تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۹۳۶۵۵

گرفتاري انگليس در باتلاق خروج از اتحاديه

پایگاه بصیرت / دكتر سيد‌نعمت‌الله عبدالرحيم‌زاده

(روزنامه جوان ـ 1395/04/12 ـ شماره 4850 ـ صفحه 6)

نقطه شروع اتحاديه اروپا با معاهده رم در 1957 بود كه در آن موقع به نام جامعه اقتصادي اروپايي يا به صورت غير‌رسمي بازار مشترك اروپايي خوانده مي‌شد و اين معاهده از سال بعد هم اجرايي شد. فرانسه، آلمان غربي، ايتاليا، بلژيك، هلند و لوكزامبورگ شش كشوري بودند كه معاهده رم را امضا كردند و جامعه آنها با معاهده ماستريخت در 1993 به اتحاديه اروپا تغيير نام داد. بريتانيا از ابتدا در آن جامعه اقتصادي حضور نداشت و در 23 ژانويه 1972 حاضر به عضويت در آن شد اما مخالفت‌ها از همان ابتداي كار باعث شد تا حدود سه سال بعد و در 5 ژوئن 1975 همه‌پرسي بر سر جدايي يا ماندن در اين كشور برگزار شود هر چند كه نتيجه آرا بر ماندن بود. همين اشاره كوتاه نشان مي‌دهد كه بريتانيا هم دير به جامعه اروپايي پيوست و هم اينكه پيوستن آن همانند ديگر كشورها و با يك اجماع عمومي نبود. شايد به دليل اين نحو عملكرد بريتانيايي‌ها بود كه ژنرال دوگل با ورود بريتانيا به جامعه اروپايي مخالفت مي‌كرد زيرا او معتقد بود كه بريتانيا نقش اسب ترواي امريكا در اين جامعه را بازي مي‌كند. حالا اين اسب تروا با همه‌پرسي 23 ژوئن رأي به خروج از اتحاديه داده و بايد ديد كه خروج آن چه عواقبي براي بريتانيا و اتحاديه اروپا دارد و در نتيجه، سود و زيان آن به نفع كدام طرف خواهد بود.

آشوب در داخل

هواداران دو‌آتشه خروج آنقدر از نتيجه همه‌پرسي 23 ژوئن به وجد آمده بودند كه خواستار ناميدن اين روز به عنوان روز استقلال بودند. اين وجه و شادي در حالي بود كه روز بعد از همه‌پرسي آشوب سياسي در همان ساعات اوليه بعد از معلوم شدن نتيجه همه‌پرسي آشكار شد. ديويد كامرون در مقابل خبرنگاران حاضر شد تا كنارگيري خود را از مقام نخست‌وزيري كشور اعلام كند و از حزب حاكم محافظه‌كار بخواهد چون به دليل مخالفت با خروج نمي‌تواند ناخداي كشتي باشد كه به سوي خروج از اتحاديه حركت مي‌كند تا چهار ماه بعد جانشيني براي او تعيين كند. سران حزب كارگر كه از اول با رهبري جرمي كوربين دلخوشي نداشتند، فرصت را غنيمت شمردند و با بهانه كم‌كاري او در برابر رأي خروج دنبال كنار زدن او از رهبري حزب شدند. نيكولا استرجن، وزير اول اسكاتلند و رهبر حزب ملي‌، از نتيجه 23 ژوئن بهره‌برداري مي‌كند تا دوباره موضوع همه‌پرسي جدايي اسكاتلند از بريتانيا را بعد از دو سال زنده كند. او بر رأي مردم اسكاتلند در 23 ژوئن تأكيد مي‌كند كه 62 درصد موافق ماندن در برابر 38 درصد خروج از اتحاديه بود. به همين جهت هم بود كه او چند روز بعد به بروكسل، پايتخت بلژيك و مركز اتحاديه اروپا رفت تا با رهبران اتحاديه مذاكره كند و البته بايد گفت استقبال قابل‌توجهي هم از او شد.

مي‌توان گفت كه اين نخستين بار در تاريخ بريتانيا بود كه دو چهره با دو موضوع متفاوت در عرصه سياست خارجي آن وارد شده بودند و با سران اتحاديه مذاكره مي‌كردند؛ استرجن كه براي باقي ماندن اسكاتلند در اتحاديه به بلژيك رفته بود و كامرون كه ديگر بايد سخنگوي خروج كشورش از اتحاديه باشد. شايد هواداران خروج 23 ژوئن را روز استقلال بنامند اما اين نحو تحرك اسكاتلندي‌ها معناي ديگري از استقلال را مطرح مي‌كند و آن استقلال اسكاتلند از بريتانيا و شايد ايرلند شمالي هم باشد چراكه شين فين از قديمي‌ترين احزاب ايرلند شمالي است كه حالا مي‌خواهد اين حق به مردم اين منطقه داده شود تا با برگزاري همه‌پرسي به آرزوي ديرينه خود براي پيوستن به ايرلند جنوبي برسند. در هر حال، 23 ژوئن و خروج بريتانيا از اتحاديه آشوب گسترده سياسي را در جزيره ايجاد كرد و آشوب تا آنجاست كه هويت سياسي آن را در ابهام فرو برده است.

