بین الملل >>  آمریکاواروپا >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۹۵۳۰۷
برداشت آمریکایی از سیاست خارجی ترامپ

سیاست خارجی قرن نوزدهمی ترامپ

نقطه شروع و تعریف احساسات در سیاست خارجی ترامپ با مفهوم "عصبانیت" است؛ عصبانیت نه از دشمنان بلکه از دوستان. در مصاحبه طولانی اش در سال 1990، از او سوال شد که سیاست خارجی رییس جمهور ترامپ به چه چیزی شباهت دارد؟ او جواب داد که " او خیلی به قدرت نظامی قوی اعتقاد دارد. او به هیچ کس اعتماد نخواهد کرد ...
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/حمید سعیدی
چندی قبل، نشریه امریکایی پولیتیکو، مقاله ای را به قلم توماس رایت، با ارائه تحلیل متفاوتی از سیاست خارجی دونالد ترامپ منتشر کرد. این مقاله که نگاهی از درون جامعه آمریکا به سیاست های نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست، می تواند جهت شاخت بیشتر دیدگاه و سیاست های دونالد ترامپ مفید باشد.سیاست خارجی قرن نوزدهمی ترامپ نکته اصلی این مقاله، انتقادات ترامپ از تعهدات روزافزون آمریکا نسبت به هم پیمانانش و تحمیل این هزینه ها بر مردم آمریکاست. به نوشت این مقاله ترامپ عصبانی است، اما نه از دشمنان بلکه از دوستانی مانند ژاپن، کره جنوبی و اروپائیان که برای آمریکا هزینه می تراشند، با این حال او بر بی اعتمادی نسبت به همه و افزایش قدرت نظامی تأکید دارد. گفتنی است دونالد ترامپ اکنون در رقابت با هیلاری کلینتون عقب افتاده است و طبق آنچه خبرگزاری مهر می گوید، نتیجه جدیدترین نظرسنجی های انجام شده در آمریکا حکایت از پیشی گرفتن مجدد هیلاری کلینتون بر دونالد ترامپ دارد.
در ذیل ترجمه مقاله پولیتیکو را می خوانیم:


یکی از رایج ترین تصورات غلط در مورد دونالد ترامپ این است که او فرصت طلب است و دیدگاه های خود را طوری بیان می کند که باعث می شود دیگران با او همراهی کنند، اما مطالعه دقیق برخی اظهارات او طی سه دهه اخیر نشان می دهد که جهان بینی و نگرش او به طور قابل ملاحظه ای سازگار و منسجم است؛ مساله ای که به احتمال زیاد پس از انتخاب او به عنوان رییس جمهور چندان تغییر نخواهد کرد. این نوع نگرش یک نوع بازگشت به گذشته تاریخی است که شامل نظریه های قدیمی قدرت است که قبل از جنگ جهانی دوم رایج نبود. 
خیلی آسان هست که به خیلی از نظریه های سیاست خارجی ترامپ بخندیم، مانند قول هایی در مورد در اختیار گرفتن نفت عراق در جهت باج گرفتن از متحدان نظامی امریکا مانند کره جنوبی، اشتیاقش به کشیدن یک دیوار در مرز مکزیک شبیه دیوار چین، و یا در آغوش کشیدن رهبران سیاسی قدرتمندی مثل ولادیمیر پوتین. اما بسیاری از این نگرش ها و نظریه ها پیش از جنگ جهانی دوم و حتی در برخی موارد در امریکای قرن نوزده، بسیارمورد علاقه بوده است.
در مجموع ترامپ معتقد است که جایگاه امریکا در تجارت آزاد جهانی که خودش در ایجاد آن کمک کرده، مناسب نیست و این وضعیت از زمان جنگ جهانی دوم ایجاد شده است. او سه دلیل اصلی دارد که به دوران 30 سال گذشته رجوع می کند. او عمیقا از متحدان نظامی امریکا ناخرسند است و معتقد است که امریکا تعهدات زیادی در دنیا دارد. وی احساس می کند که امریکا  از اقتصاد جهانی ضرر می کند. ترامپ همچنین احساس همزاد پنداری با رهبران سیاسی مستبد دارد. او  در جستجوی چیزی غیر از پایان دادن به رهبری امریکا بر تجارت آزاد جهانی و خلاص شدن از تعهدات بین المللی این کشور نیست. 
مدتی هست که ترامپ این نوع نگرش را در سیاست خارجی امریکا عرضه کرده است. او حتی 100 هزار دلار در سال 1987 برای یک تبلیغ تمام صفحه در نشریه نیویورک تایمز هزینه کرد؛ برای یک پیامی که بسیار مشابه آن چیزی است که او امروز می گوید. 
با توجه به زمینه فکری و شخصیتی، ترامپ به طور خیلی واضح شخصیت منحصر بفردی است که تمایل دارد که بگوید نوع نگرش او هم راستا با سنت سیاست خارجی امریکایی است. اما این طور نیست، موضوع این است که این نوع دگراندیشی برای مدتی غیرفعال شده است. رفتارهای مشابه ای از سمت سناتور روبرت تافت وجود دارند. او کسی است که طی سال های 1940، 1948، و 1952 در کورس رقابت های انتخاباتی نامزدهای جمهوری خواه ناموفق بود و بصورت گسترده بعنوان رهبر جناح محافظه کار حزب جمهوریخواه شناخته شد. او یک انزوا طلب و مرکانتالیست پرنفوذی بود که مخالف کمک مالی امریکا به بریتانیا پیش از سال 1941 بود. بعد از جنگ او مخالف تلاش های رییس جمهور هری ترومن  برای گسترش تجارت بود. برخلاف این که او مخالف کمونیست بود، در عین حال مخالف محدود کردن اتحاد جماهیر شوروی بود و معتقد بود که امریکا تمایل کمی به اروپای غربی داشته است. او مخالف ایجاد ناتو بود و آن را تحریک آمیز می دانست. سخنرانی های تافت آخرین باری هستند که یک فعال سیاسی مهم امریکایی یک انتقاد جامع و اساسی در مورد متحدان امریکا بیان می کند.
پوپولیسم ترامپ، تفرقه افکنی و دوستی با دیکتاتورها هم  یادآور چارلز لیندبرگ یک از قهرمانان امریکایی است که اولین حرکت ها در راستای انزواطلبی امریکا را پیگیری می کرد. در برخی از زمینه ها نظریات ترامپ حتی به دوران خیلی قبل تر برمی گردد؛ به قرن نوزده که سیاست های حمایتی از طریق تعرفه زیاد و تجارت هر کشور برای خودش وجود داشت. 
نقطه شروع و تعریف احساسات در سیاست خارجی ترامپ با مفهوم "عصبانیت" است؛ عصبانیت نه از دشمنان بلکه از دوستان. در مصاحبه طولانی اش با یک نشریه در سال 1990، از او سوال شد که سیاست خارجی رییس جمهور ترامپ به چه چیزی شباهت دارد؟ او جواب داد که " او خیلی به قدرت نظامی قوی اعتقاد دارد. او به هیچ کس اعتماد نخواهد کرد. او به روس ها اعتماد نخواهد کرد. او به متحدان امریکا اعتماد نخواهد کرد. او یک انبار بزرگ تجهیزات نظامی خواهد داشت. بخشی از مشکل این است که ما در حال دفاع از برخی از ثروتمندترین کشورهای دنیا بخاطر هیچ هستیم. همه مردم دنیا دارند به ما بخاطر دفاع از ژاپن می خندند."
او سپس در مورد سوء ظنش نسبت به همپیمانانش بیشتر توضیح می دهد: "ما آمریکایی ها در تمام دنیا مورد استهزا قرار می گیریم به خاطر از دست دادن سالانه 150 میلیارد دلار برای دفاع از کشورهای ثروتمند به خاطر هیچ. ملت هایی که کل سطح زمین را در 15 دقیقه صاف می کردن اگر برای ما نبود. همپیمانان ما درامدهای میلیاردی بخاطر سواستفاده از ما دارند."
ترامپ از مدت ها معتقد بود که همپیمانان امریکا در حال سوء استفاده از این کشور هستند. او معتقد است که ایالات متحده مجبور به دفاع از دیگر کشورها نیست، مگر این که تا جای ممکن هزینه اش را دریافت کند. هیچ کشوری به اندازه ژاپن مورد انتقاد ترامپ قرار نگرفته است. ترامپ در یک نامه سرگشاده در سال 1987 به مردم امریکا گفت که " اکنون زمان آن است که با درخواست از ژاپن و باقی کشورها برای پرداخت هزینه، کسری بودجه شدید خودمان را پایان بدهیم. " 
در طی سال های بعدی او اهداف جدیدی پیدا کرد ولی هیچ وقت از مخالفت خودش با ژاپنی ها دست برنداشت. اخیرا در یکی از برنامه های کمپین تبلیغاتی اش در یک حرکت غیرمعمول قول داد که توافقنامه 1960 ژاپن با امریکا را مورد بازبینی قرار خواهد داد.  " اگر کسی به ژاپن حمله کند ما باید فورا برویم و جنگ جهانی سوم را شروع کنیم. اما اگر ما مورد تهاجم قرار بگیریم، آنها مجبور به کمک به ما نیستند. چیزی که بنظر عادلانه نمی آید. آیا این خوب است؟"
او همچنین دیگر همپیمانان آمریکا را هم مورد انتقاد قرار می دهد. در سال 2013، وی در جریان کمپین انتخاباتی گفت که "تا کی ما باید از کره جنوبی در مقابل کره شمالی دفاع کنیم بدون اینکه هیچ پولی بگیریم؟ کی آنها می خواهند به ما پول پرداخت کنند؟" در یک مصاحبه با شبکه ان بی سی گفت که "ما در کره جنوبی 28 هزار سرباز داریم در مرز بین آنها و یک انسان دیوانه (رهبر کره شمالی). در عمل ما در مقابل هزینه ای که میکنیم چیزی دریافت نمیکنیم.
ترامپ حتی به اروپایی ها هم رحم نمی کند. چندین سال پیش او نوشت "بازگشت از اروپا باعث صرفه جویی میلیون ها دلار در سال خواهد شد. هزینه استقرار نیروهای ناتو در اروپا خیلی زیاد است و قطعا این پول ها می تواند بهتر استفاده شود." دونالد ترامپ در جریان کمپین انتخاباتیش از آلمان انتقاد می کند که بار بیشتری از ناتو بر دوش نمی کشد و این سوال را مطرح می کند که چرا امریکا باید رهبر سیستم حفاظتی اروپایی باشد؟
نویسنده مقاله در پایان می گوید: واقعیت خیلی متفاوت است. همپیمانان امریکا بطور قطع سهم امریکا را پرداخت می کنند، اما تمام پول را نمی پردازند. در واقع استقرار نیروها در امریکا و اعزام آنها به مناطق مختلف در زمان بحران، بیشتر برای امریکا هزینه دارد. اما این از نظر ترامپ یک رویکرد غلط هست، زیرا او قانع نشده که امریکا بطور کلی باید این کار را انجام بدهد. 

باید گفت مقاله توماس رایت، به شکل غیر مستقیم انتقادات درون جامعه آمریکا نسبت به گسترش خطرناک سیطره آمریکا بر جهان را نشان می دهد. نامزد جمهوریخواهان از یک سو افزایش تعهدات آمریکا در مقابل دوستانش را قبول ندارد، اما از سوی دیگر بر توسعه قدرت نظامی اصرار دارد. این یک وضعیت مبهم در عرصه سیاسی آمریکاست که سردرگمی آنان را نشان می دهد. دنیا اکنون تصویر روشنی از مواضع نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا ندارد، نه به این خاطر که آن ها کم صحبت کرده اند، بلکه به این جهت که آن ها نمی دانند چه موضعی باید نسبت به مسائل وسیع آمریکا در عرصه جهانی داشته باشند./
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات