(روزنامه اطلاعات ـ 1395/01/21 ـ شماره 26410 ـ صفحه 12)
خبرگزاریها پس از مدتها آتش بس قره باغ کوهستانی، هفته گذشته این خبر را مخابره کردند: نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان و ارمنستان در منطقه قره باغ بر روی یکدیگر آتش گشودند.قره باغ حتی قبل از فروپاشی شوروی نیز در وضعیت نه جنگ و نه صلح بسر می برد، اما شرایط منطقه نشان می داد که برای اختلاف افکنی بین دو کشور تازه به استقلال رسیده جمهوری آذربایجان و ارمنستان داوطلب خوبی است. برخی از کارشناسان نیز پیش از آغاز درگیری در این منطقه هشدار داده بودند که این ناحیه گره کوری را در قفقاز جنوبی ایجاد کرده است و هر لحظه از آن بوی باروت به مشام می رسد.
پیشینه درگیری در قره باغ
درگیری بر سر قره باغ سابقه طولانی و تاریخی دارد، ولی درگیرهای اخیر در قره باغ از ابتدای سال 1990 میلادی و همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق میان جمهوریهای تازه استقلال یافته جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز و در سال 1994 پس از کشته شدن 30 هزار نفر از دو طرف متوقف شد. با اینکه آتش بس شکننده سال 1994 بارها از سوی دو طرف نقض شد، اما درگیری اخیر شدیدترین برخورد نظامی دو کشور از آن زمان تا کنون است.
سابقه تاریخی مناقشه قره باغ
تقسیم بندی مرزی بین کشورهای به جا مانده از شوروی پس از فروپاشی، مشکلات زیادی را برای ساکن این مناطق به ویژه ساکنان آسیای مرکزی و قفقاز که همواره سرگردان بین قدرتهای غالب دست به دست میشدند، تحمیل کرد. با نیم نگاهی به رویدادهای200 سال گذشته به سادگی میتوان دریافت که بخشهای اصلی قفقاز جنوبی و همچنین داغستان تا دوره قاجاریه جزو خاک ایران بود، اما در زمان فتحعلی شاه طی جنگهای ایران و روس از ایران جدا شد و به روسیه تزاری پیوست، سپس نصیب شوروی شد و بعد از آن نیز به استقلال رسید.در واقع این میراث از تزارها به حکومت شوراها غلطید و پس از آن نیز که منطقه استقلال خود را به دست آورد با مشکلات سرزمینی و قومیتی شدید مواجه شد که امروز گریبان بسیاری از آنها را گرفته است.
جدال سرزمینی جمهوری آذربایجان و ارمنستان تنها یک نمونه از آنها است. این دست به دست شدن سرزمینی در قفقاز باعث شده تا قومیتهای فراوانی در آن پرورش پیدا کنند.
اگر کل قفقاز شمالی و جنوبی را در نظر بگیریم قومیتهای فراوانی همچون «آذری، ارمنی»، گرجی، روسی، کردی، تالشی، آبخازی، لزگی، چرکسی، مغولی، اوستی، ترکی، یونانی، تاتی، تاتاری، آواری، چچنی، اینگوشی، کاباردینو، بالکاریا، تبرسانی و چند مورد کوچک دیگر را می توان در آن دید که اگر خطوط مرزها کمی این سو و آن سو شود درگیریهای قومیتی و ملی را به بار خواهد آورد. آنچه که امروز بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان وجود دارد، به ویژه تهدیدات نظامی اخیر، برآمده از همین اختلافات مرزی و قومیتی است که از تقسیمات مرزی دوره شوروی ایجاد شده و دو همسایه همجوار را به دو دشمن خونی تبدیل کرده است.
تغییر ترکیب جمعیتی و مرزهای مصنوعی
بر اساس تقسیمات اداری زمان شوروی، قره باغ بخشی از جمهوری آذربایجان شمرده شد. در صورتی که در این منطقه ی 270 کیلومتری اکثریت جمعیت با ارامنه بود. البته سیاست آذری زدایی در این منطقه از دوره حاکمیت کمونیستها آغاز شد. چون قبل از جدایی قره باغ از ایران اکثر جمعیت آن را آذریها تشکیل میدادند. به گونه ای که در سال 1832 میلادی (تنها 4 سال پس از عهدنامه ترکمنچای) 64/8 از مردم قره باغ آذربایجانی بودند.اما سیاست روسها برای اسکان ارامنه در این منطقه منجر به تغییر ترکیب جمعیتی شد. به شکلی که از جمعیت 192 هزار نفری قره باغ در سال 1988 میلادی 76 درصد ارامنه و تنها 23 درصد آذری بودند بقیه نیز ترکیبی از روسها و کردها بودند.
در زمان جنگ نیز که از 1988 تا 1994 طول کشید همین تعداد اندک از مسلمانان آذربایجانی که اکثریت آنها از شیعیان بودند آواره شده و به جمهوری آذربایجان گریختند. در واقع از سال 1988 یعنی دورهای که زمزمه میشد شوروی در حال فروپاشی و تقسیم اراضی است و قرار است قره باغ را به آذربایجان الحاق کند، نیروهای ارمنی برای تصرف این زمینها دست به سلاح بردند و سه سال پس از فروپاشی رسمی اتحاد جماهیرشوروی با اعلام آتشبس آن را در اختیار گرفتند.در این جنگ 6 ساله بیش از 30 هزار نفر کشته و حدود یک میلیون نفر آواره شدند.
گره کور قفقاز جنوبی
ارمنستان و جمهوری آذربایجان در سال 1994 نتوانستند به نتیجه نهایی برسند به همین دلیل به یک آتش بس نیم بند اکتفا کردند. در این سال قره باغ از جمهوری آذربایجان جدا شد و در پی شناسایی بین المللی برآمد. اما هنوز هیچ کشوری به استثنای ارمنستان آن را به رسمیت نشناخته است. قره باغ در سازمان ملل بخشی از خاک جمهوری آذربایجان محسوب می شود.
از این رو قره باغ به «گره کور باکو – ایروان» تبدیل شده که به روابط این دو سایه افکنده است. هر از گاهی نیز سخنان تند هر یک از مقامات باعث می شود تا زخم کهنه سر باز کند. با این وجود هر دو کشور به دنبال راه حلی هستند تا قره باغ از وضعیت سرگردانی کنونی خارج شود به همین منظور دولتمردان آذری ارمنی بارها با یکدیگر مذاکره کرده اند که همگی بی حاصل بوده است. از این رو نمی توان چشم انداز روشنی برای آن متصور بود. حتی اعضای حاضر در جلسه نیز می دانستند برای وصل کردن دو موضوع نچسب دور هم جمع شده اند و تنها نمایشی از رفتارهای صلح جویانه را بازی می کنند.
گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا
مناقشه طولانی در قره باغ منجر به ورود برخی کشورها پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و تشدید درگیریها میان باکو و ایروان شد.این مداخله پس از مدتی به تشکیل نهادی وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا شد که با هدف فعالیت برای میانجیگری جهت حل صلح آمیز مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی قعالیت و موجودیت خود را اعلام کرد . در اولین نشست وزیران امور خارجه سازمان امنیت و همکاری اروپا در هلسینکی در تاریخ 24 مارس ١٩٩٢ تشکیل کنفرانس در مینسک با هدف حل مناقشه پیش بینی شد.
قرار بود، کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، بلاروس، چکوسلواکی(سابق)، فرانسه، آلمان، ایتالیا، روسیه، سوئد، ترکیه و آمریکا در آن شرکت کنند. بر اثر تشدید برخی درگیریها در قره باغ کنفرانس مینسک برگزار نشد و نام گروه مینسک که با تداوم تلاشهای میانجیگرایانه این دولتها تشکیل شد، به خود گرفت. طی مصوب مورخ 5 الی 6 دسامبر1994نشست سازمان امنیت و همکاری اروپا در بوداپست سیستم ریاست مشترک گروه مینسک تأسیس شد. بر اساس آن، ریاست آن بر عهده نه یک کشور، بلکه چند کشور در نظر گرفته شد. اولین رؤسای مشترک عبارت از روسیه و سوئیس، سپس روسیه و فنلاند بود. از سال ١٩٩٧ کشورهای آمریکا، روسیه و فرانسه رؤسای مشترک گروه مینسک را بر عهده دارند.
دو فقره از پیشنهادهای ارائه شده توسط گروه مینسک به طرفین در مورد حل مناقشه که در مطبوعات رسمی مندرج شد- شیوههای حل مجموع و مرحله ای از طرف ارمنستان و یک پیشنهاد از سوی جمهوری آذربایجان رد شد. سومین پیشنهاد ارایه شده به جمهوری آذربایجان متکی بر اصل 'دولت عمومی' بود که از سوی جمهوری آذربایجان پذیرفته نشد. تلاشهای میانجیگرایانه گروه مینسک به وسیله انجام دیدار و گفتگوهای رؤسای مشترک با طرفین و تشکیل نشست رهبران دولتهای ارمنستان و آذربایجان تداوم می یابد.
* نتیجهگیری
به نظر می رسد راه حل مشخصی دست کم در آینده نزدیک برای قره باغ قابل پیش بینی نیست. زیرا موضوع قره باغ برای جمهوری آذربایجان به نوعی یک «حیثیت سیاسی» و «آبروی ملی» تلقی شده که کوتاهی درباره آن هر دولتی را در این جمهوری به بی ارادگی و ناتوانی در بازگشت خاک از دست رفته به وطن متهم می کند.در طرف دیگر قره باغ برای ارامنه نیز این منطقه رنگ قومیتی گرفته است و ایروان هیچ علاقه ای برای از دست دادن این خاک ندارد، زیرا اگر چنین اتفاقی رخ بدهد قره باغ برای ارمنستان تبدیل به یک «عقده قومی - ملی» می شود.
جنگ نیابتی در قفقاز جنوبی
حال و روز برخی از کشورهای اوراسیای مرکزی که در جنگ قدرت روسیه و آمریکا در این منطقه هم چون مهرههای شطرنج نقش ایفا می کنند، بحرانی است و چه بسا گرفتار جنگهای نیابتی یا وکالتی خواهند شد.افشین زرگر در ایرنا نوشت،چهاردهم فروردین ماه 1395 خورشیدی، قفقاز جنوبی دوباره توجهها را به خود معطوف کرد. نیروهای نظامی ارمنستان و جمهوری آذربایجان بار دیگر وارد زد و خوردهای شدید شده و از هر دو طرف شماری کشته شده اند. آتش بس نقض شده است و هر دو طرف یک دیگر را متهم می کنند. منطقه قفقاز جنوبی همواره مستعد ناآرامی و بی ثباتی بوده است و تحلیلگران و کارشناسان می دانند که همین زد و خوردها می تواند دوباره آتش یک جنگ منطقه ای را شعله ور سازد.
در این مورد، بیان چند نکته ضروری است:
1-در روابط بین الملل و حقوق بین الملل می گویند هر اختلافی به دو طریق می تواند حل شود: یکی از طریق کاربرد زور و قوه قهریه که حقوق بین الملل آن را مشروع نمی داند و دیگری از طریق روشهای مسالمت آمیز. ولی تاریخ نشان داده است که به طور معمول در صحنه بین الملل متاسفانه زور بر حقوق چربیده است و بسیاری از کشورها برای پایان دادن به اختلافها گزینهای جز کاربرد زور نداشتهاند. مساله «قرهباغ» حداقل در تاریخ حیات نوین این دو جمهوری، یک ربع قرن است که لاینحل مانده است و هر دو طرف در «صلح مسلح» به سر می برند و آماده سلاح کشیدن به روی یکدیگر هستند.
2- منازعه قره باغ از نوع منازعههای فریز شده است، یعنی دو طرف آتش بس را پذیرفته اند ولی هرگز به یک صلح پایدار تن در نداده اند و همان گونه که از نام آتش بس بر می آید و هر آن احتمال تغییر شرایط (هم چون برهم خوردن توازن قدرت بین طرفین) و بروز جنگ دوباره وجود دارد، پس وقوع چنین درگیریها و زد و خوردهایی بین دو طرف امری طبیعی است.
3-جمهوری آذربایجان خود را مغلوب بزرگ جنگ پیشین با دشمن دیرینه اش ارمنستان می بیند؛ همسایه ای که حدود یک پنجم از خاک آن را کماکان در اشغال خود نگاه داشته است و عزمی هم برای رها نمودن آن از خود نشان نمی دهد.
جمهوری آذربایجان توافق آتش بس را منصفانه ندانسته و همواره نسبت به این شرایط ناراضی است و خواهان بازپس گیری سرزمین خود است. یکی خواهان حفظ وضع موجود (ارمنستان) و دیگری خواستار تغییر وضع موجود (جمهوری آذربایجان). از این رو حفظ آتش بس بسیار دشوار مینماید.
4- جمهوری غرب گرا در مقابل جمهوری روس گرا، یکی از هم آوایی با غرب خوش است و دیگری به حفظ اتحاد با کرملین. تمایلات غرب گرایانه جمهوری آذربایجان هیچ گاه به کام روسها خوش نیامده است. خرس سیبری در این سالها سرحال تر و شاید عصبانی تر جولان می دهد، پنجه آهنین آن تازه بر پیکر اوکراین غرب گرا زخمی عمیق برجای گذاشته است و حدود 8 سال پیش گرجستان هم چنین تجربه را داشته است.
ارمنستان روس گراست و به حمایت آن پشتش گرم است، به ویژه این که روسها به تازگی حتی به فراتر از خاک شوروی سابق هم اردو کشی نظامی داشته اند و آن سوریه بوده است. احیای روسیه یا به تعبیری «ریوانشیسم روسی» میتواند بر رفتارها و سیاست خارجی کشورهای پیرامون آن تاثیر گذار باشد. بدون تردید این امر بر روابط 2 کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم بی تاثیر نیست.
5- رقابت روسیه و غرب و در صدر آن ایالات متحده آمریکا روز به روز گسترده تر و پرتنشتر میشود؛ تحولات اوکراین و سوریه در چند سال اخیر موید این امر است. آمریکا که در دوره ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش به دنبال استقرار سپر دفاع ضد موشکی در اروپای شرقی بود، حال در پی افزایش نیروی نظامی مکانیزه در اروپای شرقی برای بازداشتن روسیه است.
بدون تردید روسیه نیز دیگر نفوذ و حضور سابق ایالات متحده را در حیاط خلوت خود تحمل نمی کند و سنگر به سنگر تلاش می کند غرب را از اوراسیای مرکزی عقب براند. با این تفاسیر، حال و روز برخی از کشورهای منطقه که در این بازی بزرگ هم چون مهرههای شطرنج نقش ایفا می کنند، مشخص است و چه بسا گرفتار جنگهای نیابتی (یا وکالتی) خواهند شد.
در این میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بیش از همه مستعد گرفتار شدن در چنین جنگ نیابتی هستند به این معنا که ارمنستان به حمایت روسیه و جمهوری آذربایجان به پشتیبانی غرب وارد جنگ دوباره شوند، به ویژه آن که چند سال اخیر روابط ترکیه و روسیه هم پرتنش شده است.
با وجود همه این موارد، بروز جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان به عوامل و شرایط متعددی بستگی دارد که از جمله می توان به میزان آمادگی و انگیزه طرفین برای آغاز یک جنگ تمام عیار اشاره کرد. درست است که متاسفانه نفرت بین این دوکشور هنوز بسیار عمیق است و همین امر،حل نهایی مساله از راه گفتگو را بسیار دشوار کرده است اما از سوی دیگر به نظر نمیرسد که طرفین به خصوص جمهوری آذربایجان، آمادگی یا میل ورود به یک جنگ جدید را داشته باشد، آن هم در شرایطی که روسها از هر بهانهای برای تنبیه جمهوریهای غربگرا استفاده میکنند.
بحران قره باغ و ضرورت نقش آفرینی همسایگان
درگیریهای اخیر بین نیروهای ارتش آذربایجان و ارمنستان و تلفات نسبتا سنگین دو طرف در این درگیریها بار دیگر شکننده بودن آتش بس موجود و ضرورت اقدام ریشه ای در حل بحران قره باغ و ضرورت نقش آفرینی همسایگان این دو کشور متخاصم را ضروری ساخته است.
جنگ بین دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال 1988بر سر منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی آذربایجان که دارای اکثریت جمعیت ارمنی بود در گرفت و این جنگ تا مارس ۱۹۹۴ادامه یافت.در این درگیریها نزدیک به 30 هزار نفر جان باخته ، یک میلیون تبعه جمهوری آذربایجان آواره و20 درصد از خاک جمهوری آذربایجان که هفت شهر این کشور علاوه بر منطقه خودمختار قره باغ را شامل می شد به تصرف ارمنستان درآمد.
آتش بس بین دو طرف در ۲۴دسامبر ۱۹۹۴برقرار شد و از آن زمان تلاشهای مختلف از جمله اقدامهای گروه مینسک شورای همکاری و امنیت اروپا بعنوان میانجی اصلی در پایان بخشیدن ریشه ای به دشمنی دو کشور همسایه به جایی نرسیده است.گرچه در این مدت بارها آتش بس بین دو طرف شکسته و درگیریهای پراکنده بین آذربایجان و ارمنستان در گرفته است ، اما درگیریهای اخیر در نوع خود شدیدترین برخورد بین دو طرف بوده و زنگ خطر را برای آرامش و ثبات منطقه به صدا درآورد.تداوم شرایط نه جنگ و نه صلح ، ادامه تصرف 20درصد از خاک جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان ، استقلال طلبی ارمنیها در قره باغ و ایجاد دولت محلی در این منطقه باعث شده است تا در 22 سال گذشته مسابقه تسلیحاتی بین دو کشور به اوج خود رسیده و منطقه را همچنان در خطر یک جنگ تمام عیار قرار دهد.
بی تفاوتی جامعه جهانی بویژه قدرتهای بزرگ جهانی به بحران زیر خاکستر قره باغ ، ناکارآمدی و نبود اراده حل بحران از سوی گروه مینسک و کارشکنی در تلاشهای صلح آمیز کشورهای همسایه بویژه جمهوری اسلامی ایران منطقه قفقاز را در شرایط پیچیده و خطرناکی قرار داده است که تداوم این وضعیت می تواند در آینده به تشدید و بروز یک بحران بزرگ منطقه ای منجر شود.توجه به وجود نیروهای افراطی تکفیری و نیز نئو ناسیونالیستهای افراطی ارمنی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی و احتمال ورود آنها برای شعله ور ساختن جنگی خانمانسوز میتواند تجربه درناک افغانستان ، سوریه و عراق را در شکلی جدید و بسیار خطرناک در منطقه ققفاز تکرار کند.
ناکارآمدی مدیریت از راه دور غرب در خاموش ساختن و حل و فصل ریشه ای بحران قره باغ امروز بیش از هر زمان ضرورت ورود کشورهای همسایه آذربایجان و ارمنستان را برای حل و فصل این بحران ضروری کرده و در این میان نقش جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشوری که دارای مرزهای مشترک با دو کشور بوده و روابط صمیمانهای با باکو و ایروان دارد بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود.
اکنون به نظر می رسد زمان فعال شدن دیپلماسی ایرانی برای ایجاد ثباتی پایدار در منطقه فرارسیده است، تهران میتواند با ایجاد تلاشی منطقهای- بینالمللی شامل روسیه ، ترکیه بعنوان همسایگان آذربایجان و ارمنستان در کنار سازمان ملل متحد در جهت فعال کردن یک اقدام تاثیرگذار برای حل و فصل ریشهای بحران قرهباغ اقدام و ابتکار عمل را برعهده گیرد.
نشست سه جانبه وزرای امور خارجه ایران، روسیه و آذربایجان در روز 19 فروردین که بیشک در آن درگیریهای اخیر ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز طرح خواهد شد میتواند بعنوان نقطه آغاز شکلگیری یک حرکت منطقهای منسجم و تاثیرگذار در حل و فصل بحران قره باغ باشد. ادامه دارد...
ش.د9502583