(ويژهنامه زنان روزنامه صبح نو ـ 1395/04/30 ـ شماره 46 ـ صفحه 2)
** میتوانم بگویم دولت بیشتر در زمینه مباحث حقوقی زنان وارد شد، اما در مباحث مربوط به اشتغال، عرصه بینالملل و حوزههای اجرایی کمتر ورود پیدا کرد. اگر شما مباحث را از خلال معاونت امور زنان نهاد ریاستجمهوری که پیشانی عملکرد دولت در ارتباط با زنان است، بررسی کنید میبینید هم در حوزه مسایل حقوقی هم در حوزه آسیبهای اجتماعی که بر زنان مترتب است، دولت تاکنون اقداماتی را انجام داده است. در حوزه حقوقی میتوانیم مباحث قانونگذاری را مورد توجه قرار دهیم. بهعنوان نمونه دولت لایحه اصلاح قانون خانواده را در دستور کار دارد.
نکته دیگر ورود به بحث آسیبهای اجتماعی است که در این حوزه کاری که دولت توانست انجام دهد این بود که نشستهایی برگزار کند و یک ارزیابی کلی از وضعیت مسایل اجتماعی زنان در حوزه دختران جوان، طلاق، ازدواج و... داشته باشد. اقدام دیگر دولت پیگیری مطالبه زنان و دختران جوان برای ورود به ورزشگاهها بود که این کار بهصورت آرام و با تأنی انجام گرفت و در چند هفته گذشته بدون اینکه قانونی برای آن مترتب باشد یا سروصدایی در این زمینه صورت گیرد، این اتفاق افتاد. این مسأله نشان میدهد که همت دولت حل مشکل جامعه است و اینگونه نبوده که دولت بخواهد با هیاهو و سروصدا اقدام کند.
عمده اقدام دولت در حوزه زنان پاسخگویی است، نه طرح بحث
* با توجه به اولویتگذاری دولت در حوزه زنان و اقداماتی که تاکنون در این زمینه انجام داده، چه نمرهای به دولت میدهید و ارزیابی شما از عملکرد دولت در حوزه زنان چیست؟
** به نظر میرسد دولت الان بیشتر بهطور مقطعی عمل میکند و عمده عملکرد دولت پاسخگویی به بحثهایی است که مطرح میشود، نه اینکه خودش فیالبداهه ورود پیدا کرده باشد. این اتفاق در حوزههای مختلف مانند آسیبهای اجتماعی، مباحث حقوقی، مباحث اجتماعی، حضور زنان در عرصه خدمات دولت و... افتاده است. از سوی دیگر، در این دولت در عرصه اجرا برای اولینبار چندین فرماندار، معاون استاندار و بخشدار زن منصوب شدند که میتوان گفت در این زمینه دولت آقای روحانی نسبت به دولت نهم و دهم جهش خوبی داشته است.
در حوزه زنان به دولت نمره 14 میدهم/ دولت خیلی جدی وارد مسأله زنان نشد
اگر قرار به نمرهگذاری باشد فکر میکنم میتوان در حوزه زنان به دولت نمره 14 داد، نه بیشتر از آن. چون دولت خیلی جدی وارد مسأله زنان نشد. یا به دلیل درگیری دولت در حوزه مسایل سیاسی یا به این دلیل که مباحث فرعی به قدری مطرح شد که مبحث اصلی که ساماندهی به مسایل زنان بود، کمتر مورد توجه قرار گرفت. اخیراً هم بحث شرکت زنان در انتخابات مطرح شد که مطالبه زنان این بود که 30 درصد از نمایندگان خانم باشند، اما این موضوع محقق نشد. این مسأله هم به دلیل مخالفتها، هم رد صلاحیتها و هم به دلیل عدم امکان بهرهگیری از زنان توانمند بود که موجب ایستایی در این زمینه شد و کمتر توانستیم یک گام رو به جلو برداریم.
