(روزنامه ايران ـ 1395/05/23 ـ شماره 6284 ـ صفحه 16)
جنگ تعریف مشخصی ندارد
دکتر صالح نیکبخت، حقوقدان درباره قوانین جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی در طول تاریخ میگوید: جنگها در زمانها و مکانهای مختلف اتفاق افتادهاند و در هر دوره نوع سلاحهای استفاده شده برای مقابله با دشمن متغیر بوده است، به همین دلیل نمیتوان از ابزارهای جنگی تعریف مشخصی ارائه کرد. مثلاً در جنگهای یونان قدیم برای کشتار جمعی و ضرر رساندن (از نظر فردی) به طرف مقابل آبهای آنها را آلوده میکردند و اجساد مردگان را به داخل دخمهها میانداختند. همینطور در جنگهای دوران اسلامی تیروکمان یا شمشیر به عنوان سلاحهای متعارف بود که در طول سالیان نیزه هم به آنها اضافه شد. به همین روال سلاحهای جنگی توسعه پیدا کرد تا اینکه سلاحهای غیرمتعارف به وجود آمد و وارد جنگها شد. بنابراین میتوان گفت در تاریخ کشورها، اقوام و ملل، سلاحهای جنگی شکل و ظاهر مختلفی داشته و همیشه به یک صورت نبوده هرچند که ممکن است در مواردی شباهتهایی هم باهم داشتهاند.وی ادامه میدهد: جنگ هم مانند هر پدیده دیگری با تشکیل جوامع ثابت و کشورها با مرزهای مشخص دارای دستورالعمل و یک نوع قوانین نانوشته شد. یکی از آن قوانینی که در دو قرن اخیر مورد توجه قرار گرفته است، قانون به کارگیری سلاحهای متعارف در مخاصمات مسلحانه است.
کشورهای اروپایی در قرن نوزدهم برای استفاده از سلاحهای مختلف و نحوه به کارگیری آنها منحصراً در مناطق جنگی و علیه نظامیان دستورالعملهایی را به کار گرفتند. از جمله اینکه بر اساس کنوانسیونهای چهارگانهای که سال 1948 و بعد از جنگ جهانی دوم به تصویب رسید، مقرر شد کشورهای اشغالگر جان و مال مردم کشورهای اشغال شده را محفوظ نگه دارند و از تعرض به اموال و اماکن عمومی همچون بیمارستانها، موزهها، تأسیسات و زیرساختهای آب و برق و تلفن و... خودداری کنند و اگر دولت اشغالگر اقدامی در این زمینه انجام داد لازم است آن را جبران کند. همچنین در حقوق بینالملل قاعدهای به وجودآمد با عنوان اصل جانشینی دولت ها؛ این اصل به این معناست که هرگاه دولت سابق تعهداتی داشته باشد یا خساراتی را حین جنگ، عمدی یا غیرعمدی از طریق دریا، هوا یا زمین به کشوری وارد آورده باشد دولتهای جانشین مسئول و ضامن هستند آن خسارات را جبران کنند.
استفاده عراق از وسایل کشتار دسته جمعی و قوانینی که نقض شد
نیکبخت که علاوه بر تنظیم شکایات مردمی
اقدامات و کارهای پژوهشی بسیاری درباره پرونده مصدومان شیمیایی انجام داده است،
درباره اینکه عراق چطور در جنگ تحمیلی با ایران این قوانین را زیر پا گذاشت و
سازمان ملل هم علی رغم آگاهی از جنایات آنها اقدام جدی نکرد، توضیح میدهد:
بلافاصله بعد از شروع جنگ تحمیلی و حمله عراق به ایران از طریق زمین، دریا و هوا
بدون رعایت هیچ یک از مقرراتی که در بالا به آن اشاره شد و همچنین علی رغم نقض
کنوانسیونهای بینالمللی دراستفاده از وسایل کشتار جمعی همچون، سلاحهای شیمیایی
و حمله به مردم غیرنظامی، هیأتی از طرف کشورهای غیرمتعهد و سازمان کنفرانس کشورهای
اسلامی خارج از دستورالعمل سازمان ملل و از پی مأموریت انسانی _ اسلامی بر آن شدند
تا بین ایران و عراق آتش بس برقرار کنند. اما ایران به دلیل اینکه عراق را شروعکننده
جنگ میدانست آتش بس را نمیپذیرفت و اعلام کرد که باید اول عراق نیروهایش را تا
مناطق مرزی عقب ببرد تا با آتش بس موافقت کند.
از آن طرف عراق هم حاضر نبود این کار را انجام دهد و میگفت ما با ایران اختلافات ارضی و مرزی داریم و هر موقع ایران این دو مورد را پذیرفت ما نیروهایمان را بیرون میکشیم. رژیم صدام با هدف فشار به ایران برای پذیرش خواسته هایش در سالهای جنگ، بارها از سلاحهای غیر متعارف استفاده کرد و با حملۀ شیمیایی علیه اهداف نظامی و غیرنظامی، رکورد استفاده مکرر و گسترده از این سلاحها را بهنام ارتش خود ثبت کرد. مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور، شهرها و روستاهای مملو از جمعیت همچون؛ پیرانشهر، سردشت، زرده کرمانشاه و میمک ایلام، اشنویه، حلبچه و… از جمله مناطقی بودند که توسط عراقیها بمباران شیمیایی شدند. ماحصل این اقدامات هم مصدومیت هزاران نفر از مردم غیرنظامی و نیروهای نظامی کشور بود.
نیکبخت همچنین میافزاید: در جریان این حملات و سایر عملیاتهای جنایتکارانه عراق علیه مردم کشورمان، ایران فعالیتهایی را در سطح بینالمللی سامان داد و بلافاصله با شروع این گونه حملات، با دبیرکل سازمان ملل متحد مکاتبه و اطلاعات حملات ناجوانمردانه و غیر متعارف عراقیها را به اطلاع دبیرکل سازمان ملل رساند. در پاییز سال 59 اعضای آن هیأت دوباره به ایران آمدند تا واسطهای برای پایان دادن به جنگ وبرقراری آتش بس باشند. اما برخلاف نتیجه مورد انتظار و همچنین برخلاف دستورات «خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل وقت سازمان ملل، کشورعراق که گویی به حمایت کشورهای بزرگ دلگرم بود دلیلی برای پایان دادن به جنگ با رعایت حقوق ایران نمیدید.
حملههای شیمیایی در جبههها
محمد متوایی، سرهنگ بازنشسته ارتش از جمله رزمندگان و جانبازان شیمیایی دفاع مقدس است که درباره حملات شیمیایی عراق و شرایط رزمندگان در آن روزها میگوید: من سه بار درمناطقی که بمبارانهای شیمیایی صورت گرفت حضور داشتم. نخستین بار اسفند سال 62 درعملیات خیبر و در جزایر مجنون بود. ماسکها نزدیک به 48 ساعت شبانه روز روی صورتمان بود، هیچ خوراکی هم برای خوردن وجود نداشت چون همه چیز آنجا به مواد شیمیایی آلوده شده بودند. آن موقع یک سربازی داشتم به اسم «فرهاد قارمی» که قایقران بود. با قایق به طلائیه میرفت و برای رزمندهها غذا میآورد. هر روز از صبح که آفتاب طلوع میکرد تا غروب میان آن همه گلوله و بمباران چندین بار این مسیر را میرفت و برمی گشت. گفتن این حرفها ساده است، اما اگر بخواهید شرایط آن روزها را تصورکنید شاید بعضی چیزها برایتان قابل باور نباشد. این سرباز در عین حال خیلی هم متواضع بود. یکبار که از او برای زحماتی که میکشید تشکر کردم، گفت: «من که کاری نمیکنم.» گفتم پس کی کار میکند؟ گفت: «خانمهایی که در بیمارستانها به رزمندههای مجروح رسیدگی میکنند را اگر ببینید، شما هم به حرف من میرسید، کار واقعی را آنها میکنند.» در یکی از حملههای شیمیایی هرچه منتظر شدیم فرهاد نیامد، حدس زدیم که مجروح شیمیایی شده والا مطمئن بودیم که هر طور بود خود را به ما میرساند.
سرهنگ متوایی در ادامه میافزاید: تنها مسیر تداوم راه شهدای انقلاب اسلامی و شهیدان دوران دفاع مقدس همچون فرهاد قارمی که برای تاریخ این کشورافتخار آفریدند، ترویج فرهنگ جهاد و شهادت است. 2 میلیون و 500 هزارسربازدر سالهای جنگ در ارتش حضور یافتند و با جان و دل از وطن دفاع کردند که تعداد زیادی از این جوانان شهید شدند. هرچند گاهی میبینیم که درحق ارتش کوتاهی میشود. به عنوان مثال در ابتدای اتوبان قم به سمت تهران تابلوی بزرگی نصب شده که نام و عکس 10 شهید والا مقام دفاع مقدس آمده است اما یک نفر از آنها هم از شهدای ارتش نیست. این انصاف نیست که نامی از شهدای ارتش در میان بقیه شهدا نباشد.
«ش، م، ه»، اصطلاحی آشنا برای نظامیان
سرهنگ احمد حیدری، مدیر سابق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیروی زمینی ارتش هم از اتفاقات آن روزها در جبههها یاد میکند و میگوید: رزمندگان بارها توسط دشمن بعثی بمباران شیمیایی شدند که چندین نوبت آن در جزایر مجنون اتفاق افتاد.
حیدری به تفاوتهای بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن با بمبارانهای شیمیایی عراق علیه رزمندگان و مردم عادی ایران اشاره کرده و میگوید: در تعالیم نظامی اصطلاحی داریم به نام «ش، م، ه» شیمیایی، میکروبی و هستهای که هر نظامی درباره آنها اطلاعات کاملی دارد. امریکا در ژاپن بمب هستهای به کار برد و عراق در ایران از بمبهای شیمیایی استفاده کرد. چون بمباران هستهای هیروشیما برای نخستین بار در دنیا اتفاق افتاد و طی یک روز بسیاری جان باختند، جهان با یک شوک عجیب روبهرو شد وهمه دیدند سلاحی عجیب و غریب در جنگ به کار گرفته شده که همه آدمهای یک شهر را با هم کشته است.آن فاجعه دنیا را تکان داد و برای همیشه مطرح ماند. البته جنایت، جنایت است چه پرتاب بمب هستهای و چه به کار بردن مواد شیمیایی، هردو جنایت ضد بشری بوده و محکومند. وی میافزاید: در بمبارانهای شیمیایی عراق علیه ایران، 400 شرکت خارجی نقش داشتند چون برای تهیه مواد اولیه سلاحهای شیمیایی به عراق کمک کردند. همینطور عراق برای تأمین تجهیزات و نیروهای جنگی از سوی بیش از 36 کشور دنیا حمایت شد. برای همین هم بسیاری از کشورها در مقابل حملات وحشیانه و جنایات عراق در ایران سکوت کردند، چون خودشان هم در ایجاد این فاجعه سهیم بودند. اگر از شرکتهای خارجی سازنده سلاحهای شیمیایی عراق شکایت شود و پیگیریهای لازم در این خصوص صورت گیرد، با استناد به مقررات بینالمللی و قوانین داخلی کشورهای مذکور، میتوان حکم محکومیت سازندگان تسلیحات شیمیایی را به نفع قربانیان و مصدومان شیمیایی دریافت کرد. احقاق حقوق مصدومان شیمیایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیاز به عزم جدی و راسخ دارد که متأسفانه در طول این سالها نسبت به آن کوتاهی شده و در این زمینه اقدامات شایستهای آن طور که باید انجام نشده است.
بیعدالتی کشورها در جنگ ایران و عراق برای تأمین سلاح
نیکبخت که از ملاقاتکنندگان دادستان هلندی پرونده معروف فرانس فان آنرات (بازرگان هلندی که در دادگاه لاهه متهم به فروش مواد خام برای تولید جنگ افزارهای شیمیایی به دولت صدام شد) است، میگوید: آن زمان عراق سیاستی را در پیش گرفته بود که روزنامهها از آن با عنوان تنوع منابع تأمین سلاحهای عراق نام میبردند. یعنی عراق به جای اینکه تنها از کشورهای شوروی، آلمان شرقی، لهستان و چکسلواکی اسلحه و نیازهای تسلیحاتی مورد نیاز خودش را تأمین کند، از بسیاری کشورهای دیگر از جمله امریکا و کشورهای بلوک غرب ماده اولیه سلاحهای شیمیاییاش را میگرفت. اما این وضعیت برای ایران که تازه انقلاب ضد غربی در آن انجام شده بود، فراهم نبود. این عامل باعث شد که عراق در حقیقت از آن سیاست تنوع منابع استفاده کند و ایران از نظر سلاح و مهمات با مشکل روبه رو شود.وی به سلاحهای کشتار جمعی که صدام در جنگ با ایران استفاده کرد و جنایاتی که انجام داد اشاره و خاطرنشان میکند: چندین تاریخ در تقویم ما برای همیشه ثبت شده و خاطرات تلخی را بر جا گذاشته است. نخستین حمله ثبت شده شیمیایی عراق به بیست و سوم دی 1359 بازمیگردد که صدام نیروهای ایرانی را در 50 کیلومتری غرب ایلام با گلوله شیمیایی، مورد حمله قرار داد و شماری را مصدوم کرد. از آن تاریخ تا پایان جنگ، نیروهای عراقی با 3 هزار و 500 بار بمباران شیمیایی حدود ۱۰هزار نفر ایرانی غیرنظامی و نظامی را به شهادت رساندند و دهها هزار نفر را مجروح و مصدوم کردند.
بعد از آن فجیعترین اقدام غیرانسانی صدام در سردشت روی داد. بمباران شیمیایی سردشت جنایتی بود که نیروی هوایی عراق در هفتم تیر 1366 با استفاده از بمبهای شیمیایی چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت را هدف قرار داد. در این حمله جمع زیادی ازساکنان غیرنظامی شهر کشته و هزاران نفر در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند. این نخستین بار بود که چنین جنایتی که طی آن یک شهر و محل سکونت غیرنظامیان وهزاران زن و مرد، کودک و پیر و جوان بمباران شیمیایی میشدند. سکوت مجامع بینالمللی در محکومیت این جنایت موجب شد تا صدام به این روش خود، یعنی استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، ادامه دهد. صدام در سایر نقاط، مانند آلواتان، اشنویه، مناطقی در اطراف ایلام، آبادان و خرمشهر هم از بمب شیمیایی استفاده کرد. یکی دیگر از مهمترین مناطقی که در آنجا بمباران شیمیایی صورت گرفت روستای زرده کرمانشاه بود که تعداد بیش از 100 نفر قربانی داشت. بعد از آن، بمباران حلبچه پرده تازه و بیرحمانهتری از این سیاست را به تصویر کشید. در سالهای جنگ نیروهای کرد عراقی که سالها با ارتش عراق درگیر بودند، در کنار نیروهای ایرانی علیه ارتش عراق جنگیدند. حلبچه توسط دهها فروند جنگنده عراقی مورد هجوم سنگینی قرار گرفت اما در این هجوم استفاده گسترده از بمبهای شیمیایی بود که جنایت بیسابقهای آفرید و اگر جنایت صدام در بمباران شیمیایی سردشت اَز سوی مجامع بینالمللی محکوم میشد، حادثه حلبچه هرگز روی نمیداد.
خبرنگارانی که فاجعه را رسانهای کردند
نیکبخت میگوید: در آن دوران چندین بار به مناطق شیمیایی شده رفتم و وضعیت نابسامان مردم را از نزدیک دیدم و حس کردم. در این میان جا دارد یادی کنیم از خبرنگاران رسانههای جمعی و مطبوعات که اگر آنها ماجرای کشتار حلبچه را گزارش نمیکردند چه بسا این کشتار چند هزار نفری که در نوع خودش مانند هیروشیما و ناکازاکی بود، مسکوت میماند و فراموش میشد. اما خوشبختانه خبرنگارانی که در منطقه بودند خیلی زود به محل حادثه رسیدند و با فیلم، عکس و گزارشهایشان آن اتفاقات را منعکس کردند و مردم عراق بویژه مردمان کرد همیشه این کار رسانهها در آن زمان را ستایش میکنند.
وی که بواسطه وکالت تعداد بسیاری از قربانیان بمبارانهای شیمیایی در جریان وضعیت کامل آنها قرار دارد، خاطرنشان میکند: در هر کدام از بمبارانهای شیمیایی به دلیل اینکه امکانات لازم وجود نداشت، بسیاری از قربانیان هرچند که به بیمارستانهای شهرهای بزرگ اطراف مثل ارومیه، تبریز، زنجان، تهران و اصفهان منتقل شدند، اما امکانات آنها هم برای درمان مصدومان به خاطر تعداد بالایشان کفایت نکرد. در نهادهای دولتی مربوطه برای هر کدام از مصدومان پرونده پزشکی تشکیل شد تا روند و وضعیت درمانیشان مشخص باشد. اما بعد از بمباران شیمیایی حلبچه فقط تعدادی در حدود 100 نفر از مردمان مصدوم شیمیایی سرشماری و برایشان پرونده مصدومیت تشکیل شده بود. این امر مردم را بسیار رنج میداد چون عده زیادی جزو قربانیان این جنایت بودند اما از راه و روشی که باید خودشان را به نهاد مربوطه معرفی میکردند بیاطلاع بودند. حتی تعدادی از آنها به دلیل آگاهی نداشتن از عوارض بمبهای شیمیایی فکر میکردند مصدومیتشان به مرور از بین میرود. برای همین اصلاً برای پیگیری درمانشان مراجعه نمیکردند. این روند ادامه داشت تا اینکه در دوران اصلاحات تأسیس «ان جی او»ها آزاد و راحتتر شد و در این رابطه انجمنی به نام انجمن «دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی» در سردشت تشکیل شد.
سردشت هنوز هم درمانگاهی مجهز برای رسیدگی به مصدومان شیمیایی ندارد
نیکبخت که در تشکیل انجمن «دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی» نقش بسزایی ایفا کرده است، میافزاید: به دنبال تشکیل این انجمن و معاینه اهالی آن منطقه حدود هزار و 700 تا هزار و 900 مصدوم شیمیایی شناسایی شدند. بیشتر آنها مصدومیتشان استمرار پیدا کرده بود و نیاز به مراقب ویژه داشتند. یعنی نیاز بود یک نفر تمام وقت از آنها مراقبت کند، به همین دلیل امکان معالجه همه آنها فراهم نبود. البته آن زمان رئیس دولت اصلاحات با مراجعاتی که داشت از روند معالجه مصدومان مطلع شد و بلافاصله دستورات لازم به وزیران و نهادهای مربوطه را داد و در پی آن کمکهای خوبی هم انجام شد، اما متأسفانه بازهم این وضعیت استمرار پیدا نکرد. چنانکه هنوز در شهر سردشت یک درمانگاه کامل و مجهز برای رسیدگی به این بیماران که دائم وضعیت آنها را بررسی و معالجه کند وجود ندارد و فقط هیأتهای پزشکی به صورت دورهای به آنجا مراجعه میکنند. همچنین امروز مصدومان باتوجه به شرایط و بالا رفتن سنشان با مشکلات بیشتری نسبت به قبل مواجه هستند و نیاز به تسهیلات و کمک بیشتری دارند. اما متأسفانه خیلی از مصدومان که من را به عنوان وکیل خودشان میشناسند وقتی مراجعه میکنند از نهاد مسئول گلهمند هستند که آن طور که باید و شاید به وضعیت آنها رسیدگی نمیکنند.
