تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۹۳۱۶۱
گفت‌و‌گو با سيد‌عيسي حسینی‌مزاري، مديرمسئول خبرگزاري صداي افغان

تركيب مذاكرات صلح افغانستان بايد تغيير كند

اشاره: با كشته شدن «ملا اختر منصور»، طالبان افغانستان نيز وارد مراحل پيچيده‌‌اي شده كه مي‌تواند روند مذاكرات صلح با دولت كابل را تحت تأثير قرار دهد. علاوه‌بر بروز شكاف‌هاي درون‌گروهي، قرار گرفتن عناصر تندرو در رأس اين گروه نيز آينده طالبان را در هاله‌اي از ابهام قرار داده است. همزمان با تلاش‌هاي بين‌المللي و نهايي شدن توافقنامه صلح بين دولت كابل و حزب اسلامي حكمتيار، كشته شدن ملااختر منصور، رهبر سابق طالبان بار ديگر روند مذاكرات صلح با طالبان را با دشواري روبه‌رو ساخته است. با مخالفت «هيبت‌الله آخوندزاده» رهبر جديد طالبان براي پيوستن به مذاكرات صلح افغانستان، به نظر مي‌رسد، تعليق مذاكرات صلح با طالبان تأمين امنيت و ثبات را پيچيده‌تر خواهد كرد. حجت‌الاسلام سيد‌عيسي حسيني مزاري، مدير مسئول خبرگزاري صداي افغان مي‌گويد: «حملات طالبان نشان مي‌دهد كه اين گروه عزمي جدي براي مذاكرات صلح ندارد و در شرايط فعلي هم به نظر نمي‌رسد اين گروه دست از جنگ و مقابله با دولت افغانستان بردارد، چراكه پشت پرده دست‌هاي ديگري قرار دارد كه مانع از محقق شدن صلح در افغانستان مي‌شود و از طالبان براي تأمين منافع خودشان عليه مردم و دولت افغانستان سوء‌استفاده مي‌كند». به گفته مزاري تأسيس پايگاه نظامي توسط امريكايي‌ها در خاك افغانستان نشان مي‌دهد كه امريكايي‌ها تصميم به خروج از اين كشور نداشته و برنامه طولاني مدتي براي حضور در افغانستان دارند. براي بررسي تحولات افغانستان با مزاري به گفت‌و‌گو نشستيم. او از سال ۱۳۵۷ در مبارزات سياسي بوده و از سال ۱۳۶۱ وارد مبارزات جهادي عليه نيروهاي شوروي شده است. مزاري از سال ۱۳۷۰ تشكيلاتي را با نام فعاليت‌هاي فرهنگي تبيان و سال ۱۳۷۱ هفته‌نامه فرياد عاشورا را تأسيس كرد كه در ۱۵ كشور خارجي هم توزيع مي‌شد. او در سال 1380 خبرگزاري صداي افغان را كه اولين خبرگزاري خصوصي در افغانستان است تأسيس كرد و اكنون رياست آن را بر عهده دارد. روزنامه انصاف نيز كه يكي از معتبرترين روزنامه‌هاي افغانستان است به صاحب امتيازی و مديرمسئولي مزاري چاپ مي‌شود و علاوه بر همه اينها او نماينده تام‌الاختيار آيت‌الله مكارم شيرازي در كل افغانستان است.
پایگاه بصیرت / روح‌الله صالحی
(روزنامه جوان - 1395/04/01 - شماره 4842 - صفحه 9)

