(روزنامه وطن امروز ـ 1395/07/24 ـ شماره 2002 ـ صفحه 2)
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی با بیان اینکه تنها یک جمله باعث بهوجود آمدن جریان عاشورا شد، افزود: تمام ماجرای عاشورا از اینجا شروع شد که امام حسین(ع) میفرمایند: «من با کسی همچون یزید کنار نخواهم آمد و همچون منی نمیتواند با مثل یزید سر میز مذاکره بنشیند و حرف بزند». یزید فاسق، دائمالخمر و قاتل نفوس محترمه بود و کسی بود که علناً مرتکب معصیت و گناه میشد و ذرهای اعتقاد نداشت. به گزارش تسنیم، وی تاکید کرد: تعبیر مذاکره برای گفتوگوهای اهل بیت بویژه امام حسین(ع) با دشمن، مغالطه لفظی کثیفی برای مصادره به مطلوب کردن سیره سیاسی معصومین است. وی با طرح این سوال که امام حسین(ع) چه سنخیتی با شخصیت یزید دارد؟ یادآور شد: گفتمان سنخیت میطلبد و هیچ سنخیتی بین منطق امام حسین(ع) و یزید وجود ندارد، چه برسد به اینکه بخواهد با وی مذاکره کند. این کلام امام حسین(ع) است که فرمودند: «و مثلی لایبایع مثله» من نمیتوانم زیر بار این ذلت و خفت بروم و با یزید پای میز مذاکره بیایم و با وی صحبت کنم. این منطق ولیّ خداست.
حجتالاسلام مؤمنی با اشاره به اینکه
امام حسین(ع) در کربلا به بدترین شکل ممکن به شهادت رسیدند، تأکید کرد: در ابواب
فقه و کتاب جهاد، آدابی مشخص شده است و باید این آداب را در جنگ حتی با کفار رعایت
کنید اما در کربلا قوانین جهاد را زیر پا گذاشتند. متأسفانه در جامعه دینی ولی خدا
غریب میماند و مجبور میشود کراراً از خودش هزینه کند. وی اضافه کرد: کسانی که
نمیتوانند در جبهه حق حضور پیدا کنند و از این قافله عقب میافتند، دست به دست
همدیگر میدهند و در فضای جامعه طوری القا میکنند که منجر به غربت ولی خدا میشود.
مدرس دروس عالی حوزه افزود: جریان کربلا ریشه در جریان سقیفه بنیساعده دارد، یعنی
حرکتی آغاز شد که خروجی این حرکت به کربلای امام حسین(ع) رسید و کار را به جایی
رساندند که در جامعه علناً به امیرالمومنین - نستجیر بالله- توهین کنند و لعن
بگویند.
وی با بیان اینکه این مسائل در جامعه «یهود» و «نصارا» اتفاق نیفتاده است، گفت: تاریخ مملو از این درسهاست که ما شاهد آن هستیم، در جامعه دینی که قرآن حاکم است ما میبینیم علناً مقدسات را زیر پا می گذارند، حرمتها را از بین می برند، شأن ولی خدا را آنقدر تنزل می دهند که به خودشان جرأت دهند در مقابل فعل ولی خدا علامت سوال یا علامت تعجب بگذارند! اینها تماماً ناشی از بیبصیرتی افراد است. وی با تاکید بر اینکه جامعه و نظام اسلامی نیازمند ولی است، خاطرنشان کرد: سال 1358 امام(ره) این جمله را فرمودند که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»، حالا وقتی آن شخصی که بالاترین مسؤولیت اجرایی را برعهده دارد، میبیند یک نفر دقیقاً نقطه مقابل ولی حرفی را میزند، حتی اگر از نزدیکانش باشد، باید توی دهان این فرد بزند اما میبینیم فقط نگاه میکنند و در مواردی آن نظرات را تایید و امضا هم میکنند و بعد مدعی هستند ما ولایتمدار هستیم! ما التزام عملی به ولایت داریم! در حالی که در ادبیاتشان و عملکردشان کاملاً واضح است که التزام ندارند.
مردم را نسبت به دشمن بیتفاوت میخواهند
محمدحسین رجبیدوانی، پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام نیز به خط تحریف فلسفه قیام عاشورا توسط یک طیف خاص سیاسی واکنش نشان داد. دوانی با اشاره به اینکه در اسلام مبحث صلح را در شرایط خاصی داریم و در آن شکی نیست، گفت: رسول اکرم(ص) با مشرکان قریش بعد از 3 جنگ بدر، احد و خندق بنابر مصالحی پیمان صلحی را منعقد کردند که تا 10 سال بین هر دو طرف آتشبس باشد و امتیازاتی دادند و امتیازاتی گرفتند. پیامبر(ص) برای ریشهکن کردن شرک و بتپرستی مبعوث شده بود اما برای اینکه از شمار دشمنان اسلام کاسته شود، با برخی قبایل مشرک مثل بنی ضمره و بنی خزاعه که قبیله بزرگی بود پیمان صلح امضا میکنند.
دوانی با بیان اینکه صلح بنا به شرایط و مصالحی در اسلام جایز تشخیص داده شده، خاطرنشان کرد: درباره قیام امام حسین(ع) بحث صلح و دوستی با دشمن مطرح نیست، چراکه بنیامیه نماد یک جریان معاند و دشمن سرسخت اسلام است که متأسفانه با کوتاهیهایی بعد از رحلت پیامبر(ص) صورت گرفت و با باجی که خلفا به بنیامیه دادند، توانست در حاکمیت اسلامی رسوخ و رخنه کند. کارشناس تاریخ اسلام با تأکید بر اینکه امام حسین(ع) خلافت یزید را خلافتی برخلاف شرع، عرف و اخلاق میدانست، گفت: اگر حاکمیت یزید ادامه پیدا میکرد و کسی با آن مقابله نمیکرد، کاری که معاویه درصدد آن بود یعنی ریشهکن کردن اسلام، توسط یزید محقق میشد لذا امام حسین(ع) در برابر او میایستد. حتی اگر یزید، امام(ع) را ملزم بین بیعت و مرگ نکرده بود، امام با او کار داشت، چرا که نمیخواست اجازه دهد شخص فاسد و نالایقی که به دنبال نابودی اساس اسلام است بر سر کار بیاید.
عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین با بیان اینکه اگر بنای امام بر این بود که صلح کند در مدینه این کار را میکرد، گفت: مروان حکم که پیر بنیامیه بود در مدینه به امام حسین(ع) پیشنهاد میکند برای حفظ دین و دنیای خودش با یزید بیعت کند اما امام میفرمایند: «اذا بلیت الاسلام براع مثل یزید فعلی الاسلام اسلام» در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون یزید شده است باید فاتحه اسلام را خواند. و به صراحت میفرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمیکند لذا هرگز برای امام حسین(ع) بحث تعامل و مذاکره مطرح نبود. وی با اشاره به صحبتهای امام و عمربن سعد در کربلا، گفت: اگر کسی به تاریخ وقوف داشته باشد متوجه میشود این سخنان به معنای مذاکره و برای جلوگیری از بروز جنگ نبود، بلکه امام با حالت عتاب به عمربنسعد میگوید: وای بر تو ای عمر! میدانی چه کار میکنی؟ این لشکر انبوه را رها کن و به من بپیوند. یعنی امام حسین(ع) در مقام هدایتگری و نجات برآمده و به عمربنسعد پیشنهاد میدهد جبهه باطل را رها کن و به من بپیوند. منظور امام این است که با هم در برابر یزید بایستیم. دوانی در پاسخ به این پرسش که چرا تحریفات اینچنینی از عاشورا عنوان میکنند، گفت: طرح این تحریفات به خاطر توجیه سیاستها و مطامعی است که برخی از این راه به دست میآورند. آنها میخواهند با دشمن مذاکره کنند و امتیاز بدهند. هدف اصلی آنها این است که دشمن را از معرفی عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بیتفاوت باشند.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2002/2/165964/0
ش.د9502232