بنابراین، من عملکرد دولت را در زمینه زنان خیلی جدی نمیبینم، زیرا همت دولت عمدتاً در ارتباط با مباحث سیاسی کلان، ارتباطات بینالمللی و مبحث اقتصاد است و مباحث زنان فرع بر مباحث دیگر قرار دارد. مگر در حوزه آسیبهای اجتماعی چون این حوزه بسیار جدی است و هم زنان و هم مردان از آن متأثر میشوند و دولت مجبور است در این زمینه فعالیت کند و مسایل اجتماعی را تتبع کند تا بتواند تصویر خوبی از وضعیت اجتماعی ارایه دهد و مسایل اجتماعی را حل کند که زنان هم بخشی از آن هستند.
دولت یازدهم بهصورت پررنگ وارد حوزه زنان نشد
دولت در حوزه زنان خیلی پررنگ وارد نشد و البته من شاید الان دنبال علتیابی نباشم، اما نمیشود علتها را نادیده گرفت. در دوره دولت نهم و دهم شاهد بههمریختگی در دفتر امور زنان بودیم. اگرچه در آن زمان ساختار ارتقا پیدا کرد و از رده مشاور تبدیل به معاونت شد، اما در حوزه اجرا بههمریختگیهایی وجود داشت که معاون رییسجمهور در امور زنان در این دولت باید به رتق و فتق آن مباحث میپرداخت تا سامانی برای رفع مشکلات این حوزه ایجاد کند.
مانع اصلی همین است که زنان در اولویت مسایل دولت نیستند
* در خصوص برنامه ششم توسعه و لایحه احکام که قبل از برنامه توسعه ارایه شد، گلایه خانم مولاوردی از دولت این بود که معاونت تلاشهای زیادی داشت تا دولت را مجاب کند یک بند از لایحه احکام به حوزه زنان اختصاص یابد و همین یک بند رفت و برگشتهای متعددی داشت تا در دولت به تصویب برسد. از طرف دیگر، طبق گفته خانم مولاوردی همت دولت در تدوین برنامه ششم توسعه بیشتر در حوزه مباحث زیستمحیطی و بحثهای مربوط به مصرف آب و مسایلی از این دست است که به طور کلی جزو مسایل اصلی کشور ما هستند. به همین دلیل در برنامه توسعه ورود جدی به حوزه زنان نداشتیم. برنامه توسعه برنامهای فراتر از دولتها و خارج از ساختار معاونت زنان است. شما هم میفرمایید عمده ورود دولت یازدهم به حوزه زنان از منظر آسیبهای اجتماعی بوده یعنی برنامه کلیتری که در آن لاجرم هستیم به حوزه زنان توجه کنیم. اما از این جهت که ساختار روی موضوع زنان معطوف باشد نمره خوبی به دولت نمیدهید. با توجه به این مقدمات، موانع موجود را چه میدانید و چرا چنین اتفاقی میافتد که هم فعالان حوزه زنان و هم کسانی که در ساختار دولت مشغول به فعالیت هستند این گلایهمندی را داشته باشند؟
** به نظر من مانع اصلی به کلیت ساختار نظام برمیگردد، چون ساختار نظام الان درگیر یکسری مسایل کلان است که فکر میکند اول باید به آنها برسد؛ درحالیکه رییسجمهور معاونان مختلفی دارد و اگر بخواهد برخی مسایل را مغفول بگذارد زمان را از دست میدهد. مانع اصلی همین است که زنان در اولویت مسایل دولت نیستند. در بحثهای آقای روحانی در زمان انتخابات زنان همیشه مطرح بودند و میگفتند جزو اولویتهای دولت هستند، اما در عمل شاهد نبودیم که زنان در مجموع برنامههای دولت بهعنوان عامل اصلی توسعه و پیشرفت دیده شوند.
مانع دیگر، رویکرد مجموعه حاکمیت است که از بحث دولت فراتر میرود. مجموعه حاکمیت این نگاه را به زنان ندارد که زنان میتوانند بهعنوان نیروهای اجتماعی اثرگذار باشند، رشد کنند، فرصتسازی کنند و در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند. بیشتر توجه مجموعه حاکمیت این است که زنان باید به مسئولیت اصلی خود در قبال خانواده و فرزندان خود بپردازند. وقتی نگاه حاکمیت این نیست، آقای روحانی بهعنوان یک نفر یا دولت بهعنوان یک مجموعه از قوا قاعدتاً نمیتواند بهتنهایی حرکت کند و باید قوای دیگر را در کنار خود داشته باشد تا بتواند اقدامی جدی انجام دهد.