* الان بحثي كه پس از كشته شدن ملا اختر منصور، رهبر سابق طالبان مطرح است بحث چشم‌انداز مذاكرات صلح افغانستان است. برخي معتقدند با مرگ منصور روند مذاكرات صلح افغانستان دچار وقفه خواهد شد و از آنجا كه رهبر جديد طالبان هم در يك پيام صوتي از هرگونه سهم گرفتن در روند صلح امتناع و تأكيد كرد كه طالبان هيچ‌گاه سر تعظيم فرود نمي‌آورد و با مذاكرات صلح موافقت نمي‌كند به همين منظور آينده مذاكرات صلح در هاله‌اي از ابهام قرار گرفته است. با روي كار آمدن رهبر جديد طالبان، شما چشم‌انداز مذاكرات صلح را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ با مرگ ملااختر منصور آيا طالبان به سمت مقابله و رويارويي جدي با دولت مركزي پيش خواهد رفت يا روند صلح را در پيش خواهد گرفت؟

** مدت زماني كه از مذاكرات صلح افغانستان با طالبان مي‌گذرد چه در زمان ملاعمر و چه در زمان ملا‌منصور ما هنوز علائمي از تصميم‌ طالبان براي صلح مشاهده نكرده‌ايم. اگرچه دولت افغانستان همواره به دنبال اين بوده كه صلح ايجاد شود و گفته كه طالبان دست از اقدام مسلحانه برداشته و به پاي ميز مذاكره بيايد و در امور سياسي افغانستان مشاركت داشته باشد اما در مواقع مختلف ديديم كه به جاي مذاكره حملات طالبان در ابعاد مختلف شديدتر شده است. زماني كه مذاكرات صلح در جريان بوده، عمليات طالبان با شدت تمام انجام گرفته است و اين مسئله نشان مي‌دهد كه عزم جدي براي صلح از طرف طالبان وجود ندارد. به نظر من، در شرايط فعلي هم به نظر نمي‌رسد اين گروه از جنگ و مقابله با دولت افغانستان دست بردارد.

اكثر صاحب‌نظران در منطقه و افغانستان معتقدند طالبان يك گروه مشخص و مستقل نيست كه به فكر منافع ملي و حفظ تماميت ارضي افغانستان و به دنبال آينده كشور باشد و براي دستيابي به اين آينده از روند صلح استفاده ‌كند بلكه پشت پرده دست‌هاي ديگري قرار دارد كه مانع از محقق شدن صلح مي‌شود و از طالبان بر اساس منافع خودشان عليه مردم و دولت افغانستان سوء استفاده مي‌كند.

* منظورتان از دست‌هاي پشت پرده كيست؟ پاكستان است؟

** بله، در پشت قضاياي جنگ در داخل افغانستان، پاكستان قرار دارد و از گذشته اين موضوع آشكار بوده است و دولت افغانستان و جامعه بين‌المللي هم اين مسئله را مي‌دانند. گروه‌ها و جريانات مختلف افغانستان اين مسئله را كاملاً درك مي‌كنند كه طرف اصلي جنگ افغانستان، پاكستان است و با اينكه پاكستان بارها اعلام كرده كه در جنگ افغانستان دخالت ندارد و نسبت به طالبان تسلطي ندارد اما مرگ ملا اختر منصور در داخل خاك پاكستان آن هم با داشتن پاسپورت پاكستاني كاملاً مشخص مي‌كند كه به هر حال طالبان در درون خاك پاكستان آزادانه فعاليت دارند و قطعاً مورد حمايت سرويس امنيتي پاكستان «آي‌اس‌آي» هستند و باز هم در راستاي جهت‌دهي طالبان اقدام خواهند كرد.

* با انتخاب رهبر جديد طالبان بار ديگر خبرهايي مبني بر اختلاف و انشقاق در بدنه اين گروه به گوش مي‌رسد و عده‌اي مي‌گويند كه مرگ منصور ضربه بزرگي به طالبان بود و سبب تضعيف اين گروه خواهد شد. همچنان كه «ملامحمد رسول» رهبر شاخه انشعابي طالبان مخالفت خود را با انتخاب هيبت‌الله آخوندزاده اعلام كرده و گفته كه او محبوبيت و مقبوليتي در بين مردم افغانستان ندارد. از طرفي، شاخه‌اي از اعضاي طالبان تحت فرمان «ملا يعقوب» فرزند ملا محمد عمر هستند و اختلافاتي بين اين گروه‌ها وجود دارد. به نظرتان با مرگ ملا منصور اختلافات در بدنه طالبان تشديد خواهد شد يا اين گروه مثل سابق متحد مي‌شود؟

** بستگي دارد كه طالبان چه مقدار براي اهداف خارجي مطلوب باشد و به چه ميزان مورد استفاده آنها قرار گيرد. اگر پاكستان و ساير كشورهايي كه در مسائل افغانستان نقش دارند احساس كنند مي‌توانند از طالبان استفاده كنند سعي خواهند كرد به نحوي بازدهي اين گروه را افزايش دهند و آن را حمايت كنند و در ابعاد مختلف روي چارچوب‌هاي سياسي و نظامي طالبان كار صورت گيرد و در داخل افغانستان فعال نگه داشته شود. اما اگر اين احساس در آنها به وجود بيايد كه از طريق طالبان نمي‌توانند به اهدافشان برسند، ممكن است در راستاي تضعيف اين جريان گام بردارند و از طرفي، احتمالاً در جهت تقويت گروه تروريستي داعش فعاليتی جدي را شروع خواهند كرد و حتي از نام طالبان براي ايجاد پوشش جهت فعال ساختن داعش استفاده كنند.

* خيلي‌ها مي‌گويند ملا منصور وابسته به پاكستان بود و دستورات اسلام‌آباد را اجرا مي‌كرد. حتي برخي معتقدند كه عدم حضور منصور در مذاكرات صلح نيز بنا به دستور پاكستان انجام شده است. اين فرض تا چه حد درست است؟ نسبت رهبر جديد طالبان با پاكستان چطور خواهد بود. آيا او نيز همچون ملامنصور گوش به فرمان پاكستان خواهد بود يا مستقل از حامي خود عمل خواهد كرد؟

** از زماني كه حكومت طالبان در افغانستان سرنگون شد صحبت‌هايي در اين زمينه وجود داشت و برخي معتقد بودند كه «ملا محمد عمر» رهبر سابق طالبان در داخل خاك افغانستان فعاليت مي‌كند و وابسته به پاكستان نيست و گروه‌هاي ديگري از بدنه طالبان جدا شده‌اند و آنها هستند كه از سوي پاكستان حمايت مي‌شوند. اما در ادامه ديديم كه اين موضوع هم صحت ندارد چراكه گزارش‌ها و اخبار منتشر شده نشان مي‌دهد كه خود ملاعمر در داخل پاكستان بوده و در آنجا حضور داشته است.

به هر حال، در شرايط موجود اگرچه چنين برداشت‌هايي وجود دارد اما به نظر من بعيد است در داخل افغانستان گروهي كه عمليات‌هاي تروريستي گسترده‌اي را انجام مي‌دهد بتواند مستقل از كشورهاي خارجي عمل كند. باتوجه به عمليات گسترده تروريستي كه در شهرهاي مختلف افغانستان و با صرف هزينه‌هاي زياد انجام مي‌شود اين ديدگاه را تضعيف مي‌كند كه طالبان مستقل باشد تا بتواند جنگ‌هاي گسترده‌اي را سازمان دهد و عمليات تروريستي را در داخل شهرها هدايت و رهبري كند.