او ادامه میدهد: باید به این نکته اشاره کنم که مصدومیت شیمیایی و بیماریهای ناشی از آن بیماری چیزی نیست که مثل سر درد گذری باشد، این مصدومیت نه تنها غالباً به طور کامل معالجه نمیشود، بلکه استمرار پیدا میکند و به نسلهای بعدی هم منتقل میشود. در شهر سردشت افرادی هستند که آن زمان در سنین کودکی یا جوانی بودند، بعدها ازدواج کردند و زمانی که صاحب فرزند شدند فهمیدند که فرزندانشان هم متأثر از این موضوع هستند. خوب است که این جمله را از یاد نبریم که نگفتن درد، درد را علاج نمیکند، یعنی اگر ما هرچه کمتر راجع به این موضوع صحبت کنیم و سرپوش بگذاریم نه تنها هیچ تأثیری نمیگذارد بلکه موضوع وخیمتر هم خواهد شد. بنابراین بهترین کار این است که مسئولان برای مشکلات قربانیان شیمیایی که مصدومیت دارند راه و چارهای اساسی بیندیشند.
پرونده جانبازان و قربانیان شیمیایی همچنان اندرخم یک کوچه است
نیکبخت درخصوص اینکه تاکنون چه اقدامهایی برای قربانیان بمبارانهای شیمیایی صورت گرفته است، بیان میکند: متأسفانه علی رغم اینکه در دورههای قبل نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرحی به عنوان طرح «شناسایی و حمایت از مصدومان شیمیایی» را به مجلس ارائه کردند و آن طرح در مجلس پذیرفته و بنا شد، بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی به مصدومان شیمیایی خدماتی را ارائه دهند اما تا آنجا که من از نمایندههای آن مناطق اطلاع کسب کردم هنوز در مورد طرحهای ارائه شده اقدامی به عمل نیامده است. من چندین بار با نمایندگان مردم سردشت در دوره فعلی و گذشته مجلس شورای اسلامی ملاقات داشتم و مطلع شدم که هر پیشنهاد و طرحی در این زمینه فقط در ابتدا از آن استقبال میشود و وقتی به مرحله عمل میرسد هیچ اعتبار و اقدامی برای آن صورت نمیگیرد. با این حال در پاییز سال 1382 وقتی که صدام را به عنوان عامل اصلی این جنایت در لانهای که خزیده بود پیدا کردند و گروه زیادی از وکلای فلسطینی، عراقی و اردنی حمایت از صدام و دفاع از او را به عهده گرفتند، در حرکتی خود جوش من به همراه چند نفر دیگر از وکلا که قبلاً از طرف مصدومان شیمیایی به عنوان وکیل پروندهشان انتخاب شده بودیم اعلام آمادگی کردیم تا از حقوق مصدومان شیمیایی دفاع کنیم. در این رابطه در دفتر کارمان جلسات مختلفی با حضور وکلا و روزنامه نگاران برگزار کردیم.
نیکبخت در این باره میافزاید: یکی از مسائلی که در همان زمان مطرح شد این بود که چه دادگاهی برای رسیدگی به اعمال و جنایاتی که مقامات گذشته عراق در برخی مناطق کشورمان با سلاحهای شیمیایی انجام داده صالح است؟ همچنین در چندین کنفرانس که در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه با حضور نمایندگانی از نیروهای مسلح، وزارت امور خارجه و وزارت اطلاعات تشکیل شد، موفق شدیم به بررسی ابعاد حقوقی محاکمه صدام، مسئولان حکومت سابق عراق و دریافت غرامت از این کشور بپردازیم. در جلسه 1383/6/30 با ارائه گزارشها به وکلای دادگستری و مدیرکل وقت اداره حقوقی وزارت امور خارجه اتفاق نظر داشتند که با توجه به کنوانسیونهای چهارگانه ژنو باید به جرایم ارتکابی توسط مقامات عراقی در هنگام جنگ ازجمله به کارگیری سلاحهای شیمیایی، نابود کردن مراکز فرهنگی و تاریخی و بیمارستانها بر اساس اصل جانشینی رسیدگی شود.
عراق در حال حاضر وضع اقتصادی مناسبی دارد و باید از خزانه ملیاش خسارتهایی که به ایران وارد کرده، جبران کند. وی ادامه میدهد: با اینکه ما در سال 83 آمادگی خودمان را به عنوان دفاع از این نامه به دکتر «مصطفی زهرانی»، مدیرکل دفتر حقوقی مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه وقت اعلام کردیم و نامه دیگری هم به مدیرکل حقوقی و بینالمللی وزارت اطلاعات، اداره حقوقی امور خارجه و معاونت حقوقی و بینالمللی دولت وقت ارسال کردیم اما تاکنون هیچ اقدامی در مورد رسیدگی به جنایات و استفاده از سلاحهای شیمیایی صورت نگرفته و متأسفانه دادگاه ویژه رسیدگی به این جنایات در عراق تشکیل و دوره آن دادگاه هم تمام شد. همچنین لازم است بگویم علی رغم اینکه بسیاری از افراد چه به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی، نهادهای مردمی و چه به عنوان «ان جی او»ها در این مورد تلاش کردند اما چنین به نظر میرسد در آن قسمتی که مربوط به عمل و اقدام است غالباً اراده جدی برای پذیرش کارها و تعقیب آن وجود ندارد. متأسفانه همین مسأله هم باعث شده بعضی از عوامل که سمتی در این موضوعات ندارند به نام فراخوان، مقالات و مطالبی را منتشر کنند و از سوابقی که دیگران در گذشته به وجود آوردهاند تنها برای مطرح کردن خود استفاده کنند که نتیجه این کار مانند فریادی است در کوه که فقط گوینده صدای خودش را میشنود.
حکایت همچنان باقی است...
هر چند موضوع استفاده سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی عراق در جنگ تحمیلی با ایران و نپرداختن غرامت و محکوم نشدن این کشور سالها در سکوت مطلق جهانی بسر میبرد اما این موضوع هیچ وقت نمیتواند سرپوشی برای پنهان کردن فاجعهای که رخ داده شود. چون هنوز زندگی مردمانی که این اتفاق تلخ را تجربه کردهاند، ادامه دارد. آنها با اینکه سالهاست هر روز صدای نفسهایشان آرام و آرامتر میشود اما همچنان به دنبال حقشان از زندگی در لابه لای سرفهها و دردهایشان هستند. آنها برای محقق شدن اهدافشان به کمک رسانهها نیاز دارند تا با اطلاعرسانی درست و گسترده روی افکار عمومی جهان تأثیر بگذارند و سکوت مجامع بینالمللی در قبال جنایات صدام در جنگ تحمیلی با ایران را بشکنند و جلوی انکار و تحریف این واقعیت که ایران پس از ژاپن بزرگترین قربانی سلاحهای کشتار جمعی است را بگیرند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6284/16/145538/0
ش.د9501549