* عربستان از حضور حجاج ايراني در خاک اين کشور ترس دارد و حتي در کنار حجاج ايراني حجاج سوريه و يمن نيز اجازه حضور در حج امسال را ندارند. آيا ترس از قدرت گرفتن ايران در منطقه باعث اينگونه برخوردها از سوي حکام سعودي شده است؟
** موثقي: بله. در واقع اين سوال ما را به اين سمت ميکشاند که مساله، سياسي و منازعه اي است که به شدت بين ايران و عربستان وجود دارد. اگر به تاريخ نگاه کنيم ميبينيم زماني که ناصر در مصر روي کار آمد و پان عربيسم را عليه امپرياليسم و صهيونيزم مطرح کرد، رژيم آل سعود به اسلام پناه برد و سازمان کنفرانس اسلاميرا در پيوند با شاه ايران و سياستهاي آمريکا تاسيس کرد تا بتواند در مقابل ناصر بايستند. ناصر در جنگ با اسراييل شکست خورد و بعد از آن انور سادات روي کار آمد و مساله تهديد موج پان عربيسم عليه عربستان رفع شد.
بعد از آن انقلاب اسلاميايران به وقوع پيوست که ملک فهد و به طور کل سلاطين سعودي دوباره به سوي اسلام چرخيدند و اين ادعا که خادمين حرمين هستيم را مطرح کردند زيرا ايران منادي ايدئولوژي اسلاميانقلابي و اسلام سياسي بود و يک موج ضد غرب راه ميافتاد. بنابراين رژيم عربستان به شدت در مقابل ايران فعال ميشود. ريشههاي فکري وهابيت از دل اهل حديث، احمد بن حنبل و ابن تيميه است. وهابيت حتي در جريان سنتي حنبليها هم پذيرفته نيست، يعني مذاهب چهارگانه هم آن را قبول ندارند اما آنها ميگويند وهابيت عنواني است که به ما داده شده ما مسلمان هستيم حتي موقعي که مستقر شدند اخوانيهاي وهابي افراطي که کمک کرده بودند آنها روي کار بيايند را گردن زدند و گفتند ما بايد حرمين شريفين را اداره کنيم نفت کشف شده و بايد با دنيا به عنوان يک دولت رابطه برقرار کنيم.
حالا مسأله اين است که بعد از انقلاب در ايران روابط ما با عربستان افت و خيزهاي زيادي داشته و دلايل سياسي که با توجه به مسايل منطقه اي و جهاني وجود دارد بايد بررسي شود مخصوصاً توافق هسته اي ايران با 1+5 يک نقطه عطفي در اين رابطه است که عربستان و اسراييل و حتي کشورهاي حاشيه خليج فارس به شدت مخالف آن هستند حتي عربستان هم در يک مقاطعي به آمريکا فشار ميآورد که آمريکا، ايران را به جاي عراق هدف قرار دهد؛ بنابراين اين نقطه عطف الان تمام قد مقابل ايران با گستردگي تمام قرار گرفته است. ما بايد ببينيم که با شعار دادن، برخوردهاي احساسي و حرکتهاي تند چطور ميتوانيم قضيه را حل کنيم!
** حجتالاسلام مازني: ميخواهم تفکيکي که دکتر موثقي بين نگاه اسلاميو نگاه بينالملل مطرح کردند را مطرح کنم. بر اساس قرآن، کعبه اولين خانه اي است که براي مردم ساخته شده است. عبادتي که در آنجا اتفاق ميافتد اجتماعي ترين نوع عبادت است که ميشود انجام داد، نماز جماعت هم يک نوع عبادت اجتماعي است ولي حج تماما اجتماعي است. اما حجي که الان دارد اتفاق ميافتد با اين که جمع کثيري از مسلمانان يک جا مجتمع ميشوند واقعاً در جماعت اتفاق ميافتد يا تک تک افراد به صورت فرادا نماز ميخوانند و فقط در جماعت هستند و هيچ ارتباطي با هم ندارند. در سوره مبارکه حج آيه 28 «ليَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ » آمده است يعني به حضرت ابراهيم امر ميکند «وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ»« در ميان مردم براي شتافتن به سوي حج بانگ برآور» تا«ليَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ »«تا مردم منافع خودشان را در آنجا مشاهده کنند». يعني يک فرصت استثنايي که سالانه مسلمانان در آنجا گرد هم بيايند، جمعي عبادت خدا و نفي شرک را در آنجا رسماً اعلام کنند. بعد هم « يَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ » دور هم جمع شوند و راجع به منافع و مصالح خود عمل کنند.
حج يک فرصت بزرگ براي مسلمين در حوزه اقتصاد، روابط بينالملل، مسايل اجتماعي و مسايل فرهنگي و ابعاد مختلف است. اما امروز چادرها و تسبيحايي که خريداري ميکنيم همه ساخت چين يا اروپا و آمريکاست يعني ما حداقل استفاده را از اين فرصت جمعي اسلاميبراي مسلمانها نداشتيم. در قرآن بحث برائت از مشرکين تصريح شده و حضرت امام(ره) حج ابراهيميرا اعلام فرمودند يعني اينکه در آنجا برائت از مشرکين را بر اساس آيات قرآن اعلام کنيد. يعني لا اله بگوييد بعد الا الله را بگوييد. امروز هم مشخص است مشرکين و استکبار چه کساني هستند.
مسلمانان ايراني بر اساس باورهاي ديني خود خواستند حج را به مفهوم ابراهيمياجرا کنند. اما سال 66 چه بر سر ما آوردند! سالها بعد حج تعطيل شد. بعد مجدداً ارتباط برقرار شد يعني حداکثر تعامل و رابطه ديپلماتيک که استفاده از آن با روش عزت، حکمت و مصلحت است بالاخره راه حج باز شد. هر سال در حج ما مشکل داشتيم. براي حج تمتع، گاهي براي تعداد و گاهي براي پذيرايي مشکل داشتيم.
هر چند در برخي موارد روابط بهتر ميشد اما اين افت و خيزها هميشه وجود داشت که در حج ما تاثيرگذار بود بنابراين اين بار پذيرفتيم که حج ابراهيميو برائت از مشرکين را نميخواهيم در خيابانها فرياد بزنيم ميخواهيم در سرزمين منا در همان چادري که براي ما فراهم ميکنيد انجام دهيم چون جزو واجبات ماست اما همين را هم نتوانستند تحمل کنند.
يعني حتي اين اندازه برنتابيدند که ما وظيفه ديني و اسلاميخودمان را در آنجا به جا بياوريم بالاخره گفتيم حداقل يک امنيتي فراهم کنيد که ما بتوانيم اين اعمال را انجام دهيم و برگرديم. من ميخواهم بگويم بعيد نيست که آن جريانهايي که ميخواهند روابط خراب شود، نميخواهند حکومتهاي اسلاميکنار هم باشند و آن جريانهايي که نميخواهند حج ابراهيميموفق شود در حادثه سال گذشته تعمدي در کارشان بوده است. من با سابقه سي و چند ساله که در بنياد شهيد دارم، ميگويم که مقام معظم رهبري به شدت روي عنوان شهيد حساس هستند، پس اين عنوان شهيد براي آنها پذيرفته شده براي من محتمل است که يک اتفاق عمدي بوده است که يا مستقيم از ناحيه حکام يا غيرمستقيم از سوي آنها رخ داده است. پس بايد اين حادثه بررسي شود.
** حجتالاسلام مظلومي: نکتهاي راجع به حاکميت عزيزان مطرح نمودند. اگر به پيدايش عربستان يا کشوري که به نام آل سعود ناميده شد بازگرديم ميبينيم که وقتي عبدالعزيز بن عبدالرحمان پدر حاکمان فعلي درصدد است که حکومت خودش را به عنوان يک حکومت پادشاهي تاسيس کندبه درگيريهايي که با شريف حسين داشت ميرسد، شهر مکه تصرف نميشود بلکه محاصره ميشود. در اينجا يک نامه تاريخي هست که همين فرد به مردم شهر مکه مينويسد که در کتاب تاريخ مکه احمد السباعي منتشر شده است و متن نامه جزء اسناد سياسي است و به زبان فارسي هم ترجمه شده است.
در اين نامه، عبدالعزيز چون ميخواهد منطقه اي را تصرف کند که حرمين است و با اعتراض مردم محلي که در آنجا ساکن هستند و همچنين با اعتراض افکار عموميروبرو ميشود تعهدي ميدهد مبني بر اينکه «من اداره حرمين را به شوراي بين المسلمين واگذار ميکنم». اين نامهاي است که در واقع پدر حاکمان فعلي در آن تاريخ نوشت. نکته جالب اين هست که فهم از اين شوراي بينالمسلمين بدون پيشينه نيست مانند آنچه که دکتر موثقي گفتند که در هند يک تفکري هست که به شکل شورايي اداره کنيم. در همان جا متوليان حرمين نامه اي به محاصره کنندگان مينويسند و در پاسخ به گروهي که اعلام کرده بودند حرمين به شکل شورايي بين مسلمانان اداره شود ميگويند که ما نامه اي به هند نوشتيم اجازه دهيد نمايندگان هند برسند و بعد ما درباره نحوه اداره حرمين بحث کنيم.
اگر عربستان در دست غيرمسلمانها بود به نظرم معقول بود بگوييم آنها طبق معاهدات بينالمللي بگويند حرمين شريفين در محدوده حکومت ماست و هر تصميميدلمان بخواهد ميگيريم گرچه در آن هم محل تامل است. اما در کشوري که ادعاي اسلاميبودن ميکند و ميداند مسلمانها موظف هستند در حج شرکت کنند َ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مردم موظف هستند به حج بروند نميتواند آن تکليف الهي که بر گردن او و بر گردن ديگران هست را از طريق محدوديتهايي منع کند و نکته جالب که در تاريخ آنها اتفاق افتاده است اين است که يکي از اعتراضهاي آل سعود در همان مقطع که ميخواهند حاکم شوند اين است که شريف حسين به ما و به نجديها اجازه حضور در حج را نداد و از اين کار انتقاد ميکنند. در آن مقطع خود آل سعود که روي کارميآيد انتقاد ميکند که چون شما به نجديها اجازه حضور در حج را نداديد خلاف دستورات الهي عمل کرديد.
پس يک کشور اسلامينه به خاطر معاهداتي که در ژنو يا وين امضاء کرده بلکه به خاطر دستور الهي حق ندارد مانع اين کار شود. قانون اساسي که عربستان سعودي ثبت کرده اين است که قانون اساسي ما مبتني بر شريعت اسلامي، کتاب خدا و احاديث پيامبر است. اين مسأله در دستورات الهي روشن است و تعبير ظريفي را در آيات اشاره فرمودند که خانه کعبه از آن مردم است نه از آن کساني که توليت جغرافيايي آن فضا را دارند. به همين جهت هم هست که در آن مساوي هستند، چه کساني که آنجا ساکن هستند و چه کساني که از بيرون وارد آنجا ميشوند. يعني طبق ديدگاه اسلامياين چنين نيست کسي که در مدينه يا در مکه حضور دارد اولويتي داشته باشد نسبت به کساني که از فرسنگها فاصله ميآيند.
بنابراين اگر در خصوص اداره حرمين شريفين بخواهيم به مباني اسلامييا تاريخ آل سعود مراجعه کنيم نه کسي که در آنجا توليت پيدا ميکند حق منع ديگران را از حج دارد کما اينکه خودشان هم به اين کار اعتراض کردند و نه کسي که در آنجا توليت اداره جغرافياي منطقه را پيدا ميکند اسلام براي او اين چنين حق قانون گذاري را اجازه داده است که اختصاص به هيچ گروه ديگري هم ندارد که تعيين تکليف کند که من نسبت به انجام عبادات ديگران چنين مجوزي را بدهم يا نه. بحث سياسي کردن حج موضوع جذابي است.
اولين کسي که در اين جهت قدم برداشت خود عربستان بود. من چندين سال مستقيم درگير مسايل حج بودم و در تماميمذاکراتي که انجام شد بارها اعلام شد که روابط ما در خصوص حج از روابط سياسي بين دو کشور بايد تفکيک شود. البته منظور ما اين نبود که نبايد حج ابعاد سياست داشته باشد بلکه سياست جزيي از حج است، برائت جزئي از حج و اصل ايمان است. انبياًء دعوت به اين شدند که خدا را عبادت کنند« وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ». خود روابط بين دو کشور نبايد تاثير در روابط حج داشته باشد. امسال ما روابط سياسي نداريم اما اگر شما اين مساله را به حج تسري داديد معلوم است شما اولين کسي هستيد که اقدام در سياسي کردن حج کرديد و اين اتفاق افتاد. اصلاً مذاکرهها، بد برخورد کردن در مذاکرات را کنار بگذاريد و تعيين شرط و شروط سياسي را کنار بگذاريد اما دعوت ما به مذاکره براي حج چرا دير اتفاق افتاد؟
پس عربستان بر اساس يک مشکلي که در روابط سياسي با کشور ايران داشت حج را به عنوان يک ابزار و اهرم فشار به کار گرفت و دعوت ما براي مذاکره با مسؤولان حج با ماهها تاخير انجام شد. وقتي هيات ايراني وارد عربستان شد با بدترين نوع برخورد سياسي با ما رفتار کردند. حتي اگر از جهت معاهدات بينالمللي بحث کنيد و حجاج را توريست مذهبي بدانيد، توريست مذهبي که وارد کشوري شود به او ابلاغ ميشود که چه اختياراتي دارد. کشور ميزبان آيا تعهدي در برابر ويزا دارد؟ وقتي به او اجازه ورود داده است آيا او حق دارد منع کند منعهايي که هيچ عقل سليم و منطقي از آن حمايت نميکند. منع ممنوعيت حرف زدن با کسي که در بغل دست شما نشسته است! در تعبير حاج آقا بود که حج يک عبادت اجتماعي است.
من اگر با کسي که مثلا پاکستاني است و کنارم نشسته صحبت عادي داشته باشم بازداشت ميشوم کمااينکه من خودم بازداشت شدم. امسال هم اعلام کردند که شما حق ارتباط با بعثههاي ديگر کشورها را نداريد، کدام منطق ديپلماتيک در يک کشور به شما محدوديت در تعامل با ديگران را ميدهد؟ پس هم محدوديتها غيرمنطقي است هم رفتارها تبعيضآميز است. يکي از مشکلات ما اين است که سعوديها اعلام کردند ايران حق ندارد از پرچم خودش در بعثه استفاده کند اين مشکلي است که سالهاي اخير وجود داشت اما امسال رسما به ما اعلام کردند. پس کاري که ما سال گذشته انجام داديم اين بود که از بعثههاي ديگر عکس گرفتيم و به آنها نشان داديم و گفتيم اگر محدوديت و ممنوعيت نصب پرچم هست هيچ فرقي بين ما و ترکيه، قطر و… وجود ندارد.
چند سال قبل زائرين در منا که ميخواستند به چادرهاي خود برگردند به دليل وجود چادرهاي بسيار، مشکل داشتند. بنابراين کشورها منجمله ايران که مبدع اين طرح بود از بالني استفاده کردند تا زائرين با ديدن بالن محدوده چادرهاي خود را پيدا کنند اما عربستان با اين بهانه که وقتي پرچم نصب ميکنيد معناي سياسي پيدا ميکند مانع اين کار شد. حاکميت عربستان توسط ديگران کاملاً مورد احترام است، کشور ايران در تمام سالهاي گذشته دقيقاً به اين حاکميت احترام گذاشته است و خود عربستانيها بارها و بارها اعتراف کردند که حج ايران جزومنظم ترين حجهاست و ما با هيچ تخلفي از جهات قواعد بينالمللي و حتي قواعد داخلي عربستان تا سال جاري روبرو نبوده ايم. اما وقتي همه ضوابط را رعايت کنيم و در مقابل کشور ميزبان هيچ تعهدي را رعايت نميکند قابل دفاع نيست. کشوري که حتي براي حادثه اي که اتفاق افتاده است عذرخواهي نميکند در حادثه جرثقيل هم پادشاه عربستان تعهد کرد که غرامتي بپردازد که بيش از ديه هم بود، در تلويزيونها هم پخش شد اما تا امروز هم به کشورها غرامت ندادند.
اين اشتباه است که ما فکر ميکنيم عربستان با ما مشکل دارد، عربستان با کشورهاي ديگر و با کشورهاي اهل تسنن هم مشکل دارد. عربستان در چند سال گذشته سهميه حجاج سوريه را به مخالفين حاکميت سوريه ميداد لذا آن چيزي که در آنجا بود بعثه سوريه آزاد بود نه بعثه سوريه اي که از مردم رأي گرفته است. آمريکا هم قبول دارد که بشار اسد حاکم بر سوريه است، وقتي رأي گيري شده است مجبور هستند بپذيرند اما عربستان به اين مساله ملتزم نيست و وقتي ميگوييم عربستان به تعهدات خود عمل نميکند به اين معني است که به تعهدات ديپلماتيک خود عمل نميکند.
http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=255464
ش.د9501854