دستگاههای اجرایی باید تعریف خود را از جایگاه زنان مشخص کنند
مانع سوم، مانع ساختاری است. معاونت امور زنان و خانواده نمیتواند به تنهایی معجزه کند چون بحث زنان به همه دستگاهها مربوط میشود و هر دستگاهی لاجرم باید بخشی از فعالیت خود را معطوف به حوزه زنان کند. برای اینکه دستگاههای اجرایی زنان را در حوزه کاری خود ببینند باید ببینیم که چه تعریفی از جایگاه زنان دارند، اما این تعریف وجود ندارد. ساختار اجرایی کشور یکی از موانع جدی است که دولت را سوق میدهد به این سمت که زنان را بهعنوان فرع قضیه ببینند، نه بهعنوان مجموعهای که توانایی اجرای امور را دارند.
دولت بودجه بسیار اندکی را به حوزه زنان اختصاص داده است
نکته دیگری که دولت باید نسبت به آن حساس باشد، بحث اعتبارات و بودجه است، اما دولت بودجه بسیار اندکی را به حوزه زنان اختصاص داده است. با بودجه اندک که نمیشود معجزه کرد. همه دستگاهها و نهادها و همه کسانی که در بحث زنان تلاش میکنند باید با فراغ بال کار خود را پیش ببرند و اگر این محدودیتها وجود داشته باشد، قاعدتاً یک مانع پیش روی دولت است. این مانع هم به مجلس برمیگردد که در تنظیم بودجه و اعتبارات زنان را حذف میکند. وقتی کلیات بودجه امسال در مجلس نهم تصویب شد، بخشی از اعتباراتی که معاونت امور زنان و خانواده برای ساماندهی زنان کارتن خواب و خیابانی داشت را به سازمان بهزیستی واگذار کردند. طبیعی است که وقتی اعتبار کلانی را از دستگاهی که مسئولیت دارد منتزع کنید، دیگر چیزی باقی نمیماند.
اینها موانع ساختاری و سلیقهای و موانعی است که به فرهنگ جامعه و تصمیم و اراده مدیران و مراکز قانونگذاری برمیگردد. همه اینها باعث میشود ما تابلویی پیش روی خود داشته باشیم تا ببینیم دولت کجا قرار گرفته و زنان کجا قرار گرفتهاند که میبینیم که زنان در ردههای انتهایی تصمیمات دولت برای ساماندهی به وضعیت زنان قرار دارند.
تفاوت دولت اصولگرا و دولت اصلاحطلب در نگاه به زنان
* وضعیتی که در دولت یازدهم در حوزه زنان و خانواده وجود دارد نسبت به دولت اصولگرا و دولت اصلاحطلب چه تفاوتها و اشتراکاتی دارد؟
** در زمان دولت اصلاحات یک رویکرد کلی وجود داشت و آن هم اصلاح باور و نگاه نسبت به بحث زنان بود. این اصلاح نگاه، تبعاتی داشت، از جمله اینکه زنان خودباوری پیدا کردند، در عرصه اجرا وارد شدند، با علما صحبت شد که حضور زنان را بپذیرند و با تعریفی که برای زنان ارایه دادیم، آنها را منحصر و محدود به درون خانواده نکردیم. این تغییرات در دوره بعد از اصلاحات 180 درجه برعکس شد و نگاه دولت معطوف به این بود که وظیفه اصلی زن خانهداری و بچهداری است و لزومی ندارد زن وارد اجتماع شود. در این رویکرد، زن میتواند در عرصه آموزش و تحصیلات و فهم مباحث دینی وارد شود، اما نباید و نمیتواند در تصمیمگیریهای کلان جامعه حضور پیدا کند. تبعات این رویکرد باعث شد که رییسجمهور بگوید نهایتاً کاری از دست من برنمیآید.
