(روزنامه اطلاعات – 1395/05/06 – شماره 26497 – صفحه 12)
چرا کودتاي ترکيه ناکام ماند؟
هنوز فضای خبری متلاطمی از این واقعه در جریان است،اما چگونه می توان باور کرد که کودتاگران واکنش احتمالی مردم و سازمان های سیاسی و رسانه ای ترکیه را پیش بینی نکرده باشند!مازیار آقازاده در عصر ایران نوشت، به عنوان ناظری که سال هاست تحولات سیاسی و اجتماعی ترکیه را دنبال میکنم، کودتای واحدهایی از ارتش و نیروهای نظامی ترکیه علیه دولت این کشور را بسیار عجیب و پیچیده میبینم.
این کودتا به قدری بیمحاسبه و بدون حساب و کتاب به نظر می رسد که گویی از خلاء سر برآورده و نه بر مبنای واقعیات سیاسی، اجتماعی و نظامی داخلی ترکیه بلکه از «فضا» بر ترکیه نازل شده باشد؛ چرا که بدبین ترین ناظران نیز انجام چنین کودتایی به شیوه کلاسیک در ترکیه کنونی را محتمل نمی دانستند.
به گمان نگارنده، تنها یک دلیل می تواند توجیه گر این اقدام کودتاگران باشد و آن فاکتور «اشتباه محاسبه» در نتیجه «حماقت محض» است.فرماندهان این کودتا که در بدنه ارتش بوده اند خود به خوبی بر تغییر ساختار ارتش در یک دهه گذشته واقف بوده اند و می دانستند ارتش کنونی ترکیه دیگر آن ارتشی نیست که با ساختار فرماندهی مسنجم قادر به انجام کودتا و سرنگونی حکومت ها باشد. ارتش ترکیه تا کنون سه بار دست به کودتا و تغییر حکومت زده است و یک بار نیز در دولت اسلامگرای نجم الدین اربکان با ایجاد فشار به روی اربکان (در 28 فوریه 1997) ، او را مجبور به کناره گیری از قدرت کرد ؛ که این کودتا به کودتای پست مدرن یا «کودتای سفید» مشهور شد.
ارتش در کودتاهای پیشین موفق بود چون ساختار فرماندهی منسجمی داشت و از زمان تاسیس جمهوری ترکیه به عنوان نگاهبان ساختار لاییسیته نظام سیاسی ترکیه از تیغ جرح و تعدیل سیاسیون حاکم به دور بود. اما اردوغان طی یک دهه گذشته به بهانه طرح اصلاحات اروپایی «کنترل دموکراتیک بر نیروهای مسلحکه از شروط و اصلاحات عضویت در اتحادیه اروپاست ، دندان سیاست نیروهای مسلح را کشیده است و از سال 2007 و همزمان با مطرح شدن طرح کودتای» ارگنه کن «به مهندسی ساختار فرماندهی ارتش ترکیه روی آورده و دهها ژنرال بلند پایه را به ظن دست داشتن در طرح های کودتای» «ارگنه کن» و «بالیوز» به دادگاه کشانده و از منصب فرماندهی کنار زده است.
پس از ماجرای افشای فساد مالی اعضای کابینه اردوغان در 17 دسامبر 2013 نیز اردوغان تصفیه کاملی در بدنه نیروهای مسلح به ویژه در ساختار فرماندهی پلیس انجام داد و نیروهای نزدیک به خود را به بهانه «مقابله با دست های توطئه گر دولت موازی» در کادر فرماندهی پلیس گمارد ؛ که نتیجه این اقدام او در همراهی نیروهای پلیس با مردم و مقابله آنها با نظامیان کودتاگر نمایان شد .
از سوی دیگر جامعه ترکیه نیز به سان بسیاری از جوامع در حال گذار، در یک دهه گذشته تغییرات شگرفی را از سر گذرانده است و رشد آگاهی اقشار و توده ها و درجه مقاومت آنها در کنار فناوری های ارتباطی وسیع و پیچیده امکان انجام کودتا به شیوه کلاسیک را برای ارتش بسیار دشوار و در عمل غیر ممکن می سازد.از همین روست که فرماندهانی که کودتای اخیر را رهبری کردهاند، باید به خوبی میدانستند که اقدام آنها در خوشبینانهترین حالت به یک «جنگ داخلی» و دودستگی نیروهای نظامی خواهد انجامید و شانس موفقیت صددرصد و تبعیت بدنه ارتش و نیروهای مسلح از آنها نزدیک به صفر خواهد بود و این تفاوت عمدهای است که در نتیجه اقدامات اردوغان در بدنه نیروهای مسلح ترکیه دریک دهه گذشته صورت گرفته است تا امکان موفقیت کودتای نیروهای مسلح را به حداقل خود کاهش دهد.
جدای از برخی نظریه های که انجام این کودتا را یک «جنگ زرگری» از سوی رجب طیب اردوغان برای مانور قدرت و افزایش محبوبیت و فضای مانور سیاسی در ترکیه میدانند، اما تا اینجای کار نتیجه مستقیم و غیر مستقیم این کودتا نافرجام در عمل به نفع اردوغان تمام شده است و احزاب و گروههای مخالف و منتقد او به خاطر این کودتا زیر چتر دولت منتخبی که او آن را نمایندگی می کند در آمده اند و با کودتاگران مرزبندی مشخص کرده اند.
اردوغان امروز در نتیجه این کودتای بدون منطق و محاسبه ، روی شکاف های گسلهای سیاسی بزرگ ترکیه با عنوان «قهرمان مبارزه و مقاومت در برابر کودتا» ایستاده است و «جایگاه» جدیدی را برای خود تعریف کرده است.بدون شک مردم ترکیه با پایمردی شبانه خود در برابر کودتاگران کار قهرمان اصلی این کودتای نافرجام شده اند و پس از آنها ، این «رجب طیب اردوغان» بوده است که ستاره نیمه شب 16 ژوئیه 2016 بوده است و پس از این کودتا فرصت می یابد:
1- تصفیه مخالفانش را از سیستم نظامی و دیگر نهادهای قدرت در ترکیه شدت بخشد
2- اهرم جدیدی برای فشار علیه فتح الله گولن روحانی متنفذ ساکن آمریکا و تعقیب قضایی و حقوقی او به عنوان «رهبر کودتا» و «تروریست» به دست آورد
3- مخالفت ها و انتقادها علیه خود را مهار کرده و بهانه ای برای مقاومت در برابر انتقادهای داخلی داشته باشد
4- زمینه سیاسی خوبی برای پیش بردن پروژه ریاستی کردن نظام سیاسی ترکیه و یکدست کردن بیشتر قدرت در اختیار داشته باشد
5- بر دامنه محبوبیت سیاسی خود بین اقشار حامی اش بیفزاید و قدرت مانور بیشتری کسب کند.
اردوغان پس از واقعه اعتراضات به تخریب پارک گزی در ژوئن 2013 ، چنین اجتماع عظیمی را در شهرهای ترکیه در حمایت از دولت تحت زعامت خود ندیده بود.این ها دستاوردهایی است که اردوغان میتواند با تکیه بر کودتای انجام شده به دست آورد و در نقطه مقابل، کودتاگرانی که اقدام بی محاسبه و بی منطق آنها از همان ابتدا محکوم به شکست به نظر می رسید، بزرگترین بازندگان هستند.
آنها هم از چشم بخش بزرگی از مردم ترکیه افتادند و هم زمینه حذف و محاکمه خود را فراهم کرده اند و در مقابل ، اقدام نظامی بی محاسبه آنها هیچ دستاورد پایداری برایشان نداشت و حتی نتوانست از یک نیمه شب تا صبح دوام یابد؛ این زیان ها به جز یک زیان بزرگ است و آن خریدن بدنامی«کشیدن تیغ به روی مردم» با شلیک گلوله به سمت مردم و بمباران نهادهای دولتی به وسیله هواپیما و هلی کوپترهایشان است.
مردم ترکیه به لحاظ تاریخی جایگاه بالایی برای ارتش و نیروهای نظامی خود قائلند و ارتش را از آن خود می دانند و از نظر بسیاری از مردم این کشور، اقدام واحدهایی از ارتش در کودتا علیه دولت قانونی و تیراندازی به سمت مردم و بمباران نهادهایی چون مجلس و دیگر ادارات و بناهای دولتی و حاکمیتی گناهی نابخشودنی و لکه ننگی بر کارنامه کاری ارتش است؛ ارتشی که وظیفه ذاتی آن حمایت از ملت و کشور در برابر دشمنان خارجی است حالا دهانه توپ خود را به سمت همان مردمی گرفته است که حقوق ماهانه و خرج خرید یا ساخت اداوات نظامی را از جیبش پرداخت می کند.
این گناه به قدری در افکار عمومی ترکیه بزرگ به نظر می رسد که حتی سرسختترین مخالفان اردوغان و حزب حاکم عدالت و توسعه را نیز به دوری از کودتاگران و اتحاد با دولت قانونی و مردم به منظور مقابله با کودتا واداشت و این واقعه فی نفسه برای اردوغان یک دستاورد مطلوب به حساب میآید.با وجود این ، انجام این کودتا نشان از تشدید شکاف گسل های سیاسی موجود در ترکیه است که تبعات و پس لرزه های آن در روزها و هفته های آتی بیشتر هویدا و نمایان خواهد شد.
از طرفی،فتح الله گولن که در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند و اردوغان او را رهبر کودتا می داند مدعی قرائتی از اسلام است که به اسلام آناتولیایی شهرت دارد .مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت، جهان هنوز از شوک کشتار تروریستی توریستها در نیس فرانسه بیرون نیامده بود که خبر کودتای نافرجام در ترکیه در شامگاه 25 تیرماه، به موضوع اول رسانهها در جهان تبدیل شده است.
همسایگی ما با ترکیه و اسلام گرا بودن حزب حاکم در این کشور، اهمیت توجه به این تحول در ایران را دو چندان ساخته است. هر چند ایران و ترکیه بر سر سوریه اختلاف نظر جدی دارند و یکی خواستار بقای بشار اسد است و دیگری در پی سر نگونی او اما اگر قرار بر انتخاب میان حکومت رجب طیب اردوغان و نظامیان سکولار باشد به قاعده، اولی ارجح است. البته اگر ادعای اردوغان درست باشد که کودتاچیان از فتح الله گولن در پنسیلوانیا دستور می گیرند این احتمال را هم میتوان مد نظر داشت که این بار قصد داشتهاند یا دارند او یا همفکران او را بر سر کار بیاورند نه این که خود مانند ژنرال کنعان اورن قدرت را در دست بگیرند. درباره کودتای نافرجام در ترکیه 6 نکته را میتوان یادآور شد:
1- با فروپاشی اتحاد شوروی در آغاز دهه 90 میلادی و با نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما این گمان درگرفته بود که دوران تحولات کلاسیک مانند انقلابهای سنتی و کودتاهای نظامی به سر آمده و دوران جدیدی آغاز شده که چه بسا جنگ به شیوه گذشته را نیز منسوخ کرده باشد. تحولات 26 سال اخیر اما نشان داده که نه عصر انقلابات کلاسیک به پایان رسیده و نه کودتاهای کلاسیک. کما این که در مصر هم شاهد یک انقلاب به شیوه گذشته بودیم و هم یک کودتا.
اولی حُسنی مبارک را کنار زد و دومی محمد مُرسی را. چندان که در ترکیه هم در سال 2016 کودتا رخ می دهد. تفاوت جدی در دنیای مدرن با پیش از عصر انفجار اطلاعات اما این است که کودتاچیان نمیتوانند از گردش آزاد اطلاعات جلوگیری کنند و حالا تصرف مراکز رادیو و تلویزیون کار را تمام نمی کند کما این که ارتش ترکیه تلویزیون دولتی را تصرف کرد اما اردوغان از طریق یک شبکه خصوصی و با موبایل به مردم پیام داد و آنان را به حضور در خیابان ها و مخالفت با کودتا تهییج و ترغیب کرد.
2-کودتا را ارتش سامان داد اما نیروی ضد کودتا و ابزار مقابله و مقاومت دولت، پلیس بود. این اتفاق بار دیگر نشان داد که همه دولتها به حمایت و در کنترل داشتن پلیس نیاز دارند. در روز واقعه بدترین خطر و تهدید این است که پلیس هم در کنار ارتش قرار گیرد.
3- طی چند سال اخیر و خصوصا پس از شروع بحران در سوریه، قطر به مهمترین متحد ترکیه در منطقه تبدیل شده است. به همین خاطر شبکه «الجزیره» با تمام قدرت علیه کودتا و به نفع اردوغان وارد عمل شد و کنترل تلویزیون دولتی توسط ارتش را جبران و عملا خنثی کرد.
4- هر چند آقای اردوغان میکوشد این کودتا را مانند سال 1980 و در تقابل نظامیان با دموکراسی ترسیم کند اما همین که اذعان میکند کودتا از پنسیلوانیا آب میخورد اذعان به نقش فتح الله گولن است. تناقض قضیه در این است که گولن نه نظامی است نه سکولار.محمد فتح الله گولن در ترکیه مدرس علوم اخلاقی و الهیات بوده و حال در تبعیدی خود ساخته در آمریکا زندگی میکند.گولن معتقد به گفتگو بین ادیان الهی است و برای فتح باب چنین گفتگوهایی با واتیکان و رهبران یهود پیشگام شده است .شاگردان و پیروان او حجاب به سر دارند هر چند به روسری بسنده میکنند و چهره ای محافظه کار به حساب میآید.
5- نفع ایران در چیست؟ نویسنده بر این باور است که شکست کودتا در عین تلنگر به اردوغان به نفع ایران است.درست است که تهران و آنکارا بر سر دمشق اختلاف دارند اما در غیاب اردوغان یا نظامیان سکولار بر سر کار می آمدند که به خاطر روابط نزدیکتر با آمریکا و سعودی تهدیدی به حساب میآمدند یا گولن از پنسیلوانیا به آنکارا میآمد. هم او که مخالفت خود با شیعیان را پنهان نساخته است.
حال آن که اردوغان اگر چه شیعه نیست و با علوی های سوریه مشکل دارد و خواهان سرنگونی اسد است و از حامیان اخوان المسلمین به شمار است اما مواضع ضد شیعی نمی گیرد. با این حال کم نیستند کسانی که بر این باورند او به خاطر نوع رفتار در قبال داعش به تلنگر یا گوش مالی نیاز داشت.ضمن این که هر چه منطقه با ثبات تر باشد به نفع ایران است و آشوب و شورش در کشور همسایه به نفع ایران نیست. ردوغان بعد از کودتا البته ناگزیر از تغییر راهبرد در قبال سوریه و نزدیکی بیشتر به ایران خواهد بود و این نیز به نفع تهران است.
6- وقوع کودتا در ترکیه بار دیگر این فرضیه را تأیید می کند که اردوغان از بیم دخالت نظامیان می کوشیده آنان را سرگرم موضوعاتی مانند تنش با روسیه یا درگیری با کردها یا موضوع سوریه کند تا فیل شان یاد هندوستان نکند. اما مگر سودای هندوستان از سر فیل می افتد؟در همه حال باید از دموکراسی حمایت کرد. کودتای نظامیان آرمانهای دموکراسی را بر باد می دهد.
به همین خاطر است که رقیبان اردوغان و رسانه هایی که از جانب او تحدید یا تهدید میشدند در این فقره به حمایت از او برخاستند و در واقع نه از او که از اصل دموکراسی حمایت کردند. از اردوغان نیز انتظار می رود به لوازم دموکراسی پایبندتر باشد نه آن که بگیر وببند راه بیندازد.
36 سال پیش و هنگام کودتای نظامیان در 1980 رجب طیب اردوغان کارشناس سازمان حمل و نقل بود و رییس او سرهنگ بازنشسته ارتش که از اردوغان جوان خواست سبیل خود را بتراشد و زیر بار نرفت و احساس کرد هویت فردی و اجتماعی او و همفکران او را هم میخواهند نفی کنند و همین هم انگیزهای شد تا به حزب فضیلت بپیوندد و فعالیت اجتماعی خود را افزایش دهد و در 1994 شهردار استانبول هم شد.حالا و در 2016 اما او رییس جمهوری ترکیه است.
ترکیه تاوان سیاستهای غلط اردوغان را می دهد
شکست سریع کودتای ترکیه در ساعات اولیه موجبات گمانه زنی های مختلف درباره انگیزه ها و اهداف احتمالی آن شده است. به گزارش خبرگزاری مهر کودتای ترکیه که در مدت زمان کوتاهی با سرکوب کودتاچیان خاتمه یافت اولین کودتا در دوران حاکمیت حزب حاکم عدالت و توسعه در این کشور است که اقتدار این حزب را در این کشور به چالش کشید.
در خصوص علل و ریشه های این کودتا دو دیدگاه متناقض وجود دارد. عده ای این کودتا را حقیقی و از سوی مخالفان «اردوغان» و حزب حاکم می دانند، در مقابل اما؛ عده ای بر این باورند که این کودتا با اهداف سیاسی از پیش تعیین شده و ساخته و پرداخته «اردوغان» و سازمان اطلاعات امنیت ترکیه است.
دیدگاه اول بر این باور است که سیاستهای غلط حزب حاکم به رهبری اردوغان در طول ۱۴سال گذشته که موجبات نارضایتیهای بسیاری را در داخل این کشور به وجود آورده و آسیب های فراوانی را در عرصه سیاست خارجی، منطقه ای و بینالمللی بر کشور و مردم آن تحمیل کرده است، زمینههای مناسبی را برای آن دسته از نظامیان مخالف وی به وجود آورد تا به رسم دیرینه نظامیان این کشور بار دیگر شاهد کودتا در این کشور باشیم. کودتایی که این باربر خلاف گذشته بدون حمایت مردم و احزاب سیاسی با شکست بسیار سریع و سرکوب کودتاگران مواجه شد.
همچنین از دیگر علل نافرجام ماندن کودتا می تواند محدود بودن آن در دو شهر آنکارا و استانبول و عدم همراهی نظامیان ارشد با کودتاچیان باشد.از سویی؛ قرابت ایدئولوژیک بیشتر مردم ترکیه با حزب حاکم این کشور موجب حمایت های آمریکا از این حزب شده است، به طوری که در حال حاضر روی کار آمدن هیچ یک از احزاب مخالف ترکیه نمی تواند تامین کننده منافع آمریکایی ها و غرب در این کشور و در جریان تحولات منطقه و سوریه باشد.
عدم حمایت آمریکایی ها از کودتاچیان را نیز می توان از دیگر دلایل شکست کودتای روز گذشته این کشور دانست.طرفداران دیدگاه حقیقی بودن کودتا با توجه به میزان بالای کشته ها و تلفات درگیری ها و هزینه های زیاد سیاسی و اقتصادی آن در داخل و خارج ترکیه، ساختگی بودن و طراحی آن توسط حزب حاکم ترکیه را رد می کنند، اما در عین حال برخی تحلیلگران بر این باورند که این کودتا طرح مشترک حزب حاکم عدالت و توسعه به رهبری اردوغان و سازمان اطلاعات امنیت ترکیه بوده که اهداف سیاسی را در داخل و خارج این کشور دنبال می کند.
بی برنامه بودن کودتاچیان، عدم سازماندهی مناسب کودتا و منحصر بودن آن به دو شهر ترکیه، عدم بازداشت هیچ یک از مقامات سیاسی حاکم ترکیه توسط کودتاچیان، شکست سریع آنها در ساعات اولیه، بازگشت قدرتمندتر اردوغان به صحنه قدرت و عدم همراهی نظامیان ارشد ارتش با کودتاچیان را می توان از دلایل صوری بودن و ساختگی بودن این کودتا دانست که می تواند با هدف دستیابی به اهداف زیر طراحی شده باشد:
ـ نزدیک کردن اردوغان به طرح تبدیل نظام پارلمانی این کشور به نظام ریاست جمهوری که با مخالفت بسیاری در داخل این کشور مواجه است.
ـ آغاز مجدد مذاکرات صلح با کردهای این کشور که به خاطر سیاست های غلط اردوغان در طول سال های گذشته متوقف شده بود و بعد از دو سال آتش بس مجددا منجر به درگیری های ۴۰ساله نظامی بین ارتش این کشور و گروه «پ ک ک» شده بود.
مخالفت «صلاح الدین دمیرتاش» از رهبران حزب کردی دموکراتیک خلق ها با کودتاچیان و درخواست وی از حامیان حزبش برای حضور در خیابان ها برای سرکوب کودتا و همراهی وی با حزب حاکم ترکیه و دیگر احزاب این کشور در مخالفت با کودتا و تشکر «بینالی ایلدیریم» از رهبران احزاب ترکیه به خاطر مخالفت با کودتا از جمله دلایلی است که می تواند این دیدگاه را تقویت کرده و موجبات از سرگیری مذاکرات صلح کردی در این کشور را فراهم کند.
ـ حضور نظامیان ترکیه در شمال عراق و اصرار آنکارا بر ادامه حضور با وجود مخالفتهای بغداد موجب بروز تنش های زیادی در روابط بغداد با آنکارا در سال های گذشته شده بود. با توجه به تلاش های اخیر حزب حاکم ترکیه برای عادی سازی روابط با همسایگان و همچنین دادن دستور خروج نظامیان این کشور از عراق توسط ارتش این کشور در ساعات اولیه کودتا، شاید بتوان گفت یکی از اهداف این کودتای ساختگی خروج به ظاهر آبرومندانه اردوغان از عراق با هدف نزدیکی به بغداد و دمشق باشد.
ـ مداخلات ترکیه در شمال سوریه و حمایت آنکارا از مخالفان بشار اسد موجبات تنش های بسیاری در روابط آنکارا با دمشق و به تبع آن با مسکو و تهران شده بود. در روزهای گذشته پس از عادی سازی روابط ترکیه و روسیه شاهد وعده های نخست وزیر این کشور برای عادی سازی روابط با دمشق نیز بوده ایم.
شاید آنکارا از این کودتا به عنوان بهانهای برای تغییر سیاست هایش در قبال دولت سوریه و کاهش حمایت ها از گروه های تروریستی مورد حمایت خود استفاه کند. در چنین شرایطی زمینه برای نزدیکی آنکارا به دمشق و تهران نیز هموارتر خواهد شد.
ـ همچنین می توان این کودتا را در راستای توافق روزهای گذشته آمریکا و روسیه برای پایان گام به گام جنگ در سوریه دید که ترکیه یکی از طرف های عمده آن است.
ـ حضور نظامیان ترکیه در سوریه و عراق و مداخلات آن در این دو کشور یکی از موارد اختلاف آنکارا و واشنگتن که از حامیان کردهای سوری است، بوده است. همچنین عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل با صرف نظر کردن آنکارا از پیش شرط های خود موجب تخریب وجهه اردوغان و یارانش نزد افکار عمومی اسلامگرایان این کشور شده است. می توان تحولات اخیر در ترکیه را طرحی برای انحراف افکار عمومی از این دو مسئله و در راستای تلاش آنکارا برای نزدیکی بیشتر به واشنگتن و تل آویو دید.
ـ همچنین این کودتا در صورت ساختگی بودن بهانه خوبی برای ادامه تصفیه نظامیان مخالف اردوغان از ارتش ترکیه خواهد بود.
نتیجه اینکه؛ حقیقت هر چه بوده باشد، مشکلات داخلی و منطقه ای ترکیه در سالهای گذشته ناشی از سیاستهای غلط رهبران حزب عدالت این کشور در قبال تحولات داخلی ترکیه و منطقه است، سیاست هایی که رفته رفته دامن خود ترکیه را گرفته و اگرچه در ظاهر به قدرت گرفتن بیشتر اردوغان منجر شده اما قطعا روندی پر شتاب در تضعیف این کشور در عرصه مناسبات بین المللی داشته است. ادامه دارد...
ش.د9501534