این همه اصرار برای گزیده شدن!جعفر بلوری در کیهان نوشت:تصور میکردند از طریق مذاکره با دشمن، میتوان از دشمنیها کاست و به قول
زنجیرهایها، به «جامعه جهانی» بازگشت و به اقتصاد رونقی داد و به جای
کشورهای ریز و عقبمانده آفریقایی- آمریکایی با «بزرگان» نشست و برخاست
کرد. «بزرگان» و «جامعه جهانی» نیز از نگاه این طیف، کشورهایی مثل آمریکا و
فرانسه و انگلیس هستند. به رغم همه هشدارهای دلسوزانه منتقدان و دوستداران
نظام، نشستند و محرمانه، خود قیچی کردند و دوختند و برجام، از دل همین
نشست و برخاستهای پشت درهای بسته خارج شد. خلاصه برجام هم شد، کاستن از
توانمندیهای باارزش هستهای در برابر وعده! لغو تحریمها.
آمریکا به
عنوان راس این به اصطلاح بزرگان اما، پس از چندین بار نقض برجام و تست زدن
واکنش ما، تحریمهای تازهای اعمال کرد و وقتی باز هم اعتراضی ندید، چند
روز پیش با تصویبِ «تمدید قانون ISA»، تیر خلاص را بر پیکر زخمی برجام زد
تا دیرباورترین و خوشخیالترین افراد هم به این نتیجه برسند که، برجام
فریبی بیش نیست و آمریکا همان آمریکای سابق است. با مرگ برجام، دست
برجامزدگان کاملا خالی شد.
فریبخوردگان هنوز با حالتی
ترحمبرانگیزانه، سعی میکنند مردم را امیدوار نگه دارند. امضاء شدنِ با
تاخیرِ قرارداد خرید هواپیما از آمریکا را درست مثل برجام حلوا حلوا
میکنند بدون اینکه به روی مبارکشان بیاورند، برجام را هم قراردادِ محکمِ
خدشهناپذیرِ غیرقابل نقض معرفی میکردند. تیترهای دیروز روزنامههای
زنجیرهای شبیه تیترهای بعد از امضای برجام است! تیترهای سال گذشته آنها
را هم مروری کنید؛ سال گذشته هم که قرارداد خرید هواپیمای ایرباس امضاء شد،
تیترها زدند و شادیها کردند و عکسهای تحقیرآمیز یادگاری با یک هواپیمای
دست دوم گرفتند اما هنوز خبری از هواپیماهای ایرباس نشده است؛ قرارداد خرید
ایرباس را به انتخابات پارلمانی گره زدند و مردم را هم فریفتند!
شاید
برای حفظ آبرو، شاید هم برای انتخابات پیش رو، بعد از تمدیدِ تحریمهای 10
ساله (ISA) ابتدا گفتند «هنوز که این قانون اجرا نشده است.» بعد سیاست
«نمیگذارند» را در پیش گرفتند تا شاید از این مرحله نیز بگذرند، غافل از
اینکه وقتی مردم بعد حدود 4 سال شنیدنِ وعده و انداختن مسئولیتها به گردن
دیگران، گشایشی در امور- جز روی کاغذ- ندیده باشند، فریب نخواهند خورد.
حکایتِ «هنوز که اجرا نشده» دوستان هم حکایت خوشمزهای است. مثل اینکه بعد
از صدور حکم مرگ برای یک مجرم، گفته شود، «هنوز که این حکم اجرا نشده!»
حریف،
گرگِ باراندیده است. عراق، لیبی، کره و اخیرا کوبا را با همین روشِ
مذاکره فریب داده است. به گواه تاریخ، سابقهای بس طولانی در استعمار و
فریب دارد. تاریخ را برای سرگرمی و تفریح نمینویسند. تاریخ یعنی تجربه،
یعنی درس گرفتن از گذشته برای آینده، یعنی آدم عاقل از سوراخی که هم خود
بارها گزیده شده و هم دیگران از آن گزیده شدهاند، دوباره گزیده نمیشود.
دوستان چند بار دیگر میخواهند از یک سوراخ گزیده شوند؟! به قول مولا و
مقتدایمان علی(ع) در نامهای به فرزندش، «استدلّ على ما لم یکن بما قد کان»
یعنی؛ برای امور واقع نشده، به آنچه واقع شده استدلال کن...
«استدلّ
على ما لم یکن بما قد کان، فإنّ الأمور أشباه، و لا تکوننّ ممّن لا تنفعه
العظة ألّا أذا بالغت فی أیلامه، فأنّ العاقل یتّعظ بالآداب، و البهائم لا
تتّعظ ألّا بالضّرب...»(نامه 31)
«براى امورِ واقع نشده به آنچه واقع
شده است استدلال نما و با مطالعۀ قضایاى تحقّق یافته، حوادث یافت نشده را
پیشبینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه
سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه
آموزش و فکر، پند بپذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمىبرند.»
وقتی
بعد از این همه وعده توخالی، برای وعده دیگر حریفِ عهدشکن، جشن گرفته و
پایکوبی میکنیم، از چند حال خارج نیست. یا دچار زوال عقل شدهایم، یا به
دنبال هدفی غیر از آنچه وانمود میکنیم هستیم و یا اینکه.... بگذریم.
جشن
و پایکوبی برای صدورِ با تاخیرِ مجوز خرید هواپیما از سوی حریفی با مختصات
آمریکا، آن هم درست چند روز بعد از نقض صریح برجام از سوی کنگره این کشور و
تاکید چندباره دولت اوباما بر امضای آن چه پیامی به دشمن مخابره میکند؟
جز این است که به حریف برای گزیدنهای بعدی چراغ سبز نشان میدهد؟ راز این
همه اصرار برای گزیده شدن در چیست؟!
وقتی میزان دخایر آب سنگین کشورمان
به اندازه ناچیزی افزایش یافت، واکنش حریف چگونه بود؟ واکنش ما به این
پیمانشکنیها چگونه است؟ مقایسه کنید این دو واکنش را: جشن و پایکوبی ما
در برابر تهدیدهای شدید و غلیظ آنها.
شاید مسئولین محترم حین انجام
مذاکرات - به قول غربیها- «پلن بی» یا برنامه جایگزین و یا موازی را تدارک
ندیدهاند که اینگونه قافیه را باختهاند. اگرچه بارها اعلام کردهاند
برنامه جایگزینی دارند. اما...
فراموش نکنیم داعش در بحبوحه مذاکرات
هستهای ظهور یافت. داعشی که فلسفه وجودی آن مقابله با ایران و متحدانش
است. داعشی که امروز دیگر تردیدی وجود ندارد ساخته و پرداخته مراکز جاسوسی
غرب و رژیم صهیونیستی است. در کارزار انتخاباتی آمریکا رهبران سیاسی این
کشور بارها گفتند که داعش را کلینتون و دولت اوباما روی کار آوردهاند.
داعش یکی از پروژههای موازی و به اصطلاح پلنهای غرب بود که به موازات
مذاکرات هستهای به معرکه آورده شد و منافع مقاومت و ایران را تهدید کرد.
تهدید بانکها و شرکتهای بینالمللی دنیا برای عدم همکاری با ایران در
حوزههای اقتصادی نیز پلن دیگری بود که حریف برای ما تدارک دیده است.
امروز
تحریمها روی کاغذ برداشته شدهاند اما به گفته اروپاییان، ترس از
واکنشهای آمریکا مانع از حضور واقعی شرکتهای اروپایی و آسیایی در ایران
میشود. تیمهایی از شرکتهای مهم اروپایی به ایران میآیند و میروند و
زنجیرهایها روی این رفت و آمدها مانورها میدهند اما چیزی از این رفت و
آمدها دست ملت را نمیگیرد. با ایمیل و نامه که اعتراض میشود، میگویند
باید توانمندیهای موشکی را از بین برده، حمایت از حزبالله و فلسطین را
رها کرده و رژیم غاصب اسرائیل را به رسمیت بشناسید تا تحریمهایی که قرار
بود با مذاکرات هستهای لغو بشنود، برداشته شوند! اینها گوشهای از
پلنهای B و C و D و E و... حریف است. پلنهای ما کداماند؟
توانمندیهای
هستهای و موشکی در کنار حزبالله، فلسطین، انصارالله، حشد الشعبی و
بهطور کلی «مقاومت» جزو مولفههای اصلی قدرت ایران هستند. هدف غرب نیز-
لااقل تا این لحظه- گرفتن همین مولفههای قدرت بوده است؛ توان هستهای و
موشکی را با مذاکره و حزبالله و سوریه و عراق را هم با داعش.
پذیرفته
شدن در میان آن به اصطلاح بزرگان! نیز با مذاکره تحقق نمییابد، رسیدن به
این هدف، قدرت و اقتدار میخواهد. بنابراین برای این مقصود باید بر
مولفههای قدرت افزود، نه از آن کم کرد. وقتی یکی از مولفههای قدرتمان را
دادیم، دیدیم همان کشورهای به اصطلاح عقبمانده و ریز آفریقایی و عربی،
برای ما شاخ شدند. امروز جزیره ایرانی بحرین برای روباه پیر فرش قرمز پهن
میکند و روباه پیر از همین جزیره برای ما رجز میخواند. نتانیاهو میگوید،
برجام یک فایده داشت و آن نزدیک کردن کشورهای عربی به اسرائیل بود! آل
سعود صدها حاجی ما را مظلومانه در مراسم حج قتلعام میکند و یک عذرخواهی
خشک و خالی نمیکند. نتیجه پذیرفتن مذاکرهای که هدف نهایی حریف در آن،
کاستن از قدرت و اقتدار یک ملت باشد، بهتر از این نخواهد شد. والسلام.
گفتوگو با اقلیتها و منافع ملی ما
عبدالکریم حسینزاده در ایران نوشت:
در اینکه آتش منازعات خاورمیانه حاصل دخالتهای فرا منطقه ای است نمی
توان شک کرد اما در این هم شکی نیست که هیزم این آتش تماما از محل شکافهای
فرهنگی، اجتماعی، دینی، قومی و نژادی خود ملل مختلف این ناحیه تهیه شده
است. وضعیت کشورهای پیرامون ما و گرفتاری آنها در منازعات درونی که دامنه
آن بواسطه سیاستهای تکراری به دروازه اروپا هم رسیده است، باید به مثابه
زنگ خطری جدی برای امنیت ملی ایران تلقی گردد. در تحلیل این وضعیت باید گفت
تنوع قومی، فرهنگی و مذهبی همانقدر که میتواند زمینههای رشد و تعالی یک
ملت را فراهم کند، به همان میزان نیز میتواند برای یک جامعه مخاطرهساز
باشد. در واقع نوع نگاه ما به این تنوع قومی، فرهنگی و مذهبی است که تعیین
میکند چنین ظرفیتی در مسیر توسعه و تعمیق همزیستی مسالمتآمیز هدایت شود
یا به مزر تنشها و منازعات داخلی منحرف گردد.
با این مقدمه باید اذعان داشت که اقداماتی نظیر دیدار رئیس جمهوری با
نمایندگان و نخبگان اهل سنت، اقدامی سازنده و رو به جلو است. البته به شرط
آنکه در سه سطح مختلف تکرار و تعمیق گردد. یکی اینکه در آینده شاهد نشستها
و گفتوگوهای مشابه دیگری باشیم. دیگر اینکه در تمام شئون فرهنگی، مذهبی و
قومی تکثیر گردد و نهایت اینکه از مرز گفتوگو به مرز همکاری عملی متقابل
میان فرهنگهای مختلف قومی، مذهبی و محلی برسد. ما در این حوزه پیش از هر
چیز نیاز به یک گفتمانسازی فراگیر ناظر به گفتوگوی بین فرهنگها و
گرایشهای مختلف حاضر در کشور داریم که منتج به شناخت و درک متقابل و
عمیقتر در این حوزه گردد. درکی که عملاً و مستقیماً منجر به افزایش حس
همگرایی خواهد شد. در قدمهای بعدی اما لازم است تا اقدامات قوی و جدی در
حوزههای «رویکردی» و «کارکردی» این بخش صورت بگیرد. به این معنا که ما در
حوزه رویکردی نیازمند ابزارها و بسترهای لازم برای تقویت تعامل و مسیرسازی
همزیستی مسالمتآمیز هستیم که در حوزه کارکردی بتواند نتایج خود را به شکل
مشارکت عمومی تمام اقوام، مذاهب و گرایشها در اداره عمومی امور کشور نشان
دهد.
به عبارت صحیحتر در دنیای کنونی و خصوصاً در شرایط بحرانی منطقه ما که
شکافهای قومی و مذهبی ملل مختلف به نخستین عامل تهدیدکننده کشورها و
امنیت آنها تبدیل شده است، نیازمند آن هستیم که از طریق توزیع متناسبتر
مسئولیتها در مسیر تقویت حس مشارکت ملی و استحکام منافع عمومی خود گام
برداریم. واقعیت این است که تنها همین ایجاد مسئولیتهای واقعی در سطوح
متفاوت برای گروههای مختلف است که میتواند حس تعلق ملی آنها را تقویت
کرده و مانع از تعمیق شکافها و گسلهای قومی، مذهبی، اجتماعی و فرهنگی
شود. گسلهایی که نتایج فاجعهبار تعمیق آنها در پیرامون کشورمان، از
افغانستان گرفته تا عراق و سوریه و اخیراً ترکیه به وضوح تمام در مقابل
دیدگان ما قرار دارد. ما در شرایط آشوبزده فعلی خاورمیانه نباید از
نمودهای خطرناک شکافهای قومی و مذهبی غافل باشیم. مهمتر از آن اینکه باید
با آگاهی کامل بدانیم که ترمیم این وضعیت هیچگونه راهکاری جز ایجاد حس
تعلق سرزمینی از طریق ایجاد نقشهای ملی و عمومی برای گروههای مختلف و
دخیل کردن آنها در اداره جامعه نداشته و نخواهد داشت.
پیام حمایت از رئیس جمهورمحمدرضا تابش در شرق نوشت:تمرکز اصلی دولت و مجلس،
این روزها روی استفاده حداکثری از فضای پسابرجام و مستحکمکردن زیربناهای
اقتصادی برمبنای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی قرار گرفته است. خوشبختانه
بهتدریج، در حوزههایی مانند نفت و انرژی و صنعت و خدمات، گشایشهایی حاصل
شده و دولت و مجلس در بخش اقتصادی بهدنبال تحقق رشد اقتصادی مدنظر
برنامهها، بهثمررساندن هرچهبهتر برنامه ششم توسعه و بودجه شفاف و
عملیاتی ٩٦ هستند. انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و شوراهای پنجم موضوعاتي
هستند که اهمیت بسیار بالایی برای تداوم روند توسعه و مردمسالاری در کشور
دارند، بااینحال این اتفاق مهم مانع از فرایند خدمترسانی دولت و مجلس
نشده است. نیروهای سیاسی حامی دولت اما برنامهریزی برای این دو انتخابات
را آغاز کردهاند و فراکسیون امید نیز بهطورحتم در زمان مقتضی تلاش خود را
برای افزایش نشاط سیاسی در جامعه به کار خواهد گرفت. درحالحاضر گزینه
جریانات اصلاحطلب و اعتدالگرا، برای انتخابات ٩٦، دکتر روحانی است.
عملکرد دولت یازدهم با درنظرداشتن شرایطی که دولت یازدهم، فعالیت خود را
آغاز کرد و مقايسه آن با شرایط امروز، پذيرفتني است. نقدهایی نیز به برخی
حوزههای عملکردی دولت وارد است که امید به بهبود آن همچنان وجود دارد؛ اگر
كه برخی وزرای کابینه، اهمیت نقد و نظر را بیشتر مدنظر قرار دهند و امید
است پاسخ نقدها و انتقادات بهدرستی داده شود. رئیسجمهور در عرصه
بینالمللی تلاش کرده است شعارها و برنامههای ارائهشده در انتخابات سال
٩٢ را محقق کند و ایرانهراسی را به تعامل با ایران تبدیل کند. در حوزه
داخلی نیز اکثر اعضای دولت همه ظرفیت خود را برای بهبود شرایط اقتصادی،
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به کار گرفتهاند که بخش عمده آن با خواست
اصلاحطلبان همپوشانی دارد. رئیسجمهور در مقابل حملات غیرمنصفانه و
پردامنه قرار دارد و شرط انصاف نیست دلسوزان کشور او را در این شرایط تنها
بگذارند. برنامههای روزانه اتاقهای تخريب دولت و امید مردم، موضوعی نیست
که از نظرها دور مانده باشد. در چنین شرایطی، تلاش همه جریانات حامی توسعه
در کشور این است که با نشاندادن حمایت از رئیسجمهور و برنامهها و رساندن
صدای مردم به گوش دکتر روحانی، پیام حمایت عمومی از برنامهها و روشهای
رئیسجمهور را به ایشان منتقل كرده و برای ماههای آینده، فضای رقابتی سالم
و امکان بیان محدودیتهای روزافزون مقابل دولت را فراهم كنند.
ماجراجویی انگلیس در خلیج فارس
حسن هانی زاده در آرمان نوشت:
حضور نخستوزير
انگليس در سي و هفتمين نشست سران كشورهاي عضو «شوراي همكاري خليج فارس»
نشان داد كه اين مجموعه فاقد يك ساختار دموكراتيك و يك سيستم روزآمد است
چرا كه تاكيد كشورهاي عضو اين شورا همواره بر قدرتهاي فرامنطقهاي است.
علاوه بر اين بروز اختلاف ميان آمريكا و كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس
مخصوصا عربستان سعودي موجب شده است كه اين كشورها درصدد يارگيري و ورود
نيروي جديدي به مجموعه خود باشند تا بتوانند يك حاشيه امني براي خود ايجاد
كنند. در اين راستا، حضور نخست وزير انگليس در اين نشست در واقع دعوت از
اين كشور اروپايي براي ايفاي نقش فرادستي در خليج فارس است. حضور نخست وزير
انگليس در نشست سران كشورهاي خليج فارس همچنين مقدمهاي براي حضور نماينده
رژيم صهيونيستي در نشست آينده سران شوراي همكاري خليج فارس خواهد بود. در
اجلاس آينده اين شورا احتمالا نخست وزير رژيم صهيونيستي حضور خواهد داشت
كه اين يك اقدام خطرناك براي كشاندن بحران خاورميانه به سمت خليج فارس و
ايجاد تقابل ميان ايران و رژيم صهيونيستي است. بايد تاكيد كرد كه اين طرح
يك نقشه كاملا انگليسي است و هدف آن بحرانسازي و ايجاد چالشهاي جديد
منطقهاي در خليج فارس در جهت درگيرساختن ايران و ايجاد صف آرايي ميان
جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي عضو «شوراي همكاري خليج فارس» است. به همين
دليل به نظر ميرسد حضور خانم «ترزا مي» نخست وزير انگلستان در اين نشست يك
اقدام ماجراجويانه و خطرناك هم از سوي انگليس و هم از سوي كشورهاي شوراي
همكاري خليج فارس مخصوصا عربستان است. به نظر ميآيد طرح عربستان براي حذف
پادشاهي عمان از شوراي همكاري و تشكيل اتحاد كشورهاي عرب خليج فارس در
چارچوب ماجراجويي مشترك انگليس، عربستان و رژيم صهيونيستي با عنوان يك مثلث
ماجراجو و تخريبي در خليج فارس است كه تبعات جدياي به دنبال خواهد داشت.
از طرف ديگر، ايران ظرفيتهاي بالايي براي تقابل با ماجراجويي انگليس در
خليجفارس وعربستان دارد و به نظر ميرسد كه دستگاه ديپلماسي ايران با دقت و
هوشمندي بالا تحركات مشترك انگليس و چند كشور شوراي همكاري خليج فارس را
رصد خواهد كرد و به موقع و در زمان مناسب به انگليس و عربستان پاسخ درخور
خواهد داد. علاوه بر اين ايران و دستگاه ديپلماسي بايد يك سلسله اقدامات
تنبيهي درباره پرخاشگريهاي مسئولان انگليس از خود نشان دهند، چراكه اين
اقدامات تنبيهي ميتواند هشداري براي انگليس و ساير كشورهايي باشد كه در
روياي قرون هفده، هجده و نوزده خود يعني عصر استعمارگري هستند. اما اين
كشورها بايد بدانند كه اين دوران كاملا سپري شده است و تحولات و تغييراتي
در جهان و منطقه ايجاد شده كه مانع از رفتارهاي استعمارگرايانه انگليس
خواهد شد و اينكه انگليس قصد دارد پس از خروج از اتحاديه اروپا دوران به
پايان رسيده امپراتورياش را شكل دهد، بايد بداند كه ايران جديد را بايد به
عنوان يك قدرت منطقهاي در نظر گيرد كه به هيچ كشوري اجازه دخالت و نفوذ
نخواهد داد.
جشن گندم را عزا نکنید
مهدی حسن زاده در خراسان نوشت:
روز گذشته جشن خودکفایی گندم در سال زراعی 95-94 برگزار شد تا یکی از
اصلی ترین اهداف امنیت غذایی به عنوان یکی از مولفه های اقتصاد مقاومتی
محقق شود. بدون تردید افتخار این دستاورد بزرگ را باید بیش از هر فردی به
نام وزیر بدون حاشیه و پرتلاش جهادکشاورزی نوشت. وزیری که با وجود عملکرد
ضعیف تیم اقتصادی دولت کارنامه موفقی را در کاهش وابستگی بخش کشاورزی به
واردات داشته است و با تمام تلاش در جهت دفاع از تولید داخل و کاهش واردات
عمل کرده است حتی به صراحت با جریان های طرفدار واردات درگیر شده است.
فارغ از نقش محمود حجتی در این توفیق، نباید نسبت به همراهی نسبی دولت در
تعیین نرخ خرید تضمینی مناسب برای گندم در سال های زراعی 94-93 و 95-94
بی تفاوت بود. دولتی که در شرایط تداوم تحریم ها و سقوط قیمت نفت زیر بار
افزایش مناسب نرخ خرید تضمینی گندم رفت و اگرچه امسال به دلیل محدودیت های
بودجه ای و افزایش میزان تولید گندم، در پرداخت هزینه های کشاورزان تا حدی
تاخیر داشت، اما پای گندم تولید داخل و قیمت بالای آن ایستاد و به دام
واردات گندم ارزان قیمت خارجی نیفتاد. با این حال خبر هایی که از تعیین نرخ
خرید تضمینی گندم سال آینده به گوش می رسد، نگران کننده است و نشان
می دهد، دولت یکی از مهمترین دستاورد های خود را با دست خود به خطر انداخته
است.
اگر از منظر اقتصادی به تولید گندم و انگیزه کشاورزان برای کشت این محصول
توجه کنیم، 2عامل اصلی در این زمینه قابل مشاهده است که عبارتند از: نرخ
خرید تضمینی گندم و زمان اعلام این نرخ. البته باید توجه داشت که در ایران
با توجه به این که حدود 60 درصد سطح زیر کشت گندم به صورت دیم می باشد،
میزان بارش سهم مهمی در تولید گندم دیم دارد. لذا در صورت تعیین به موقع و
مناسب نرخ خرید تضمینی گندم و سطح بارندگی نرمال، تداوم خودکفایی گندم
دور از دسترس نیست. با این حال خبر ها حاکی از افزایش تنها 2.5 درصدی نرخ
خرید تضمینی گندم برای سال زراعی پیش رو نسبت به سال زراعی گذشته است که
موجب نگرانی کشاورزان شده است. این در حالی است که دولت براساس قانون موظف
است نرخ خرید تضمینی گندم را به میزان نرخ تورم افزایش دهد. لذا نرخ خرید
تضمینی گندم باید 8 درصد افزایش یابد. در چنین شرایطی این که دولت با وجود
بهبود وضعیت درآمدی خود در دوران پسابرجام و افزایش همزمان میزان فروش نفت و
قیمت نفت، چرا حاضر به افزایش مناسب این نرخ نشده است، جای انتقاد جدی
دارد.
این یک واقعیت تلخ است که دولت ها (چه در دولت گذشته و چه در این دولت)
اگرچه شعار خودکفایی داده اند و حتی در مقطعی در این مسیر هم حرکت
کرده اند، اما سرانجام تسلیم منطق بازاری و حسابگرانه ای شده اند که واردات
محصول ارزان قیمت را به خرید محصول گران داخلی ترجیح می دهد. این که چرا
محصولات کشاورزی داخلی از جمله گندم با وجود دریافت یارانه های آشکار و
پنهان گرانتر از محصول مشابه خارجی است، نیاز به بحث مفصلی دارد که اکنون
جای آن نیست و فقط در این حد می توان گفت که هزینه های بالای تولید به ویژه
نرخ سود بانکی بالا و مهمتر از آن، یارانه غیرهدفمند در بخش های مختلف از
جمله کشاورزی منجر به بهره وری پایین و در نتیجه تولید محصول گران شده است.
این در حالی است که با وجود هزینه های سنگین دولت در اختصاص یارانه به این
بخش، هزینه های اندکی برای نو سازی و بهبود بهره وری در بخش کشاورزی
اختصاص یافته است. با این حال تا زمانی که دولت به مسئولیت خود در اصلاح
ساختار بخش کشاورزی، هدفمند کردن واقعی یارانه های این بخش و سرمایه گذاری
برای ارتقای فناوری این بخش عمل نکند، حق ندارد چماق محصول خارجی ارزان را
بر سر تولید گران فرود آورد.
در هر صورت روز گذشته جشن خودکفایی گندم برگزار شد و از این بابت باید به
دولت و به ویژه وزارت جهادکشاورزی خداقوت گفت اما با روندی که در تعیین نرخ
خرید تضمینی سال آینده در پیش گرفته شده است، باید همزمان فاتحه ای برای
تولید گندم در سال آینده خواند و منتظر خبر واردات چند میلیون تنی این
محصول در سال آینده باشیم. البته اگر دولت در تصمیم خود تجدیدنظر کند و نظر
کارشناسی وزارت جهادکشاورزی برای افزایش نرخ خرید تضمینی گندم را بپذیرد،
می تواند دستاورد خود را حفظ کند وگرنه سال آینده به جای جشن خودکفایی
گندم، باید عزای وابستگی گندم را گرفت.