* در ماه‌هاي اخير مقامات دولت افغانستان گفته‌اند روسيه، ايران و هند نيز بايد به روند مذاكرات چهارجانبه صلح اضافه شوند. با توجه به تحولات جديد، چشم‌انداز تغيير تركيب مذاكرات صلح چقدر است؟ آيا دولت افغانستان هم با تغيير تركيب مذاكرات صلح موافق است؟

** ديد ما از گذشته همين مطلب بود و زماني كه بحث حضور قطر و تركيه مطرح بود در مصاحبه‌هاي مختلفي گفتيم كه حضور كشورهايي مثل ايران در روند مذاكرات صلح خيلي مؤثر است و افغانستان به جاي تركيه و قطر كه نمي‌توانند نقش اثرگذاري داشته باشند ايران را جايگزين كند. طبيعي است كه در منطقه در مرحله اول ايران از جايگاه بسيار بالا و تأثيرگذاري برخوردار است. از طرفي، هند هم در مسائل داخلي افغانستان نقش مهمي ايفا مي‌كند و در مباحث سياسي و در عرصه‌هاي اقتصادي و مسائل فرهنگي افغانستان نقش بسزايي دارد. از سوي ديگر، جاي شكي نيست كه روسيه هم در منطقه از اقتدار بالايي برخوردار است و اگر اين سه كشور در روند مذاكرات صلح افغانستان حضور داشته باشند مطمئناً ما بازدهي بالايي در مذاكرات صلح خواهيم داشت و اگر صلح واقعي هم محقق شود اين صلح زودتر از زماني برقرار خواهد شد كه ما در غياب ايران، روسيه و هند روند صلح را پيگيري كنيم.

* باتوجه به اينكه پاكستان مخالف حضور هند در مذاكرات صلح است در صورت ورود احتمالي هند به چارچوب مذاكرات صلح افغانستان، واكنش پاكستان چه خواهد بود؟

** طبيعي است كه پاكستان به دنبال منافع ملي خودش است اما دولت افغانستان نبايد به خواسته‌هاي پاكستان تن دهد. به نظرم، افغانستان ضمن روند برقراري صلح و ادامه مذاكرات با پاكستان و باتوجه به نقش كشورهايي مثل ايران، هند و روسيه بايد تركيب روند مذاكرات را تغيير دهد و اين مسئله را با جديت و از مجراي بين‌المللي پيگيري كند تا اينكه دولت پاكستان را تحت فشار قرار دهند. اگر دولت پاكستان تحت فشار قرار گيرد و دسترسي‌هايش به مسائل داخلي افغانستان و به گروه‌هاي داخلي افغانستان محدود شود قطعاً كمك زيادي به برقراري صلح زودرس خواهد كرد.

* برخي كارشناسان معتقدند كشته شدن ملامنصور سبب تقويت داعش در افغانستان خواهد شد به خصوص كه جايگاه گروه‌هاي تندرويي مثل «شبكه حقاني» تقويت شده است. شما چقدر اين تحليل را قبول داريد؟ آيا اصلاً طالبان با داعش سنخيتي دارد يا اينكه براي مقابله با دولت مركزي افغانستان اين دو گروه با يكديگر همكاري خواهند داشت؟

** از نگاه فرماندهان نيروهاي داخلي و مسائل فكري بين طالبان و داعش سنخيت زيادي وجود ندارد. روندي كه داعش در افغانستان در پيش گرفته با روندي كه طالبان دارد خيلي متفاوت است. لذا نمي‌توان گفت مرگ ملا منصور به تقويت داعش كمك مي‌كند. از طرف ديگر، من معتقدم گروه‌هاي تروريستي در افغانستان با هر نام و شكلي كه حضور داشته باشند منشأ آنها خارجي است و با پول‌ها و رهبري خارجي‌ها در افغانستان رشد و نمو مي‌كند.

بنابراين، طالبان يا داعش اگر بخواهند در مقابل دولت افغانستان بايستند و با آن مبارزه كنند از نظر ما در يك جبهه قرار دارند. من گمان نمي‌كنم كه داعش در افغانستان بتواند خيلي بدتر از طالبان عمل كند، چراكه هر دو گروه كشتارهاي مشابهي را انجام مي‌دهند. چيزي كه الان واضح است، اينكه داعش با اين تفكري كه دارد در افغانستان نمي‌تواند از جايگاهي برخوردار باشد چون مردم افغانستان به مباني ديني خودشان پايبند هستند اما تفكرات داعش كاملاً برخلاف افكار و عقايد شيعيان و اهل سنت است و از جايگاه بالايي برخوردار نيستند ولي صحبت‌هايي كه در محافل افغانستان مطرح است برخي عمليات‌هايي كه در مناطق افغانستان به نام طالبان انجام مي‌شود، در اصل از طرف داعش انجام مي‌شود. همه اين عمليات از سوي خارجي‌ها و به خصوص پاكستان حمايت مي‌شوند و فرقي به حال روند كار گروه‌هاي تروريستي در داخل افغانستان نخواهد داشت.

* پس از مرگ ملامنصور گزارش‌هايي منتشر شد كه ايران با طالبان مذاكراتي (عليه داعش) داشته است. شما در اين باره اطلاعاتي داريد؟

** اطلاعات زيادي كه طالبان مذاكراتي با ايران و روسيه داشته باشد فقط همان چيزي است كه در رسانه‌ها مطرح شده است و متأسفانه منابع ديگري وجود ندارد كه اين موضوع را تأييد كند. اما ممكن است طالبان براي كاهش وابستگي به پاكستان به دنبال مذاكره با روسيه و ايران باشد ولي منشأ و خاستگاه اصلي طالبان، پاكستان است.

* همانطور كه گفتيد گزارش‌هايي درباره مذاكرات طالبان با روس‌ها نيز منتشر شده است. به جز رويارويي با داعش، منافع روسيه در اين باره چيست؟

** ما گفته‌ايم هر كشوري كه با طالبان عليه داعش مذاكره كند اقدام اشتباهي است، زيرا زماني كه داعشي در افغانستان وجود نداشت طالبان با عنوان تهديد عليه كشورهاي آسياي مركزي مطرح بود و الان هم تهديد است و بايد گفت كه منافع روسيه از طريق مذاكره با طالبان و از طريق كمك كردن به اين گروه در افغانستان تأمين نمي‌شود. در واقع، اگر ايران و روسيه سعي دارند كه در افغانستان تحولي اساسي رخ دهد بايد از دولت اين كشور در مقابل گروه‌هاي تروريستي حمايت كنند و اجازه ندهند كه هيچ يك از گروه‌هاي تروريستي در افغانستان رشد كنند. ارتباط روسيه با طالبان در حقيقت سبب تقويت طالبان مي‌شود و اين گروه در آينده تحت هيچ شرايطي قابل اعتماد براي منطقه و كشورهاي همسايه نخواهد بود.

* باتوجه به ظهور داعش در افغانستان و رويارويي طالبان با داعش، ارتباط عربستان با طالبان چه وضعيتي دارد؟

** اگر انتخاب نهايي عربستان، داعش باشد چنانچه در عراق و سوريه اين انتخاب وجود دارد قطعاً رابطه عربستان با طالبان نيز تضعيف خواهد شد اما از آنجايي كه داعش در افغانستان نمي‌تواند در آينده از جايگاهي برخوردار باشد برخلاف آن جايگاهي كه در سوريه و عراق از آن برخوردار است عربستاني‌ها هم محتاط عمل مي‌كنند و سعي نمي‌كنند به طور كامل طالبان را از دست بدهند و ارتباط خودشان را قطع كنند. به احتمال زياد عربستان با هر چهره و تركيبي چه داعش يا طالبان به افغانستان توجه جدي و عميقي دارد و قطعاً بعد از عراق و سوريه هدف بسيار عمده عربستان، افغانستان خواهد بود و هزينه‌هاي زيادي در افغانستان صرف مي‌كند تا بنياد افغانستان را تخريب و تضعيف كند. عربستان سعودي به دنبال اين است تا دولت افغانستان تضعيف شود و سپس مسائل شيعه و سني را در داخل اين كشور ايجاد و گروه‌هاي تروريستي را تقويت كرده و افغانستان را با آشفتگي مواجه سازد.

* زلماي خليلزاد، سفير پيشين امريكا در افغانستان اخيراً گفته صبر واشنگتن در برابر اسلام‌آباد لبريز شده است. گفته مي‌شود هدف قرار دادن ملا منصور توسط هواپيماهاي امريكايي در خاك پاكستان نيز نوعي فشار بر اسلام‌آباد بوده است تا طالبان را وادار به مذاكره كند. امريكا اخيراً اعلام كرد فروش جنگنده‌هاي اف- 16 به پاكستان را به حالت تعليق درآورده و سرتاج عزيز، مشاور نخست‌وزير پاكستان نيز به وجود اختلافات جدي بين دو كشور اعتراف كرده است. به نظر شما اين اختلافات تا چه حد جدي است؟

** من اختلافات بين پاكستان و امريكا را خيلي جدي نمي‌دانم، چون امريكا از اهرم‌هاي فشار زيادي مي‌تواند عليه پاكستان استفاده كند و از ظرفيت‌هاي زيادي برخوردار است و خيلي راحت مي‌تواند با پاكستان برخورد كند و اجازه ندهد در مسائل داخلي افغانستان دخالت كند. از زمان سقوط طالبان روند همكاري و تعامل پاكستان و امريكا افزايش يافته و هنوز فريادهاي مردم و دولت افغانستان از طرف امريكا در برابر پاكستان پاسخ داده نشده و با بي‌اعتنايي كامل با اين مسئله برخورد كرده است.

درحالي كه امريكا در مقابل دولت و مردم افغانستان متعهد است و پيمان نظامي استراتژيكي در برابر حملات و ناامني عليه افغانستان امضا كرده است اما در عمل مي‌بينيم كه امريكا پس از پيمان امنيتي تاكنون به هيچ يك از تعهدات خودش در قبال افغانستان عمل نكرده است. در اين مدت حملات زيادي از خاك پاكستان به سمت افغانستان انجام شده و تعداد زيادي از غيرنظاميان و نيروهاي پليس كشته شدند و دولت افغانستان هر چقدر فرياد زد امريكا اين فريادها را نشنيد و كوچك‌ترين همكاري با كابل در مقابل اسلام‌آباد انجام نداد.

بايد گفت روند همكاري امريكا و پاكستان ادامه‌دار است و مشكلي بين آنها وجود ندارد و اگر ادعاي امريكايي‌ها صحت داشته باشد بايد وارد عمل شده و پاكستان را ملزم كند گروه‌هاي تروريستي را حمايت نكند و مرزهاي خود را به روي اين گروه‌ها ببندد و در امور داخلي افغانستان دخالت نكند و حتي پاكستان در داخل افغانستان نيز براي مقابله با گروه‌هاي تروريستي همكاري كند اما متأسفانه ما چيز خاصي مشاهده نكرده‌ايم.

* دليل تغيير برنامه زمانبندي خروج امريكايي‌ها از افغانستان چيست؟ در ماه‌هاي اخير تحركات امريكا در افغانستان تشديد شده و نه تنها قصد ندارد نيروهايش در افغانستان را كاهش دهد بلكه به بهانه مقابله با طالبان و داعش صدها نيروي جديد به افغانستان اعزام كرده است. اخيراً ژنرال‌ها و مقامات سابق امريكا به باراك اوباما نامه نوشته‌اند كه نيروهاي امريكايي در افغانستان را به خاطر مسائل امنيتي كاهش ندهد. به نظر شما تحركات جديد امريكا در چه راستايي انجام مي‌شود؟

** امريكا به افغانستان وارد نشده كه از آن خارج شود و در همان ابتدا كه بحث خروج نيروهاي امريكايي و امضاي پيمان امنيتي مطرح بود ما مخالف ادعاي امريكا بوديم و به همه محافل داخلي هم اعلام مي‌كرديم كه امريكا علاقه‌اي به خروج از افغانستان ندارد و اقداماتي كه در داخل افغانستان انجام مي‌دهد از جمله تأسيس پايگاه نظامي نشان مي‌دهد كه امريكايي‌ها تصميم به خروج از اين كشور ندارند و برنامه طولاني مدتي براي حضور در افغانستان دارند. برخي مقامات امريكايي اعلام كرده‌اند كه جنگ در افغانستان حداقل 50 سال ادامه خواهد داشت و به اين معني است كه امريكايي‌ها در فكر حضور دائمي هستند و حتي اعزام نيروهاي جديد امريكايي به افغانستان بعيد نيست.

* شما به عنوان عضو «حزب اسلامي تبيان» آيا براي مقابله با تهديدات داعش با طالبان مذاكراتي داشته‌ايد؟

** خير، ما مذاكراتي با طالبان عليه داعش نداشته‌ايم و صرفاً در راستاي روشن كردن افكار مردم حركت مي‌كنيم. هرچند ما انتقاداتي نسبت به دولت افغانستان داريم اما سعي مي‌كنيم در عرصه‌هاي مختلف مذاكرات صلح و هم مقابله با گروه‌هاي تروريستي از دولت حمايت كنيم.

* منافع ايجاد بندر چابهار كه اخيراً قرارداد همكاري آن بين رؤساي جمهوري ايران، افغانستان و هند امضا شد، براي سه كشور چيست؟

** بيشترين منافع اين قرارداد براي افغانستان است. افغانستان تاكنون تقريباً از نگاه اقتصادي و ارتباط دريايي نيازمند پاكستان بود و يكي از عوامل تسلط پاكستان بر افغانستان نيز همين مسئله بوده است. اگر اين انحصار شكسته شود و مسير افغانستان به دريا از طريق ايران باز شود وابستگي افغانستان به پاكستان كاهش خواهد يافت. چنانچه اين راه هم نزديك و هم ارزان است و از نگاه اقتصادي هم به نفع افغانستان است و از لحاظ سياسي و نظامي هم در آينده به نفع اين كشور تمام خواهد شد. از طرفي، زمينه‌هاي نزديكي افغانستان به ايران را بيش از پيش فراهم مي‌كند. هرچند اين قرارداد اقتصادي است اما پيامدهاي سياسي و نظامي هم دارد و از اين طريق افغانستان از انزوا خارج مي‌شود و در آينده به نفع صلح و ثبات افغانستان خواهد بود.

* بحث تغيير مسير خط برق «توتاپ» كه برق تركمنستان را به پاكستان انتقال مي‌داد و اعتراضاتي را در داخل افغانستان به وجود آورد، چقدر تحت تأثير مسائل قومي است؟

** من فكر نمي‌كنم در اين مورد مسائل قومي خيلي مطرح باشد. اگرچه از سال‌ها پيش به مناطق دوردست نسبت به مناطق مركزي اجحاف‌هايي از سوي همه جناح‌ها و سازمان‌ها صورت گرفته است، اما نمي‌توان گفت كه تغيير مسير خط توتاپ از منطقه «باميان» به سمت «سالنگ» يك حركت قومي باشد. به هر حال، دولت افغانستان مدعي است كه اين موضوع در زمان دولت حامد كرزاي، رئيس‌جمهور سابق افغانستان انجام شده و دولت فعلي فقط آن را ابلاغ كرده است. بنابراين، در همان زمان انتقال خط برقي توتاپ از مسير سالنگ تصويب شده است تا برق از كابل به سمت ساير مناطق انتقال داده شود. برخي معتقدند اين حركت قومي بوده اما به نظر من بحث قومي در اين موضوع مطرح نيست، چنانچه الان باميان و ساير ولايات اطراف با محروميت شديد اقتصادي مواجه هستند و دولت افغانستان بايد به همه اين مسائل توجه كند.

http://javanonline.ir/fa/news/792950

ش.د9500918

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات