سیاسی >>  امام و رهبری >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۹۴۸۶۰
بيانات امام خامنه‌اي در ديدار با هيئت دولت:

وظايف و اولويت‌هاي دولت در سال پاياني

درگير حواشي هم نشويد؛ چون اين ماه‌هايي که در پيش داريم، ماه‌هايي است که بتدريج با چالشهاي انتخاباتي همراه ميشود؛ يعني همين‌طور تبليغات انتخاباتي، حرفهاي انتخاباتي، مسائل سياسي [پيش مي‌آيد]؛ مخالفين يک چيز ميگويند، موافقين يک چيز ميگويند؛ اينها نبايد شما را مشغول کند، يعني اصلاً توجّه به اين مسائل نکنيد، کار خودتان را بکنيد. بهترين تبليغ براي دولتي که در رأس کار است، عمل او است.
پایگاه بصیرت / بيانات امام خامنه‌اي در ديدار با هيئت دولت

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح روز چهارشنبه (3/6/95) در ديدار آقاي روحاني رئيس‌جمهور و اعضاي هيأت دولت ضمن قدرداني از زحمات و تلاش‌هاي دولت يازدهم، هفته‌ي دولت را فرصتي مغتنم براي ارائه‌ي گزارش به مردم از کارهاي انجام‌گرفته خواندند و نکات مهمي را در قالب هفت سرفصل در زمينه‌هاي «اقتصاد مقاومتي»، «سياست خارجي»، «علم و فناوري»، «امنيت»، «فرهنگ»، «برنامه‌ي ششم» و «فضاي مجازي» به‌عنوان اولويت‌هاي اصلي کشور و نقشه‌ي راه دولت يازدهم در يک‌سال پيش‌رو بيان کردند.

متن محوربندي شده بيانات بدين شرح است:

***

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

والحمد لله ربّ العالمين والصّلاه والسّلام علي سيدنا محمّد و آله الطّاهرين

تبريک عرض ميکنم هفته‌ي دولت را به اعضاي محترم هيئت دولت، به رئيس جمهور محترم، معاونينشان، وزراي محترم، و به همه‌ي آحاد قوّه‌ي مجريه در سطح کشور. واقعاً همين‌جور است که آقاي رئيس جمهور اشاره کردند، هفته‌ي دولت در سرتاسر کشور، متعلّق به همه‌ِي قوّه‌ي مجريه است. ان‌شاءالله که خداوند زحمات همه‌ي شماها را مشکور بدارد و آثار برکت و خير را بر اين اقدامات ان‌شاءالله مترتّب کند.

شهيدان رجايي و باهنر، الگوي مديران و مسئولان کشور

تجليل و تکريم ميکنم ياد شهيدان عزيزمان رجائي و باهنر را که همان‌طور که ايشان اشاره کردند، اين دو نفر واقعاً الگو بودند؛ از جهات مختلف، از جهت اخلاص، از جهت پُرکاري. البتّه فرصتي نشد برايشان که چند سالي ادامه بدهند، لکن سالي که نکوست از بهارش پيدا است، نوع کاري که اينها ميکردند ــ مخصوصاً مرحوم رجائي که خب مدّت بيشتري هم بودند ــ نشان ميداد که [کار] همين‌جور پيش خواهد رفت؛ اخلاص و علاقه و مردمي‌بودن و تلاش فراوان و [مانند اينها].

تلاش ناکام براي تطهير منافقين جنايتکار

لعنت خدا بر دستهاي منافق و جنايتکاري که اين دو عزيز را به خاک و خون کشيد؛ متأسّفانه امروز برخي از سياستهاي غربي، سعي مي‌کنند اين روسياه‌ها را تطهير کنند، منافقين را به يک شکلي در موضع مظلوميت نشان بدهند و برايشان فضاي مظلوميت ايجاد کنند؛ و [البتّه] نخواهند توانست؛ کساني که هزاران نفر را در داخل کشور از بين بردند، از امام جماعت و امام جمعه تا کاسبِ بازاري تا جوان دانشجو تا پاسدار کميته تا خانواده‌اي که سر افطار نشسته بودند ــ و ديگران و ديگران و ديگران، هزاران نفر، حالا من رقم دقيق را نميدانم ــ تا رؤساي کشور [مثل] شهيد بهشتي و آن شخصيت‌هاي برجسته‌ي آن روز که به شهادت رسيدند و تا اين دو بزرگوار؛ آن وقت حالا دستهاي سياسي خبيث و مغرض ــ چه در خارج کشور، چه دنباله‌هايشان يا دلبستگانشان در داخل کشور ــ مي‌خواهند اينها را تطهير کنند و چهره‌ي اينها را موجّه نشان بدهند و اينها را مظلوم نشان بدهند و در مقابل، خدشه به چهره‌ي مبارک و نوراني امام وارد کنند. چهره‌ي امام خدشه‌بردار نيست و البتّه مطمئنّاً ناکام بوده‌اند و خواهند بود.

ضرورت انعکاس کارهاي مثبت دولت به افکارعمومي

بنده بايد به اين مناسبت واقعاً تشکّر کنم از تلاش‌هاي دولت. حالا امروز که گزارشهاي آقايان خيلي گزارش‌هاي خوبي بود، هم گزارش آقاي رئيس جمهور، گزارش معاون اوّل محترم، گزارش وزرا و معاونين رئيس جمهور؛ خيلي نقاط مثبت و خوبي در اين گزارش‌ها واقعاً وجود داشت که خوب است به معناي کامل کلمه اينها منعکس بشود و به گوش مردم برسد. همان‌طور که اشاره کردند، مايه و سرمايه اصلي ما مردمند؛ اعتماد مردم و اميد مردم، کمک‌کار همه‌ي دولتها است؛ ما به اين احتياج داريم و ان‌شاءالله بايد اين کار [انعکاس گزارشها] در رسانه‌ي ملّي انجام بگيرد و ديگران هم بگويند تا مردم بشنوند. بنده قدرداني ميکنم از زحمات آقايان.

اداره‌ي کشور کار سختي است

اداره‌ي کشور کار سختي است، اينکه کارهاي مثبتي وجود دارد، معنايش اين نيست که کمبود نيست، مشکلات نيست، ضعفِ کاري در بخشهاي مختلف نيست؛ چرا هست لکن اداره‌ي کشور کار آساني نيست. بنده يادم هست که گاهي بعضي‌ها مي‌آمدند خدمت امام و شکايت ميکردند از بخشهاي مختلف و مانند اينها؛ امام يک جمله ميگفتند آقا اداره‌ي کشور کار سختي است؛ به [گفتن] همين يک جمله ايشان اکتفا ميکردند؛ واقعاً هم همين‌جور است. بنده خب رئيس جمهور بودم، ميدانم، حالا هم در دوره‌ي دولتهاي مختلف در جريان کارها هستم، واقعاً سخت است. اين تنوع، اين گسترش، اين انتظارات به‌جا و گاهي هم ــ بعضاً ممکن است ــ نابه‌جا در سرتاسر کشور، خرابي‌ها و چيزهايي که از زمان طاغوت و در طول زمان در کشور متراکم شده، اينها طبعاً مشکل ميکند کار را؛ ضعفهايي هست ــ حالا من به آنچه به نظرم ميرسد که بايد اقدام بشود اشاره خواهم کرد، نکاتي را عرض خواهم کرد در چند سرفصل ــ لکن کارهايي که دارد انجام ميگيرد کارهاي مغتنمي است.

کار؛ تا آخرين روز عمر دولت

خب، ايام هم بسرعت ميگذرد؛ [ديدار] امسال، ظاهراً ديدار چهارم ما است با شما. ديدار اوّل، مثل همين ديروز بود؛ گذر ايام اين‌جوري است، گذر عمر اين‌جوري است، با شتاب ميگذرد؛ از اين ساعتها و از اين روزها، حدّاکثر استفاده را بايد کرد. بنده در سال اوّلِ همه‌ي دولتها ــ از جمله دولت جناب آقاي روحاني ــ همين نکته را گفته‌ام که تا چشم به هم بزنيد، اين مدّت تمام ميشود؛ امّا درعين‌حال، چهار سال زمان کوتاهي نيست. خب، مثلاً فرض کنيد ما در تاريخ يک اميرکبيري داريم با آن چهره‌ي درخشان که قريب سه سال ايشان سر کار بوده. بنابراين سه سال و مانند اينها هم خودش يک زماني است؛ چهار سال زمان کمي نيست. اين يک سالي هم که باقي مانده همين‌جور است؛ اين يک سالي که از عمر اين دولت باقي مانده، اين يک سال هم يک سال است و براي هر روزش واقعاً ميشود کار کرد و فکر کرد. من خواهشم اين است که از اين فرصتها استفاده بشود و تا آخرين روز دولت، آقايان کار کنند؛ يعني اين‌جوري فکر نکنيد که حالا مثلاً فرض کنيد اين دولت تمام ميشود، آيا فردا من مسئول اين کار هستم يا نيستم، اصلاً اين فکرها نبايد باشد، بايد تا آن لحظه‌ي آخر، بايستي تا آن ساعت آخر و روز آخر تلاش کرد و کار کرد.

دولت و بي توجهي به چالش هاي انتخاباتي

درگير حواشي هم نشويد؛ چون اين ماه‌هايي که در پيش داريم، ماه‌هايي است که بتدريج با چالشهاي انتخاباتي همراه ميشود؛ يعني همين‌طور تبليغات انتخاباتي، حرفهاي انتخاباتي، مسائل سياسي [پيش مي‌آيد]؛ مخالفين يک چيز ميگويند، موافقين يک چيز ميگويند؛ اينها نبايد شما را مشغول کند، يعني اصلاً توجّه به اين مسائل نکنيد، کار خودتان را بکنيد. بهترين تبليغ براي دولتي که در رأس کار است، عمل او است. يعني شما اگر چنانچه هزاران کلمه در تبليغ حرف بزنيد، امّا يک کار خوب [هم] ارائه بدهيد، اين يک کارِ خوب بيش از آن هزاران کلمه حرف تأثير ميگذارد در مردم. يعني [اگر] مردم ببينند، حس کنند، لمس کنند کار را، اين بهترين تبليغ براي دولت است؛ به فکر اين نباشيد که در مسائل [درگير حواشي شويد].

هفته دولت فرصتي براي نقد و بررسي عملکرد دولت

خب، خود اين هفته‌ي دولت، فرصت مغتنمي است؛ هم براي نخبگاني که بيرون از دولتند، هم براي اشخاصي که داخل دولتند؛ براي اينکه ارزيابي کنند، يعني خودآزمايي کردن و ارزيابي کردن کار خود؛ بَلِ الاِنسانُ عَلى نَفسِهِ بَصيرَه؛ [۲] همه‌ي رؤساي دستگاه‌ها، خودشان بهتر از ديگران ميتوانند کار خودشان را ارزيابي کنند. ما گاهي ممکن است در مورد آنچه انجام داده‌ايم، در مقام بيان ــ خب بيان است ديگر ــ يک چيزي را ادّعا کنيم، [امّا] مراجعه که ميکنيم، مي‌بينيم خودمان خيلي به آن قانع نيستيم؛ يعني اين ارزيابي به نظر من خيلي مهم است. نخبگانِ بيرون هم همين‌جور؛ نخبگانِ بيرون هم نگاه ميکنند به کارهاي دولت؛ انتقاد کردن ضرري ندارد، ايرادي ندارد، منتها انتقادِ منصفانه بايد باشد. انتقاد، به معناي ارائه‌ي نقاط مشکل و راه حلّ آن نقاط و گشودن آن گره‌ها [است]، انتقادِ درست اين است که به نظر من [اگر] باشد، خيلي خوب است.

گزارش عملکرد دولت به مردم و کارشناسان

من تأکيد ميکنم و تجديد ميکنم اين حرف را که براي مردم و نخبگان توضيح بدهيد کارهايي را که انجام گرفته؛ بدون اغراق و مبالغه؛ يعني همان چيزي را که واقعاً خودتان مُقتنع[۳] هستيد به آن، اين را براي مردم بيان کنيد؛ اين لحن صادقانه و لحن حاکي از واقع‌نگري و واقع‌گرايي، مردم را تحت تأثير قرار ميدهد؛ بلاشک اين‌جوري است.

چند سرفصل را من يادداشت کرده‌ام که عرض بکنم که البتّه در خلال فرمايشات آقايان مطالبي هم راجع به اينها بود.

الف - اقتصاد؛ مساله اول کشور

سرفصل اوّل مربوط به مسائل اقتصاد است؛ همچنان‌که اشاره کردند. به نظر ما، امروز مسئله‌ي اوّل کشور، مسئله‌ي اقتصاد و مسائل اقتصادي و مشکلات و گره‌هاي اقتصادي است که اينها بايستي حل بشود.

انتظارات از ستاد فرماندهي اقتصاد مقاومتي

يک گزارش خوبي را آقاي دکتر جهانگيري دادند از ستاد فرماندهي اقتصاد مقاومتي؛ خب حالا اينکه ايشان ميگويند «من اختياراتم افزايش پيدا نکرده»، اين واقعاً خبر خوبي براي من نيست، ما توقّعمان اين است که ايشان به معناي واقعي کلمه فرماندهي کنند؛ خب، آقاي رئيس جمهور هم به ايشان حقيقتاً اعتماد دارند، ما هم که ايشان را قبول داريم و بنابراين خوب است که همين‌طور بتوانند واقعاً به معناي واقعي کلمه فرماندهي کنند؛ چون در زمينه‌ي همين کارهايي که انجام گرفته نکاتي هست که عرض خواهم کرد. اين گزارش را من نگاه کردم؛ گزارش، گزارش خوبي است؛ حدود دويست پروژه و بسته‌ها و برنامه‌هاي حمايت از توليد، واگذاري ۲۵۰۰ طرح نيمه‌تمام به بخش خصوصي، اينها چيزهايي است که در اين گزارش آمده و مهم است؛ اينها کارهايي است که کارِ عرضه‌کردني است؛ لکن چند نکته وجود دارد:

1. پيگيري تحقّق قطعي طرحهاي اقتصادي

اوّلاً پيگيري براي تحقّق قطعي طرحها؛ ببينيد، ما يک تصميمي ميگيريم، ابلاغ هم ميکنيم، اصرار هم ميکنيم، امّا اگر تا آخر خط نرويم و اين آبي را که از چشمه جاري شده به مزرعه نرسانيم، کار تمام نيست؛ کارِ تمام آن وقتي است که همه‌ي اين کارهايي را که ايشان و مجموعه‌ي همکار ايشان در دولت در مورد اين کارهاي ستاد فرماندهي اقتصاد مقاومتي انجام داده‌اند، يک‌يکِ اين طرحها به نتيجه برسد؛ يعني تعقيب کنند و قدم‌به‌قدم دنبال کنند اين کارها را؛ اين مسئله‌ي اوّل است که به نظر بنده خيلي مهم است و بايد ان‌شاءالله انجام بگيرد.

2. جلوگيري از طرح‌هايي که مخالف سياست اقتصاد مقاومتي است

دوّم اينکه فعّاليتهاي پُرحجمي در عرصه‌ي اقتصاد، در کشور وجود دارد، چه بخش خصوصي، چه دولتي؛ کشور فعّاليتهاي عظيمي دارد و سرشار و مملوّ از فعّاليتهاي اقتصادي است. [مسئولين] تمام تلاش خودشان را بگذارند که اين فعّاليتها را همسو کنند با همين سياست‌ها و اگر يک فعّاليتي وجود دارد که با اين سياست‌ها همسو نيست، جلويش را بگيرند؛ يعني واقعاً اين، يکي از کارهاي اساسي است. در عرصه‌ي واقعي اقتصاد ــ آن اقتصاد واقعي ــ خيلي کار دارد انجام ميگيرد، خب، بعضي‌ از آنها منطبق با اين سياست‌ها است، بعضي از آنها نيست؛ آنهايي که هست ترويج بشود، آنهايي که نيست جلوگيري بشود يا لااقل کمک نشود؛ لااقل اين است که کمک نشود. من در يکي دو مورد از اين چيزهايي که مطرح بود، پيغام دادم به‌وسيله‌ي جناب آقاي حجازي که سؤال بشود که اين مورد و اين کارِ بخصوص، جايگاهش در مجموعه‌ي سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي چيست؟ اين بايد قابل توضيح باشد؛ يعني هرکدام از اين کارهايي که انجام ميگيرد، در مجموعه‌ي سياست‌هايي که ايشان و مجموعه‌ي دولت تنظيم کرده‌اند بايست جا داشته باشد.

3. همه‌ي ظرفيتهاي کشور پاي کار آورده شود

نکته‌ي سوّم؛ همه‌ي ظرفيتهاي کشور پاي کار آورده بشود. البتّه خوشبختانه اشاره کردند؛ اخيراً با آقاي حجّتي[۴] هم ديدار داشتيم، آقاي نعمت‌زاده[۵] هم که خب بياناتشان در مطبوعات و مانند آن پخش ميشود و آدم مي‌شنود ــ خب امروز از اينها استفاده نکرديم که مطلبي بگويند ــ بخصوص در خصوصِ صنعت و کشاورزي، واقعاً کارهاي زيادي وجود دارد که اينها بايستي بيايد پاي کار، يعني ظرفيتها فوق‌العاده است. حالا من در مورد کشاورزي و در زمينه‌ي جنگل، يک حرفي هست که بعداً به خود آقاي حجّتي عرض خواهم کرد؛ ان‌شاءالله خصوصي به ايشان خواهم گفت.

4. گفتمان سازي

نکته‌ي چهارم، گفتمان‌سازي است؛ ببينيد در صحبتهاي آقاي دکتر ستّاري، بر مسئله‌ي علم و اقتصاد دانش‌بنيان و شرکتهاي دانش‌بنيان و مانند اينها تکيه شد و تأکيد شد ــ بعضي دوستانِ ديگر هم اشاره کردند ــ اين ناشي از يک گفتمان ده دوازده ساله است. يعني وقتي که بحث شکستن خطوط مقدّم علمي و نهضت نرم‌افزاري و توليد علم مطرح ميشود، دنبال ميشود، گفته ميشود در دانشگاه‌ها و تبديل به گفتمان ميشود، نتيجه اين ميشود که بنده گاهي اوقات که اينجا مي‌نشينم و مثلاً مجموعه‌ي دانشگاهي ــ چه دانشجو، چه استاد ــ مي‌آيند، ميبينم همان حرفهايي را که ما مثلاً گفتيم، اينها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بيان مي‌کنند؛ اين مي‌شود گفتمان، اين گفتمان است، اين خوب است؛ وقتي اين‌جور شد، آن‌وقت اين پيشرفتهاي علمي پيش مي‌آيد. ما امروز در مسائل فضايي، در مسائل هسته‌اي، در نانو، در فنّاوري زيستي و ديگر موارد گوناگون، پيشرفتهاي زيادي داريم، پيشرفتهاي مهمّي داريم؛ اين پيشرفتها ناشي از همين گفتمان‌سازي است. وقتي گفتمان‌سازي شد، آن‌وقت همه به اين فکر خواهند افتاد، يعني در همه يک انگيزه‌اي به وجود مي‌آيد؛ کأنّه يک جادّه‌ي وسيع و يک بزرگ‌راهي به وجود مي‌آيد که همه ميل مي‌کنند از اين بزرگراه حرکت کنند؛ بنابراين گفتمان‌سازي خيلي مهم است. البتّه با تکرار کلمه‌ي «اقتصاد مقاومتي» گفتمان‌سازي نمي‌شود، نبايد کاري کرد که اين کلمه حرف را همين‌طور اين قدر تکرار کنيم که از دهن بيفتد؛ نه، بلکه با تبيين و با توضيح و مانند اينها بيان بشود.

5. کار جهشي در زمينه اقتصاد مقاومتي و قانع نشدن به کارهاي روزمرَّه‌ِي معمولي دستگاه‌هاي اقتصادي

و نکته‌ي بعدي ــ اين را من به آقاي جهانگيري عرض ميکنم ــ اين است که در اقتصاد مقاومتي آن چيزي که مورد انتظار است، يک کار جهشي است. ببينيد، دستگاه و دولت، خب يک کارهاي متعارفي دارد، کارهاي معمولي‌اي دارد در زمينه‌هاي اقتصاد ــ در همه‌ي بخشهاي مختلف اين وزارتخانه‌هاي چندين‌گانه‌ي اقتصادي ــ که دارد انجام ميگيرد؛ اين کارها که خب بايد انجام بگيرد؛ [امّا] از جمله‌ي چيزهايي که در اقتصاد مقاومتي مورد نظر است، يک کار فوق‌العاده است، يک کار جهشي است. مثلاً فرض بفرماييد ــ من اينجا يادداشت کرده‌ام ــ اينکه آقاي رئيس جمهور گفتند «راه‌اندازي هفت هزار واحد صنعتي»، اين کار، خوب [است]؛ اين از آن قبيل است، اين کار را دنبال کنيد؛ ايشان گفتند هفت هزار واحد صنعتي را ما راه مي‌اندازيم، خيلي خب، اين خوب است، يعني اين فراتر از کار معمولي و متعارف دستگاه‌هاي ما است. اين‌جور چيزهايي را که جنبه‌هاي جهشي دارد، پيشرفتهاي فراتر از عادي دارد، اينها را دنبال بکنيد، اينها خيلي خوب است؛ اين هم نکته‌ي بعدي، [يعني] به کارهاي روزمرَّه‌ِي معمولي دستگاه‌هاي اقتصادي قانع نشويد که اين [کارها] را از اينها بخواهيد.

6. توجه به کارهاي ريشه اي و اثرگذار

يک نکته‌ي ديگر هم در اين زمينه‌ي مسائل اقتصادي، کارهايي است که ريشه‌اي است ولي ممکن است، يعني کارهاي مشکلي نيست: مثلاً «توزيع تصميم‌گيري در استانها» ــ که حالا اشاره کردند و خوشبختانه به اين فکر هستند ــ خوب است اين کار، يعني برويد تصميم‌گيري‌ها را از حالت تمرکز خارج کنيد و در سطح استانها توزيع کنيد. يا «هدايت تسهيلات بانکي به سوي توليد»؛ من آن روز به آقاي وزير محترم اقتصاد[۶] و آقاي سيف[۷] گفتم شما هر چه علم داريد و هر چه درس خوانده‌ايد، امروز آن را به کار بيندازيد براي اينکه اين نقدينگي عظيمِ سنگين را هدايت کنيد به سمت توليد، يعني همه‌ي هنرتان اين باشد؛ اين کار اگر انجام بگيرد ــ که به نظر من کاري است ممکن؛ يعني براي آقاياني که در رأس کار هستند، کاري است ممکن ــ مهم است. «مشوّقهاي صادراتي»؛ گاهي اوقات مشوّق داريم، [امّا] ثبات در اين مشوّقها نيست؛ کم و زياد ميشود، تغيير پيدا مي‌کند، آن کسي که اهل صادرات است اميدوار نيست، يعني دلش مي‌لرزد؛ چون مسئله‌ي صادرات خيلي جدّي و خيلي مهم است، بايستي مشوّق‌هايش [هم مهم باشد]. يکي هم مسئله‌ي «پرداخت بهاي محصولات کشاورزي» است که اين هم مسئله‌ي مهمّي است.

7. مبارزه‌ي جدّي با قاچاق

مبارزه‌ي جدّي با قاچاق ــ همين مسئله‌ي انهدام [کالاي قاچاق] ــ بسيار مهم است؛ البتّه بعضي از مرتبطين با اين مسائل، به ما گفتند که بعضي از اين اقلام را ميشود بازصادر کرد، [يعني] برگرداند و صادر کرد؛ خيلي خب، اين را حرفي ندارم، يعني من اين را الان اعلام ميکنم. اينکه ما گفتيم حتماً منهدم کنند جنس را، جنس قاچاق را، اين شامل آن قاچاقهاي جزئي و شامل اين کوله‌برها و مانند اينها نيست؛ ما باندهاي قاچاق و کارهاي بزرگ [را مي‌گوييم]، اينهايي که بازار کشور را تحت تأثير قرار مي‌دهد.

8. مقابله با ديوان‌سالاري

مسئله‌ي ديوان‌سالاري هم که بحث قديمي‌اي است که ديگر حالا نميخواهم تکرار بکنم. بعضي اوقات ديوان‌سالاري آن قدر شديد ميشود که کارآفرين و سرمايه‌گذار را بي‌حوصله ميکند که اصلاً ديگر حوصله‌اش سر ميرود و آماده نيست کاري بکند.

9. حمايت جدّي از اقتصاد دانش‌بنيان

يکي هم مسئله‌ي حمايت جدّي از اقتصاد دانش‌بنيان؛ خب حالا الحمدلله آقاي ستّاري اينجا بيان کردند و اعتراف کردند در واقع ــ به يک معنا اعتراف بود ــ که همه به ايشان دارند کمک مي‌کنند؛ واقعاً احتياج به کمک است؛ بايستي همه به معاونت علمي کمک بکنند، همه‌ي دستگاه‌ها بايستي کمک بکنند. اگر واقعاً اين‌جور شده حالا که همه به شما کمک مي‌کنند، خب الحمدلله. ما بايد مسئله‌ي اقتصاد دانش‌بنيان را جدّي بگيريم، اين شرکتهاي دانش‌بنيان را واقعاً جدّي بگيريم. شايد بتوان گفت ميليون‌ها جوان الان در کشور هستند که اينها آماده‌ي کارند که اگر يک کمکي به اينها بشود، ميتوانند واقعاً در اين قسمتها پيش بروند و بخشهاي مختلف را [فعّال] کنند.

من شنيدم حتّي در برخي از موارد و برخي از بخشهاي دولتي ــ که حالا اين را جناب آقاي رئيس جمهور اگر ان‌شاءالله دنبال بکنند خوب است ــ که برخي از اين به قول آقايان پروژه‌ها را از خارجي‌ها قبول ميکنند و امکانات هم به آنها ميدهند، [امّا] به اين شرکت دانش‌بنيان داخلي که ميتواند اين کار را انجام بدهد، نميدهند! يعني اين گزارشهايي است که به ما ‌رسيده که ان‌شاءالله خلاف واقع باشد، امّا گزارشهايي است که هست؛ اينها را بايد به نظر من تعقيب کرد و دنبال کرد و مهم است. اين هم در مورد اقتصاد دانش‌بنيان. و مسئله‌ي روستاها. حالا خيلي حرف در اين زمينه‌ها هست که حالا وقت هم ميگذرد.

ب - سياست خارجي

سرفصل ديگري که من ميخواهم عرض بکنم، بحث سياست خارجي است که خب اين از اوّل، يکي از اولويتهاي دولت جناب آقاي دکتر روحاني بوده، هم در تبليغات، هم در اقدامات دولتي؛ اين کار مهمّي بوده، خب بنده هم موافقم. من از سابق به فعّاليت ديپلماسي و کار ديپلماسي عقيده داشتم و معتقد بودم بايستي در اين زمينه تلاش بشود.

1. توزيع توان ديپلماسي

چند نکته اينجا وجود دارد: يکي اينکه ما توان ديپلماسي خودمان را در سطح دنيا درست توزيع کنيم؛ يعني سهم آسيا به تناسب وسعت و توانايي آسيا بايد به آسيا داده بشود، سهم آفريقا همين‌جور، سهم آمريکاي لاتين همين‌جور؛ پس بنابراين [بايد] ديپلماسي‌مان را خوب توزيع کنيم، متناسب توزيع کنيم.

2. اتخاذ موضع فعّال در ديپلماسي

يک مسئله‌ي ديگر هم اين است که ما در همه‌جا بايست در ديپلماسي موضع فعّال داشته باشيم. بايستي انسان بخصوص در مسائل شبيه مسائل منطقه ــ که امروز مسائل بسيار پيچيده‌اي است؛ مسائل منطقه‌ي ما، مسائل سوريه و عراق و لبنان و شمال آفريقا، اين طرف در طرف شرق، افغانستان و پاکستان و مانند اينها، مسائل فوق‌العاده پيچيده‌اي است؛ سياستها اينجا خيلي در هم فرورفته و متخاصم و مؤثّر بر روي يکديگرند ــ خيلي لازم است که با دقّت و هوشياري و قدرت فعل، فعّال بودن و اثرگذار بودن، وارد ميدان بشود که خب در يک جاهايي الحمدلله وارد شده‌ايم، همين‌جور هم بوده.

3. استفاده از ظرفيت ديپلماسي براي اقتصاد

نکته‌ي سوّم در زمينه‌ي مسائل ديپلماسي، استفاده از ظرفيت ديپلماسي براي اقتصاد است. دستگاه‌هاي اقتصادي با وزارت خارجه، در زمينه‌ي مسائل اقتصادي بايستي تعامل دائمي داشته باشند. خب مگر ما نميگوييم مثلاً فرض کنيد که انتقال فلان فنّاوري پيشرفته از فلان کشور [انجام شود]، يا صادرات [به فلان کشور] ــ که روي صادرات تکيه ميکنيم ــ خب، در اين زمينه‌ها وزارت خارجه بايستي محور کار باشد. ما شنيده‌ايم و ديده‌ايم مواردي را که يک وزارتخانه‌اي، در يک کشوري دارد مذاکره‌ي اقتصادي ميکند، [امّا] وزارت خارجه اصلاً خبر ندارد! اين ضرر است، اين زيان محض است. البتّه اين وظيفه‌اي است دوطرفه، هم وظيفه‌ي دستگاه‌ها است که با وزارت خارجه همکاري و همراهي داشته باشند در اين زمينه، هم وظيفه‌ي وزارت خارجه است که براي اين کار بنشينند برنامه‌ريزي کنند؛ يعني در يک بخش ويژه‌اي ــ البتّه در وزارت خارجه يک بخش اقتصادي علي‌الظّاهر هست، يعني از سابق که بوده ــ بايد برنامه‌ريزي کنند، فعّال کنند، اين هم يک مطلب است. آن چيزي که مورد اعتماد است در ديپلماسي، آن کار ثابت مسلّم امضاشده‌ي قابل احتجاج است، اين در مسائل ارتباطات ما با خارج از کشور مهم است که خب بايد روي اين دقّت کرد.

حساب آوردن بدحسابي طرف غربي در مساله برجام

البتّه مسئله‌ي برجام هم يکي از بخشهاي سياست خارجي است، بنده چون درباره‌ي برجام صحبتهاي زيادي کرده‌ام، نمي‌خواهم مجدّداً بحث کنم؛ با جناب آقاي دکتر روحاني رئيس جمهور محترم هم همين‌طور به‌طور تقريباً مداوم، در همين زمينه‌ها صحبت داشته‌ايم و داريم.

به‌هرحال در مورد برجام، آن نکته‌اي که من مي‌خواهم بگويم اين است که اوّلاً بدحسابي‌هاي طرف غربي را ــ يعني بخصوص آمريکا را ــ به حساب بياوريم؛ مطلقاً در صدد اين نباشيم که بدحسابي طرف مقابل را و بدقِلقي طرف مقابل را و خيانت طرف مقابل را يک‌جوري توجيه کنيم؛ اين دارد بدحسابي مي‌کند ــ الان مشخّص است، آمريکايي‌ها دارند بد‌حسابي ميکنند ــ اين بدحسابي را به حساب بياوريم، به اين توجّه کنيم.

و [ثانياً] تجربه بياموزيم؛ اينکه حالا ممکن است که فرض کنيد اين دولت يا يک دولت ديگري در آمريکا يا در فلان کشور يک وعده‌اي به ما بدهد و يک حرفي بزند، به اين وعده و مانند اينها هيچ نمي‌شود اعتماد کرد؛ مطلقاً. خيلي‌خب، او وعده ميدهد، شما هم يک وعده بدهيد. شخصي شعر گفته بود، پيغام داد، آمد پيش خليفه و شعرش را خواند؛ خليفه هم گفتش که مثلاً فلان قدر طلا ــ صد هزار دينار مثلاً طلا ــ به ايشان بدهيد؛ [اين مطلب را] نوشت روي کاغذ و داد به اين شاعر و گفت برو بگير؛ رفت پيش آن خزانه‌دارش، کاغذ را داد و گفت آقا صد هزار [بدهيد]؛ گفت به چه مناسبت؟ گفت يک شعري گفته‌ام؛ گفت خب شعر گفته‌اي؟ تو يک شعر گفتي او خوشش آمد، او هم اين را نوشت تو خوشت آمد، اين به آن در؛ پاشو برو! [۸] يعني اين‌جوري است. او يک حرفي ميزند، وعده‌اي ميدهد که ما خوشمان بيايد، ما هم يک وعده‌اي بدهيم او خوشش بيايد؛ امّا چيز نقدي به او ندهيم که بعد آن‌وقت در آن بمانيم که حالا او جواب خواهد داد به حساب خودش يا وام خودش را ادا خواهد کرد يا نه؛ نخير.

انتقاد به برجام، انتنقاد به عهدشکني طرف مقابل

به‌هرحال ما از کساني که در زمينه‌ي برجام، شبانه روز واقعاً زحمت کشيدند و تلاش کردند، از آنها قدرداني ميکنيم. بنده به برجام انتقاد دارم، ايراد دارم، اين را هم گفته‌ام؛ هم به شماها گفته‌ام، هم در عَلَن گفته‌ام؛ منتها اين ايراد به طرف مقابل است، ايراد به خودي نيست، ايراد به عناصر خودمان نيست، عناصر خودمان زحمت خودشان را کشيدند و همان‌قدر که ميتوانستند کار کردند؛ طرف مقابل، طرف خبيثي است، طرف نامردي است.

ج - مسئله‌ي علم و فنّاوري

سر فصل سوّم، مسئله‌ي علم و فنّاوري است؛

1. ضرورت تبديل شدن مساله علم به مساله مطرح کشور

خب، ما در قضيه‌ي علم و فنّاوري، براي پيشرفت کشور واقعاً احتياج داريم به اينکه مسئله‌ي علم و مسئله‌ي فنّاوري، بشود مسئله‌ي مطرح کشور؛ يعني يکي از آن سه نقطه‌ي اصلي و سه ستون اصلي‌اي که کشور امروز به آنها متّکي است ــ و شايد عميق‌ترينش اين است ــ يکي همين مسئله‌ي علم و فنّاوري است

2. شتاب رشد علمي کشور کم شده است!

که خب ما الحمدلله پيشرفتهاي خوبي داشته‌ايم؛ تلاش شد، کار شد، دنبال‌گيري شد، [امّا] رشد پيشرفتهايمان کم شده. آقاي دکتر فرهادي[۹] يک گزارش براي من فرستادند ــ چون من در سخنراني گفته بودم که رشد [کم شده] ــ که نه، ما رشدمان خوب است. من حرفي ندارم، بنده ميدانم، آنچه ايشان فرستادند براي من جديد نبود، آنچه من گفته بودم و به آن توجّه نشد، مسئله‌ي شتاب بود؛ شتاب رشد. ببينيد ما از طرفهاي مقابلمان و از رقبايمان، مبالغ زيادي عقبيم؛ ما اگر بخواهيم به او برسيم، اگر با سرعتي که او پيش ميرود پيش برويم، اين فاصله هميشه ميمانَد؛ ما بايد با يک سرعتي و با يک شتابي پيش برويم که چند برابر سرعت او باشد تا بتوانيم به او برسيم يا احياناً از او جلو بزنيم، حرف من اين است؛ ما اين شتاب را چند سال داشتيم. شتاب وقتي زياد شد، اين مطلوب است؛ [امّا] شتاب کم شده، حرف من اين است؛ اينکه آقاي دکتر فرهادي بايد به آن توجّه کنند [اين است]. علي‌اي‌حال، اينکه مورد توجّه من است، اين است؛ يعني بايد رشد را شتاب بدهيد؛ وَالاّ من ميدانم که رشد هست، خب داريم رشد ميکنيم، پيش ميرويم، طبيعي است، امّا رشد عادي کافي نيست. آن سرعت رشد ما بود که در دنيا آوازه پيدا کرد، منعکس شد، يک عدّه‌اي حسودي کردند، يک عدّه‌اي نگران شدند! در دنيا بعضي‌ها از پيشرفت علمي ما نگران شدند؛ خب، اين به‌خاطر همين بود که شتاب، شتاب خوبي بود. قضيه‌ي دانش‌بنيان‌ها را هم که عرض کرديم.

حالا الحمدلله معاونت علمي راضي [است]؛ من اينجا نوشته‌ام «از سوي دستگاه‌ها حمايت نميشوند»، امّا حالا ايشان ميفرمايند که حمايت ميشوند، خيلي‌خب اگر شما راضي هستيد ديگر ما چه بگوييم؟ قضيه‌ي ما قضيه‌ي شما است.

3. حفظ رفت و آمد مسئولين و دانشگاه

و اين گفتمان پيشرفت علمي هم بايد ادامه پيدا کند، يعني اين را نبايد بگذاريد متوقّف بشود. شماها همه‌تان ــ همه‌ي دوستان ــ دانشگاهي هستيد، اوّلاً من توصيه‌ام اين است که دوستان مسئول، با دانشگاه رابطه‌شان را قطع نکنند؛ يعني رفت‌و‌آمد با دانشگاه داشته باشند؛ هرجا هستيد، هرجور، با هر مجموعه‌ي دانشگاهي‌ که روبه‌رو ميشويد، روي مسئله‌ي گفتمان توليد علم و پيشرفت علمي و همين جنبش نرم‌افزاري و شتاب رشد، تکيه کنيد؛ جوري بشود که هر استادي، هر دانشجويي، هر پژوهشگري احساس بکند که اين وظيفه‌ي او است که اين کار را بايستي انجام بدهد. اين هم يک نکته در مورد اين قضيه.

4. کم بودن بودجه پژوهش

يک نکته هم مسئله‌ي بودجه‌ي پژوهش است. بودجه‌ي پژوهش، اوّلاً کم است، ثانياً هماني هم که هست، همه‌اش داده نميشود. ما البتّه وعده گرفتيم از يکي از دولتها ــ نميدانم حالا کدام يکي از حضرات بودند ــ که بودجه‌ي پژوهش را برسانند به يک‌ونيم درصد و دودرصد و حدّاکثر هم به سه درصد امّا خب، يک‌ونيم درصد را قول دادند. بعد اينجا دانشگاهي‌ها که آمدند سخنراني کردند، گفتند اين حرفها چيست؟ شش‌دهم درصد و پنج‌دهم درصد و از اين حرفها است قضيه، تازه از همان هم همه‌اش را نميدهند! خب حالا جوري بشود که بودجه‌ي پژوهش داده بشود.

5. ضرورت مسئله‌ي همکاري دانشگاه و صنعت

يکي هم مسئله‌ي همکاري دانشگاه و صنعت است که بنده از سالها پيش روي اين تکيه کردم، خيلي هم روي اين اصرار کردم. خدا رحمت کند مرحوم پدر ايشان ــ مرحوم دکتر ابتکار ــ[۱۰] را، آمد اينجا و به او گفتم که من اين را از رئيس جمهور خواسته‌ام. گفت «عجب! اين همان نقطه‌ي اصلي گره کار ما اينجا است»؛ ايشان گفت اصل قضيه همين است و خب عمر ايشان کفاف نداد؛ خدا رحمت کند مرحوم ابتکار را. علي‌اي‌حال اين مهم است، يعني براي هر دو طرف بايد مشوّق گذاشت، هم براي آن صنعتي که براي پژوهش خرج مي‌کند ــ بالاخره وقتي که صنعت، از پژوهش دانشگاهي ميخواهد استفاده کند، يک هزينه‌اي ميکند؛ اين هزينه را به حساب بياوريد؛ يا جزو معافيتهاي مالياتي، يا از اين قبيل چيزها ــ هم آن قسمت پژوهشگاه و پژوهشکده و دانشگاهِ پژوهشگر را مورد تشويق قرار بدهيد؛ از دو طرف بايد تشويق بشوند که به هم نزديک بشوند.

د - امنيت

يک سرفصل ديگري که مطرح مي‌خواهم بکنم مسئله‌ي امنيت است. خب، بحمدالله کشور امروز يک سپر امنيتي محکمي دارد. خب شما نگاه کنيد، دُوروبر ما ببينيد چه خبر است. شرق ما افغانستان است و آن حوادث و پاکستان و [اينها]، غرب ما اين کشورهاي همسايه‌ي عربي و عراق و سوريه و يمن و اين حوادثي که در اين منطقه‌ي غرب آسيا در جريان است و حوادثي که پيرامون ما در ليبي و مثلاً مصر و بقيه‌ي جاها هست، وقتي انسان اينها را نگاه مي‌کند، مي‌فهمد که چه قدر نعمت بزرگي است اين امنيتي که امروز ما بحمدالله داريم. اين سپر امنيتي، خوشبختانه کشور را فراگرفته که از اين آسيب‌هاي امنيتي محفوظ است. مردم راحت زندگي مي‌کنند از لحاظ امنيت، به نظر من يکي از چيزهايي که خوب است مسئولين محترم در صحبتهايشان با مردم درميان بگذارند که مردم يادشان بيايد ــ چون «نعمتان مجهولتان الصّحه و الامان»، مجهول است ــ يکي «امان» است. تا امان هست، کسي ملتفت نيست که امنيت هست. از خانه تا محلّ کسبت ميخواهي بروي، ناامن باشد؛ تا مدرسه ميروي، ناامن باشد؛ دانشگاه، ناامن باشد؛ از اين شهر به آن شهر، ناامن باشد؛ الحمدلله امروز امنيت در کشور وجود دارد و اين به‌خاطر زحمات نيروهاي نظامي ما و نيروهاي امنيتي ما است؛ بايد واقعاً از اينها تشکّر کرد و اينها را تقويت کرد.

1. حفظ سدّ دفاعي ملّي

و به نظر من سه بخش هم در اينجا مورد توجّه است؛ يکي سدّ دفاعي ملّي است که اساس کار اين است؛ آن روحيه‌ي انقلابي و ديني مردم، يکي از آن سه عنصر اصلي حفظ امنيت کشور است؛ يعني حقيقتاً آن روحيه‌ي انقلابي مردم و ديني مردم است که تشجيع ميکند و تحريص ميکند نيروهاي ما را که بتوانند کارهاي خودشان را درست انجام بدهند؛ يکي اين است که بايد حفظ بشود.

2. تقدير و تشکر از تشکيلات نظامي و امنيتي

يکي آن بخش تشکيلاتي ما است که همين تشکيلات نظامي ما و تشکيلات امنيتي ما است؛ اينها بايد تشويق بشوند، تقدير بشوند، به اينها کمک بشود؛ اينها دارند واقعاً کار ميکنند.

3. ضرورت تقويت ابزارهاي دفاعي

يکي هم مسئله‌ي فنّي ما و ابزارهاي ما است، همين کارهايي که دارند ميسازند، همين موشکي که چند روز پيش از اين، آقاي دکتر روحاني رفتند و از آن رونمايي کردند؛ اينها مهم است، اينها خيلي مهم است، اينها در حفظ امنيت کشور خيلي تأثير دارد. اينکه کشور بتواند از خودش دفاع بکند و اين را ديگران بدانند که اين قدرت دفاعي در کشور هست، اين خيلي مهم است. شما ببينيد سر قضيه‌ي اس۳۰۰ که ما ميخواستيم بخريم، چه جنجالي راه انداختند و پشت اين جنجال چه تحرّکاتي. اين قدر مسافرت کردند به روسيه ــ بيا، برو، فلان ــ که اين اتّفاق نيفتد؛ درحالي‌که اس۳۰۰ که بنا نيست شهري را بزند، اس۳۰۰ بنا است مهاجم را بزند، اين است ديگر؛ يعني دشمن، قدرت دفاعي را در کشور نميتواند تحمّل بکند، اينکه شما قدرت دفاعي داشته باشيد را نميتواند تحمّل کند.

بنابراين يکي از اساسي‌ترين کارها همين است که ما ابزارهاي دفاعي‌مان را تقويت بکنيم و هرکدام از اين سه عامل ــ يعني عامل روحيه‌ي مردم، عامل حفظ و استحکام تشکيلاتي دستگاه‌هاي حافظ امنيت، و عامل ابزار و وسيله ــ تضعيف بشود به ضرر ما است و هر کسي تضعيف بکند، واقعاً به ضرر کشور اقدام کرده.

هـ - فرهنگ

سرفصل پنجم، مسئله‌ي فرهنگ است. اولويت بسيار مهمّ کشور، فرهنگ است. فرهنگ از ادبيات و هنر تا سبک زندگي تا فرهنگ عمومي تا اخلاق تا رفتار اجتماعي، شامل همه‌ي اينها است؛ ما در اين زمينه‌ها تکليف داريم، مسئوليت داريم؛ دستگاه‌هاي فرهنگي ما واقعاً مسئوليت دارند در اين زمينه. فرض بفرماييد حالا فيلم، تئاتر، سينما، خب اگر مراقبت نباشد [چه ميشود]!

1. آزادانديشي غير از ولنگاري است

بنده طرف‌دار جزم‌انديشي و فشار و اختناق در اين زمينه‌ها نيستم، ميدانيد، من اعتقاد راسخ دارم به آزادانديشي؛ منتها آزادانديشي غير از ولنگاري است، غير از اجازه دادن به دشمن است که از دالان آزادانديشي و آزادعملي بخواهد ضربه بزند به [کشور]. امروز نيروهاي مؤمن و جوان انقلابي‌مان، بيشترين کارهاي خوب کشور را دارند انجام ميدهند، همين دانش‌بنيان‌ها، همين کارهاي گوناگون، همين فعّاليتها، اينها بيشتر به‌وسيله‌ي جوانهاي مؤمن و مانند اينها انجام ميگيرد. حالا فرض کنيم يک تئاتري يا يک فيلمي توليد بشود که تيشه به ريشه‌ي ايمان اين جوانها بزند؛ اين خوب است؟ اين چيزي نيست که انسان از آن احساس خطر بکند؟

2. ضعف در مقوله‌ي آفند و پدآفند فرهنگي

دو مقوله است، مقوله‌ي آفند و پدآفند؛ ما در زمينه‌ي فرهنگ، هم در مورد آفند ضعيف عمل ميکنيم، هم در مورد پدافند ضعيف عمل ميکنيم؛ به نظر من بايست در اين زمينه‌ها کار کرد. فرهنگ با جوهر دين، با جوهر انقلاب، اساس کارهاي ما است که بايستي واقعاً به آن بپردازيم. محصولات فرهنگي، کتاب، سينما، تئاتر، شعر، مطبوعات و نيز شخصيت‌هاي فرهنگي؛ فرض کنيد که يک شخصيت فرهنگي هست که همه‌ي عمر خودش را در راه انقلاب گذاشته، يک شخصيت فرهنگي هم هست که هر وقت توانسته به انقلاب نيش زده؛ شما رفتارتان با اين دو نفر چه‌جور است؟ شما که مسئول دولتي هستيد يا مسئول فرهنگي هستيد يا مسئول وزارت مثلاً ارشاد هستيد يا وزارت علوم هستيد يا سازمان تبليغات اسلامي هستيد ــ فقط مخصوص کارهاي دولتي نيست، ديگران هم همين‌جور هستند ــ يا صداوسيما، رفتار شما و برخورد شما با اين دو آدم چه‌جور است؟ اين خيلي مهم است. آن کسي که عمرش را در خدمت انقلاب و در خدمت دين بوده، آيا اين [طور] است که مورد تکريم و ترجيح شما باشد، نسبت به آن کسي که در همه‌ي عمرش حالا يک قدم [هم] در راه دين و انقلاب که برنداشته، گاهي اوقات ضربه هم زده، نيش هم زده؟ خب، اينها مهم است، اينها نکاتي است که بايد به آنها توجّه داشت. ما اگر به اين نکات توجّه نکنيم و بر اثر جوّزدگي برويم سراغ مثلاً فرض کنيد که فلان کسي که از بنِ دندان با انقلاب اسلامي و با حکومت اسلامي و با نظام اسلامي مخالف است، خب اين خلاف يک حرکت فرهنگي عاقلانه است. بنابراين من، هم معتقدم روحيه‌ي آزادانديشي وجود داشته باشد، [هم] برنامه‌ريزي عادلانه بايد وجود داشته باشد. نه بي‌برنامه‌گي و ولنگاري فرهنگي، نه جزم انديشي و تحجّر و استبداد فرهنگي؛ هيچ کدام از اين دو طرف قضيه را بنده قبول ندارم. راه صحيح اين است که برنامه‌ريزي کنيم، هدايت کنيم، کمک کنيم به رويش‌هاي خوب، و جلوي ضربه‌ها و حملات و مانند اينها را بگيريم؛ يعني هم آفند، هم پدآفند.

و – ضرورت پيگيري برنامه ششم توسعه

سرفصل ششم ــ که ديگر اين علي‌الظّاهر آخرينش است يا نزديک به آخر ــ مسئله‌ي برنامه است که در مسئله‌ي برنامه‌ي ششم، ما تأخير داريم؛ يعني واقعاً برنامه‌ي ششم يک امر مهمّي است. خب، اهمّيت برنامه براي شماها روشن است و ميدانيد که برنامه چقدر مهم است؛ برنامه، هم هماهنگي ايجاد ميکند، هم هم‌افزايي ايجاد ميکند، هم زنجيره‌ي برنامه‌ها ــ پي‌درپي ــ ما را به اهداف چشم‌انداز ميرساند؛ يعني اگر چنانچه اين زنجيره‌ي برنامه‌ها، يک جا در وسط قطع شد، ما نميتوانيم به آن نتيجه برسيم، اين روشن است؛ بنابراين، برنامه خيلي اهمّيت دارد. خب، حالا برنامه يک فرآيندي هم دارد که در قانون اساسي مشخّص است: سياست‌هايي است که ابلاغ ميشود و اعلام ميشود، براساس اين سياست‌ها، دولت برنامه را تهيه ميکند، بعد اين برنامه تبديل به قانون ميشود که همه ملزم باشند به جزئيات اين برنامه عمل کنند؛ بنابراين مجلس هم در جريان کار برنامه، در اين فرآيند قرار ميگيرد. اين کار را به نظر من هرچه زودتر انجام بدهيد و پيش ببريد؛ نگذاريد که اين قضيه بيش از اين متوقّف بشود. البتّه در برنامه هم اساس کار: در بخش اقتصاد، همان اقتصاد مقاومتي بايد باشد؛ در بخش فرهنگ، فرهنگ با همان خصوصياتي باشد که عرض کرديم؛ و در بخش علم و فنّاوري هم ــ که اين سه بخش خيلي مهم است ــ با همان خصوصياتي که قبلاً عرض شد و اهتمام به پژوهش و اهتمام به توسعه‌ي علم.

ح – فضاي مجازي

يک نکته‌ي ديگر هم مسئله‌ي فضاي مجازي است که من ميخواهم خواهش کنم از جناب آقاي رئيس جمهور اين [را دنبال کنند]؛ چون فضاي مجازي واقعاً يک دنياي رو به رشدِ غيرقابل توقّف است، يعني واقعاً آخر ندارد؛ آدم هرچه نگاه ميکند، آن چيزِ اوّ‌ِلِ‌بلاآخر، فضاي مجازي است. هرچه انسان پيش ميرود در اين فضا، اين همين‌طور ادامه دارد.

1. فضاي مجاري و تبديل تهديدات به فرصت‌ها

اين يک فرصتهاي بزرگي در اختيار هر کشوري ميگذارد، تهديدهايي هم در کنارش دارد؛ ما بايستي کاري کنيم که از آن فرصتها حدّاکثر استفاده را بکنيم، از اين تهديدها تا آنجايي که ممکن است خودمان را برکنار نگه بداريم. خب، شوراي عالي فضاي مجازي به اين منظور تشکيل شد. مثلاً فرض بفرماييد که حالا در گزارش آقاي دکتر جهانگيري هم اتّفاقاً به اين بخش تقريباً اصلاً نپرداختند، يک سطر فقط ايشان اشاره کردند که فلان بخش را نمي‌دانم چه‌کار کرديم، مثلاً راجع به فلان بخشي که در شبکه‌ي ملّي اطّلاعات مؤثّر است، اين را مثلاً فراهم کرديم. به جستجوگرها ايشان [اشاره کردند]، چون جستجوگر چند سال است که شروع شده، جستجوگرها را اينها دارند [طرّاحي] مي‌کنند و الان جوانها از اين طرف و آن طرف، شايد ده‌ها سيستم جستجوگر را طرّاحي کرده‌ند و ساخته‌اند و توليد کرده‌اند، يعني چيز جديدي نيست؛ ايشان هم روي آن تکيه کردند؛ امّا آن شبکه‌ي ملّي اطّلاعات را ــ که خيلي مهم است آن شبکه‌ي داخلي ــ ما هنوز پيش نرفته‌ايم؛ خب، با اينکه آقاي واعظي[۱۱] هم معتقد به اين قضيه هستند و دوستان همه معتقدند به اين قضيه امّا اين پيشرفت نداشته؛ اين را بايستي ان‌شاءالله دنبال کنيم که ضربه‌هاي بي‌جبراني نزنيم.

ط - مسئله‌ي حقوقهاي نجومي

و آخرين مسئله هم همين مسئله‌ي حقوقهاي نجومي است که اتّفاقاً در صحبت آقاي دکتر روحاني هم آخرين مسئله بود.

1. از مساله فيش‌هاي حقوقي به سادگي عبور نکنيم!

من خواهش ميکنم از اين قضيه آسان عبور نکنيد. بله، دامن زدنِ به اين قضيه به آن معنا ــ که به قول ايشان مدام بازخواني‌کردن و آماردادن که فلان کس اين‌قدر ميگيرد، فلان کس [آن‌قدر] ــ شايد کار خيلي مثبتي نيست؛ امّا از آن طرف، اقدامي که شما در مقابل مي‌کنيد، خيلي مهم است؛ يعني به مردم بگوييد که چه کار کرديد. در اين قضيه، مردم اعتمادشان ضربه خورده. ببينيد، مردم خيلي از اين ارقام بزرگ و مانند اينها را هضم نمي‌کنند؛ امّا حقوق شصت ميليون تومان و پنجاه ميليون تومان و چهل ميليون تومان را خوب هضم مي‌کنند؛ يعني کسي که در ماه يک‌ميليون يا يک‌ميليون‌ودويست يا يک‌ميليون‌وپانصد درآمد دارد، خوب مي‌فهمد که پنجاه‌ميليون يعني چه؛ در کشور کم نيستند کساني که حقوق‌هايشان اين است. اين اعتماد مردم را ــ که به درستي آقاي روحاني گفتند که مايه اصلي ما، اعتماد مردم و اميد مردم است ــ با اين کارها نبايد ضايع کرد. شما اين همه زحمت بکشيد، کار کنيد، تلاش کنيد، بعد ناگهان مثلاً فرض کنيد يک نفري با يک کار حقوق غير عادلانه [همه را ضايع کند]. آيا فاصله‌ي بين پنجاه‌ميليون و يک‌ميليون غيرعادلانه نيست؟ شما امروز در دستگاه دولتي‌تان کسي که از شما يک‌ميليون، يک‌ميليون‌ودويست، يک‌ميليون‌وپانصد، دو ميليون حقوق بگيرد نداريد؟ فراوان. خب، آن‌وقت يک نفر هم سي‌ميليون ميگيرد، چهل‌ميليون ميگيرد! اين غيرعادلانه نيست؟

با مردم هم‌دردي کنيد که مردم احساس کنند که همان رنجي را که او ميبرد شما هم ميبريد و نشان بدهيد که عزم راسخ داريد که با اين قضيه برخورد کنيد و جلويش را بگيريد و اجازه ندهيد؛ اين را نشان بدهيد به مردم. به هر حال اين نکته‌ي [مهمّي] است.

2. برخورد قاطع با متخلفين در ماجراي فيش‌هاي حقوقي

به نظر من براي متخلّف‌ اصلاً نبايد عذر تراشيد؛ برخورد هم بايستي قاطع باشد؛ مخصوص قوّه‌ي مجريه هم نيست. در همه‌ي قوا و در همه‌ي سازمانها، همين معنا ساري و جاري است؛ همه بايستي اين را رعايت بکنند. خب، قوّه‌ي مجريه جلوي چشم است و حالا مثلاً بيشتر از ديگران گسترده است. در برخورد هم فقط قوّه‌ي مجريه نيست که بايد برخورد کند، قوّه‌ي قضائيه هم در جاي خود ــ آ‌نجايي که جاي ورود قوّه‌ي قضائيه است ــ بايستي برخورد کند.

والسّلام عليکم و رحمت اللّه و برکاته

[۱]. در ابتداى اين ديدار ــ که به‌مناسبت هفته‌ى دولت برگزار شد ــ حجّت‌الاسلام‌والمسلمين حسن روحانى (رئيس جمهور) و آقايان اسحاق جهانگيرى (معاون اوّل رئيس جمهور)، سورنا ستّارى (معاون علمى و فنّاورى رئيس جمهور)، بيژن نامدارزنگنه (وزير نفت)، على ربيعى (وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعى)، عبّاس آخوندى (وزير راه و شهرسازى) و محمّدباقر نوبخت (معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان برنامه و بودجه) گزارشهايى ارائه کردند.

[۲]. سوره‌ي قيامت، آيه‌ي ۱۴

[۳]. قانع

[۴]. آقاي محمود حجّتي (وزير جهاد کشاورزي)

[۵]. آقاي محمّدرضا نعمت‌زاده (وزير صنعت، معدن و تجارت)

[۶]. آقاي علي طيب‌نيا (وزير امور اقتصادي و دارائي)

[۷]. آقاي ولي‌الله سيف (رئيس کلّ بانک مرکزي)

[۸]. خنده‌ي حضّار

[۹]. آقاي محمّد فرهادي (وزير علوم، تحقيقات و فنّاوري)

[۱۰]. مرحوم دکتر تقي ابتکار (مشاور علم و فنّاوري رئيس جمهور وقت)

[۱۱]. آقاي محمود واعظي (وزير ارتباطات و فنّاوري اطّلاعات)


نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات