رسانههای نوین با خود تغییراتی را به همراه آوردهاند که میتوانند در گسترش پوپولیسم نقش داشته باشند. در اولین نگاه، این تغییرات فني و حرفهای و مربوط به استفاده از رسانهها هستند؛ یکپارچگی رسانهها که ناشی از استفاده از کدهای دیجیتالی یکسان است، باعث بهوجودآمدن ترکیب کاملی از رسانههای مختلف در یک رسانه شده است. بااینحال، نباید بهاشتباه این تصور شکل گیرد که تفاوت بین رسانهها از بین خواهد رفت. تفاوت در طبقات مختلف اجتماعی، گروههای سنی و فرهنگها موجب تفاوت در میزان استفاده از رسانهها و سطح ساده یا پیشرفته استفاده از رسانهها در میان این گروهها میشود. حتی میتوان گفت تنوع استفاده را نیز افزایش میدهد. تصور اشتباه دیگری که ممکن است بهوجود آید، این است که رسانههای نوین بهسرعت جایگزین رسانههای قدیمی خواهند شد؛ درحالیکه تحقیقات نشان داده استفاده از اینترنت و رایانه با سرعت خیلی کمی جای رسانههای چاپ و پخش را میگیرند.
یکی از دلایل آهستگی این جایگزینی رشد چندکارکردیشدن استفاده از همه رسانههاست. در گذشته، از هر رسانه برای اهداف بهخصوصی استفاده میشد؛ مثلا تلویزیون برای سرگرمی، مطبوعات برای اخبار، کتاب برای آموزش، تلفن برای مکالمه و رایانه برای پردازش دادهها. اما ظهور فناوریهای الکترونیکی، دیجیتالی و چندرسانهای همه رسانههای سنتی را قادر کرده است بیش از گذشته چندکارکردی شوند. رسانهها، چه سنتی و چه نوین، بیشازپیش کارکردهای اطلاعرسانی، ارتباطات، انتقال، سرگرمی، جامعهپذیری، آموزش و هویتسازی را در خود تجمیع کردهاند. در جامعه شبکهای امروز، این رسانهها بیشتروبیشتر به یکدیگر متصل میشوند و از درون خدمات و برنامههایشان را به یکدیگر ارجاع میدهند. اما به اعتقاد یان فندایک، این اتفاقات نباید باعث شود بگوییم تفاوت بین رسانهها از بین رفته، بلکه برعکس، قابلیتهای ارتباطی ویژه آنها بسیار مهمتر شدهاند. امروزه گزینههای افراد برای انتخاب رسانه افزایش یافته و این انتخاب بیشازپیش به محتوا وابسته است. اکنون اطلاعات و دسترسی به رسانه تقریبا در همهجا وجود دارد و تنها مناسبترین رسانه برای نیاز بهخصوص ما به یک محتوای ویژه است که میتواند توجهمان را جلب و ما را به استفاده از آن دعوت کند.
تغییر شکل رسانههای نوین گاهی باعث تغییر در محتوای آنها نیز شده است؛ یک مثال برای این اتفاق، فرارسانهایشدن است. در فرارسانهها محصولات مختلف شامل وسایل ارتباطی، قطعات یا دستههای محتوا مثل کتاب یا مطبوعات و نیز خدمات و برنامهها، به جزئی از روند بازیابی اطلاعات، ارتباطات و سرگرمی تبدیل میشوند که در آن، افراد از طریق پیوندهای شبکه رسانهها از یک منبع به منبع دیگری پرش میکنند. فراپیوندها افراد را به یکدیگر متصل نمیکند، بلکه محتواها را به یکدیگر اتصال میدهد و فهم و پردازش خطی محتوا (مثلا خواندن و دیدن محتواها از ابتدا تا آخر) کاهش میدهد و آنها را به وضعیتِ همکاری در فهم، پردازش، بهیادسپاری و یادگیری هدایت میکند. فرارسانهها قابلیت انتخاب رسانههای نوین را به نهایت میرساند و روشهای جدیدی برای جستوجو، پردازش و ضبط محتوا به کاربران ارائه میکند.
این شرایط، اطلاعات و منابع بیشازاندازه برای کاربران فراهم میکند و کاربران به شرط داشتن مهارتهای اطلاعاتی و سواد دیجیتالی میتوانند از آنها استفاده کنند. با دیجیتالیشدن، میزان تعامل رسانههای نوین نیز بسیار بالا رفته است. از سوی دیگر، شخصیشدن محتوای رسانهها نیز بسیار رشد کرده است. این روند موجب شده پخش سراسری رادیو و تلویزیونی با بازاریابی همگانی مخاطبان همگن از طریق دستهبندی مخاطبان و یککاسهکردن آنها، به سوی پخش محدود برنامه از طریق سفارشیکردن محتوای رسانهها و شخصیسازی کاربران تغییر حالت دهد. در نهایت، باید گفت که رسانههای نوین در استفاده رسانهها تغییراتی انقلابی پدید آوردهاند اما نیازها و کارکردهای رسانهای روزمره کاربران به این سرعت تغییر نکرده است؛ اغلب شکلها و حالتهای خدمات رسانهها تغییر کردهاند درحالیکه محتواها همچنان به همان نیازهای انسانی پایه قبلی اشاره دارند.
اگر بخواهیم سه ویژگی اصلی دیجیتالی، تعاملی و همگرابودن را برای رسانههای نوین برشماریم، میتوان گفت رسانههای نوین در دوران بعد از انقلاب اطلاعات و ارتباطات به وجود آمدند و آنهایی هستند که از روشهای فنی دیجیتالی استفاده میکنند و به دوران اینترنت مربوطند. اما در همین دوران کوتاه رسانههای دیجیتال، بسیاری از آنها به رسانههایی قدیمی و کلاسیک تبدیل شدهاند. پل لوینسون کسی است که رسانههای نوین را به دو دسته رسانههای جدیدِ جدید و رسانههای جدید قدیمی تقسیم میکند. او وبسایت کتابفروشی آنلاین آمازون را بهعنوان یک رسانه جدید قدیمی در نظر میگیرد که به کار خرید و فروش کتابهای رسمی و معتبر میپردازد و به جای کتابفروشی فیزیکی از ابزار آنلاین استفاده میکند.
اما از فیسبوک، توییتر، یوتیوب و بهویژه ویکیپدیا همانطور که از عنوان کتابش دراینباره نیز پیداست، به عنوان «رسانههای جدیدِ جدید» نام میبرد که همزمان بنیانی انفرادی و جمعی دارند، در آنها مصرفکنندگان تبدیل به تولیدکننده شدهاند، رسانهها از همزیستی یا همکاری میان رسانههای سنتی و جدید بهره میگیرند و بر همه نظرها و دیدگاهها گشوده هستند. از نظر لوینسون، ابزارهای دیجیتالی قابل حمل با قابلیت نمایش ویدئو و آسانی ارسال آنها با ابزاری مثل یوتیوب این امکان را به وجود آورده است که تقریبا هرکسی، در بیشتر نقاط دنیا، به شکل بالقوه یک گزارشگر باشد. توییتر نیز نقش مشابهی را برای پیامهای کوتاه و سریع دارد؛ بنابراین در چارچوب نظر مارشال مکلوهان که رسانهها امتداد حسهای بشری هستند، میتوان گفت ابزاری مثل توییتر و یوتیوب چشمها، گوشها و دهانهای هریک از انسانها را، هرجا که لازم باشد، به همه جهان امتداد میدهند.
http://www.sharghdaily.ir/News/102959
ش.د9501993