تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۰  ، 
کد خبر : ۲۹۴۵۴۷

غرب، گرفتار در بحران خودساخته

پایگاه بصیرت / نادر مازوجي

(روزنامه اطلاعات ـ 1394/11/20 ـ شماره 26373 ـ صفحه 12)

اوايل دهه 40 قرن گذشته، پايتخت‌ها و شهرهاي اروپا در چنين ايامي يعني روزهاي سال نو ميلادي و جشن‌هاي كريسمس، صحنه جنگ و خونريزي به دليل وقوع جنگ جهاني دوم بودند. مردم به جاي آذين‌بندي خيابان‌ها دسته‌دسته در حال فرار بودند و آنهايي هم كه در شهرها مي‌ماندند، جنازه‌ها و مجروحان را از خيابان‌ها جمع‌آوري مي‌كردند. ساختمان‌ها و برج‌ها به تلي از خرابه تبديل شده بودند و تقصير همه اين جنگ و ويراني متوجه دو ديكتاتور وقت اروپا يعني «هيتلر» و «موسوليني» بود. ديگر رهبران اروپايي متفق القول بودند كه با نابودي ديكتاتورهاي آلمان و ايتاليا، اروپا به روزهاي آرماني گذشته باز خواهد گشت و آرامش و آسايش را بار ديگر به خود خواهد ديد. همين هم شد و با شكست و مرگ اين دو رهبر، مردم بازمانده از جنگ دست به دست هم دادند و علاوه بر بازسازي شهرهاي ويران شده، رهبراني مردمي و غيرنظامي برگزيدند و اروپاي نوين را شكل دادند.

رشد اقتصادي در اروپاي پس از جنگ چنان سرعتي به خود گرفت كه هنوز هم برخي كشورهاي آن همانند آلمان حرف اول را در اقتصاد جهان مي‌زنند. اما اين دوران شكوفايي پس از حدود 70 سال از پايان جنگ جهاني، به نظر مي‌رسد بار ديگر رو به افول نهاده است. تصميمات نادرست رهبران كنوني اروپا و نسخه‌هاي باطلي كه براي ديگران تجويز مي‌كنند، اقدامات حساب نشده هيتلر و موسوليني را در اذهان تداعي مي‌كند.

حمله انگليس به عراق يا حمايت فرانسه از تروريست‌ها در سوريه يا مداخله ايتاليا در ليبي و نمونه‌هاي مشابه ديگري كه سبب پيدا شدن گروه خونخواري چون داعش شد، كشورهاي اروپايي را چنان ناامن كرده كه بسياري از آنها امسال جشن‌هاي سال نو را برگزار نكردند و بقيه هم بسيار كمرنگ به برگزاري آن پرداختند. خيابان‌هاي پايتخت‌هاي اروپايي دست كمي از اروپاي زمان جنگ جهاني نداشت و هزاران نيروي مسلح به همراه خودروهاي زرهي در مناطق مختلف اروپا مستقر شده بودند.

خبري از چراغاني اماكن و آذين‌بندي شهرها در شب سال نو نبود و حالتي از رخوت و بي‌حوصلگي همراه با ترس و استرس در چهره مردم اروپا نمايان بود و نيروهاي امنيتي به هركس ظنين مي‌شدند بلافاصله بازداشتش مي‌كردند. ترس و وحشت، مردمي را فرا گرفت كه خود نيز به درستي نمي‌دانند از چه چيز وحشت دارند و بايد چه كار كنند. فقط به يك چيز اطمينان كامل دارند و آن اينكه دشمن، نه يك قدرت نظامي فائقه مانند نظام‌هاي آلمان نازي و ايتالياي فاشيستي، بلكه يك گروه تروريستي است كه نه پادگان و مقر سياسي دارد كه قابل نابود شدن باشد و نه دولت است كه شوراي امنيت آن را تحريم و اقتصادش را فلج كند.

تفاوتي كه اروپاي كنوني با اروپاي زمان جنگ جهاني دارد اين است كه آن زمان، دشمن از بطن اروپا برخاسته بود و فقط قصد كشورگشايي داشت اما دشمن كنوني با تفكرات ايدئولوژيك افراطي برخاسته كه البته اروپايي‌ها به نوعي در تشكيل هسته اوليه‌اش مقصر هستند.

برخي رهبران غربي با حمايت از تروريست‌ها تلاش كردند تا به اميال خود در خاورميانه جامه عمل بپوشانند. داعش را تشكيل دادند تا به زعم خود، نظام بشار اسد را ساقط كنند و براي رسيدن به اين مقصد، صدها هزار سوري را به كشتن داده‌اند و شهرهاي باستاني و تاريخي سوريه را ويران كرده‌اند. روزانه ده‌ها و صدها آواره سوري براي ايمن ماندن از تجاوزگري و كشتار بي‌هدف داعش، با هر وسيله ابتدايي از جمله قايق‌هاي بادي، خود را به كشورهاي ديگر مي‌رسانند تا شايد اندك آرامشي به دست آورند اما در اين مسير، يا غرق مي‌شوند يا طعمه انسان نماهاي حيوان صفت.

خبرهايي كه از هتك حرمت زنان و دختران آواره سوري و عراقي به گوش مي‌رسد، قلب سرسخت‌ترين آدم‌ها را نيز به درد مي‌آورد. برخي از اين زنان و دختران هنوز به مقصد نرسيده، در داخل همان قايق‌هايي كه تنها اميدشان براي رهايي از چنگ خونخواران داعش است گرفتار ديوصفتاني مي‌شوند كه بويي از انسانيت نبرده‌اند. گفته مي‌شود تاكنون شمار زيادي از اين زنان و دختران براي حفظ آبروي خود، در داخل همان قايق‌ها خودكشي كرده‌اند.

برخي ديگر از آنها كه اندكي خوش شانس‌ترند و به سلامت به مقصد مي‌رسند، در كشورهاي اروپايي گرفتار مي‌شوند. زنان و دختراني كه در كشورهاي خود از شأن و منزلت برخوردار بودند، اكنون آشكارا در كشورهاي اروپايي كه اتفاقاً به دليل سياست‌هاي غلط و ناكارآمد آنها به آوارگي و درماندگي افتاده‌اند، هتك حرمت مي‌شوند.

در تازه‌ترين مورد از اين قبيل كه جنجال هم به پا كرد، يك سرباز اروپايي به يك دختر جوان آواره سوري پيشنهاد غيراخلاقي در مقابل يك دست لباس گرم داده بود. اگرچه دختر يادشده بعد از اين پيشنهاد، رگ دست خود را مي‌زند تا از چنين زندگي نكبت‌باري خلاص شود، اما اين حقيقت روشن مردمي است كه مي‌خواستند مانند همه جاي دنيا زندگي سعادتمندي داشته باشند ولي سياست‌هاي اشتباه برخي رهبران غربي اين سعادت و خوشبختي را از آنها گرفته است. تصاوير دلخراش جنازه «آيلان» كودك سه ساله سوري در سواحل تركيه نيز كه بازتاب گسترده‌اي در شبكه‌هاي اجتماعي داشت، نمونه ديگري از رنج و مشقت آوارگان بي‌پناهي است كه چوب سلطه‌طلبي غربي‌ها را مي‌خورند.

اين حال و هواي خاورميانه‌اي است كه غربي‌ها براي دستيابي به اهداف خود به وجود آورده‌اند. البته منطقه مي‌توانست بحراني‌تر و ويران‌تر از شرايط فعلي شود اگر كه طرح خاورميانه بزرگ غربي‌ها اجرايي مي‌شد. در طرح خاورميانه بزرگ، بنا بود منطقه به كشورهاي كوچك تقسيم شود و هيچ كشوري حتي متحدان غرب از جمله عربستان از گزند اين طرح در امان نمانند تا رژيم اسرائيل يكه‌تازي كند و كشورهاي غربي از اين طريق و بدون دغدغه، منطقه را به طور كامل تحت سلطه خود بگيرند. آنها به خيال خام خود مي‌خواستند پس از سوريه، گروههاي مقاومت در منطقه را نابود كنند و سپس به سراغ ايران بيايند و به زعم خودشان با تجزيه و تكه‌تكه‌كردن سوريه و ايران و البته عراق، خاورميانه‌اي مطابق ميل غرب بسازند؛ خاورميانه‌اي استراتژيك و ثروتمند كه در عين حال هيچ گونه صداي اعتراضي به نام مقاومت از آن بلند نشود. اما دود سياست‌هاي نابخردانه و توسعه‌طلبانه غرب در خاورميانه خيلي زود به چشم خودش رفت و ترس و اضطراب مردم اروپا از تروريسم مثال عيني و بارز آن است.

حملات تروريستي در پاريس، كپنهاگ، لندن و برلين در حالي سال 2015 را به كام ساكنان اين شهرها تلخ كرد كه همه آنها از بعد از جنگ جهاني دوم، تقريباً در آرامش بوده‌اند.

دور از انتظار نيست كه داعش كه مسئوليت تمامي اين حملات تروريستي را برعهده گرفته است، كشورهاي غربي را مأواي مناسبي براي ادامه فعاليت‌هاي تروريستي خود درنظر گرفته باشد. اين هم به همان سياست‌هاي نادرست و استعماري غرب بازمي‌گردد كه سبب شده است عقده فرو خفته جوامع عرب كه طي ساليان متمادي تحت سلطه و استعمار غرب بوده‌اند، گشوده شود. بيشتر تروريست‌هايي كه دست به اقدامات خرابكارانه در كشورهاي اروپائي مي‌زنند، اروپاييان عرب تبار يا آفريقايي‌تبار مهاجري هستند كه اجداد آنها در پي استعمار غرب بر كشورهايشان، مجبور به مهاجرت شده‌اند و رنج آوارگي و دربه‌دري را به جان خريده‌اند. اكنون نسل‌هاي دوم و سوم همان افراد كه تاريخ زندگي پرمشقت پدران و نياكان خود را ـ كه به دليل سلطه‌طلبي غربي‌ها متحمل آن شده‌اند ـ شنيده و خوانده‌اند، بر آن شده‌اند كه حقوق از دست رفته خود را بازستانند و آسان‌ترين راه براي اين عقده‌گشايي پيوستن به گروه‌هاي تروريستي است.

حملات تروريستي كه سال گذشته ميلادي شهرهاي مهم اروپايي را هدف قرار داد، گوياي اين واقعيت است كه اروپا از آرامش فاصله گرفته است و بايد منتظر اقدامات تروريستي بيشتر و مخرب‌تر در اين قاره بود. به اذعان سازمان‌هاي اطلاعاتي غرب، حدود دوسوم تروريست‌هاي داعش را اتباع غربي تشكيل مي‌دهند و اتفاقاً جاني‌ترين اعضاي آن هستند كه بيشتر مسئوليت‌ سربريدن‌ها در گروه داعش به اين افراد واگذار شده است. نهادهاي اطلاعاتي فرانسه مي‌گويند فقط از اين كشور حدود 3000 زن به داعش پيوسته‌اند.

جالب‌ اينكه اين آمار تنها شامل كشورهاي استعمارگر اروپايي همچون فرانسه و انگليس نمي‌شود و از كشورهاي آرام اسكانديناوي نظير سوئد و نروژ هم افراد زيادي به داعش در عراق و سوريه پيوسته‌اند. پرسش سازمان‌هاي اطلاعاتي غرب كه البته تاكنون بي‌جواب مانده، اين است كه اين حجم از تروريست‌هاي اروپايي در صورت نابودي داعش و بازگشت آرامش به سوريه و عراق، در كجا سكني خواهند گزيد و آيا جز اين است كه همه آنها به كشورهاي خود بازمي‌گردند؟ تصور اينكه اين تروريست‌ها كه اكنون تحت تعاليم و افكار تكفيري مفتي‌هاي داعش قرار گرفته‌اند و به يقين بسيار خطرناك‌تر از دوران قبل از پيوستن به داعش هستند، زماني به كشورهاي اروپايي بازگردند، كابوسي است كه هم دولت‌ها و نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي و هم مردم غرب را آشفته كرده است. در اين شرايط كه اقتصاد غرب روزهاي بحراني خود را سپري مي‌كند، انگليس تهديد به خروج از اتحاديه اروپا كرده و غرب با روسيه به دليل مسئله اوكراين سرشاخ شده است، موج ورود هزاران مهاجر از خاورميانه به اروپا از بيم داعش نيز مزيد بر علت شده و زنگ خطر را براي غرب به صدا درآورده و اروپا را به اذعان كارشناسان و سياستمداران غربي در آستانه فروپاشي قرار داده است.

اروپايي‌ها درمانده‌اند كه با اين موج گسترده پناهجو به ويژه از سوريه و عراق چكار كنند زيرا از يك سو اگر آنها را راه ندهند و به حال خود بگذارند، مرتكب جنايت عليه بشريت شده‌‌اند چون شمار زيادي از پناهجويان را زنان و كودكان تشكيل مي‌دهند و در صورت اسكان نيافتن، ‌تلف خواهند شد و از سوي ديگر، اگر به صورت گروهي به اين پناهجويان پناهندگي و اسكان بدهند، بيم آن دارند كه در ميان آنها تروريست‌‌ها هم به كشورهايشان نفوذ كنند.

به ادعاي نهادهاي اطلاعاتي غرب، برخي عوامل داعش در قالب پناهجو و در ميان آوارگان سوري و عراقي وارد كشورهاي اروپايي شده‌اند و هريك از اين افراد به مثابه بمبي براي كشورهاي اروپايي هستند. آتشي كه غرب براي خاورميانه روشن كرد و داعش را از دل آن بيرون آورد، خيلي زودتر از آنچه حتي خود غربي‌ها تصور مي‌كردند دامن آنها را گرفت. آنچنان كه «اخضر ابراهيمي» ديپلمات باسابقه الجزايري اخيرا به صراحت گفت، هدف غرب از ايجاد داعش، مقابله با قدرت منطقه‌اي ايران بود غافل از اينكه وجود گروه‌هاي تروريستي‌ با افكار بسته و دگم هرگز در جهت منافع غرب نخواهد بود و نتيجه معكوس خواهد داشت. تشكيل گروه‌هايي مانند داعش را اگر چه غربي‌ها رقم زده‌اند اما نابودي اين گروه‌ها از حيطه اختيارات غرب خارج است چون تفكرات تكفيري و وهابي تعيين كننده هستند. عجيب است كه غربي‌ها از تجربيات گذشته درس نگرفته‌اند چون دير زماني نيست كه طالبان و القاعده را براي مقابله با شوروي سابق به وجود آوردند اما خودشان در منجلاب ساخته شده توسط اين گروه‌هاي افراطي گير افتادند. طالبان و القاعده به محض خروج ارتش شوروي از افغانستان، بناي ناسازگاري با غرب را گذاشتند و با اقداماتشان غيرمستقيم به غرب اعلان جنگ دادند.

آنها در 11 سپتامبر 2001 با حمله به برج‌هاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني در نيويورك،‌كينه و عداوت با غرب را علني كردند و نشان دادند آنچه را كه تفكرات ايدئولوژيك افراطي‌شان حكم كند انجام مي‌دهند حتي اگر عليه آمريكايي باشد كه زماني حامي طالبان و القاعده عليه اتحاد جماهير شوروي بود. اكنون نيز داعش، كپي برابر اصل همان طالبان و القاعده است، و البته ده‌ها برابر افراطي‌‌تر و بي‌رحم‌تر.

اگر طالبان به اصولي پايبند بودند و حتي همين الان هم در مواردي به مذاكره با دولت افغانستان تن مي‌دهند، داعش به هيچ اصل و منطقي پايبند نيست و جنايات و وحشي‌گري‌اش نيز در همين چارچوب تعريف مي‌شود. حال پرسش اين است كه غرب كه سال‌ها هزينه كرده تا طالبان و القاعده را كه خود به وجود آورده‌ بود نابود كند اما هنوز هم نتوانسته و در اين امر ناكام مانده است، چگونه مي‌خواهد يا مي‌تواند داعش را كه به مراتب قدرتمند‌تر و ثروتمند‌تر از طالبان است از ميان بردارد؟ نكته اينكه طالبان و القاعده بيشتر اعضايشان از افغانستان و چند كشور معدود عربي هستند اما اعضاي داعش را اتباع پنج قاره، از آمريكا و اروپا گرفته تا آفريقا و آسيا و اقيانوسيه تشكيل مي‌دهند و به رغم تشكيل ائتلاف بين‌المللي براي نابودي اين گروه، همچنان به اعضايش افزوده مي‌شود. مشكل غرب اشتباهات محاسباتي است كه در خصوص نحوه تشكيل چنين گروه‌هايي پيش‌بيني مي‌كند. غربي‌ها اينگونه گروه‌ها را با ارائه پول و سلاح به وجود مي‌آورند تا به زعم خود، سدي مقابل قدرت‌هاي با نفوذ و مخالف غرب كه مانع سلطه‌طلبي غربي‌ها هستند، ايجاد كرده باشند. تشكيل طالبان براي جلوگيري از نفوذ اتحاد جماهير شوروي و تشكيل داعش براي جلوگيري از نفوذ محور مقاومت در منطقه به رهبري ايران، بديهي‌ترين اقدامات غرب در اين راستا بوده است. اما آنچنان كه ذكر شد، غربي‌ها دچار اشتباه محاسباتي شده‌اند و با هدف دسترسي سريع به منافع، آينده نگري را از استراتژي خود حذف مي‌كنند و بر اين باورند كه گروه‌هايي مانند داعش يا طالبان مي‌توانند در كوتاه مدت منافع غرب را تامين كنند. اينگونه سياست‌ها و راهبردهاي غلط اگر چه مردم منطقه را با مشكلات عديده‌اي روبرو كرده و مي‌كند اما خود غرب را نيز با چالش‌هاي بيشماري مواجه كرده و مي‌كند .

حملات 11 سپتامبر در آمريكا يا حملات اخير در پاريس و دانمارك و برخي كشورهاي ديگر اروپايي مصداق بارز اين چالش‌ها و مشكلات است. غربي‌ها يا مطالعه نكرده‌اند يا اينكه براي رسيدن به مقاصد و منافع ترجيح مي‌دهند ناديده بگيرند كه گروه‌هايي مانند طالبان و داعش با رنگ و صبغه ايدئولوژي افراطي فقط به دنبال هدفي هستند كه خود تعريف كرده‌اند،‌ نه هدفي كه از سوي غرب براي آنها تعريف شده است. اين گروه‌ها تا زماني كه به قدرت نرسيده‌اند و از نظر پول و سلاح در تنگنا هستند اوامر اربابان غربي خود را بدون هيچ شكايتي اجرا مي‌كنند. اما به محض اينكه احساس قدرت كردند، اولين لگد را به سمت همان حاميانشان پرت مي‌كنند زيرا غربي‌ها را صليبيوني مي‌خوانند كه به ادعاي آنها دستورات خدا و پيامبر را اجرا نمي‌كنند و بنابراين واجب القتل هستند.

دومين اشتباه راهبردي غرب اين است كه به متحدان منطقه‌اي‌اش بيش از آنچه ضروري است تكيه مي‌كند. به عنوان مثال دست تركيه، عربستان و قطر را در موضوع سوريه باز گذاشت تا با فراغ بال هر آنچه در توان دارند از تلاش براي ساقط كردن حكومت بشار اسد مضايقه نكنند. نتيجه ، ويراني 80 درصد شهرهاي سوريه و مرگ و آوارگي ميليون‌ها سوري شد. در نهايت نيز همين كشورها نه فقط خود مورد تهديد داعش قرار گرفتند بلكه در سوريه نيز كاري از پيش نبردند و تنها افتخارشان اين است كه ميليون‌ها زن و كودك سوري را آواره كرده‌اند.

نمونه ديگر، باز گذاشتن دست عربستان در كشتار مردم يمن به بهانه مبارزه با انصار‌الله است. اكنون كه 11 ماه از تجاوز عربستان به يمن مي‌گذرد نه فقط انصارالله تضعيف نشده بلكه هر روز بر وجهه مردمي آن به دليل مقاومت در برابر تجاوزگري آل‌سعود افزوده مي‌شود.

نكته اين كه نظام بشار اسد در سوريه و جنبش انصارالله در يمن تضعيف نشده‌اند اما هديه‌اي كه غرب با كمك متحدانش به اين دو كشور داد، حضور گسترده تروريست‌ها در آنجاست به طوري كه داعش استان «رقه» سوريه را به طور كامل در اشغال دارد و القاعده نيز كه كم و بيش در يمن حضور دارد، اخيراً استان «لحج» در اين كشور را اشغال كرد.

غرب اين موضوع را ناديده مي‌گيرد كه تروريسم و تروريست‌ها مرز نمي‌شناسند و براي آن‌ها مهم، پياده كردن تفكرات افراطي است كه اتفاقاً در قضيه 11 سپتامبر اين موضوع به خوبي نمايان شد و القاعده هزاران كيلومتر دورتر از مرزهاي خود را هدف قرار داد. داعش نيز از همان رقه در سوريه بارها پيغام داده كه «غربي‌هاي صليبي را در هر مكاني هدف قرار مي‌دهد.»

بنابراين فرق نمي‌كند مكان و مأواي تروريست‌ها كجا باشد زيرا آن‌ها فقط به محدوده جغرافيايي خود نمي‌انديشند و تلاش مي‌كنند افكار افراط‌گرايانه خود را به همه جاي دنيا گسترش دهند. از قضا براي تروريست‌هاي سلفي خاورميانه، بهترين مكان براي اشاعه انديشه‌هايشان غرب است چون به ادعاي آن‌ها غربي‌ها نسل صليبي‌هاي گذشته هستند كه واجب است خونشان ريخته شود.

در پايان اين مبحث لازم است سخني هم با مردم اروپا در ميان گذاشته شود. اگرچه سران غرب همواره بر طبل جنگ در خاورميانه با هدف چنگ انداختن بر منابع و شرايط استراتژيك آن كوبيده‌اند اما ضروري است مردم اروپا كه تجربه ناگوار دو جنگ جهاني را پشت سر گذاشته‌اند، رهبران خود را بازخواست كنند كه چرا با اتخاذ سياست‌هاي نادرست و صرفاً براي تأمين خواست‌هاي نامشروع خود، نه فقط موجب كشتار و آوارگي هزاران بي‌گناه و ويراني در كشورهاي ديگر به ويژه خاورميانه مي‌شوند، بلكه با پرورش تروريسم، امنيت را از مردمان خود نيز سلب كرده‌‌اند.

مردم اروپا اگر رهبرانشان را به حال خود بگذارند كه به سياست‌هاي توسعه‌طلبانه و تروريست‌‌پرور ادامه دهند، يقين بدانند كه خود آن‌ها نيز از اين پس روي آرامش را نخواهند ديد و هر سال بايد جشن‌هاي سال نو ميلادي را به سبك امسال برگزار كنند زيرا داعش آنچنان كه خود نيز تأكيد كرده، برنامه‌هاي بلند مدت براي اقدامات تروريستي در كشورهاي غربي دارد.

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\02\02-08\20-22-40.htm&storytitle=%DB%D1%C8%A1%20%90%D1%DD%CA%C7%D1%20%CF%D1%20%C8%CD%D1%C7%E4%20%CE%E6%CF%20%D3%C7%CE%CA%E5

ش.د9405849

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات