پس از فتنه 88 يكي از مهمترين زمينههاي ايجاد چنين اتفاقي به وجود آمدن نوعي دوقطبي سياسي در سطح كشور بود كه خسارتهاي فراواني براي نظام جمهوري اسلامي ايران پديد آورد.
از آن زمان تاكنون ايجاد دوقطبي در فضاي كشور به يكي از خطوط قرمز نظام جمهوري اسلامي ايران در فعاليتهاي سياسي تبديل شده است و هر كجا كه ظن به وجود آمدن چنين فضايي ميرود، بلافاصله بالاترين مقام نظام در اين باره هشدارهاي لازم را ميدهند.
از اینرو رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در سخنان خود بر ضرورت پرهيز از موضعگيريهايي كه سبب ايجاد دو قطبي ميشود، هشدار دادهاند. البته اين انذار تنها محدود به انتخاباتها و رقابتهاي سياسي نيست، بلكه دامنه آن به منافع ملي و حتي مسئله برجام نيز كشيده شده است. ايشان در ديدار اعضاي هيئت دولت در شهريور سال 93 در اين باره ميفرمايند: «جناحبنديهاي سياسي اشكالي ندارد اما نبايد جامعه را به دو قطب تبديل كرد زيرا اين كار موجب دلزدگي و خستگي مردم و شكننده شدن محيط جامعه ميشود».
ايشان پس از آن نيز بارها و بارها به مسئله دوقطبيسازي در سطح جامعه پرداخته و به طرق گوناگون درباره خطرات آن انذار دادهاند اما نكته اساسي اين است كه چه عاملي سبب حساسيت فوقالعاده نظام روي اين مسئله شده و دشمن از چه مسيري درصدد سوءاستفاده از آن است.
نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران
شايد مهمترين خطري كه پيدايش هر فضاي دوقطبي سياسي براي يك جامعه پديد ميآورد، قضاوتهاي كوركورانه و همچنين دور شدن از عقل و منطق سياسي است. در شرايط دوقطبي نه امكان ارزيابي صحيح در عرصه سياسي فراهم است و نه ميتوان نقاط قوت و ضعف طرف مقابل را به درستي ارزيابي كرد. با دوقطبي شدن فضا هر حرفي از سوي رقيب سياسي طرف مقابل ولو منطقي هم باشد، خطا به شما ميرود و امكان كوچكترين خودانتقادي در فضاي عمومي مطرح نيست. با دوقطبي شدن فضا هر آن امكان اين وجود دارد كه با تهييج طرف بيگانه و حركات احساسي گسلهاي درون جامعه فعال شده و زمينه موجسازي براي ايجاد فتنه فراهم شود.
اين دوقطبيسازيها ميتواند زمينه را براي محو شعارهاي اصلي در درون جامعه فراهم كند. همانگونه كه در فتنه سال 88 شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» نيز شنيده است. از اين رو است كه تلاش براي جلوگيري از هرگونه دو قطبيسازي در جامعه جزو مهمترين خطوط قرمز نظام جمهوري اسلامي قرار گرفته است. طبيعي است كه در چنين شرايطي دشمن نيز به دنبال سوء استفاده از چنين فضايي در داخل كشور است. دوقطبيسازي در فضاي كشور ميتواند زمينه را براي فعاليت دشمن فراهم كند. شايد مهمترين سوءاستفادهاي كه دشمن از ايجاد فضاي دوقطبي در داخل كشور ميكند، به حاشيه راندن شعارهاي اصيل نظام جمهوري اسلامي است.
همچنين سرخوردگي اجتماعي نيز ميتواند از جمله معايب ايجاد دوقطبي در داخل جامعه باشد. آن زمان كه جامعه احساس كند برآيند جريانهاي سياسي موجود مضر است و سياستمداران دچار دوقطبيگرايي افراطي هستند و همديگر را خنثي ميكنند، جريانهاي اجتماعي كه نقش موتور محركه جامعه را ايفا ميكنند، به طور طبيعي دچار نوعي يأس و نااميدي ميشوند. دوقطبيسازي شايد در كوتاهمدت موجب مشاركت گسترده مردم به نفع جريان سياسي خاص شود، اما در بلندمدت موجب سرخوردگي عمومي مردم و بيتفاوتي نسبت به مسئوليتهاي سياسي و اجتماعي خواهد شد. از همين رو است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي بر اين نكته تأكيد ميكند كه دشمن به دنبال دوقطبيسازي در داخل جامعه است و آن را توطئه دشمن برميشمارند. ايشان در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي در ارديبهشت ماه امسال ميفرمايند: ايجاد دو جرياني، دوفرقهاي و دوقطبي از ضربههاي مهلكي است كه دشمن بهدنبال آن است.
فضاي غبارآلود براي دشمن
با چنين مختصاتي دشمن نيز به دنبال توليد اين فضا و ايجاد مرزبنديهاي گسترده به خصوص در فضاي سياسي است تا بدين وسيله امكان عملياتي شدن برنامه خود را در فضاي غبارآلود آن فراهم آورد. شايد يكي از جديترين ترفندهاي دشمن در اين باره تلاش براي تقسيم سياستمداران نظام جمهوري سلامي در قالب ميانهرو يا تندرو است. اين رويه كه عملاً پس از توافق هستهاي وين به شدت تقويت شده است، درصدد تقسيم كردن فضاي سياسي ايران در قالب دو جناح طرفدار آمريكا، غرب و بازار آزاد و جناحي طرفدار خفقان و روابط بسته با دنيا است. آمريكاييها بارها در اظهار نظرهاي رسمي خود بر اين نكته تأكيد كردهاند كه اميد آنها به جناح معتدل در داخل حكومت ايران است.
از جمله اين اظهار نظرها سخنان جان برنان، رئيس سازمان سيا در مقابل سناي آمريكاست كه به صراحت به اين نكته اشاره كرد. برنان در سخنان خود به صراحت گفت: ايران هنوز توسط دولت آمريكا، به خاطر كارهايي كه انجام داده، حامي اصلي تروريسم دولتي شناسايي ميشود، بنابراين آنها، هم بخشي از مشكل هستند و هم من اميدوارم با افزايش نفوذ و قدرتگيري برخي از عناصر مدرنتر در داخل دولت ايران و (دولت) رئيسجمهور روحاني، شاهد اين باشيم كه ايران به سمت پيوستن دوباره به جامعه ملل حركت و به وظايف و تعهداتش عمل كند.
در طول ماههاي پيش از انتخابات رياست جمهوري نيز بارها بر اين نكته تأكيد ميشد كه پيروزي سياستمداران ميانه رو در ايران ميتواند زمينه ساز يك تحول بزرگ در انتخابات ايران شود. تحولي كه در نهايت روشن نشد مقصد آن كجاست. حال سؤال اينجاست كه آيا آمريكاييها خود اين تقسيم بندي جعلي را قبول دارند يا نه.
مسئولان خوب و بد از نگاه آمريكاييها
شايد يكي از صريحترين اظهار نظرها در اين باره سخنان وندي شرمن، مذاكرهكننده ارشد آمريكا پس از پايان مذاكرات اتمي است. وي در گفتوگو با پايگاه خبري كرونيكل و در پاسخ به سؤالي درباره به قدرت رسيدن سياستمداران ميانه رو در ايران ميگويد: «در ايران تندرو هست و تندروي تندرو. روحاني ميانهرو نيست، او يك تندرو است.» البته وي بعدها سعي كرد كه تا حدودي بتواند پاسخ خود را اصلاح كند و روحاني را يك سياستمدار ميانهرو ناميد كه توافق هستهاي را امكانپذير كرد. رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در ديدار اخير دانشجويان به اين مسئله اشاره كردند و فرمودند: شايد امروز سياستهاي آمريكا اينگونه اقتضا كند كه بخواهد ميان مسئولان نظام اسلامي تفكيك قائل شود و آنها را به مسئولان خوب و بد تقسيم كند، اما آمريكاييها اگر توانايي پيدا كنند، همان مسئولان بهاصطلاح خوب نيز از نظر آنها بد خواهند شد.
ضرورت مرزبندي روشنتر با دشمن
با چنين مختصاتي شايد بتوان اين نكته را درك كرد كه اساساً تقسيمبندي مسئولان به ميانهرو و غيرميانهرو يك ترفند سياسي است كه نبايد به دام آن افتاد. با اين حال در طرف مقابل نيز مسئولان داخلي نيز ميتوانند با مرزبندي صحيح نقشه آمريكاييها را براي ايجاد دو قطبي در داخل كشور به هم بزنند. ايجاد فضاي دو قطبي خطري است كه ميتواند در انتخابات رياست جمهوري بعدي سر برآورد.
http://javanonline.ir/fa/news/795535
ش.د9501231