تنبيه خروج

برخورد اتحاديه اروپا با 23 ژوئن بعد از اظهارنظرهاي اوليه كه بيشتر تاسف‌بار بود، مبدل به سياستي قاطع در برابر بريتانيا شد. كامرون روز سه‌شنبه 28 ژوئن يا فقط پنج روز بعد از همه‌پرسي خروج در بروكسل بود تا براي آخرين بار در نشست سران اتحاديه شركت كند اما زود معلوم شد كه ديگر جايي در ميان سران اتحاديه ندارد و نشست بدون حضور او انجام شد. اين عدم حضور براي او غير‌منتظره بود زيرا هنوز عضو بريتانياست و بنا بر قاعده، او حق داشت تا در اين نشست حضور داشته باشد. در واقع، نشست سران اتحاديه بدون كامرون پيام آشكاري به او بود كه اتحاديه قصد اتخاذ موضعي قاطع در برابر او دارد و اين موضع در سخنان آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان هم روشن شد. مركل گفت كه اول بريتانيا بايد درخواست رسمي جدايي از بريتانيا را به بروكسل بدهد تا بعد روند مذاكرات در مورد روند و شرايط جدايي بر اساس بند 50 معاهده بروكسل شروع بشود. اين موضع از سوي فرانسوا اولاند، رئيس‌جمهور فرانسه، متئو رنزي، نخست‌وزير ايتاليا و ژان كلود يونكر، رئيس كميسيون اروپا هم مطرح شد تا معلوم بشود كه موضعي متحد در برابر بريتانياست. بند 50 معاهد در مورد روند خروج عضو اتحاديه است كه مي‌تواند دو سال هم طول بكشد و اصرار اين مقامات براي ندادن فرصت به بريتانيا براي طفره رفتن در برابر اين روند است.

علاوه بر اين، كامرون و ديگر همكاران او در لندن اميدوارند كه با وجود خروج از اتحاديه اما قبل از كليد خوردن اين بند حداقل امتياز ماندن در بازار مشترك و منافع مالي آن را از اتحاديه بگيرند اما مركل به روشني گفته كه نمي‌توان برخوردار از منافع اتحاديه بدون تقبل تعهدات آن بود. مركل و ديگران در اتحاديه به اين نحو قصد سختگيري بر بريتانيا دارند تا به ديگر اعضاي اتحاديه بفهمانند كه اگر قصد خروج از اتحاديه را دارند بايد منتظر چنين سختگيري بوده و ديگر نمي‌توانند برخوردار از امتيازات اتحاديه باشند. حذف عوارض گمركي، سرمايه‌گذاري مستقيم و تبادل تجاري آزاد از جمله مزاياي عضويت در اتحاديه است كه سختگيري بر بريتانيا به معناي حذف اين امتيازات و فشار اقتصادي بر اين كشور است كه مي‌تواند درس عبرتي براي هر كسي در اتحاديه باشد كه خيال جدايي از آن را دارد.

سود و زيان

هنوز مدت زيادي از رأي خروج در 23 ژوئن نگذشته كه نشانه‌هاي اوليه سود و زيان اين رأي نمودار مي‌شوند. آشوب سياسي در داخل بريتانياي متحد و فشار اقتصادي به دنبال خروج از اتحاديه همين حالا آشكار شده‌ است كه بايد گفت اين جريان بعد و با شروع روند جدايي تشديد هم خواهد شد. از سوي ديگر، اتحاديه بعد سال‌ها مي‌تواند نفس راحتي به دليل بيرون رفتن اسب ترواي امريكايي از ميان خود بكشد. بايد توجه داشت كه بريتانيا طي اين سال‌ها در عمل حكم همين اسب را داشت تا اتحاديه اروپا مجبور باشد خط و رسم تعيين شده از سوي امريكا را دنبال كند و براي مثال مي‌توان به لشكركشي امريكا به عراق در مارس 2003 اشاره كرد كه همراهي بريتانيا با امريكا در اين لشكركشي باعث شد تا اتحاديه نتواند موضع واحدي داشته باشد با وجود اينكه آلمان و فرانسه آشكارا مخالف آن بودند. بنابراين اتحاديه اروپا با بيرون رفتن بريتانيا مي‌تواند به سوي همگرايي سياسي منسجم‌تري حركت كند و ديگر قيل و قال‌هاي بريتانيايي مزاحم اين مسير نمي‌شود. اين مسير در عرصه بين‌الملل هم خود را نشان مي‌دهد چراكه آلمان و فرانسه بيشتر مايل به حفظ تعادل در روابط‌خود با روسيه هستند به نحوي كه نقطه توازن در تعارض بين روسيه و امريكا باشند اما اين بريتانيا بود كه با برهم زدن تعادل سعي داشت تا كفه اتحاديه بيشتر به سمت امريكا سنگيني كند. بنابر‌اين اتحاديه با خروج بريتانيا از لحاظ سياسي در جمع خود و در عرصه بين‌الملل سود خواهد كرد. گذشته از اينكه ضرر اقتصادي بر بريتانيا به طور مسلم بسيار بيشتر از اتحاديه خواهد بود. بعد از 23 ژوئن اين پوند بريتانيا بود كه سقوط 10 درصدي داشت اما يوروي اتحاديه چندان جابه‌جايي نداشت تا معلوم شود كه متضرر اقتصادي بريتانياست و نه اتحاديه. در هر صورت، خروج بريتانيا از دو جهت سياسي و اقتصادي سودي براي اتحاديه و زياني براي بريتانياست و حالا اتحاديه به جايي رسيده كه زماني ژنرال دوگل مي‌خواست به آن برسد.

http://javanonline.ir/fa/news/794933

ش.د9501053

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات