تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۹۷۱۷۰

سوريه و چشم‌انداز غبار گرفته صلح (بخش اول)

(روزنامه اطلاعات – 1395/08/2 – شماره 26566 – صفحه 12)

اخباری که این روزها از تحولات سوریه منتشر می شود گویای افزایش سطح خشونت در این کشور بحران زده است. همزمان، تقابل مواضع روسیه و آمریکا به عنوان بازیگران جهانی میدان سوریه شدت یافته و دورنمای برقرار صلح و پایان مصائب انسانی این کشور را تیره تر ساخته است.چند هفته پس از پایان آتش بس سوریه، تنش و جدال لفظی میان مسکو و واشنگتن در زمینه تحولات این کشور به طور کم‌سابقه‌ای فزونی یافته است .

مقام های وزارت امور خارجه ایالات متحده می گویند به مسکو هشدار داده اند که در صورت ادامه بمباران حلب، مذاکرات دوجانبه با روسیه، در مورد بحران سوریه را متوقف خواهند کرد. به گفته مقام های واشنگتن، «جان کری» وزیر امور خارجه در گفتگویی تلفنی با «سرگئی لاوروف» همتای روس خود مراتب اعتراض کشورش را به روسیه اعلام کرده است. در برابر، مقام های روسیه به این پاسخ اکتفا کردند که بمباران مواضع تروریست ها در حلب متوقف نخواهد شد.

در این ارتباط، «جان کربی» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا خطاب به مقام‌های روسی گفت: صلاح در این است که روسیه خشونت در سوریه را متوقف کند زیرا تندروها ممکن است از خلاء ایجاد شده برای حمله به منافع روسیه و چه بسا شهرهای این کشور استفاده کند؛ گفته هایی که «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه آن را نابخردانه خواند و به معنای حمایت صریح از تروریسم دانست.روشن است این تقابل مواضع، چشم انداز برقراری آتش بس، پیگیری مذاکرات صلح و دستیابی به راهکار سیاسی حل بحران سوریه را به شدت تیره می کند و خطر شعله ورتر آتش جنگ را افزایش می دهد. در واقع همین بی اعتمادی و اختلاف نظر حاکم بر روابط روسیه و آمریکا زمینه ساز شکست آتش بس شد.

با تمدید نشدن آتش بسی شکننده که از شامگاه 22 شهریورماه با توافق روسیه و آمریکا اجرایی شده بود، شعله های جنگ بار دیگر و با شدت بیشتر زبانه کشید. نیروهای ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسیه حمله‌های گسترده ای را علیه مواضع تروریست‌ها در حلب آغاز و حلقه محاصره آنها را تنگ تر کردند؛ شهری که به گفته برخی، پایتخت دوم سوریه است و تسلط بر آن در مسیر شکست کامل تروریست‌ها و مخالفان بسیار سرنوشت ساز است. طی 67 ماهی که از بحران سوریه می‌گذرد، بارها در پی گفتگوهای طولانی، توافق برای آتش‌بس صورت گرفته ، اما هربار با آتش‌افروزی مجدد و پایبند نبودن به توافق، آتش‌بس بی‌ثمر مانده است و هر یک از طرف‌ها دیگری را به نقض آتش‌بس محکوم کرده‌اند.

حدود هفت ماه پیش، آتش بس دیگری با توافق روسیه و آمریکا اجرا شد، اما به دلیل از سرگیری خشونت ها، آتش‌بس پیشین نیز بدون هیچ دستاوردی شکست خورد. وجود ابهام هایی در توافق های آتش بس و نکته هایی که خواسته یا ناخواسته مسکوت نگه داشته می شود، اسباب ضربه خوردن توافق و بی ثمر شدن آن را به وجود می آورد. از مهم ترین مسائلی که در ناکام ماندن هر دو آتش بس موثر بود، مستثنا شدن گروه های تروریستی داعش و جبهه النصره است. بر اساس توافق صورت گرفته میان آمریکا و روسیه حمله به پایگاه های این دو گروه مشروع شناخته و مقرر شد دسته‌هایی هم که با این 2 گروه تروریستی در ارتباط هستند مورد هدف قرار گیرند.

نکته این جا است که در عمل امکان تفکیک موقعیت تروریست ها از دیگر گروه‌های مسلح بسیار دشوار است. از این رو آمریکا، روسیه و نیروهای دولتی سوریه را متهم می‌کند که به بهانه حمله به مواضع گروه‌های تروریستی، موقعیت دیگر گروه‌های مخالف را هدف قرار می‌دهند.مساله بعدی به وضعیت و موقعیت میدانی طرف‌های درگیر در بحران سوریه

بر‌می‌گردد. دولت سوریه از حدود یک سال پیش تاکنون با حمایت هوایی روسیه توانسته است کفه ترازوی تحولات میدانی را به نفع خود سنگین کند و شهرهای مهمی همچون حمص و حماه را در اختیار بگیرد.

حال که سرنوشت سازترین مرحله نبرد حلب فرا رسیده و پیروزی هایی نیز برای نیروهای دولتی در آزادسازی شهرک های حومه آن حاصل آمده است، دمشق ترجیح می دهد که با ادامه پیشروی ها کار را یکسره و سر مار را قطع کند. در صورت تسلط دولت دمشق بر حلب، مخالفان دیگر هیچ منطقه بزرگ و مهمی را در اختیار نخواهند داشت. به همین خاطر دولت سوریه معتقد است مطرح شدن دوباره موضوع آتش بس در ماه سپتامبر تنها برای تجدید قوا و تجهیز دوباره تروریست ها بوده است .در مقابل، مخالفان دولت اسد نیز به حلب به عنوان تنها پایگاه باقی مانده خود نگاه می کنند و در صدد حفظ آن به هر نحو ممکن هستند، پس با خرید زمان تغییر تحولات میدانی به نفع خود را دنبال می کنند تا بتوانند در مذاکرات و فرآیند سیاسی امتیاز بگیرند. البته نمی توان انکار کرد آتش بس در عین حال که فضایی برای تنفس مخالفان دولت ایجاد می کند، فرصتی هر چند کوتاه را برای ارسال کمک های بشردوستانه به مردم حلب فراهم می سازد.

شکی نیست که نتیجه افزایش درگیری‌های خونین در حلب بین نیروهای دولتی و مخالفان، افزایش تلفات غیر نظامیان است. اوضاع انسانی در حلب بسیار وخیم گزارش می شود. طی روزهای اخیر صدها نفر از مردم کشته و زخمی شده اند و بر اساس گزارش های رسیده دسترسی به امکانات رفاهی اولیه مانند آب، غذا و دارو در برخی از مناطق این شهر در حد صفر است.بیش از پنج سال از بحران سوریه می گذرد. بر اساس آمار نهاد های بین المللی، این جنگ بین 300 هزار تا نیم میلیون کشته بر جا گذاشته است و نیمی از جمعیت سوریه آواره شده اند. نگاهی به این سال‌ها نشان می‌دهد که دمیدن در آتش جنگ تنها اوضاع را وخیم تر می کند. در برابر، راه حل بحران سوریه از طریق مذاکره و در سایه آتش بسی قوی و بدون ابهام به دست می آید .حال باید منتظر ماند و دید که آیا وخامت اوضاع انسانی در سوریه قدرت‌های بزرگ را به سمت تلاش برای دستیابی به یک آتش بس دیگر سوق می دهد یا جدال لفظی این روزهای روسیه و آمریکا وضعیت را دشوارتر می سازد؟

گزینه‌ آمریکا برای چند ماه آتی سوریه، تشدید جنگ است

اختلاف مواضع و دیدگاه‌های مسکو و واشنگتن پیچیدگی‌های بحران سوریه و معادلات میدانی را دو چندان کرده است، سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آمریکا در تشدید اوضاع میدانی تا کجا پیش خواهد رفت؟روزنامه لبنانی «الاخبار» در تحلیل جدیدترین تحولات بحران سوریه به شکست آتش‌بس و بحران موجود بین آمریکا و روسیه اشاره و تاکید می‌کند، این شرایط هشدار می‌دهد، عرصه میدانی سوریه در آستانه وخامت بیشتر است، چون پس از شکست در عرصه سیاسی دولت آمریکا نیازمند یک پیروزی میدانی است تا اعتبار داخلی دولت اوباما را تا تشکیل دولت جدید حفظ کند، اما دمشق و متحدانش تسلیم ناپذیرند.

یحیی دبوق نویسنده این گزارش می‌نویسد: نبردهای جاری سوریه شباهتی به نبردهای پیشین در این کشور ندارد. کاربرد مفاهیمی چون «دشمن دشمنم دوست من است» و «جنگ نیابتی» و حمایت از دشمنی که می‌توان مبارزه با آن را به زمان دیگری موکول کرد، درکنار دل بستن بیش از حد به امکانات و گزینه‌های در اختیار موجب پیچیدگی میدان سوریه به شکل بی‌سابقه‌ای شده است.این میدان خبر از وجود دو متحد در عرصه می‌دهد که متحدانی متعارض در منافع، اهداف و راهبردها، بی‌برنامه با همپیمانان بی‌شمار مشترک بین دو محور، البته اگر بتوان آن را محور نامید.

هر نقشه راهبردی ارائه شده از سوی یک طرف با مخالفت همپیمانان پیش از دشمنان مواجه و از اجرای کامل آن جلوگیری می‌شود تا نتیجه آن ادامه جنگی بی‌پایان باشد. علیرغم تغییر شرایط و امکانات، شاخص‌های کلی حاکم بر میدان جنگ بی‌تغییر مانده‌اند. نظام سوریه و متحدانش علی رغم برخی حملات تهاجمی در موضع دفاعی قرار دارند و طرف مقابل همچنان در موضع تهاجمی و در تملک گزینه‌های بی‌‌شمار قرار دارد.در این بین نتایجی به دست آمده‌ که بحث و مناقشه چندانی را نمی‌پذیرد:

- تصرف اراضی سوریه توسط گروه‌های مسلح همانند سال 2012 قابل ملاحظه نبوده و به سرعت صورت نمی‌گیرد

- اثبات شکست مزدوران منطقه‌ای دخالت مستقیم یا شبه مستقیم را الزامی کرده است

- روسیه به دلیل همگرایی در منافع بیش از پیش به متحدان دمشق و همپیمانان سنتی‌اش نزدیک است و فاصله بین دو طرف کاهش یافته است

با این حال و علیرغم تمامی تحولات، عقب نشینی از سوی آمریکا در اهداف اولیه‌اش در سوریه مشاهده نمی‌شود که بر موارد زیر مبتنی است: نابودی هویت سوریه با حفظ ساختار مادی موسسات و نهادهای آن از طریق تسلیم دمشق و واداشتن دولتمردان سوریه به چشم پوشی از اوصول و مبادیش و دستیابی به سازشی درباره «بشار اسد» که تاکنون تحقق اهداف آمریکا در سوریه با شکست مواجه کرده است.

همچنین به نظر می‌رسد، دولت کنونی و آتی آمریکا در این هدف تجدید نظر نخواهد کرد. واشنگتن از فرصت کافی برای به کار بردن تمامی گزینه‌های پیش رو برخوردار است، پس نیازی به عقب نشینی نیست، جنگ در خاک آمریکا یا برسر مرزهایش جریان ندارد و شکست هریک از راهکارها ریسکی برای آمریکا ندارد، اما جنگ برای طرف مقابل جنگ مرگ و زندگی است و جایی برای شکست و خسارات در آن نیست.برگ برنده تحقق اهداف مورد نظر یعنی گروه‌های مسلح، کارآمدترین برگه در دست آمریکاست تا با اعمال فشار بر بشار اسد، او را به تسلیم وادارد.

از آنجا که این گروه‌ها مهمترین برگ بازی هستند، لذا آمریکا نمی‌تواند و نمی‌خواهد از آنها چشم پوشی کند، حتی اگر توان تحقق هدف مهمی چون سرنگونی اسد را نداشته باشند و هر توافق و سازشی که این برگه را نادیده بگیرد، توسط واشنگتن رد شده، بالطبع مخالفت آمریکایی‌ها با هر شرط و پیشنهاد جهت عملیات نظامی علیه این گروه‌ها و کاهش حضور و تاثیرگذاری آنها بر تحولات میدانی را به دنبال دارد، چه رسد به ریشه کن سازی و نابودی این گروه‌ها.تحول دیگر عارض بر عرصه میدانی سوریه بروز «بحران» بین مسکو و واشنگتن و تبادل اتهامات و تهدیدات بین دو طرف درپی شکست آتش بس و از بین رفتن

شبه کامل امید آمریکا برای دستیابی به توافقی که اهداف و خواسته‌های کاخ سفید را طی گفت‌وگو و مذاکره با کرملین محقق کند.این بحران که با تبادل بی‌سابقه تهدیدات بین طرفین همراه بود، تا آنجا پیش رفت که احتمال رویارویی نظامی بین دو کشور در میدان سوریه را نیز مطرح کرد تا در ادامه لحن‌ها نیز تشدید شده و دو طرف یکدیگر را به قطع تماس‌ها تهدید کنند و خبرهایی درباره احتمال دخالت نظامی مستقیم آمریکا در عرصه میدانی سوریه و دستکم افزایش کمک‌های نظامی گروه‌های مسلح، این بار با مهمات کیفی که توان مقابله با روس‌ها و متحدانش را دارند، به گوش رسید،اما بحران ایجاد شده و درپی آن تهدیدات آمریکا علیرغم تشدید اوضاع در عرصه میدانی و اشاره تلویحی به گزینه‌های نظامی و حمایت تسلیحاتی از گروه‌های مسلح الزاما به این معنا نیست که در میدان تعبیر و عینیت یابند.

اظهارات اوباما درباره نیاز به «اندیشدن» در مورد ارسال نیرو به سوریه به این نکته اشاره کرد که مواضع تندی که واشنگتن در این اواخر در قبال پرونده سوریه اتخاذ کرده بود، بیش از آنکه واکنش به موضع لایتغیر مسکو تلقی شود، به دلیل اختلاف مواضع و دیدگاه‌های موجود در کاخ سفید و شکست دیپلماسی آمریکا اتخاذ شده بودند.اما این ضرورتا نباید این تصور را ایجاد کند که واشنگتن اقدام یا گامی جهت تشدید اوضاع میدانی در سوریه دست کم غیرمستقیم و توسط گروه‌های مسلح مورد حمایتش برنخواهد داشت .

سوال این است که آیا آمریکا از گروه‌های مسلح خواهد خواست، دور جدیدی از تشدید اوضاع میدانی را آغاز کنند؟ سوالی که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و از آن گذشت.بعید نیست، واشنگتن دستکم به خاطر اختلاف مواضع و دیدگاه‌های داخلی در کاخ سفید و میل به دست و پا کردن یک پیروزی میدانی برای گروه‌های مسلح و تبلیغ آن به عنوان موفقیت سیاسی این گزینه را به خدمت گیرد.اما گزینه‌های پیش روی طرف مقابل چیست، آیا در برابر اقدام آمریکا دست بسته خواهد بود و چه واکنشی خواهد داشت؟آنچه در آن تردید نیست، اینکه نبردها ادامه دارد و هر روز بیش از پیش، فقدان جدیت جهت حل مسالمت آمیز بحران سوریه مورد تاکید قرار می‌گیرد، حداقل تا پیش از روی کار آمدن و تثیبت پایه‌های دولت جدید آمریکا، لذا رخدادهای کنونی تنها برای گذران وقت آن هم با آتش و جنگ است.سوال منطقی این است که با توجه به شرایط واشنگتن، چرا کاخ سفید آتش بس و اوضاع حاکم بر عرصه میدانی را حفظ نکرد تا موجب قتل و کشتار بیش از پیش مردم سوریه نشود و این قتل‌ها و کشتارها تا روی کار آمدن دولت جدید و فراهم شدن فرصتی برای دستیابی به راه حل موقتا متوقف کند؟شاید پاسخ‌ این سوال توهمات و خیالات دولت کنونی آمریکا باشد که رویای تسلیم شدن دشمنان آمریکا را در سر می‌پرورانند.

آمریکا به دنبال درگیر کردن ناتو با روسیه است

محقق آمریکایی معتقد است که آمریکا درصدد است در جهت مهار روسیه، از ظرفیت ناتو و تقابل این سازمان مقابل مسکو بهره ببرد.به دنبال ایجاد بحران سوریه، بسیاری از قدرت های منطقه ای و جهانی بنا به دلایل متعدد که ریشه در تامین منافع آنها دارد، در صدد دخالت در بحران این کشور برآمدند.به همین خاطر، امروز سوریه تبدیل به زمینی برای انجام جنگ های نیابتی میان قدرت های بزرگ و منطقه ای با یکدیگر شده است. در این میان، عده ای مانند ایران به دنبال ابقای حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور بوده و عده ای دیگر نیز مانند آمریکا، عربستان، ترکیه و گروه های تروریستی وابسته به آنها، در پی کنار رفتن اسد از قدرت و در دست گرفتن کنترل سوریه از طریق ایجاد حکومتی دست نشانده به جای اسد در این کشور هستند.

رقابت میان آمریکا و روسیه شاید مهمترین منازعه قدرت در سوریه به حساب بیاید. اما حقیقت این است که دخالت قدرت های منطقه ای چه به شکل غیر مستقیم در قالب حمایت از گروه های معارض دولت در سوریه و چه به صورت مستقیم مانند ورود غیر قانونی نیروهای نظامی ترکیه به نام حفاظت از مرزهای خود به داخل مرزهای این کشور، وضعیت را بیش از هر جنگ دیگری در اوضاع فعلی جهان سخت‌تر کرده است.در گفتگو با «یورام وایلر» محقق آمریکایی به بررسی این موضوعات پرداخته‌ایم که در ادامه می‌آید.

* ارزیابی شما از آتش بس اخیر سوریه و توافق میان آمریکا و روسیه در خصوص این آتش بس چیست؟

** برای فهم این مساله که در سوریه چه می گذرد، می بایست انگیزه اصلی آمریکا و روسیه را در این خصوص بررسی کنیم. پس از جنگ جهانی دوم، بزرگترین نگرانی جمعی نخبگان، حفظ اقتصاد جنگی پایدار در راستای به کارگیری مستمر و اطمینان از استفاده از عایدات ناشی از آن بود. به همین منظور، جنگ سرد با شوروی سابق فضای وحشت آلود لازم برای واشنگتن در جهت حفظ بودجه دفاعی در حال گسترش این کشور تا زمان فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱به وجود آمد که منجر به شکل گیری اختلاف میان سیاستمداران آمریکایی شد.

پس از آن، آمریکا تلاش کرد تا از اسلامگرایی افراطی را به عنوان جایگزینی برای تهدید ناشی از کمونیسم شوروی سابق و به منظور حفظ میزان بودجه دفاعی این کشور استفاده کند. اما متاسفانه بهانه تروریسم دارای کاستی هایی هم بود. اولین و مهمترین نقص این بود که آمریکا از حربه تروریسم برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود استفاده می کرد.

به عنوان مثال، در دهه هشتاد میلادی، آمریکا از اسلامگرایان افراطی به عنوان دستاویزی برای مبارزه نیابتی علیه شوروی در افغانستان استفاده کرد و همزمان از سوی دیگر، به جنگ نیابتی با اسلامگرایانی در ایران پرداخت که توانسته بودند با موفقیت، شاه دست نشانده آمریکا را از کشور بیرون کنند. همانطور که پروفسور «دیپا کومار»، استاد دانشگاه راجرز مطرح می کند، یکی دیگر از نقاط ضعف تروریسم به عنوان جانشینی برای «ترس سرخ»، نبود قدرت و استقامت در برابر تهدید هسته ای ناشی از یک دولت – ملت سوم بود.پس از فروپاشی شوروی، واشنگتن تلاش کرد تا کشور سومی را به عنوان دشمن و برای پر کردن خلاء شوروی پیدا کند و فدراسیون روسیه را به همین منظور جایگزین شوروی کرد. در نتیجه، هر عمل انجام شده از سوی روسیه، حتی آن دسته از کارهایی که می توانند در دفاع از منافع اساسی این کشور توسط یک بازیگر منطقی انجام شود، از دید آمریکا به عنوان خطا و اشتباه دیده می شود.

این همان چیزی است که در سوریه رخ داده و روسیه بنا به درخواست پرزیدنت «اسد» و جهت مبارزه با تروریست هایی که در صدد سرنگونی حکومت وی هستند، وارد سوریه شده است. همینطور در مورد کریمه، زمانی که اکثریت مردم آنجا به الحاق مجدد این شبه جزیره به روسیه رای دادند، رای ۹۶.۷درصدی مردم از دید آمریکا تنها به چشم تجاوز دیده شد.

واشنگتن بنا به چند دلیل به دنبال براندازی حکومت سوریه و جایگزینی یک عروسک دست نشانده خود به جای آن است: اول، با از بین بردن مسیر ارتباطی میان ایران و جنبش مقاومت لبنان، حزب الله، امنیت اسرائیل تا حد بسیار زیادی افزایش خواهد یافت. دوم، قطر و ترکیه می توانند ساخت خط لوله گاز خود که در سال ۲۰۰۹در جهت تامین گاز اروپا از طریق مسیر شمال بین دو کشور برنامه ریزی شده بود را آغاز کنند.

سوم، آمریکا تغییر رژیم در سوریه را به عنوان قدمی رو به جلو در جهت دستیابی به هدف منزوی کردن هرچه بیشتر ایران می‌بیند. چهارم، عربستان سعودی به عنوان متحد آمریکا این موضوع را به عنوان شکست شیعه می داند. در نهایت اینکه سوریه می تواند فرصت آرزوی دیرینه آمریکا برای مواجهه مستقیم با روسیه را تحقق بخشد.

در عمل، آمریکا و روسیه باید به دنبال یافتن راهی مشترک برای مبارزه با داعش و دیگر سازمان های تروریستی حاضر در سوریه باشند،اما آمریکا نیازمند در نظر گرفتن روسیه به عنوان یک دشمن است و سوالی که اینجا پیش می آید این است که چرا دو کشور با برقراری آتش بس در سوریه موافقت کردند؟ ممکن است انگیزه آمریکا از پذیرش آتش بس درسوریه، به کار بردن نیرنگی از سوی واشنگتن برای انداختن مسکو به دام باشد. از آنجا که نیروهای آمریکایی و ترک به ظاهر برای مبارزه با داعش با یکدیگر همکاری می کنند، عملا منطقه ای با شعاع ۱۰۰کیلومتر در شمال سوریه به اشغال آنها درآمده و همین امر، شانس تقابل مستقیم با روسیه را که همین حالا هم نگرانی خود را نسبت به تجاوز و اشغال غیر قانونی خاک سوریه توسط آنها را اعلام کرده، افزایش می دهد.

* آمریکا اخیرا اقدام به بمباران مواضع ارتش سوریه در دیر الزور کرده که بر اثر آن دستکم ۶۲تن از نیروهای سوریه کشته شده و ۱۰۰تن از آنها مجروح شده‌اند. هدف از انجام این حمله چه بود؟

** از آنجاکه روسیه توانسته با موفقیت به مواضع داعش حمله کرده و این گروه تروریستی نیز با هدف براندازی دولت اسد از سوی آمریکا حمایت می شود، به طور حتم نخبگان واشنگتن از مسکو استقبال نکرده و به دنبال تقویت گروه های مخالف به اصطلاح میانه رو در سوریه هستند و از سوی دیگر نیز همزمان نیروهای اسد را مورد هدف قرار می دهند. بنابراین، حمله هوایی تصادفی به مواضع نیروهای ارتش سوریه در دیر الزور که منجر به کشته شدن ۶۲تن و زخمی شدن صدها تن دیگر شد می تواند بهترین گواه برای اثبات این ادعا باشد. مسلما آمریکا، روسیه را به حمله علیه یک واحد اضطراری سیار در اطراف حلب متهم کرده است. باید بدانیم که رویکرد واشنگتن در براندازی حکومت های عراق و لیبی هم همین بود. مسلما، جنگ طلب های واشنگتن با مشارکت ترکیه به دنبال اعمال فشار غیر قانونی برای براندازی حکومت قانونی دولت سوریه در دمشق هستند وگرنه هیچ قصدی برای توقف واقعی درگیری ها وجود ندارد. خود متن توافق نیز شامل بندی است که به هر دو طرف اجازه می دهد تا در صورت تشخیص و مشاهده هرگونه تخطی از آن، آتش بس را ترک کنند.

* سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اعلام کرده که آمریکا به خاطر حمله به نیروهای سوری از دمشق عذرخواهی کرده است. پیام این عذرخواهی چیست؟

** «سرگئی لاوروف» از عذرخواهی آمریکا از سوریه به دلیل حمله به نیروهای نظامی این کشور خبر داده است. درحالیکه آمریکا اعلام کرده که این حمله به صورت اشتباه انجام شده، «لاوروف» نشان داد که به این اظهار آمریکا اعتقادی ندارد. «لاوروف» مستقیما آمریکا را مقصر ندانست اما گفت که پذیرش این مساله که آمریکا و ائتلاف تحت رهبری این کشور نمی دانستند کدام دسته از نیروها در آنجا مستقر هستند، قابل قبول نیست. پیام روشن است: آمریکا قصد عمل به بندهای آتش بس را ندارد.

* اگر آتش بس سوریه با شکست مواجه شود، آیا می توان شاهد افزایش اختلافات میان آمریکا و روسیه در مورد سوریه بود؟

** به طور حتم اختلافات تشدید خواهد شد. اما باید به این نکته توجه داشت که روسیه همین حالا هم توسط نیروهای حاضر ناتو در کشورهایی چون استونی، لتونی، لیتوانی، لهستان، رومانی، بلغارستان و ترکیه به محاصره آمریکا درآمده است. در حالیکه واشنگتن بر این نکته اصرار دارد که نیروهای خود را به منظور حفاظت از آنچه این کشور تجاوز به متحدانش می خواند، در شرق اروپا مستقر کرده است.اما شرکت «رند» هشدار داده که اتحاد آمریکا و ناتو نمی تواند روسیه را شکست دهد. از این نکته می توان برداشت کرد که به احتمال زیاد، هدف از این بازی واشنگتن، یافتن عذری برای انجام مقاصد خود در بحث امنیت جمعی ناتو و وادار کردن ملت های دیگر برای ایستادن در برابر روسیه به نیابت از آمریکا است. ادامه دارد...

https://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\10\10-22\19-03-04.htm&storytitle=%D3%E6%D1%ED%E5%20%E6%20%8D%D4%E3%9D%C7%E4%CF%C7%D2%20%DB%C8%C7%D1%90%D1%DD%CA%E5%20%D5%E1%CD

ش.د9502555

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات