انجام عمليات نظامي تمام عيار عليه داعش ثابت کرد که در عقب راندن آنها دست به هر کاري ميزند و ميتواند به شدت ظالم باشد. موضع تندرويانه طالبان عليه داعش به آنها کمک کرد تا سر صحبت را با ديگر کشورهاي منطقه باز کنند. به هر حال داعش اکنون نسبت به سال گذشته در افغانستان ضعيفتر به نظر ميرسد.
در نتيجه رهبر جديد طالبان بايد به دنبال راههاي جديد بازاريابي براي طالبان به عنوان يک نيروي بالقوه ضد داعش که ارزش حمايت را دارد، باشد. اما با وجود القاعده، رهبر جديد طالبان با مشکل ديگري نيز مواجه است.ملا منصور با قبول دعوت بيعت از سوي ايمن الظواهري و القاعده، خود و جنبشش را در معرض خطري قرار داد که نشان ميدهد نخستين درس از دوران حملات تروريستي 11 سپتامبر سال 2001 ميلادي را نگرفته است؛ بدان معنا که ميزباني گروههاي تروريستي بينالمللي که عليه آمريکا نقشه ميکشند ميتواند مجازات شديدي داشته باشد.سرکرده جديد طالبان تلاش خواهد کرد تا شهرت طالبان را به عنوان يک گروه شبه نظامي غيرقابل انعطاف حفظ کند. براي رسيدن به اين هدف ائتلاف طالبان با القاعده مفيد خواهد بود. علاوه بر اين رهبر جديد طالبان نسبت به تغيير پايگاه اين گروه بسيار محتاط خواهد بود چرا که اکنون بسياري نسبت به حضور و نقش شبه نظاميان خارجي طالبان حساس هستند .
فرار از پهپادها
قطعا رهبر جديد طالبان تلاش خواهد کرد از حملات هوايي آمريکا در پاکستان که جان ملا منصور را گرفت، سردرآورد. آيا اين يک حمله استثنايي بوده يا آمريکاييها تصميم گرفتند تا رهبري طالبان را در پاکستان دنبال کنند؟درک اين مساله موضوع مرگ و زندگي براي جانشين ملا منصور است. او مجبور خواهد شد تا جايي که براي او امن است فعاليت کند و از پهپادها دور بماند .
متاسفانه، احتمالا آخرين مساله در روابط منطقهاي که سرکرده جديد طالبان به آن فکر خواهد کرد، نحوه رسيدگي به درخواستهاي گروه چهار جانبه صلح افغانستان متشکل از آمريکا، چين، پاکستان و افغانستان براي مشارکت طالبان در اين مذاکرات صلح خواهد بود.
در زمان رهبري ملا منصور، طالبان با اين روند به عنوان يک بازي ديپلماتيکي برخورد ميکرد. اين گروه ضمن اجتناب از شرکت در مذاکرات صلح سعي ميکرد خود را خوب نشان دهد و از تحريک غير ضروري قدرتها جلوگيري کنند.ملامنصور قصد داشت اقدامات شبه نظامي را ادامه دهد و روياي ايجاد مجدد "امارات اسلامي" توسط نيروي سلاح و جنگ فرسايشي را دنبال کند.کشتن ملا منصور بزرگترين و آشکارترين نشانهاي بوده که تاکنون طالبان دريافت کرده که نشان ميدهد جاه طلبيهاي نظامي ملامنصور بيش از حد بزرگ بوده است.
از طرفي،اين احتمال وجود دارد که با کشته شدن ملا اختر منصور جريان طالبان تضعيف و تقسيم شده و گروه تروريستي داعش جايگزين طالبان شود.به گزارش فارس به نقل از پايگاه اينترنتي بصيرت،ادعاي مقامات امريکايي و سپس مقامات امنيتي افغانستان مبني بر کشته شدن ملا اختر منصور، با وجود تکذيب پاکستان و طالبان، توسط يکي از فرماندهان ارشد شبه نظاميان طالب تاييد شد. البته گروه طالبان واکنش خاصي نشان نداده و مولوي مجاهد سخنگوي طالبان، خبر کشته شدن ملا اختر را پيش از اين رد کرده بود، اما به نظر مي رسد کشته شدن سرکرده طالبان افغانستان نزديک به واقعيت باشد؛ به ويژه که شبکه هاي اجتماعي تصويري از جسد رهبر طالبان را منتشر کردند و وزارت دفاع آمريکا با انتشار بيانيه اي اعلام کرد اختر منصور در يک حمله هواپيماهاي بدون سرنشين نظاميان اين کشور در منطقه اي دور افتاده نزديک مرز پاکستان و افغانستان کشته شده، است. عبدالله عبدالله رئيس اجرائي دولت افغانستان نيز اعلام کرد،ملا اختر منصور در خاک پاکستان هدف حمله قرار گرفته است.
عبدالجبار قهرمان معاون وزارت دفاع افغانستان نيز بر اين نظر پافشاري مي کند که کشته شدن «اسامه بن لادن» رهبر گروه طالبان و کشته شدن ملا اختر منصور در خاک پاکستان بيانگر و اثبات کننده اين موضوع است که پاکستان در عقبه تمامي برنامههاي تروريستي در منطقه قرار دارد. وي همکاري پاکستان با گروههاي تروريستي را براي مقامهاي افغانستاني، سازمانهاي بينالمللي و کشورهاي خارجي ثابت شده مي داند.
در اين ميان اين احتمال هم وجود دارد که ملا اختر منصور در درگيري سال گذشته در منزل «عبدالله سرحدي» يکي از اعضاي ارشد طالبان کشته شده باشد و تاکنون مرگ او پنهان نگه داشته شده است، همچنان که مرگ ملاعمر را بيش از دو سال پنهان نگه داشتند، مرگ ملا منصور را نيز مخفي کردند تا بازيگران ذينفع بتوانند دوباره طالبان را سازماندهي کرده و از طريق گفتگو در ساختار قدرت کابل سهيم سازند، اما دستگاه هاي اطلاعاتي آمريکا پس از اطلاع از مرگ ملا اختر منصور، براي نمايش قدرت، حملات پهپادي خود را برجسته مي کنند.
در همين زمينه «حافظ حمدالله» سناتور و يکي از رهبران ارشد «جمعيت علماي اسلام» پاکستان در گفتگو با رسانه هاي اين کشور اعلام کرد: «ملا اختر منصور» رهبر طالبان 10 ماه پيش کشته شده است. ماجراي کشته شدن وي بدست نيروهاي آمريکايي در حمله هواپيماي بدون سرنشين کذب است.فارغ از همه مطالب فوق، مرگ سرکرده طالبان ، پيامدهايي بر طالبان و افغانستان خواهد داشت و اين احتمال وجود دارد که با کشته شدن ملا اختر منصور جريان طالبان تضعيف و تقسيم شده و گروه تروريستي داعش جايگزين طالبان شود.قدر مسلم، کشته شدن سرکردگان گروه هاي ترورييستي نظير بن لادن، ملا عمر، ملا اختر منصور و ...، نيز در بهبود وضعيت امنيتي افغانستان تاثير چنداني نخواهد داشت.
واقعيت اين است که آمريکا و متحدان غربي و برخي کشورهاي منطقه اي به شرطي به دنبال امنيت افغانستان هستند که منافع و مصلحت هاي سياسي آنان برآورده شود و به نوعي افغانستان، تحت نفوذ آنان باشد. در واقع استراتژي متفاوت و متعارض بازيگران و عدم صداقت امريکا در مبارزه با طالبان، مماشات دولت کابل و زياده خواهي پاکستاني ها، موجب شده است تا گروههايي همانند طالبان به دنبال بازخيزي بوده و در نتيجه امنيت و ثبات افغانستان به متغيرهاي بيروني و سپس دروني وابسته باشد.
بدون حمايت هاي پنهان و آشکار برخي از بازيگران موثر از گروه هاي تروريستي و خرابکار، تداوم بقا و خيزش گروههاي شورشي امکان پذير نيست. البته دولت اشرف غني و حتي دولت حامد کرزي، به دليل نوعي همدلي با طالبان، سياست مدارا و مصالحه را با طالبان در پيش گرفتند که همين امر نيز طالبان ها را به نوعي مشروعيت داده است و اکنون وضعيت بجايي رسيده است که بيشتر جريان هاي سياسي نيز تنها راه صلح و امنيت در افغانستان را مذاکره سياسي با طالبان عنوان مي کنند. در حالي که در صورت صلح با طالبان، گروه هاي تروريستي ديگر با اسامي نظير داعش و شبکه حقاني جايگزين آن ها خواهند شد و اين به دليل حضور امريکا و غرب در افغانستان است.
پيامدهاي مرگ ملا اختر منصور
1- افزايش اختلافات بر سر رهبري طالبان: بعد از اعلام رسمي مرگ ملا اختر، دوباره اختلاف بر سر رهبري طالبان و افزايش درگيري هاي درون گروهي افزايش يافت. با اعلام مرگ ملا منصور، ادعاي رهبري از سوي ملارسول، ملايعقوب و عبدالمنان از يک سو و شبکه حقاني و ... از سوي ديگر تشديد شد.
2- چنددستگي و انشعاب مجدد در گروه طالبان: با کشته شدن ملا منصور احتمال انشعاب دوباره در درون طالبان قابل پيش بيني است، به ويژه که طرفداران ملا رسول، ملااختر را عامل آي.اس.آي (سرويس جاسوسي پاکستان)، دانسته و رهبري وي را قبول نداشتند. با انشقاق و دودستگي طالبان، زمينه براي فعاليت گروه هاي رقيب همچون داعش که به تازگي وارد افغانستان شده اند، فراهم خواهد شد.
3-تعليق مذاکرات صلح با طالبان و تداوم بحران ناامني در افغانستان: همزمان با نهايي شدن توافق نامه صلح بين دولت کابل و حزب اسلامي حکمتيار، اعلام کشته شدن ملااختر منصور بار ديگر روند مذاکرات با طالبان را با دشواري و پيچيدگي روبرو مي سازد. طولاني شدن يا تعليق مذاکرات صلح با طالبان نيز، تامين امنيت و ثبات را پيچيده تر خواهد کرد.
4-تقويت و قدرتگيري داعش در افغانستان: درگيري طالبان با طالبان و همچنين طالبان با داعش طي ماههاي گذشته، موجب تضعيف طالبان افغان شده است و با اعلام کشته شدن ملا منصور، زمينه تقويت و قدرتيابي داعش افزايش خواهد يافت و اين احتمال که داعش از بدنه طالبان شاخه ملااختر منصور يارگيري کند، بسيار زياد است، به ويژه که چند دستگي در طالبان محتمل ميباشد.
در پايان بايد گفت به نظر مي رسد امريکا براي ادامه اشغال افغانستان، به گروه هاي تروريستي از جمله داعش نيازمند است و با اعلام مرگ ملا اختر منصور، امريکا مدعي حذف طالبان خواهد شد. همچنان که پس از عمليات عليه بنلادن در ابيت آباد پاکستان، مدعي حذف القاعده از افغانستان شده بود. آن چه مسلم است اين که انعقاد قرارداد امنيتي کابل _ واشنگتن، نه تنها به ثبات و امنيت افغانستان کمک نکرده است، بلکه سياستهاي مبهم و چندگانه غربي ها در افغانستان همچنان تداوم داشته و به نظر مي رسد کشورهاي غربي و برخي کشورهاي منطقه، براي رسيدن به مقاصد شوم خود، به دنبال تقويت افراط گرايان تکفيري بوده و بيش از گذشته ميخواهند گروههاي تروريستي را حمايت و تقويت کنند. ادامه دارد...
ش.د9500637