روسيه هماكنون در حال انجام حركات رو به جلو در بازي شطرنج خود با ايالات متحده است. در حالي كه بسياري در ايالات متحده، رأي انگليسيها به خروج از اتحاديه اروپا را به عنوان يك حق دموكراتيك و فرصتي براي رهايي از اسارت و درآمدن از زير يوغ مكانيزم سختگيرانه بروكسل ميدانند، روسيه ميكوشد در پيگيري اهدافش در تكه تكه كردن اتحاديه اروپا از اين خروج هر چه بيشتر سود ببرد. تحولي كه ميتوان آن را چند گام رو به جلو در بازي شطرنجي دانست كه مسكو از صحنه تحولات سوريه آن را آغاز كرده است. بازياي كه حتي اگر واشنگتن زودتر به خود نيايد، فرصت جبران چنداني در برابر روسيه نخواهد داشت.
پوتين كه در تلاش براي حفظ پشتيباني داخلي از سياستهاي خود در درون روسيه و جلوگيري از دخالت قدرتهاي بيروني به ويژه ايالات متحده در امور اروپا است ميكوشد در زمينه اقتصادي تراز داد و ستد بازرگاني خود با دوستان اروپايياش به ويژه آلمان را هر چه بيشتر به سوي مثبت شدن ببرد. از اين رو پوتين و استراتژيستهاي كرملين در پي متقاعد كردن شهروندان روسي به اين باور هستند كه غرب نه تنها توان شكست دادن روسيه را نداشته، بلكه مسكو در وضعيتي است كه ميتواند اروپا را تكه تكه كرده، ميان آمريكا و اتحاديه اروپا شكاف و جدايي انداخته و تحولات غرب آسيا (خاورميانه) را براي بالا نگهداشتن قيمت نفت خود مديريت كند.
در اين ميان جايگاه بحران سوريه به دليل همسايگي با بسياري از دوستان نزديك واشنگتن به ويژه تركيه و رژيم صهيونيستي بسيار كليدي است، جايي كه پوتين با آگاهي كامل از خستگي واشنگتن از گير كردن در باتلاقهاي خاورميانه و تلاش براي اجراي راهبرد خروج از سوي اوباما با هدف بيرون كشيدن نيروهايش از عراق و افغانستان و درآمدن از باتلاقهاي بيشمار در غرب آسيا، ميكوشد با انجام مانورهاي ماهرانه و هوشمندانه همانند مديريت بحران سلاحهاي شيميايي در سوريه و متقاعد كردن جهان به جلوگيري از يك فاجعه انساني، ايالات متحده خسته را به واگذاري صحنه تحولات به مسكو وادار كند.
از نظر روسها حضور مسكو در سوريه تلاشي جهت دفاع در برابر تسلط غرب در پيرامون روسيه است. در حقيقت پوتين ميكوشد با مديريت تحولات سوريه در كنار بحران آوارگان، هزينه يكپارچگي اتحاديه اروپا را هر چه بيشتر افزايش داده و با سلاح و ابزار اقتصادي، زمينه هر چه يكدست شدن بيشتر اتحاديه اروپا به عنوان يك رقيب و دشمن را بگيرد. از اين رو مسكو هم اكنون به خروج انگليس از اتحاديه اروپا به عنوان يك فرصت تاريخي و از بحران سوريه به عنوان يك ابزار و اهرم فشار براي اين هدف بهره ميگيرد.
پشتيباني روسيه از احزاب اروپايي مخالف پذيرش پناهندگان ميتواند، گرايش به جدايي از اتحاديه اروپا را به ويژه در كشورهاي هممرز اين اتحاديه با خاورميانه و آفريقا و بالكان افزايش دهد. درست است كه جدايي انگليس و استقلال عمل اين كشور ممكن است به سود لندن باشد، اما روسيه به خوبي ميداند كه اتحاديه اروپا بدون بريتانيا توان كمتري براي يكپارچگي و اتحاد و در پيش گرفتن سياستهاي هماهنگ با ايالات متحده داشته و در نتيجه احتمال بهكارگيري تحريمهاي جدي از سوي يك غرب يكدست يعني اتحاديه اروپا دركنار آمريكا را به شدت كاهش خواهد داد.
اوضاع اتحاديه اروپايي كه همزمان درگير گفتوگوهاي خروج بريتانيا از يك سو و مواجهه با ساير درخواستهاي جدايي از سوي ديگر سبب شده است كه چه در اتحاديه و چه حتي در درون خود بريتانيا، تبديل به نقاط تاريك آينده اقتصادي قاره اروپا شود. اين وضعيت در كنار دمل چركين بحران پناهندگان خود به بالا ماندن بهاي نفت به عنوان هدف راهبردي روسيه كمك بسياري خواهد كرد.
موضوع بسيار مهم ديگري كه روسيه هماكنون از آن به خوبي سود ميبرد، روابط بسيار متلاطم آنكارا و واشنگتن در دوران رياست جمهوري اردوغان است. تلاطمي كه سبب عذرخواهي رسمي اردوغان از پوتين به دليل سرنگوني جنگنده روسي از سوي تركيه شد. چراكه به سبب درگيري روسيه در تحولات سوريه درست در همسايگي تركيه به عنوان يكي از چندين دوست نزديك آمريكا در مرزهاي حكومت اسد ميتواند موازنه قوا را به سود روسيه در برابر واشنگتن بيش از پيش افزايش دهد.
حتي ميتوان يكي از دلايل اين عذرخواهي تركيه را احساس رها شدن از سوي پدرخواندههاي آنكارا در واشنگتن و انجام ندادن پشتيباني مالي، رسانهاي و سياسي دانست. اين در حالي است كه بحران پناهندگان و قرار داشتن تركيه در نقطه نخست سپر جلوگيري از ورود و هجوم آوارگان نه تنها به دادن رشوههاي ميلياردي اتحاديه اروپا در قالب كمكهاي بلاعوض به آنكارا شده است بلكه حتي اين اتحاديه را براي افزايش شاخصهاي دموكراسي و افتادن تركيه به دام يك حكومت استبدادي، خلع سلاح كرده و اهرمهاي فشارها را از دست اين اتحاديه به ويژه آنجلا مركل گرفته است.
از سوي ديگر و به عنوان اتفاق مهم ديگر به سود مسكو و آن هم درست در درون اروپا آن است كه هجوم سيل پناهجويان سوري به عنوان موضوع نخست نگراني دستاندركاران سياستهاي پناهجويي اتحاديه اروپا، ايجاد شكاف جدي ميان هواداران و مخالفان پناهجويان چه در ميان احزاب محافظهكار و چه احزاب كارگري در درون اين اتحاديه و در نتيجه كاهش كارايي آنها شده است. جايي كه مركل، صدراعظم آلمان به عنوان يكي از اندك رهبران قدرتمند حامي پوتين در اتحاديه اروپا به دليل هواداري از پناهجويان، با كاهش محبوبيت خود روبهرو شده است.
از اين رو روسيه هماكنون براي دستيابي به اهداف خود نيازمند سه حركت مهم در بازي شطرنج خود با غرب است. نخست بهرهگيري از رأي خروج انگليسيها از اتحاديه اروپا براي تبديل آن به عنوان الگويي جهت ايجاد دگرگوني و اصلاح در دورن اين اتحاديه، دوم بهكارگيري نيروي زميني خود در سوريه براي مديريت بهتر تحولات و در نهايت ترغيب كشورهاي سني براي مبارزه با داعش به عنوان تهديدي جدي براي منطقه و حتي جهان.
به نظر روسيه الگوي خروج انگليس ميتواند به مثبت و نزديكتر شدن تراز مالي كشورهاي جامعه يورو كمك كرده و از پيدايش دومينويهاي اقتصادي يعني پيدايش يك بحران اقتصادي در يك كشور عضو و سرايت آن به ساير كشورها همانند آنچه در بحران يونان رخ داد، در اين كشورها جلوگيري كند. رويكردي كه ميتواند تناقض درخواست همزمان تلاش تركيه براي عضويت و كوشش انگليس براي خروج از اتحاديه اروپا را حل و فصل كند.
در پايان بايد گفت هر چند اظهار نظر قطعي درباره دستاوردهاي خروج كشورها به ويژه انگليس از اتحاديه اروپا بسيار زود است اما بيگمان روشن است كه راهبرد شكست خورده واشنگتن در سوريه سبب تنها ماندن كاخ سفيد در كنار متحداني ضعيف سبب جدايي و فاصله جديتر ايالات متحده با مردم و هيئت حاكمه متحدان خود، پيدايش رقباي جديتر همانند روسيه و ايجاد و پيدايش گروههاي تروريستي تازهتر در منطقه غرب آسيا و در يك كلام افتادن در چاهي خواهد شد كه بالا آمدن از آن همانند بحران ويتنام بسيار دشوار و به بهاي شكست فاجعهآميز در انتخابات رياست جمهوري آمريكا خواهد بود. به خاطر همين است كه بسياري در درون ايالات متحده تأكيد ميكنند كه خروج انگليس از اتحاديه اروپا به عنوان يك شوك، بايد به فرصتي تبديل شود كه رويكردهاي دو سوي آتلانتيك يعني آمريكا و ساير دوستان اتحاديه اروپايي را در مسائل جهاني به ويژه بحران كنوني سوريه، عراق و بردن بازي شطرنج از روسيه، بيشتر به هم نزديك كند.
http://javanonline.ir/fa/news/795876
ش.د9501238