(جام سياست ويژهنامه روزنامه جامجم – 1395/09/30 – شماره 28 – صفحه 3)
روسیه در سالهای اخیر خود را در قالب یک ابر قدرت جهانی میبیند. برای ایفای این نقش لازم است اسباب آن فراهم آید. به همین سبب روسیه هم ازنظر نرم افزاری و هم سختافزاری نیازمند آماده سازی این فضاست.
قدرت نرم روسیه در برابر قدرت نرم غرب بسیار ضعیف است مگر در زمینههای کاربرد دولتی و امنیتی از جمله حملههای سایبری و نظایر آن. قدرت نرم روسیه علاوه بر زیرساختهای فضای مجازی و سایبری شامل رسانههای همگانی است که شامل شبکههای تلویزیونی، روزنامهها و نشریات و نمایندگیهای فرهنگی و سینما و تئاتر است.
شبکههای تصویری و صوتی و سایتهای اینترنتی نیاز به زبان متعارف و بینالمللی و قابل فهم دیگر مللی است که زبان آنها روسی نیست. این زبان عمدتا انگلیسی است و روسیه در آن ضعف بنیادی دارد. دیگر اینکه زیر بناهای قانونی و حقوقی پذیرفته شده براساس حقوق بینالملل است که بر پایه اسناد دولتی مبتنی است که بر آن مطابقت داشته باشد که در این زمینه نیز روسیه ناقض تعدادی از نرمها و هنجارهای بینالمللی و مورد انتقاد برخی سازمانهای حقوق بشری و حقوقی و بینالمللی است.
در این زمینه روسیه دکترین نظامی در چند برهه (و آخرین آن در 2015 پس از آغاز بحران اوکراین) و دکترین سیاست خارجی (که اخیرا منتشر شده است) را منتشر کرده است. نکته سوم قدرت اقتصادی است که بتواند در برابر قدرتهای اقتصادی رقیب بر آنها تفوق جوید یا در راستای همکاری با آنها گام بردارد و این زمانی ممکن است که از سوی همسایگان پذیرفته شده باشد.
در شرایط کنونی که روسیه با همسایگان خود از جمله گرجستان، اوکراین و اتحادیه اروپا درگیری دارد، امکان ایفای آن نقش با دشواری و موانع روبهروست. تولید ناخالص داخلی روسیه 13 برابر از آمریکا کمتر است، چین بیش از 8 برابر روسیه تولید ناخالص داخلی دارد. هندوستان و برزیل دو عضو دیگر بریکس در سال 2015 بیش از روسیه تولید ناخالص داخلی داشتهاند.
سهم روسیه از کل تجارت کالایی جهان در سال 2015 فقط 1.4 درصد بوده است در حالی که این سهم برای آمریکا 10.3 درصد و برای چین 10.7 درصد بوده است. بنابراین ایفای نقش در صحنه جهانی برای دولتی مانند روسیه، بر مبنای دکترین نظامی و تدبیر سیاسی بسیار هزینه بر خواهد بود. لذا روسیه نمیتواند به آرمانهای متصور در این اسناد دست یابد و بیشتر یک آرمانخواهی برای افزایش حس ناسیونالیسم روسی در داخل است. اگر هزینههای دفاعی را در نظر بگیریم و اگر یک مسابقه تسلیحاتی مبتنی بر آنچه غرب و ناتو در پیش گرفته اند پدید آید، روسیه از اجرای برنامههای توسعهای خود حتی در درون مرزهای سیاسی خود ناتوان خواهد ماند.
بازگشت اعتماد به نفس به روسها
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور مقتدر روسیه که برای چندمین بار در سالهای دوره ریاستجمهوری کنونی به عنوان مرد برتر سال انتخاب میشود، تنها به مفهوم شاخص بهترین نیست. او با ایجاد شرایط خاصی در داخل کشور توانسته است اعتماد به نفس تضیف شده ملت روس را که در سالهای پسا شوروی از آن ناخرسند بودند به آنها بازگرداند. این فرآیند با قدرت گیری اقتصادی روسیه از محل افزایش بهای نفت و گاز در بازارهای جهانی و به تبع آن اعمال قدرت نظامی در سرکوب مخالفان داخلی و جریانهای تجزیه طلب مصادف بود.
بازار انحصاری انرژی روسیه در اتحادیه اروپا(که تا حدود 40 درصد گاز مصرفی اروپا را تامین میکند) بهعنوان ابزاری برای تحمیل اراده سیاسی روسیه در تامین انرژی نفت خام و گاز طبیعی عمل کرده است. در ژوئن سال 2008 در زمان برگزاری المپیک پکن و برهه انتخابات ریاست جمهوری روسیه و آمریکا، و اجلاس ناتو (برای پاسخ به تقاضای عضویت اعضای جدید از جمله گرجستان)، گرجستان در زمینه باز پسگیری منطقه جدایی طلب اوستیای جنوبی به این منطقه نیروی نظامی اعزام کرد. روسیه در پاسخ به دولت گرجستان برای باز پسگیری مناطق جداییطلبی آبخازیا و اوستیای جنوبی به گرجستان لشکر کشید و این دو منطقه را اشغال نظامی کرد و با اعلام استقلال آنها، این دو واحد را به عنوان کشورهایی مستقل به رسمیت شناخت.
در سال 2014 نیز بحران اوکراین پیش آمد. پس از عدم پیوستن اوکراین به اتحادیه اقتصادی اروآسیایی به رهبری روسیه، این کشور برای مقابله با تحریمهای اتحادیه اروپا پس از بحران اوکراین، با ایجاد بحران در منطقه روس تباران شرق اوکراین که خواستار پیوستن به روسیه شدند، به شبه جزیره کریمه نیروی نظامی فرستاد و با انجام رفراندوم استقلال و سپس پیوستن به روسیه، کریمه را به خاک خود ضمیمه کرد. جامعه جهانی و شورای امنیت سازمان ملل نتوانستند مانع از این کار شوند و تنها به تحریمهای اقتصادی روسیه اکتفا کردند. البته روسیه به سبب دارا بودن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل در برابر هر گونه اقدام مخالف با خواستههای خود در محیط بینالملل ایستادگی خواهد کرد و تهدید به رویارویی اتمی نیز مطرح است به طوری که حتی در زمان سقوط جنگنده روسی توسط ترکیه، نماینده ملیگرای روس در دومای دولتی خواستار بمباران اتمی استانبول شد.
از آن زمان روسیه در محیط بینالملل فعال شده است. با ورود روسیه به جنگ سوریه، ضمن تحت تاثیر قراردادن جامعه جهانی به بحرانی دیگر و به فراموشی سپردهشدن بحران اوکراین، این کشور دگر بار فعال مایشاء شده است. روسیه قصد دارد در خاورمیانه به قدرتی هژمون تبدیل شود. اینکه تا چه اندازه به این موقعیت دست یابد، پرسشی اساسی است.
در ماده 3 تدبیر سیاست خارجی روسیه آمده است: بهمنظور تأمین منافع ملی و اجرای اولویتهای ملی و راهبردی فدراسیون روسیه فعالیت سیاست خارجی، دولت بر اجرای وظایف اصلی زیر تمرکز دارد. و در ذیل این ماده در بند (پ) چنین آمده است: تحکیم موقعیت فدراسیون روسیه به عنوان یکی از مراکز صاحب نفوذ در جهان معاصر.
آنچه روسیه در سند تدبیر سیاسی برای خود ترسیم کرده است، یک ابرقدرت جهانی است که در همه زمینههای بینالمللی و در همه نقاط جهان برای خود مسئولیتها و وظایف و منافعی را تعریف کرده است.
روسیه خواهان ایجاد جهانی چند قطبی است و پس از فروپاشی شوروی و بویژه در سالهای اخیر علیه جهانی تک قطبی به رهبری آمریکا با آن به مخالفت برخاسته است. روسیه به نیکی میداند که ظرفیت حضور بهعنوان قطب قدرت در جهان دو قطبی را ندارد لذا جهان چند قطبی مطلوب روسیه است. در این جهان چندقطبی روسیه سازوکارهای لازم را در سازمان همکاری شانگهای، با حضور دو قدرت بزرگ آسیایی چین و هند و در بریکس در کنار همین دو قدرت آسیایی و برزیل و آفریقای جنوبی دنبال میکند.
این کشور بهدنبال ایجاد سازمانی نظامی مشابه پیمان ورشو در برابر ناتو است و در این راستا علاقهمند است چین به او پاسخ دهد. چین به هیچ روی علاقهمند به پیوستن به قطب بندی نظامی به سبک دوره جنگ سرد و بازی در کنار روسیه نیست و به روسیه بی اعتماد است و بیشتر از دیدگاه اقتصادی به جهان مینگرد، تا جمعیت 1.3 میلیارد نفری خود را تامین کند. هند نیز با جمعیت 1.25 میلیاردی خود که تا یک دهه آینده از جمعیت چین جلو خواهد افتاد و دیگر دو عضو بریکس نیز تمایلی به ورود به رویارویی با غرب نیستند که خود روابط نزدیکی با غرب دارند. در این راستا روسیه تنها مانده و در اندیشه ایفای نقشی مهم در محیط بینالملل است.
روسیه رفتار دو گانهای در باره کشورهای بازمانده از شوروی دارد. در سند تدبیر سیاست خارجی روسیه که بتازگی منتشر شده، در بند «ج» ماده 26 آمده است: ممانعت از تجاوز نظامی و دیگر اشکال دخالت در امور داخلی کشورها به بهانه احساس مسئولیت برای«دفاع از مردم»؛ نقض قوانین بینالملل و اصل برابری حاکمیت قانونی کشورها؛ در حالی که در بند 57 اذعان میدارد: کمک به استقرار جمهوری آبخازیا و جمهوری اوستیای جنوبی بهعنوان دولتهای مردم سالارجدید و تحکیم مواضع بینالمللی آنها، تأمین امنیت قابل اطمینان و اعاده اجتماعی ـ سیاسی آنها، در شمار اولویتهای روسیه قرار دارد. این دو جمهوری در قلمرو حکومتی گرجستان قرار دارند که با کمک ارتش روسیه جدایی طلبان در آنجا حکومت جمهوری اعلام و از سوی روسیه به رسمیت شناخته شده و روسیه با آنها روابط دیپلماتیک برقرار کرده است. این استقلال از سوی مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده است.
روسیه در این مورد اقدام متقابل در برابر غرب در زمینه شناسایی یکجانبه استقلال کوزوو (در فوریه 2008) از صربستان انجام داده است.
نگاه محتاطانه مسکو به غرب
در راهبرد جدید نظامی، احتمال استفاده بیشتر از تسلیحات متعارف از سوی مسکو برای مقابله با تهدیدات خارجی پیشبینی شده است.
روسیه در باره اقدام غرب در اجرای برنامهای جدید در محاصره یا دربرگیری (که در دوره جنگ سرد با آن روبهرو بود) از سوی غرب که به انزوای روسیه از مرزهای غربی منجر خواهد شد به شدت بیمناک است و ناتو و گسترش آن به شرق را تهدید خود میداند که از زمان فروپاشی شوروی در سال 1991 و پیوستن متحدان سابق پیمان ورشوی خود در اروپای شرقی به پیمان ناتو و ساختارهای یورو آتلانتیکی، موجب نوعی دربرگیری (containment)شده است واکنش نشان میدهد و این مساله در دکترین نظامی آمده است. طبق این دکترین، ناتو تهدید شماره یک تلقی شده و احتمال استفاده بیشتر از تسلیحات متعارف برای مقابله با تهدیدات خارجی پیشبینی شده است. دکترین جدید روسیه نشان میدهد کرملین اقدامات قاطعتری را علیه تلاشهای تحتحمایت آمریکا برای منزوی و تضعیفکردن روسیه در نظر گرفته است. در این دکترین مفاد استفاده از تسلیحات اتمی همانند مفاد دکترین پیشین در سال 2010 مطرح شده است.
طبق این دکترین روسیه میتواند به تلافی استفاده از تسلیحات اتمی یا دیگر سلاحهای کشتار جمعی علیه کشور یا متحدانش از سلاحهای اتمی استفاده کند. حتی در صورت تهدید روسیه با سلاحهای متعارف به نحوی که کل موجودیت کشور روسیه تهدید شود، استفاده از سلاحهای اتمی مجاز شمرده شده است، اما برای اولینبار روسیه در دکترین جدید خود گفته است مسکو میتواند از «تسلیحات دقیق» به عنوان بخشی از تدابیر بازدارنده استراتژیک خود استفاده کند. در دکترین جدید نظامی روسیه از «تقویت تواناییهای نظامی ناتو در مرزهای روسیه» و «استقرار سامانه دفاع ضد موشکی در شرق اروپا» ابراز نگرانی شده است. بر اساس این دکترین، در صورت حمله به روسیه و به خطر افتادن موجودیت این کشور یا متحدان آن، روسیه حق استفاده از تسلیحات «استراتژیک بازدارنده» یا متعارف را دارد.
اصول مربوط به چگونگی استفاده از تسلیحات استراتژیک تفاوتی با نسخه قبلی ندارد و تسلیحات یادشده به عنوان آخرین حربه معرفی شدهاند. البته در این دکترین اشارهای نشده که روسیه چه زمان و چگونه به استفاده از چنین سلاحهایی متوسل میشود.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2661524516070512862
ش.د9502888