(روزنامه ايران – 1395/05/03 – شماره 6268 – صفحه 21)
* در هفتههای اخیر، شاهد شدت گرفتن تخریبها علیه دولت هستیم، امری که البته از زاویهای دیگر، میتوان گفت اتفاق تازهای نیست. شما هدف غایی این تخریبها را چه میدانید؟
** یک جریان افراطی در کشور وجود دارد که از منابع گسترده قدرت، ثروت و رسانه برخوردار است. این جریان از ابتدا به هیچ وجه مایل نبود آقای روحانی رأی بیاورد یا جریان حامی او موفقیتی کسب کند. از روزهای نخست ریاست جمهوری روحانی، بنای این جریان موفق نبودن دولت بود. به همین دلیل تلاش میشد با جوسازیها فضای کشور را مخدوش و مشوش کرده و شرایطی را ایجاد کنند که دولت نتواند به مردم خدمت کند. هرچه هم که زمان گذشت، آنان عملیات خود را گسترش دادند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه، دیدید که با وجود تلاشهای گسترده رسانهای و غیررسانهای در افکار عمومی که برای رأیآوری جریان خاصی صورت میگرفت، یا پس از ردصلاحیتهایی که اتفاق افتاد، در نهایت مردم پای صندوقها حرف دیگری زدند. اما جریان مورد اشاره در مقابل این رأی و نظر مردم، فضاسازیها را تشدید کرده و به اوج خود رساندند که به همین ترتیب، پیشبینی میشود در آستانه انتخابات سال آینده نیز بر این فضاسازیها افزوده شود.
* ریشه این رویکرد را چه میدانید؟
** هدف اصلی آنان، این است که جریان سیاسی حامی آقای روحانی بار دیگر رأی نیاورد، یا به زعم خودشان که بارها تکرار کردهاند، ریاست جمهوری آقای روحانی یک دورهای شود. اساساً برای دستیابی به این هدف اصلی، از یک سو تلاش میکنند فرصتهای خدمت را از دولت بگیرند تا دولت نتواند مشکلات مردم را حل کند و به همین دلیل هر روز یک بحران و مشکل برای دولت ایجاد میکنند. از سوی دیگر، میخواهند افکار عمومی را بشدت تخریب و این طور وانمود کنند که دولت نتوانسته است کاری بکند تا آنها بتوانند رأی و نظر خود را به مردم تحمیل کنند که آنچه ما میخواهیم باید عمل شود، نه آنچه خواست شما مردم است.
* آیا تقابل با مردم، در نهایت سبب خواهد شد که مردم با این جریان همراهی کنند؟
** مردم قطعاً با این جریان همراهی نخواهند کرد، زیرا امپراتوری رسانهای که این جریان از آن برخوردار است، در تأثیر بر افکار عمومی موفق نبوده است. آنان نه تنها با این تجربههای شکست خورده در کار خود بازبینی نمیکنند، بلکه در مقابل به راهکارهای دیگری روی آوردهاند. هدف آنان خسته و ناامید کردن مردم است تا مردم بگویند که «پس فایده رأی دادن ما چیست؟»
* یعنی دنبال کردن فرمول قدیمی کاهش مشارکت مردم در انتخابات هستند؟
** میخواهند با ناامید و خسته کردن مردم، در نهایت از میزان مشارکت مردم در انتخابات کاسته شود. زیرا تجربه نشان داده که این جریان اگر موفقیتی حاصل کند، در مشارکت حداقلی مردم است. اما اگر مشارکت از حدی بالاتر برود، کار آنان سختتر میشود. مسأله این است که آنان نمیتوانند از رأی و نظر خود برگردند، لذا تلاش میکنند مردم را سرخورده کنند.
* حامیان دولتهای گذشته که زیر بار مشکلات آن دولت نمیرفتند، حالا به ظاهر تلاش میکنند دولت یازدهم را به فساد متهم کنند. در این خصوص چه نظری دارید.
** غارت و چپاول ملی که در سالهای گذشته در کشور روی داد، در تاریخ ایران بینظیر است. این لکه ننگ در تاریخ ایران، بر پیشانی بسیاری از کسانی که به نحوی بسترساز یا مسبب این فسادها بودند، باقی خواهد ماند. اینها بسیار تلاش میکنند تا با برپا کردن هیاهوهای رسانهای و ایجاد عملیات روانی، این واقعیتهای تاریخی را کمرنگ کنند یا با بزرگنمایی مسائل حاشیهای و فردی میخواهند بگویند که در فساد، ما تنها نبودیم. میخواهند شریکسازی کنند و بگویند کسان دیگری هم هستند که این کارها را انجام میدهند تا در نهایت، مشکلات خود را ذیل این بحرانسازیها پنهان کنند. در کنار اینها، واقعیت این است که دولت یازدهم، پرچم واقعی مقابله با فسادهای تاریخی را به دست گرفته و سعی می کند فسادها را متوقف و جبران کند.
اما بر اثر غفلتهایی، فیشهای حقوقی بهانهای به دست جریان افراطی داد تا اهداف و منویات خود را دنبال کند. اما نکته جالب این است که از وقتی فیشهای حقوقی آشکار شد، دولت صادقانه با مسأله برخورد کرد و ساماندهی آن را در پیش گرفت. اما جریان افراطی اجازه نمیدهد حقایق بر مردم روشن شود. یک تفاوت اساسی دولت یازدهم و سلف آن، همین است که در ذیل شعارهای مبارزه با فساد در این دولت، نه تنها اختلاسهای گسترده تریلیونی و هزاران میلیارد تومانی به وجود نمیآید و این فسادها متوقف شد، بلکه جلوی حیف و میل دهها میلیون تومانی حقوقی هم گرفته میشود. اما با وجود این تفاوت اساسی، همچنان شاهد ادامه یافتن جنگ روانی جریان افراطی هستیم.
* در کنار این همانندسازی مورد ادعای شما، آیا معتقد به نوعی تناظرسازی هم هستید؟ بطور مثال آیا یعنی برای چهرههای پرحاشیه دولت گذشته مانند اسفندیار رحیم مشایی و محمدرضا رحیمی، نمونههایی در این دولت میتراشند؟
** هر آنچه واقعیت نداشته باشد، ولو به طور موقت یک فضاسازی رسانهای هم ایجاد شود، اما این فضاسازی بزودی فروکش خواهد کرد. واقعیت این است که افکار عمومی در میان مدت و درازمدت نسبت به مسائل واقعی حساس میشود. در مقابل، مسائلی که محتوای عملیات روانی دارند و بیشتر از جنس شایعه هستند، نمیتوانند فراگیر شده یا به اهداف خود برسند و تأثیر آنها موقت و کوتاه مدت خواهد بود. البته من وارد جزئیات این تناظرسازیها نمیشوم، اما در کنار اینکه مردم واقعیتها را میدانند، دولت روحانی نیز باید بسیار مراقب باشد تا در اطراف آن حاشیهای وجود نداشته باشد تا بهانهای به دست جریانهای ضد دولت داده نشود. اگر کسانی هستند که رفتارهای نادرستی دارند یا حاشیههایی دارند که حتی اندکی واقعیت دارد، دولت باید از این مسائل پرهیز کند. زیرا در شرایطی که دولت مخالفانی گسترده و عجیب دارد، کسی نباید رفتارهای حاشیهساز را تحمل کند و اگر چنین چیزی هست، باید جلوی آن گرفته شود. دولت باید حساس شود و رفتار مناسبی از خود نشان بدهد.
* شما در دولت اصلاحات، معاون سیاسی وزیر کشور بودید که سمت حساسی است. با این پیشینه، اتاق فکر تخریب را تا چه حد واقعی میدانید؟
** اتاق فکر تخریب بسیار جدی و واقعی است. کسانی در کشور هستند که منافع باندی، شخصی و جریانی دارند و به هیچ وجه به فکر منافع ملی نیستند. این مربوط به حالا هم نیست، از ابتدای انقلاب بوده و در هر مقطعی چهرههای مختلفی پیدا میکرد. در 8 سالی که اینها به امکانات مختلف ثروت و قدرت کشور دسترسی داشتند، دیدیم که براثر رفتارهای غلط، سیاستهای تندروانه و ناکارآمد، چه بلایی سر کشور آوردند و چه تخریبهایی بر کشور تحمیل شد. بحرانسازیها و جریانسازی از تبعات این جریان افراطی در کشور است.
* عدهای معتقدند برخی نمایندگان مجلس گذشته عضو این اتاقهای فکر تخریب هستند؟
** وارد این جزئیات نمیشوم؛ چون متکی به اخبار موثق نیست. اما قطعی و یقینی است که این اتاقهای فکر و اتاقهای جنگ روانی وجود دارد و این جریانها، دسترسیهای گستردهای به اطلاعات منابع مختلف کشور دارند و براحتی میتوانند عملیات روانی خود را دنبال کنند.
* عملکرد رسانههای منتقد را چگونه ارزیابی میکنید؟
** متأسفانه یک جریان بسیار آسیبساز در فضای رسانهای کشور مشاهده میشود که با ایجاد تردید و برخوردهای سلیقهای و باندی در اطلاعرسانی، به کشور آسیب میزند، آن هم رسانههایی که از بیتالمال ارتزاق میکنند. به عنوان مثال، صدا و سیما باید پاسخ دهد چه شده که برای حیف و میلهای تعدادی از مدیران اینقدر حساس و دلسوز شده، اما در مقابل چپاول و غارت ملی که در گذشته اتفاق افتاد و کمترینش 3 هزار میلیارد تومان بود، یا ساکت بود یا به شکل حداقلی از آن گذر میکرد؟ نتایج تحقیق و تفحص از سازمان تأمین اجتماعی که در مجلس اصولگرای نهم تهیه شد، منتشر شده است.
محتوای این گزارش فاجعه است، اما در این هیاهو و جنجال رسانهای در حال گم شدن است. صدا و سیما چقدر نسبت به این تحقیق و تفحص واکنش نشان داد و میزگرد برگزار کرد؟ صدا و سیما در این زمینه، یا ساکت است یا به صورت حداقلی با آن برخورد میکند، اما در مقابل، هر روز به مسأله فیشهای حقوقی میپردازد. قرار بود این رسانه ملی، بی طرف و به دنبال آگاه کردن مردم باشد. همچنین، روزنامهها و سایتهایی که از بیتالمال ارتزاق میکنند و حق ندارند جناحی عمل کنند. این رسانهها نیز باید پاسخ دهند که از نظر آنان دانستن حیف و میل چند 10 میلیونی حق مردم است، اما دانستن چرایی وقوع اختلاسها، سوء استفادهها و دزدیهای بزرگ هزاران میلیون تومانی، حق مردم نیست؟
* دلیل این رویکرد متناقض چیست؟
** جریانهای مخالف دولت، یک امپراتوری عظیم رسانهای را تشکیل میدهند که در مقابل رسانههای طرفدار دولت قابل قیاس نیست. در این هیاهو، صداها گم میشود. دولت باید چارهاندیشی کند تا صدای آن گم نشود. روحانی باید مستقیم با مردم حرف بزند، حقایق را آشکار کند و اگر جایی خطا وجود دارد، عذرخواهی کنند، کما اینکه بارها این را گفتهاند. اما باید بگویند که برخی رسانهها با وجدان عمومی چه میکنند. انفعال سایر ابزارهای رسانهای دولت نیز باید برطرف بشود.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6268/21/142522/0
ش.د9501442