این روزها دیگر در قالب هستهای اظهارنظر نمیکند، مسکن را هدف قرار میدهد، دستمزد و حقوقها را و ...او دیگر سعید جلیلی فقط دیپلمات نیست، گویی برای کامل شدن پازل کاندیداتوریاش بنا را بر اظهارنظر در حوزههای مختلف گذاشته است. یک سعید جلیلی متفاوت!
اگر تا همین چند ماه پیش در تحلیل مولفههای تاثیرگذار بر انتخابات 96، حضور محمود احمدینژاد را یکی از مهمترین مسايل میدانستیم حالا که او نیست بیدرنگ باید گفت این سعید جلیلی است که بودن یا نبودنش در انتخابات میتواند تحلیل و پیشبینی شکلی رقابت را به کلی تغییر دهد. او که این روزها بیشفعالی پیشه کرده و کادر دوربینهای عکاسان رسانهها را به بودن و حضور خودش عادت داده به یکی از منتقدان اصلی وضع موجود تبدیل شده و آنچنان شیب این انتقاداتش را بالا برده که شک بردن به اینکه او بنایی برای نامزدی در انتخابات اردیبهشت ماه را ندارد سخت تر از همیشه کرده است.
اما آیا او به واقع چنین قصدی دارد؟ اگر پاسخ این سوال را مثبت مفروض گرفته و آن وقت او را از رقبای حسن روحانی در انتخابات بدانیم در این صورت رقابت اردیبهشت چه سامانی خواهد داشت؟ آیا با تکرار وضعیت خرداد 92 روبرو خواهیم شد؟ آیا در این صورت باز هم دوگانه دو قطبی ساز تعیینکننده نتیجه انتخابات خواهد بود؟ به نظر میرسد همه چیز به پاسخ یک سوال مهمتر بستگی دارد:« ما با کدام وجه سعید جلیلی در انتخابات مواجه خواهیم بود؛ جلیلی عدالت خواه یا جلیلی سازشناپذیر؟» این همان مولفهای است که میتواند شکل تحلیل ما را سامان دهد.
ساکن خیابان پاستور
او هم مثل خیلی از مقامات سیاسی دیگر دفتر کارش در محوطه پاستور است . از وقتی دیگر دبیر شورای عالی امنیت ملی نیست نقل مکان کرده و روزهایش را در این دفتر سپری میکند. تا زمان قابل توجهی از شروع به کار دولت حسن روحانی ترجیح به سکوت داشت . حتی در زمان مذاکرات اگر چه که از او در محافل خصوصی و گعدههای سیاسی حرف و حدیثهایی در مورد اعتراضاتش به نحوه مذاکرات شنیده میشد اما گویا او ابا داشت از اینکه در آن فاز زمانی به عنوان یکی از موانع پیشبرد مذاکرات در داخل کشور به شمار آید.
ناگهان اما با رسیدن برجام به پارلمان همه چیز برای او تغییر کرد. حالا فصل تازهای از کنشهای سیاسیاش آغازشده بود . با رفقا و مسئولان باقی مانده از زمانی که خودش مسئول مذاکرات بود به کمیسیون جنجالی مجلس رفت و همه حرفهایش را زد؛ سخنانی که گویی همه ماههای دوری از مسئولیت سابقش را در انتظار بوده که بیان کند. سعید جلیلی حالا دیگر قرار نبود مثل ماههای گذشته سکوت کند. او از همین زمان دقیقا همانی شد که در رقابت سال 92 بود؛ «فردی که هرگز بنایی برای توافق و سازش ندارد» و اتفاقا از همین زمان هم به عنوان یکی از گزینههای بالقوه اصولگرایان برای انتخابات، بیشتر مطرح شد.
رفتار غیرمنتظره اصولگرایان با سعید جلیلی
مساله اما به همین سادگی نیست. رخدادهای مهمیپیرامون او رخ داده است؛ خودش به روشنی تمایل نشان داده برای نامزدی اما اصولگرایان هم به روشنی عدم تمایل نشان داده اند برای نامزدی او. اوضاع چنان شده که در نهایت تعجب حتی حامیان سابق او هم به استقبال نامزدی اش نرفته اند. محمد رضا باهنر که دبیرکل جبهه پیروان است و از چهرههای تصمیم ساز اصولگرایان این پیام سیاسی را در یک اظهار نظر رسانهای برای او مخابره کرده:« اصولگرایان هنوز به نظر نهایی نرسیدند امابه طور کل اعتقاد من این است کاندیداهایی که قبلا به صحنه آمدند و خود را در معرض آزمایش قرار دادند و وضعشان مشخص شده است دیگر نامزدیشان تکرار نشود. البته این موضوع در مورد آقای قالیباف فرق میکند. میزان رای آقای قالیباف در انتخابات سال 84 و 92 بعد از فرد منتخب بوده است . به نظر میرسد آقای قالیباف یکی از مصادیقی باشند که نامزدیشان برای انتخابات ریاست جمهوری باز هم قابل بررسی است. اصولگرایان دو شاخصه مهم کارآمدی و امکان جلب و جذب آراء را برای معرفی کاندیدای واحد مد نظر دارند. اگر کسی هر دوی این پارامترها را داشته باشد کاندید نهایی اصولگرایان خواهد بود.»
مشخص است که محمدرضا باهنر این آمدن یا نیامدن را برای کدام مصادیق عنوان کرده است. این چندمین بار است که او این حرف را بیان کرده است. در طیف دیگر اصولگرایان هم یعنی جایی که پایداریها ایستادهاند هم صادق محصولی از احتمال معرفی چهرههای جدید سخن گفته هم قاضیزاده از اعضای ارشد پایداری با گفتن اینکه جلیلی بنای نامزدی ندارد از حمایت او طفره رفته است. در همین بخش از جناح یعنی جایی که چپهای اصولگرا قرار دارند آنقدر که نامهایی چون الیاس نادران، لنکرانی، مهرداد بذرپاش،علیرضا زاکانی و عزتالله ضرغامی شنیده میشود کسی حتی یادی هم از سعید جلیلی نمیکند. شاید آنها هم اکنون به همان عقیده معروف احمد توکلی رسیدهاند که در تحلیل انتخابات 92 گفته است :«نامزدی سعید جلیلی یک اشتباه تاریخی بود.»
باید این مساله را موشکافی کرد؛ اینکه چرا سعید جلیلی با این پالسهای منفی مواجه شده است. نکته تازهای نیست قبلا هم بارها گفته شده است؛ اصولگرایان نمیخواهند چرخ رقابت در انتخابات 96 را از محور مخالفت با برجام بچرخانند . آنها همین تازگیها در اسفندماه گذشته طعم تلخ شکستی را چشیده اند که مبنای آن را باز بر دو قطبی برجام و مخالفت با برجام گذاشته بودند. حالا همین جاست که باید به دنبال پاسخ سوالهای ابتدای این مطلب بود .
تصمیم سعید جلیلی و سرنوشت انتخابات
مهم ترین نکته ای که میتواند مبنای تحلیل درباره چگونگی وضعیت انتخابات در سال آینده باشد این است که رقابت بر مبنای کدام گفتمانها شکل خواهد گرفت و بر همین مبنا هر یک از رقبا چگونه میخواهند خود را به رقیب اصلی حسن روحانی در انتخابات تبدیل کنند؟ یعنی همان مسالهای که اصولگرایان با توجه به آن از نامزدی سعید جلیلی استقبال نکردهاند. ساده ترش این است که اصولگرایان هر گز نمیخواهند وارد رقابتی شوند که تاکنون دوبار نتیجه آن را دیدهاند و بر همین اساس شکلگیری دوقطبی سابق هرگز با اقبال مواجه نخواهد شد.
پس با این حساب باید منتظر عکسالعمل سعید جلیلی بود. آیا او تغییر خواهد کرد؟ خیلیها فکر میکنند پاسخ این سوال منفی است اما نشانههایی دیده شده است؛ شاید که او در حال تغییر باشد و ما در روزهای پیش رو با یک سعید جلیلی متفاوت مواجه شویم . به این اظهارات توجه کنید؛ « حل مشکل اجارهنشینی یعنی کمک به تامین آرامش خانوادهها... میتوان به طرحهای قبل ایراد داشت مشروط به آنکه طرح بهتری جانشین شود ولی نمیتوان کشوری را که سالانه یک میلیون مسکن جدید نیاز دارد در خلائ و بدون طرح رها کرد... صاحبان حقوقهای نجومیاحساس کدخدایی دارند و صریحا خود را محق میدانند. این فرهنگ کدخدا پذیری است... صاحبان حقوقهای نجومیمدیران آرزومند زندگی اشرافی، بهرهمندان رانت و انحصار و کاسبان فساد و تبعیض، نه تنها از حقوق ملت در برابر سرکشان جهانی دفاع نمیکنند، که جاده صاف کن آنها هم خواهند بود.»
حالا نوبت پاسخ به این سوال است:« ما با کدام وجه سعید جلیلی در انتخابات مواجه خواهیم بود؛ جلیلی عدالت خواه یا جلیلی سازشناپذیر؟»
این انتخابات برای سعید جلیلی یک تفاوت عمده دارد با انتخابات پیشین ؛ او در آن زمان با همه حرفهایی که مطرح میکرد مدافع وضع موجود یعنی شرایط وقت شد بود. اکنون اما او میخواهد منتقد وضع موجود باشد چرا که رقیب صاحب صدارت شده و برای ماندن باید از شرایط دوران دفاع کند. چنین است که سعید جلیلی باید یکی از این دو وضعیت را انتخاب کند؛
1- تبدیل صحنه رقابت اردیبهشت 96 به تیرماه 84 ؛ یعنی شیفت از سعید جلیلی به محمود احمدینژاد؛ «جلیلی عدالتخواه»
2- تبدیل صحنه رقابت اردیبهشت 96 به خرداد 92 ؛ یعنی باقی ماندن در کاراکتر سعید جلیلی؛ « جلیلی سازشناپذیر »
تصمیم سعید جلیلی حتما از مولفههای تاثیرگذار بر انتخابات 96 خواهد بود . او که از محتوای اظهارات اصولگرایان متوجه شده چندان استقبالی از نامزدی احتمالی اش صورت نخواهد گرفت برای ورود به رقابت اردیبهشت ماه کار بسیار سختی پیش رو دارد . آیا او میتواند توجه اصولگرایان را به خود جلب کند یا اینکه اصلا ترجیح میدهد کاندیدای این جناح نباشد ؟
منبع: خبرآنلاین
http://www.mardomsalari.com/4201/page/9/3423
ش.د9502732