(روزنامه مردم سالاري – 1395/10/19 – شماره 4225 – صفحه 9)
بنیادگرایی، نفت، اختلافات مذهبی - قومی، بحران رژیم اسراییل - فلسطین، همه و همه عباراتی هستند که تا اسمیاز خاورمیانه به میان میآید، همچون سایه به دنبال آن در ذهن مخاطب تداعی میکنند. اما همین خاورمیانه روزگاری محل رویارویی امپراطوریهای مختلف بود، رویارویی که پادشاهی ایرانیان، عثمانی، بریتانیا و روسها را مشغول به خوده کرده بود؛ مشغولیتی که در آن روسها خاصترین جایگاه را به خود اختصاص داده بودند.
در حقیقت خلافت ایران و عثمانی که اهدافی واقعبینانه داشتند و به جهت حفاظت از قلمروی خود، مشغول لشکرکشی بودند یا بریتانیا که دغدغههای واقعبینانه برای حفاظت از مستعمراتش در هند را داشت، روسیه در پی آمال بلند مدت و دست نیافتی همچون رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس یا هندوستان بود. لشکرکشی ای که البته به واسطه حکام بیلیاقت وقت ایران و عهدنامههای گلستان و ترکمنچای برای روسیه منافع عمدهای هم داشت، اما هیچگاه موجب نشد که روسیه به اهداف نهایی خود دست نیابد. پس از سقوط نظام سلطنتی روسیه و روی کار آمدن رژیم به اصلاح ضد امپریالیستی شوروی، مسکو از حضو و ماجراجویی در منطقه باز نماند. ماجراجوییهای که اشغال بخش شمال ایرانی و برپایی رژیمهای جعلی همچون جمهوری مهاباد یا تسلیح دولتهای پان عربیسم به ویژه رژیم بعثی عراق و مصر فقط چشمههایی از آن بودند. با سقوط شوروی و آغاز ناآرامیهای گسترده در داخل روسیه، کرملین برای مدتها خاورمیانه را به فراموشی سپرده بود تا این که درآمدهای نفتی سرسام آور و سیاستهای ضعیف آمریکا فضای مطلوب را برای بازگشت خرس روسی به خاورمیانه فراهم آورد؛ بازگشتی که کشور ما نیز در شرایط فعلی به طور گسترده برای تامین منافع ملی و امنیت ملی خود، مشغول تعامل با آن است.
عصر جدید تعامل با روسیه که دولت یازدهم آن را آغاز کرده، تاکنون برای ایران منافع قابل توجه ای داشته است، به دنبال حضور گسترده نیروی هوایی روسیه در جنگ داخلی سوریه، ایران و قوای متحد آن، موفق شده اند که با هزینه انسانی بسیار کمتر جایگاه خود را تحکیم کنند، در عین حال حضور گسترده هوایی روسیه مانع هرگونه عملیات گسترده آمریکایی-عربی برای برپایی منطقه پرواز ممنوع در سوریه شده، مانعی که برای حفظ نظام سوریه کاملا ضروری و اجتناب ناپذیر است. در ادامه نیز در جریان مذاکرات کشورهای بزرگ صادرکننده نفت، روسیه موفق شد که با مذاکرات فشرده و میانجی گری هدف اصلی ایران را محقق کند، هدفی که عدم توقف رشد صادرات نفتی ایران در پی توافق بود، هرچند که شنیده میشود تحقق این هدف مشروط به راه ننداختن جنگ تبلیغاتی از سوی تهران بوده است.
ورای مسائل منطقهای، امور دو جانبه نیز بین ایران و روسیه در حال توسعه یافتن هستند. تحویل پدافند هوایی اس 300 هر چند با تاخیر طولانی مدت، تعدیل مقررات ویزا بین دو کشور، افزایش مراودات تجاری و ... از شواهد موثر و موثق این توسعه روابط هستند. اما سوال اصلی اینجاست که با توجه به سابقه رابطه ایران و روسیه، این توسعه رابطه تا کجا ادامه خواهد داشت؟ سوالی که ساختار تصمیم گیری ایران نباید از آن غافل شود. برای مثال هر چند که نیروی هوایی روسیه مانع از ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه شده، اما به هیچ وجه مانعی علیه رژیم اسراییل در مسیر بمباران نیروهای حزب الله، سوری و حتی ایرانی نبوده است، نکتهای که ثابت میکند دشمن جبهه مقاومت به رهبری ایران در منطقه لزوما دشمن روسیه نخواهد بود. نباید فراموش کرد که روسیه در رابطه رژیم اسراییل ملاحظات گسترده ای دارد.
ورای جمعیت گسترده اتباع سابق شوروی در رژیم اسراییل که ولادیمیر پوتین به صراحت اعلام کرده، خود را موظف به تامین امنیت آنان میداند، روسیه همواره مراقب این است که بازی اش در خاورمیانه موجب تحریک اسراییل نشود، زیرا مسکو خواهان این مسئله نیست که اسراییل مجددا اقدام به آغاز صادرات تسلیحات به منطقه قفقاز و آسیای مرکزی کند. صادراتی که ضربه کلیدی به نفوذ انحصاری روسیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی خواهد زد. زیرا در نبود حضور سلاحهای آمریکایی-اروپایی، روسیه با وابسته کردن دو کشور ارمنستان و آذربایجان در قفقاز و قزاقسستان و ازبکستان در آسیای میانه به تسلیحات خود، اهرم نفوذ قدرتمندی را به دست آورده؛ اهرمیکه در گذشته با صادرات تسلیحات اسراییل به جمهوری آذربایجان ضربه جدی دید و آخرین سفر نتانیاهو نیز به دو کشور آذربایجان و قزاقستان بیارتباط با آن نبوده است.
جدای این مسائل باید بیان داشت روسیه در منطقه ملاحظات جدی در تعامل با دولتهای عربی خلیج فارس دارد. اقتصاد روسیه به طور مطلق به صادرات گاز و نفت وابسته است و دولتهای عربی به خصوص عربستان سعودی ثابت کرده اند که اگر اوضاع در منطقه کاملا در تضاد با منافع آنان باشد، آنان نیز حاضرند با افزایش سیل آسای صادرات نفت، به اقتصاد کشورهایی همچون ایران و روسیه لطمه بزنند. عامل دیگری که باید در نظر داشت، انتقال قدرت قریب به الوقوع در ایالات متحده است. تا کنون شواهد بر این بوده اند که برخلاف اوباما، ترامپ گرایش ضد روسی ندارد. گرایشی که روسیه هم قصد تحریک آن را ندارد. بی معنا نیست با وجود این که مقامات بلندپایه اروپایی و حتی شرق دور به ترامپ در مورد برهم زدن «برجام» هشدار دادهاند، مقامات عالیرتبه روسیه در این موضوع سکوت مطلق اختیار کردهاند.
در ادامه باید در نظر داشته باشیم که روسیه فصل جدیدی از روابط را با ترکیه آغاز کرده است. البته این همکاری تاکنون به معنی دور زدن ایران نبوده، بلکه حتی موجب افزایش همکاریهای سه جانبه بر سر تخلیه حلب شدهاند؛ اما حواشی همچون همکاری نکردن موثر طرف تُرک و سکوت مسکو در موضوع تخلیه ساکنان شهرهای در محاصره «فوعه» و «کفریا» شاهد این موضوع است که همکاریهای سه جانبه، لزوما مشمول تمام دغدغههای سهجانبه نخواهد شد.
در نهایت باید بدانیم که در شرایط فعلی اولویت اول برای روسیه «مسئله کریمه» و «لغو تحریمها علیه مسکو» است و این که بسیاری از ناظران معتقدند که بازگشت روسیه به منطقه بیش از هر چیز اهرمی برای امتیازگیری روسها از طرف غربی در بحران اوکراین است. امری که لزوما به معنی خباثت سیاست خارجی مسکو نیست؛ بلکه مهر تاییدی بر همان چیزی است که ولادیمیر پوتین در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود گفت:«هدف من فقط یک چیز است و آن تامین منافع روسیه.»
منبع: دیپلماسی ایرانی
http://mardomsalari.com/4225/page/9/5580
ش.د9503379