در دوره اصلاحات توسط برخی از مراجع به آقای خاتمی پیام داده شد که اگر شما یک زن را بهعنوان وزیر انتخاب کنید ما نامشروع بودن دولت شما را اعلام میکنیم که ایشان مجبور شد در قالب معاونت این موضوع را پیگیری کند. اما در دوره بعد این کار انجام شد زیرا کسی که بهعنوان رییسجمهور حضور داشت اصلاً توجهی به علما نداشت و برای او اهمیت نداشت که علما بپذیرند یا خیر. در آن دوره قداست شکسته شد و در نتیجه ایشان توانست وزیر هم معرفی کند و کسی هم به او اعتراض نکند. در دولت یازدهم، رییسجمهور از سوی علما بهصورت جدی با مانعی در این زمینه روبهرو نشد، اما به نظر من باور خودشان این نبود که زنانی هستند که توانایی تصدی سمت وزارت را دارند و به همین دلیل در این دوره هیچ زنی بهعنوان وزیر انتخاب نشد.
در دولت یازدهم بروندادی در حوزه مسایل زنان نمیبینیم
پس در دوره اصلاحات اقداماتی که انجام شد بیشتر در قالب تغییر فرهنگ و باور و اصلاح نگاه بود. در دوره آقای احمدینژاد درست برعکس بود یعنی بازگشت به عقب و تقویت همان نگاه عقبگردی نسبت به مسأله زنان را داشتیم. در دولت یازدهم هم ما عملکرد را نمیبینیم، یعنی نگاه ممکن است نگاه اصلاحطلبی و ایجاد تغییر مثبت باشد، اما بروندادی نمیبینیم که بگوییم دولت بالاخره یک گام برداشت که زنان را از نقطهA به نقطه B برساند؛ مگر در موارد اندکی مانند انتصاب فرماندار و... که توانست در حوزه اجرا فعالیت کند. الان در عرصه بینالمللی تنها یک سفیر زن داریم، رایزن فرهنگی زن نداریم، در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تنها یک زن حضور دارد که توسط رهبری معرفی شدند، در مجمع تشخیص مصلحت نظام و خبرگان رهبری هم که هیچ زنی حضور ندارد. هیچجا این میدان باز نشد و هیچکس تلاش نکرد تا این اتفاق بیفتد و نگاه نسبت به حضور زنان هیچوقت نگاه نافذی نبود. واقعاً دغدغه آنها نبود که زنان از نقطهA به نقطه B برسند و حضور آنها در ارکان مختلف تعریف شود. اگرچه حکم برخی از این حوزهها را رهبری میدهند، اما مذاکره و صحبت کردن میتوانست مؤثر باشد، اما رویه دولت این نبود که اقدامی در این زمینه انجام دهد.
رویه آقای روحانی این نیست که از زنان برای مشاوره استفاده کند
* پس شما معتقد هستید که در دوره اصلاحات باوری نسبت به زنان وجود داشت که دولت سعی کرد این باور را در جامعه هم تسری دهد. در دولت نهم برگشت نگاه داشتیم و دولت باور دیگری را ذیل گفتمان خود تسری داد. در دولت یازدهم علیرغم اینکه صحبتهای مختلفی درباره باور به حوزه زنان میبینیم، اما در عمل شاهد حرکتی نیستیم. چقدر آقای روحانی با فعالان حوزه زنان ارتباط دارند و چقدر انتقاداتی که فعالان حوزه زنان دارند به ایشان منتقل میشود و تعامل با دولت صورت میگیرد؟
** ارزیابی من این است که ارتباط آقای روحانی با حوزه زنان بیشتر از مجرای خانم مولاوردی است. ایشان هم برای اینکه بتواند صدایی را در مجموعه دولت منعکس کند، تنها یک نفر است. خود آقای روحانی کمتر جلساتی یا مشاورهای با زنان داشته است. اگر در لیست مشاوران ایشان هم نگاه کنید، زنی را نمیبینید. در معاونتها زنان حضور دارند، اما در بین مشاوران حداقل ما نمیبینیم و به جامعه معرفی نشدند که ایشان تعدادی مشاور زن هم دارند که این مسأله بتواند در اصلاح نگاه دولت مؤثر باشد. ایشان سالی یکبار نشستی با زنان دارند که این نشستها بیش از آنکه نشستهای کارشناسی برای انتقال واقعیتها به ایشان باشد، صوری و فرمالیته است. چون فرصت محدود است و تعداد زیادی از زنان از سراسر کشور میآیند، ولی رویه دفتر رییسجمهور این نیست که ایشان از زنان بهعنوان نیروهای اثرگذار برای مشاوره استفاده کند.
ویژگیهای شخصیتی خانم مولاوردی در دولت جواب نمیدهد
* اصلیترین ساختار دولت در حوزه زنان، معاونت امور زنان و خانواده است. با توجه به ممانعتها و موانعی که فرمودید عملکرد خانم مولاوردی را چگونه ارزیابی میکنید؟ عمده تمرکز معاونت امور زنان و خانواده در 5 محور شامل اشتغال زنان، حقوق زنان، آسیبهای اجتماعی، مناصب سیاسی و بحثهای عدالت جنسیتی در حوزه بینالملل بوده است. در حوزه حقوقی سه لایحه مقابله با خشونت خانگی، سند تأمین امنیت زنان و کودکان در روابط اجتماعی و لایحه اصلاح پارهای از قوانین که مربوط به قانون حمایت از خانواده میشود علیرغم چانهزنیهای معاونت زنان در کمیسیون اجتماعی متوقف ماندهاند. در بحث اشتغال زنان، سند جامع توانمندسازی زنان و سند توسعه اشتغال پایدار زنان را داریم که در کمیسیون اجتماعی هستند و عملاً به نتیجه خاصی نرسیدهاند. در حوزه آسیبهای اجتماعی هم برنامه مدونی در قالب لایحه یا طرح مشخصی نداشتیم و بیشتر بیان مسأله توسط معاونت صورت گرفته است. در حوزه بینالملل و مفهوم عدالت جنسیتی هم بیشتر بایستهها مطرح شد یعنی عملاً شاهد خروجی در قالبی که باید از ساختار معاونت انتظار داشته باشیم، نیستیم. با توجه به موانعی که فرمودید و معتقدید ساختار کوچک است و مسایل حوزه زنان را روی این ساختار کوچک بار کردیم و از طرفی هم موانع متعددی هم به لحاظ باوری و هم به لحاظ ساختاری در کلیت دولت و حاکمیت وجود دارد، عملکرد معاونت زنان دولت یازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
** منظور من از کوچکبودن ساختار این نیست که حتماً یک وزارتخانه درست شود، بلکه منظور من ضرورت درگیرشدن بخشهای مختلف در بحث زنان است. بخشی از مسائلی که مربوط به دفتر امور زنان نهاد ریاستجمهوری است به شخصیت خود خانم مولاوردی برمیگردد. ایشان شخصیتی بسیار آرام، متین و همراه با حجب و حیا دارند و اهل سروصدا و جدل نیستند، اما در مجموعه دولت این ویژگیهای شخصیتی کمتر جواب میدهد. من تجربه کاری خودم را عرض میکنم که وقتی معاون وزیر بودم یادم هست که وقتی میتوانستیم حرفمان را به کرسی بنشانیم که سروصدا میکردیم. در واقع، چارهای نداشتیم و آن سروصدا هم مؤثر بود.
خانم مولاوردی باید برش داشته باشد
مسأله دیگر مشکلات ساختار معاونت زنان است، اما خانم مولاوردی باید برش داشته باشد و باید قاطعانه افرادی که نباید باشند را حذف کند و افرادی که باید باشند را نگه دارد. نکته دیگر این است که کسانی به معاونتهای معاون رییسجمهور گمارده شدند که نسبت به بحث زنان در حوزه اجرا تقریباً بیگانه بودند یعنی یا چهره دانشگاهی بودند یا آنقدر درگیر مسایل زنان نبودند که بدانند از چه فرصتی باید استفاده کنند تا بحث زنان را پیش ببرند. به همین دلیل به نظر میرسد این مجموعه مشکلات زیادی دارد اما چون خانم مولاوردی شخصیت بسیار محترمی دارد مانع از این میشود که او را نقد کنیم چون احساس میکنیم در این صورت ایشان زیر ذرهبین مطبوعات و خبرها میرود اما ما نمیخواهیم این اتفاق بیفتد. چون خانم مولاوردی جزو سرمایههای ما هستند و سرمایهای برای آینده زنان محسوب میشوند و باید ایشان را حفظ کرد.
اگر قرار باشد نقد ما مترتب بر این باشد که شخصیت خود ایشان زیر سؤال برود، ترجیح میدهیم چیزی نگوییم، اما واقعیت این است که ایشان آدمی نیست که بتواند با چالش ایجاد کردن و درگیر شدن کارش را پیش ببرد و تا این کار صورت نگیرد، هیچ اقدامی در بدنه دولت اتفاق نمیافتد. ایشان باید مرتب گوشی تلفن دستش باشد، به تکتک وزرا هشدار دهد و توبیخ کند چون به هر حال معاون رییسجمهور است و میتواند لایحه و پیشنهاد ارایه دهد.
مجموعه ایشان هم چندان تخصص و ظرفیت ندارند و آدمهایی نیستند که به دنبال کار بدوند و آن را به نتیجه برسانند بلکه منتظر میشوند کار به آنها ارجاع داده شود اما این رویکرد جواب نمیدهد. امیدواریم چهار سال بعد هم آقای روحانی رییسجمهور باشند اما رویکرد موجود در این برهه چهار ساله واقعا جواب نمیدهد. آنها باید دنبال کار بروند نه این که منتظر باشند کار سراغشان بیاید بعد تصمیم بگیرند آن کار را انجام دهند یا خیر و با ترس و لرز آن کار را انجام دهند.
از ما سؤال نشد!/ ما هم بهعنوان فعالان حوزه زنان ضعفهایی داشتیم
* چرا علیرغم ارتباطی که افرادی مانند شما، خانم دکتر کولایی و خانم دکتر شجاعی با خانم مولاوردی دارید و میتوانید توصیههایی در انتخاب افراد و معاونتها داشته باشید این توصیهها صورت نگرفته است؟
** برای این که از ما سؤال نشد و نیامدند بگویند که مثلاً ما در گذشته با هم بودیم و با هم و برای هم و برای کل زنان فکر میکردیم پس شما بگویید که من چه کاری انجام دهم. از سوی دیگر، هیچیک از ما هم این احساس مسئولیت را نداشت و فکر میکردیم خانم مولاوردی گزینه بسیار خوبی است و میتواند این کار را انجام دهد زیرا خانم مولاوردی در گذشته مشاور خانم شجاعی بودند اما آنقدر سوار کار نبود که به تنهایی تصمیمهای کلان بگیرد. در نتیجه، یک رابطه طرفینی است. به این معنا که من این ضعف را میپذیرم که ما هم بهعنوان مجمع زنان و هم بهعنوان افرادی که در حوزه زنان خیلی حساس هستیم و همفکری داریم پیگیر این مساله نبودیم.
البته، پیشنهادات مکرری دادیم و مکتوب هم کردیم. خود خانم شجاعی بارها با خانم مولاوردی صحبت کردند و پیشنهادات مختلفی ارایه دادند اما خانم مولاوردی هم معذوراتی داشت که این معذورات عمدتا سیاسی بود و ایشان نمیخواست وارد مباحث سیاسی شود و بیشتر بحثش این بود که حوزه زنان را باید از مسایل سیاسی جدا کرد اما کشور ما یک کشور سیاستزده است و شما نمیتوانید سیاست را از سایر مباحث جدا کنید؛ بهخصوص کسی که در جایگاه معاون رییسجمهور قرار میگیرد نمیتواند نسبت به مسایل سیاسی بیتوجه باشد. پس باید همه اینها را به جان بخرد و برش داشته باشد که کار را جلو ببرد؛ حتی اگر عدهای او را نقد و به او اعتراض کنند. حداقل این است که شما کارت را انجام دادهای و توانستهای کارت را به ثمر برسانی.
البته، با وجود تمام این مسایل با ظرفیت محدودی که معاونت زنان دارد عملکرد نسبتاً خوبی داشته است. چون بودجه ندارد، ساختار بیمار است، تعداد پستهایی که داشته با تعداد افرادی که در پستها به کار گرفته شدند در دولت نهم و دهم اصلاً تناسب ندارد و ایشان دچار چنین آسیبهایی است، اما اگر من جای ایشان بودم به سرعت نیروهای خودم را چینش میکردم و میگفتم من با اینها میتوانم کار کنم چون میخواهم کار انجام دهم و نمیخواهم که فقط در این مسند قرار بگیرم و چهار سال بعد هم بگویم که من معاون رییسجمهور بودم. این مسأله فرصتسوزی است و باعث میشود آیندگان قضاوت خود را در مورد عملکرد معاونت امور زنان و خانواده داشته باشند.
* اگر دولت دوازدهم هم دولت آقای روحانی باشد شما پیشنهادی برای سمت معاونت زنان دارید یا خیر؟
** ما خانمهای زیادی داریم که میتوانند در این مسند قرار بگیرند. البته، خانم مولاوردی شخصیت بسیار سالم و محترمی دارد، اما زنانی داریم که برش کاری بیشتری نسبت به خانم مولاوردی دارند و همان حرمتها و شخصیت را هم دارند و میتوانند کار را پیش ببرند.
زنان تا وقتی در مسند اجرا قرار نگیرند دیده نمیشوند
* بهعنوان فعال حوزه زنان و فردی که همسو با دولت است چه پیشنهادی برای دولت آقای روحانی در حوزه زنان دارید که بتواند برای زنان کشور مؤثر باشد؟
** زنان تا وقتی در مسند اجرا قرار نگیرند، دیده نمیشوند. به ما میگویند در حزب جای خود را محکم کنید، اما حتی اگر در احزاب و گروهها هم زنان جای پای خود را محکم کنند تا زمانی که در مسند اجرا و در موقعیتهای برتر قرار نگیرند، نمیتوانید آنها را بهعنوان تصمیمگیران مؤثر در مجموعه تصمیمات دولت ببینید. برای دولت بعد زنان زیادی هستند که بار تجربی خوبی دارند و به نظر من این موضوع مهمتر از این است که حتی یک استاد دانشگاه بدون تجربه سرکار بیاید.
شما باید کسانی را به کار بگیرید که تجربه کار اجرایی داشتهاند و اگر میخواهید سطوح مختلف را طی کرده باشند، از همین حالا باید این اقدام را عملیاتی کنید. خود من وقتی وارد معاونت وزارت کشور شدم تجربه کار اجرایی نداشتیم و بیشتر در حوزه دانشگاه بودم، اما وزیر این ریسک را انجام داد زیرا مدتی مشاور ایشان در امور زنان بودم و دریافت ایشان این بود که میتوانم معاونت را هم در اختیار داشته باشم و به این ترتیب، حوزه شوراها و سمنها را راهاندازی کردیم.
مهمترین کاری که آقای روحانی میتواند انجام دهد استفاده از زنان است
مهمترین کاری که آقای روحانی میتواند انجام دهد استفاده از زنان است. ایشان باید این دل و جرأت را به خودش بدهد که همانطور که فلان آقا را بهعنوان مدیر ارشد میگذارد همین کار را در ارتباط با زنان انجام دهد. البته، نه فقط در موقعیتهای مدیرکلی یا معاون استاندار یا فرماندار یک شهرستان، بلکه باید مسئولیتی فراتر از این دیده شود. عرضم بیشتر در ارتباط با وزارتخانهها و استانداریهاست. چه اشکالی دارد شما یک استاندار زن منصوب کنید و اثرات آن را ببینید؟ حوزه کار آقای روحانی پیش از ریاستجمهوری حوزه امنیت بوده و در دایرهای مردانه قرار داشتند و کمتر در حوزه زنان کار کرده بودند و در نتیجه، زنان را در این عرصه نمیشناسند، اما این به این معنا نیست که از زنان استفاده نکنند. باید ریسک کنید و افراد را به میدان بیاورید تا نتیجه دهد. تا زمانی که زنان به مسند اجرایی نرسند آقای روحانی نمیتواند ادعا کند که توانسته در جامعه تغییر نگاه ایجاد و وضعیت زنان را بهتر از گذشته کند.
* ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
ش.د9501256