* چرا آقاي روحاني از ضرورت اجرايي شدن برجام سخن ميگويد؟
** مهمترين اقدام دولت آقاي روحاني مساله توافق برجام بوده كه بعد از ۱۲ سال مذاكره طولاني و تحريمهاي كمرشكن نهايتا توسط يك تيم متخصص و مدبر به نتيجه رسيد و پيامدهاي مثبتي براي كشور داشته است. يكي از مهمترين اين پيامدها، اتمام دوره ايران هراسي و بازشدن درهاي سياست خارجي و آغاز رفت و آمد هياتهاي بلند مرتبه كشورهاي اروپايي غربي به ايران و سفر رئيس دولت به كشورهاي ايتاليا و فرانسه بوده است. بديهي است به صورت طبيعي دولت روحاني تلاش خواهد كرد از پيامدهاي برجام كه به سختي به دست آمده در جهت برطرف كردن مشكلات اقتصادي و اجتماعي كشور استفاده نمايد. نتيجه انتخابات هفتم اسفند و پيروزي ليست اصلاحطلبان و حاميان دولت فضاي سياسي جديدي را پيش روي دولت قرار داده كه ميتواند نسبت به اجراي سياستهايش در آينده اميدوار باشد. مجلس نهم مشكلات زيادي را براي دولت ايجاد كرد و همچنين تلاش كرد موانع جدي پيش روي اجرايي شدن برجام قرار دهد.
با اين توضيحات، مجلس دهم تلاش خواهد كرد در جهت برطرف كردن مشكلات كشور با دولت آقاي روحاني در دوران پسابرجام همكاري بيشتري داشته باشد. در سالهاي اخير كساني كه در نابسامانیهای اقتصادی هشت ساله كشور سهم مهم و قابل توجهي داشتهاند با برقراري ثبات و آرامش كشور مشكل داشته و همواره در تلاش هستند تا منافع خود را در نابساماني جستوجو كنند. بنده در ابتداي تشكيل دولت آقاي روحاني هم اين نكته را متذكر شدم كه بحرانهاي پيش روي دولت آقاي روحاني از دولت اصلاحات بيشتر خواهد بود. آنها به صورت تمام وقت در حال بحرانسازي و ايجادفضاي مه آلود هستند. در ۸سال دولت آقاي احمدينژاد درآمد كشور به صورت انفجاري افزايش يافت و از سوي ديگر وضعيت مديريت كشور بهشدت تضعيف و قانونگريزي در دولتهاي نهم و دهم يك شعار جدي شد! در شرايط كنوني پيامدهاي آن ضعف مديريت و قانونگريزيها در قالب غارتهاي بزرگ اقتصادي و همچنين رانتخواريها و اختلاسهاي غير قابل باور خودنمايي ميكند.
كساني كه در فضاي تحريمها از رانتهاي «باد آورده» برخوردار بودند با اجرايي شدن برجام منافع خود را در خطر ميبينند و به همين دليل به هر حربهاي متوسل ميشوند كه برجام را متوقف كنند. اين عده گمان ميكنند اگر در مسير برجام بحران ايجاد كنند و اجازه ندهند دولت برنامههاي خود را اجرا كند ممكن است دوباره از امكانات و رانتهاي دوران تحريم برخوردار شوند. آقاي روحاني تنها در گفتار خود از برجام سخن گفتند آن هم در جهت اينكه با همدلي و همزباني برنامه اقتصاد مقاومتي را پياده نمايند و هيچ برنامه مدوني ارائه نكردند. با اين وجود مخالفان برجام بدون اينكه اصلا بدانند برنامه دولت چيست و چه اتفاقي قرار است در كشور رخ بدهد، ولي ميدانستند با توفيقاتي كه دولت روحاني در اين مدت به دست آورده امكان گل آلود كردن فضا خيلي ساده نخواهد بود، شروع به مخالفت كردند. نكته قابل توجه اين است كه توافق برجام با موافقت مقامات بلندپايه نظام صورت گرفته و به شكلي نبوده كه صرفا آقاي روحاني و تيم حرفهاي مذاكرهكننده، تصميمگيرنده نهايي باشند.
* آيا دولت آقاي روحاني با خلا برنامهريزي در مرحله پسابرجام مواجه شده است؟
** دولت روحاني با مشكل تخريب سازماني روبهرو است، سازمان برنامه كلا تهي شده، وزارت نفت با تغييرات مكرر آسيب جدي ديده، همين طور وزارت اقتصاد، بانك مركزي و سامان بانكي كشور و... . اين تخريبهاي سازماني در حد فاجعه است، مطمئنا با انتخاب وزراي باسابقه اجرايي نميتوان توقع داشت كه آنها در كوتاهمدت بتوانند اين تخريبهاي سازماني را مرتفع نمايند. سيستم مديريت و كارشناسي كشور در دولتهاي نهم و دهم واقعا شخم زده شد. آقاي احمدينژاد تلاش كرد در دوران هشت ساله رياستجمهوري خود نظام اداري سازمان يافته و تثبيت شدهاي كه پس از انقلاب در ايران با هزينههاي بسيار سنگين شكل گرفته و تجربه اندوخته بود را كاملا بهم بريزد. در نتيجه آن شده است كه پس از دولت دهم كشور با يك سيستم مديريتي و كارشناسي بههم ريخته ونامطمئن روبهرو است.
بديهي است، چنانچه مذاكرات برجام، دو سال از وقت دولت روحاني را گرفت، جا انداختن اقدامات برجام در بخشهاي اقتصادي، با اين نابساماني سازماني داخلي، كار بسيار مشكلتري است، چرا كه توافق با بانكها و بيمهها و موسسات اقتصادي مختلف در دنيا در پشت يك ميز مثل برجام روي نخواهد داد و نياز به زمان و نيروي ورزيده بسيار با تجربه است كه بتواند در پشت ميزهاي مختلف با مسئولان اقتصادي كشورهاي مختلف در اقصي نقاط بنشيند و جزو به جزو پيش بروند، بايد بين دوران رسيدن به برجام و دوران اجرايي شدن برجام تفاوت بسيار زيادي قائل شد. بسياري از مديران و شركتهاي خارجي در دوران تحريمها در مراودات اقتصادي خود با ايران دچار ضرر و زيان شدهاند و خسارتهاي زيادي متحمل شدهاند.
در نتيجه اعتمادسازي مجدد تجاري بين ايران و شركتها و بانكهاي خارجي كار سادهاي نيست و نيازمند تدبير، سعه صدر و استراتژي مناسب است. كساني كه اعتقاد دارند با امضاي يك توافق بين ايران و قدرتهاي جهاني همهچيز مانند روز اول و دوران قبل از تحريمها بازميگردد شناختي از فضاي بينالمللي و تجارت جهاني ندارند و در خوش باوريهاي كودكانه به سر ميبرند. در نتيجه آقاي روحاني بين گروه كاسبان تحريمها، مديران غير آشنا با حل مسائل بينالمللي در داخل ايران و مديران زيان ديده شركتهاي خارجي كه با ايران مراوده اقتصادي داشتهاند گرفتار شده است.
* چرا شما بحرانهاي پيش روي دولت آقاي روحاني را بيشتر از دولت اصلاحات قلمداد ميكنيد؟
** دولت اصلاحات با نيروهاي سياسي روبه رو بود كه دولت او را، با چالش مواجه ميكردند. اين در حالي است كه دولت آقاي روحاني با افرادي كه از غارتهاي سازمان يافته و افسانهاي بهره فراوان بردهاند مواجه است، اينها بسيار خطرناك هستند و از پتانسيل بالايي براي هرگونه عملياتي برخوردار هستند، هنگامي كه معاون اول دولت دهم به جرم فساد اقتصادي محاكمه ميشود يا صحبتهاي وزير نفت در رسانه عمومي كه آنچه انجام داده يك كار سازمان يافته است و مطلقا نميتواند كار يك نفر باشد، در مصاحبه مسئولان ذيربط بعضا اعلام شده كه در بررسي هر يك از اين پروندهها برخي از مسئولان گذشته دخيل بودند، اينها كساني هستند كه براي دولت روحاني و كشور ميتوانند بحران ايجاد كنند، به همين لحاظ مقابله با اين هجمه يك عزم ملي ميطلبد كه بتوانند با اين بحرانها مقابله كنند.
* مخالفان دولت روحاني در دو سال باقيمانده از دولت تلاش بيشتري براي تنگ كردن عرصه بر دولت آقاي روحاني خواهند كرد. به نظر شما آقاي روحاني در سال۹۶ با چه چالشهايي براي دور دوم رياستجمهوري خود مواجه خواهد شد؟
** در درجه اول آقاي روحاني و دولت او بايد مردم را بيشتر در جريان مسائل كشور قرار دهند تا آنها كاملا در جريان مسائل كشور باشند، ثانيا آقاي روحاني در يك و نيم سال باقيمانده بايد تلاش كندبه وعدههايي كه به مردم داده عمل كند تا مقبوليت و محبوبيت بيشتري در بين اقشار مختلف جامعه به دست بياورد. انتخابات هفتم اسفند نشان داد مردم ايران با دقت و حساسيت تمامي مسائل سياسي را دنبال ميكنند و به خوبي سره را از ناسره تشخيص ميدهند. مردم در انتخابات ۹۲ و ۹۴ نشان دادهاند به دنبال تغيير، پيشرفت و حركت روبه جلو هستند، البته تهرانيها در هفتم اسفند به جاي اينكه به صورت ايجابي راي بدهد به صورت سلبي راي دادند.
مردم به خوبي نشان دادند وقتي شانس انتخاب نيروهاي شناخته شده را از آنها ميگيرند با صندوق راي قهر نميكنند و با راي خود نظرشان را خيلي صريح و روشن اعلام ميدارند، مطمئنا در انتخابات سال ۹۴ هم نميتوانند با جنگهاي رواني و تبليغات سازمان دهي شده افكار عمومي را منحرف كنند. مردم از آگاهي و درك سياسي بسيار بالايي برخوردارند ديگر زمان آن گذاشته كه با وعده يارانه۲۵۰هزارتوماني مردم را فريب دهند. مردم متوجه شدهاند يارانه۴۵هزارتوماني نه تنها مشكلي از آنها حل نكرده بلكه مشكلات آنها را نيز افزايش داده است. در شرايط كنوني قدرت خريد يارانه ۴۵هزارتوماني به۱۷هزار تومان تقليل پيدا كرده است.
اگر آقاي روحاني در سالهاي ۹۵و۹۶ تلاش كند به مطالبات جدي مردم مانند معيشت، اشتغال و حقوق شهروندي پاسخ مناسب داده شود، بدون شك، هيچ گونه چالشي براي دور دوم رياستجمهوري نخواهد داشت. در شرايط حاضر بيش از ۱۰ميليون نفر با درجه ليسانس و بالاتر در كشور زندگي ميكنند كه هر سال يك ميليون نفر ديگر به آن اضافه ميشود. در حال حاضر بيش از ۴ ميليون دانشجو در دانشگاههاي كشور در حال تحصيل هستند، امروزه در هر خانواده ايراني حداقل يك نفر با تحصيلات بالا وجود دارد كه در فضاي خانواده تاثيرگذار هستند. در نتيجه آقاي روحاني اگر در مسير عقلانيت و تدبيري كه در پيش گرفته حركت كند مسلما از حمايت مردم در سال ۹۶ برخوردار خواهد شد.
* مهمترين چالشهاي پيش روي مجلس دهم چيست؟
** مجلس دهم ميتوانست از افراد كارآمدتر و با تجربهتري تشكيل شود كه متاسفانه به دليل ردصلاحيت چنين شرايطي محقق نشد. يكي از چالشهاي مهم مجلس دهم عدم امكان تشكيل فراكسيون حزبي قوي و پشتيباني فكري فراكسيون از طريق حزب ميسر نخواهد شد و بهترين راهحل آن است كه احزاب حمايتكننده در انتخابات براي تشكيل يك اتاق فكر قوي كه در زمينههاي سياسي، اقتصادي، ، اجتماعي، فرهنگي و محيط زيستي ياور نمايندگان باشد، آنها را ياري نمايند، ضمن اينكه هيات رئيسه مجلس دهم ميتواند با تقويت نيروهاي علمي، كاربردي و داراي احاطه بر مسائل ملي در مركز پژوهشهاي مجلس آن مركز را به عنوان مغز منفصل مجلس بهكار گيرد.
نكته اساسي اين است كه مجلس دهم در دوران پسابرجام تشكيل خواهد شد و اين مجلس ميتواند منشا تحولات مهم اقتصادي و اجتماعي در كشور شود. در دوران پسا برجام نياز شديد بر جذب سرمايههاي خارجي است و نمايندگان مجلس ميتوانند هم در تعديل فضاي عمومي كشور و هم در وضع قوانين به روشي عمل نمايند كه ريسكهاي مختلف كشور كاهش پيدا كرده و امكان جذب سرمايه كه نتيجه آن اشتغال، رشد اقتصادي و كاهش ناهنجاريهاي اجتماعي است فراهم آورند.
* يكي از چالشهاي پيش روي مجلس دهم كمرنگ بودن مرزهاي جرياني در درون مجلس است. اين در حالي است كه طيف مستقل موجود در مجلس در يك حالت پرنوسان به سر ميبرد ورفتاري غيرقابل پيش بيني از خود نشان خواهد داد. به نظر شما مشخص نبودن مرزهاي جرياني تصميمگيريهاي مجلس را مختل نخواهد كرد؟
** به نظر من مجلس دهم از سه طيف اصلاحطلب، اصولگرا و اصولگراي تندرو تشكيل خواهد شد. از آنجا كه اصولگرايان تندرو در اقليت محض قرار خواهند داشت، نميتوانند در صحن مجلس تاثيرگذار باشند. مهمترين دستاورد انتخابات هفتم اسفندماه حضور اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل و معقول است كه اكثريت مجلس را در دست دارند، آنها ميتوانند در تشكيل فراكسيونهاي تخصصي اقتصادي و اجتماعي همكاري جدي و سازنده داشته باشند. اين دو جناح سياسي به جاي اينكه به دنبال تشكيل فراكسيونهاي سياسي باشند، بايد تلاش كنند فراكسيونهاي مشترك تخصصي تشكيل بدهند و در وضع و اصلاح قوانين زيرساختهاي اقتصادي، اجتماعي و حقوق شهروندي يادگارهاي بيبديلي به جاي بگذارند؛ همكاريای كه در مجلس ششم نيز وجود داشت.
در آن دوره اصلاحطلبان در اكثريت بودند؛ با اين وجود همكاري بسيار نزديكي با اقليت اصولگرا در كميسيونهاي تخصصي مجلس (بهويژه اقتصادي) داشتند و بسياري از قوانين زيرساختهاي اقتصادي را به صورت مشترك تهيه ميكردند. مجلس دهم بايد تلاش كند از مسائل تنش آفرين دوري كند و بيشتر به فكر حل بحرانهاي اقتصادي اجتماعي و زيست محيطي كشور باشد. در شرايط كنوني بسياري از بحرانهاي اجتماعي مانند بالارفتن آمار بيكاري، چكهاي برگشتي، طلاق، فروپاشي خانوادهها، فساد اجتماعي و بيكاري زنگ خطر بزرگي را براي مسئولان به صدا درآورده است.
هنگامي كه تعداد بيكاران به مرز ۷ ميليون نفر رسيده است و حدود ۳۰درصد آنها با تحصيلات ليسانس و بالاتر هستند، اين به معناي وجود يك «بمب متحرك» بسيار بزرگ در جامعه است. بدون شك مساله بيكاري منشا بسياري از مشكلات حاد اجتماعي مانند بزهكاري، دزدي، قاچاق و... . است. در نتيجه مجلس دهم بايد به صورت جدي به ناهنجاريهاي اجتماعي ورود كند وبراي حل مشكلات قوانيني راهگشا تصويب نمايد.
* برخي از اصلاحطلبان معتقدند در شرايط كنوني علي لاريجاني گزينه مناسبتري براي رياست مجلس دهم خواهد بود و بهتر ميتواند مطالبات اصلاحطلبان را مديريت كند. اين در حالي است كه عده ديگري بر اين باورند حضور آقاي عارف به عنوان يك اصلاحطلب اصيل در راس قوه مقننه يك پيروزي بزرگ و يك برگ برنده براي جريان اصلاحات خواهد بود. به نظر شما جريان اصلاحات در چنين شرايطي چه تصميمی بايد اتخاذ كند؟
** براي انتخاب رئيس مجلس بايد منتظر ماند و نتيجه دور دوم انتخابات را نيز مشاهده كرد. نكته ديگر اينكه فضاي سياسي ايران همواره دستخوش تغيير و دگرگوني است و تا زمان انتخاب رئيس مجلس ممكن است اتفاقات تاثيرگذاري در فضاي سياسي كشور رخ بدهد كه از هماكنون قابل پيشبيني نباشد. با اين وجود من معتقدم رئيس مجلس نيز مانند ساير نمايندهها تنها يك نماينده است و داراي اختيارات فوقالعادهاي نيست. در اكثر كشورهاي داراي سيستم پارلماني از اصطلاح «اسپيكر»درباره رئيس مجلس استفاده ميكنند. رويكرد مجلس بايد مبتني بر خرد جمعي باشد و نبايد «شخصيتمحور» شود.
در دهههاي گذشته همواره «شخصيتها» در فضاي سياسي ايران نقش تعيينكنندهاي داشتند و تصميمات جريانهاي سياسي با اتكا به افراد خاصي صورت گرفته است. انتخاب رئيس مجلس بايد با اراده جمعي نمايندگان مجلس صورت بگيرد و بهتر است قبل از تشكيل مجلس براي نمايندگان آن تعيين تكليف نشود. قرار نيست هميشه اتفاقات گذشته را تكرار كنيم و هيچ گونه نوآوري در فضاي مجلس به وجود نياوريم. چرا هنوز برخي در فضاي سياسي ايران معتقدند تنها بايد از شخصيتهايي در مديريت كشور استفاده كرد كه در گذشته نيز مسئوليتهاي مهمي را تجربه كردهاند.
آيا زمان اعتماد به جوانان و نيروهاي متخصص و تشخيص آنها فرا نرسيده است؟ متاسفانه تحليلهاي سياسي در ايران همواره مبتني بر كيش شخصيت و فردمحور است و در آن خرد جمعي لحاظ نميشود. ما بايد بپذيريم نسل جديد از نسل قبل از خود به روزتر فكر ميكند، بهتر مسائل را تحليل ميكند و راحتتر ميتواند خود را با دنياي جديد منطبق نمايد. در حدود هزار سال پيش فردوسي عنوان ميكند«توانا بود، هر كه دانا بود». متاسفانه در در مقاطع مختلف تاريخي کمتر كسی به اين بيت شعر توجه میکند. در شرايط كنوني نيز کمتر كسي به اين مساله فكر ميكند كه حرف اول و آخر را در مديريت كشور «دانايي» ميزند.
* احمدينژاديها با وعده يارانه۲۵۰هزارتوماني خود را براي انتخابات رياستجمهوري سال۹۶ آماده ميكنند. از گوشه و كنار نيز خبر ميرسد برخي از محافظهكاران براي شكست آقاي روحاني نسبت به بازگشت احمدينژاد تمايل نشان دادهاند. به نظر ميرسد اين عده با علم به عدم توانايي رقابت با آقاي روحاني در سال۹۶ تنها قصد دارند در کارزار انتخاباتي چهره آقاي روحاني را در جامعه تخريب كنند. ارزيابي شما از اين مساله چيست؟
** صورت مساله اين قضيه كه شعار انتخاباتي يك كانديدا رياستجمهوري پرداخت يارانه مستقيم به مردم باشد از اساس غلط و توهين به مردم است، اگر منابعي در كشور وجود دارد كه قابل پرداخت مستقيم به مردم است چرا صرف ايجاد اشتغال و سرمايهگذاري نشده و نميشود، فرض كنيد آقاي احمدينژاد دوباره رئيسجمهور شود و قرار شود به مردم ماهانه۲۵۰هزارتومان يارانه پرداخت كند. در چنين شرايط كشور بايد مبلغي در حدود۷۵ميليارد دلار از فروش نفت را به پرداخت يارانه به مردم اختصاص دهد. اين در حالي است كه در شرايط كنوني كل درآمد سالانه كشور از محل فروش نفت به ۳۰ميليارد دلار نميرسد.
منبع آقاي احمدينژاد براي پرداخت اين حجم از پول كجاست؟ مردم مطمئنا با دقت و حساسيت هدف از بيان چنين شعارهاي توهين آميزي را متوجه ميشوند و به درستي آن را تحليل ميكنند، اينگونه شعارها تنها همان عوام فريبي است.وضعیت به گونهای است که مجلس اصولگراي فعلي (نهم) براي ممانعت از پرداخت يارانه۴۵هزار توماني موجودتلاش ميكند و جالب است كه دولت روحاني با همه مشكلات اقتصادي كه با آن روبه روست با پيشنهاد مجلس مخالف است ولي مطمئنا مجلس تلاش ميكند كه در آخر دوره خود اين كار را عملي سازد، شايد هم فكر كند با اين كار يك سنگ جلوي پاي روحاني براي انتخابات سال آينده بيندازد، حالا مردم هستند كه يارانه ۲۵۰هزار توماني را باور کنند يا حذف يارانه ۴۵ هزار توماني.
حالا كساني كه اين شعارها را ميدهند دقيقا از بياطلاعي برخي از اقشار جامعه در زمينه اقتصادي سوءاستفاده ميكنند و چنين شعارهاي پوپوليستي را مطرح ميكنند. اين در حالي است كه كساني كه از واقعيتهاي اقتصادي كشور آگاهي دارند اينگونه شعارها را طبل توخالي و عوام فريبانه ميدانند. دليل ديگر مطرح كردن شعار يارانه۲۵۰هزارتوماني اين است كه آنها قصد دارند، دولت روحاني را در مقابل مردم قرار دهند، آنها گمان ميكنند با چنين شعارهايي ميتوانند ديگر دستاوردهاي دولت را تحت تاثير قرار دهند. اين در حالي است كه در شرايط كنوني عوام فريبي و بلندپروازي براي همه مسجل شده و كمتر كسي به اين حرفها توجه ميكند، به نظر من مطرح كردن چنين شعاري به منزله بحرانسازي است.
* چه آينده سياسي در انتظار احمدينژاد خواهد بود؟
** هر شخصيت سياسي داراي يك دوره خاص است، دوره ايشان به معني واقعي تمام شده است. ضمن اينكه بلوغ سياسي مردم را بايد جدي گرفت، دوران احمدينژاد و احمدينژاديها در ايران به پايان رسيده و اين دست و پا زدنها درحوض قدرت نه به سود آنهاست و نه به سود كشور است. مردم بايد مسائل سياسي را با توجه به چالشها وفرصتهاي هر مقطع زماني مورد تحليل و بررسي قرار بدهند. اين در حالي است كه ايران از نظر پتاسيل نيروي انساني در وضعيت بسيار خوبي قرار دارد و نيروهاي متخصص و تحصيلكرده زيادي در جامعه وجود دارند كه هر كدام ميتوانند منشا تحولات مثبتي براي مردم باشند. فكر ميكنم دوره فعاليت سياسي احمدینژاد با توجه به عملكرد آنها به پايان رسيده است.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/148680
ش.د9503008