(روزنامه اطلاعات – 1395/10/26 – شماره 26632 – صفحه 12)
* خود شما از جمله کساني بوديد که سيسي را به خاطر واگذاري دو جزيره تيران و صنافير به عربستان سعودي، مورد انتقاد قرار داديد.با وجود اينکه احکام قضايي بر مصري بودن جزاير مذکور تصريح دارد و اکثريت ملت مصر هم اين جزاير را مصري ميدانند، چرا رياست جمهوري، اين جزاير را سعودي ميداند ؟
** من هم کوتاه آمدن رياست جمهوري را در اين باره مورد انتقاد قرار دادم و هم خباثت بازي که شوراي وزيران از خود نشان داد. شوراي وزيران از بودجه مصر حقوق ميگيرند و در خاک مصر زندگي ميکنند، اما متأسفانه براي عربستان سعودي کار ميکنند. من اطلاعات موثقي دارم در مورد اينکه سفير عربستان سعودي ماهانه 15 هزار دلار رشوه ميدهد تا مصري بودن جزاير مذکور مورد ترديد واقع شود و تعجب اينجاست همان کساني که جزاير مذکور را متعلق به عربستان سعودي ميدانند، همان ها ما را جاهل مينامند. آنها به مصري بودن جزاير مذکور ايمان ندارند ولي ما ايمان داريم که اين جزاير متعلق به مصر است. چرا آنها از ما کينه دارند و با مخالفت و تلاش ميکنند که عدم ملکيت خودشان را بر خاکشان ثابت کنند؟ من کتابي به نام «واقعيتها و اسطورهها، درباره مصري بودن جزاير تيران و صنافير» تأليف کردم و مستنداتي به اين کتاب ضميمه کردم که حکومت مصر را رسوا کرد. اما بعد از بحث و جنجالهايي که بين مصر و عربستان سعودي به راه افتاد، گمان نميکنم که ديوان عالي در اين باره حکمي صادر کند. با بسته شدن اين پرونده، اين جزاير مذکور براي هميشه متعلق به مصر و جزئي از خاک مصر خواهند ماند.
* با توجه به مشکلات اقتصادي که مصر با آن درگير است، آيا انتظار داريد که بار ديگر کشور، شاهد اعتراضات مردمي و يا اعتراضات گسترده يا انقلاب مردمي باشد ؟
** فعلا نه، اعتراضات مردمي و نه انقلاب هيچکدام مورد انتظار نيست.در صورتيکه بحران اقتصادي ادامه يابد، مصر به حالت ورشکستي و ويراني دچار ميشود. اکنون مشکلات يکي دو تا نيست. دارو به مقدار مورد نياز مردم نيست. از برنامههاي اصلاحات اقتصادي خبري نيست و اقتصاد نابود شده است و عده اي هم از اين اوضاع به نفع خودشان استفاده ميکنند و افکار عمومي ملت را هم گمراه کرده اند. اما اگر اين وضعيت همچنان ادامه يابد و به جايي برسد که گرسنگي مردم مصر را به تنگ آورد و مردم چارهاي جز انقلاب نداشته باشند، آن وقت است که شاهد انفجار خشم ملت خواهيم بود که اگر نظام اقدام به سرکوبي مردم کند، آن وقت است که خشونتها زياد شده و حتي به گفته سيسي احتمال بروز جنگ داخلي هم بعيد نخواهد بود و اينجاست که اين سوال مطرح ميشود که آيا ممکن است که سيسي نقشهاي داشته باشد که کشور را به سوي جنگ داخلي سوق دهد؟ آيا اصلا بروز جنگ داخلي در مصر احتمال دارد؟ در صورت بروز جنگ داخلي، چه کسي مسئول است ؟ چرا سيسي با وجود مشکلات متعدد، هنوز هم بر اين عقيده است که در راستاي اصلاح مصر گام بر ميدارد نه اينکه به مشکلات دامن بزند؟
* همانطور که ميدانيد وجود برخي اختلافات که اکثرا هم اختلافات سياسي هست، مانع از سرگيري روابط ميان دو کشور کهن ايران و مصر شده است، به نظر شما مهمترين عواملي که مانع از سرگيري روابط اين دو کشور ميشود، کدام است؟
** عامل اصلي که مانع از سرگيري روابط بين دو کشور ايران و مصر ميشود، برخي کشورهاي بزرگ اسلامي هستند. همانها که از يک سو تبليغات ميکنند که شيعه کافر است! و از سويي ديگر به نحوي مصريها را در نظر ايرانيها بد و ناپسند جلوه ميدهند و دائما تبيلغات و ادعا ميکنند که نظام جمهوري اسلامي يک نظام مذهبي شيعي است که قصد دارد تشيع را در مصر گسترش دهد و دشمني ايران و سعودي هم بر اين قضيه سايه انداخته است و مردم مصر وقتي ميبينند که عربستان جزو کشورهاي عربي است، بيشتر با آن احساس نزديکي ميکنند تا يک کشور غير عرب.
سياستهاي الازهر هم تا کنون مانعي در نزديکي ايران و مصر بوده است. در زمان رياست جمهوري محمد مرسي زمانيکه احمدي نژاد به مصر سفر کرده بود، الازهربيانيه اي صادر کرد که در آن از سرگيري روابط ميان مصر و ايران منوط به تحقق شش شرط ذکر شده بود. وقتي ملت مصر با اين اطلاعات و مطالب روبرو ميشوند، طبيعي است که يک مقدار در اينگونه موارد از خود حساسيت و تعصب نشان دهند. اما عوامل بين المللي که مانع نزديکي ايران و مصر ميشود، ميتوان به نقش اسرائيل و ايالات متحده آمريکا اشاره کرد. زيرا آمريکا مخصوصا که رئيس جمهوري مثل ترامپ دارد، هرگز نمي تواند بپذيرد که ايران و مصر روابط گذشته خود را از سرگيرند.آمريکا که قبلا براي برقراري رابطه با ايران، شرط تعيين ميکرد، اکنون حاضر است بدون هيچ شرطي با ايران رابطه داشته باشد، اما از اينکه ايران همپيماناني در منطقه داشته باشد، سخت در هراس است .
* برخي ميگويند در مصر ارگاني که درباره پرونده رابطه با ايران، نظارت ميکند، سازمان امنيت و اطلاعات مصر است. آيا به نظر شما اين مطلب درست است و چرا به رابطه با ايران به عنوان يک مسأله امنيتي نگريسته ميشود؟
** بله، در اين مورد، اختيار و تصميم از آنِ سازمان اطلاعات و امنيت مصر است. مصر از سال 1952 تا کنون با تفکر و ذهنيت نظامي اداره ميشود. هنگامي که من وقتي وارد وزارت امور خارجه شدم، ديدم که 90 درصد سفيران مصر از افراد نظامي بودند. در زمان عمر سليمان عملکرد دستگاه امنيتي بر اساس واقعيت و شفاف بود، اما اکنون وضع بسيار وخيم شده است.
* اگر دو ملت ايران و مصر بخواهند که بيشتر درباره تاريخ و فرهنگ يکديگر بدانند، به نظر شما چه راهکارهايي براي نزديکتر کردن مناسبات فرهنگي ميان دو کشور وجود دارد و آيا در مصر ارگاني هست که به اين مسأله اهتمام داشته باشد؟
** در مورد مناسبات فرهنگي و راههاي ارتباط فرهنگي دو جنبه مطرح است. يکي جنبه اقتصادي دارد مانند صنعت گردشگري و تجارت و فعاليتهاي اقتصادي که سودش به طور مستقيم نصيب ملت و دولت مصر ميشود. اين از جنبه اول که اقتصادي بود. اما درباره جنبه دوم هم بايد گفت که مردم مصر و مخصوصا قشر جوان مملکت اطلاعات زيادي در مورد تاريخ و فرهنگ دو کشور دارند و ميدانند که ايرانيان در گسترش دين مبين اسلام نقش زيادي ايفا کردهاند .اين است که گفتم مردم فارس و مخصوصا ايرانيان در تمدن بزرگ اسلامي نقش بارزي دارند.
* شما ميدانيد که در دانشگاه تهران پژوهشگاهي وجود دارد که درباره مصر و تاريخ مصر تحقيقاتي انجام ميدهد. متأسفانه پژوهشگراني که در اين مرکز مشغول هستند تا کنون نتوانسته اند مصر را از نزديک ببينند به نظر شما جداي از روابط ديپلماسي ، چه راههاي ديگري براي برقراري همکاريهاي فرهنگي ميان دو کشور وجود دارد؟
** از اينکه چنين مرکز پژوهشي در ايران وجود دارد، جاي بسي خرسندي است. از لحاظ فرهنگي و براي ايجاد روابط فرهنگي ميان دو کشور، بايد ايران اولين گامها را بردارد زيرا که ايران از لحاظ فرهنگي پيشرفته است. چرا ايران در جشنواره سينمايي امسال قاهره شرکت نکرد؟ درخواست خود را به ارگان ذي ربط مصري براي شرکت در اين جشنواره مطرح کنند و حتما مقامات مصري با حضور ايرانيها در اين جشنواره موافقت ميکنند. علاوه بر اين، ايران بايد يک مرکز فرهنگي در مصر داشته باشد که دائما با شخصيتهاي فرهنگي و ادبي مصر در ارتباط باشند و برنامههاي فرهنگي داشته باشند. مراکز مصري اين مسئله را پيگيري نميکنند، چرا که زندگي در مصر به مسئله روتيني تبديل شده است. پس مسئوليت اصلي در اين باره به عهده مراکز فرهنگي ايران است که به اين مهم توجه نشان دهد.
* نظر شما درباره تشکيل ائتلاف چهارگانه مصر،ايران، عراق و سوريه در راستاي مبارزه با تروريسم چيست و چنين ائتلافي چه زماني محقق خواهد شد؟
** من موافق اين نيستم که مصر براي چنين هدفي به کشوري ديگر نيرو ارسال کند. تروريست از ديد سيسي يعني اخوان المسلمين و از ديد ايران و عراق يعني داعش. به نظر من اين چند کشور بايد طبق يک چهارچوب مشترک، در طرحها و سياستگذاريها و تبادل اطلاعات در زمينه مبارزه با تروريسم با يکديگر همکاري کنند.
* پديده داعش تهديدي براي تمام کشورهاي منطقه به شمار ميرود. به نظر شما هدف از تشکيل چنين گروه تروريستي چيست ؟
** کشورهايي که داعش را به وجود آورده اند هدفشان اين بوده است که از اين گروه تروريستي به عنوان ابزاري براي پيشبرد سياستهاي منطقه اي خود استفاده کنند. عربستان سعودي براي پيشبرد اهداف خود از اين ابزار بسيار کمک گرفته است و کشورهاي خليج فارس به جز عمان همه در به وجود آمدن داعش نقش دارند. نقش آمريکا و اسرائيل در اين امر بر کسي پوشيده نيست. پس داعش محصول مشترک کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس و آمريکا و اسرائيل است که مأموريت آن نابودي کشورهاي عربي و خاورميانه مخصوصا عراق، سوريه و ايران است.
ناگفتههاي «هلباوي» درباره اخوانالمسلمين
يکي از رهبران سابق اخوان المسلمين مصر تأکيد ميکند که اخوان المسلمين از رسالت خود منحرف شدند و از شيوه سياسي و تبليغي خود عدول کردند. «کمال هلباوي» سخنگوي سابق شاخه اخوان المسلمين در غرب و رئيس و بنيانگذار انجمن اسلامي در بريتانيا، در تاريخ 31 مارس سال 2012 از گروه اخوان المسلمين استعفا کرد. وي در گفتگوي خود با خبرگزاري تسنيم به اين مسأله اعتراف کرد که اين گروه از رسالت اصلي خود منحرف شده و رفتارهايي که اکنون از افراد منتسب به اين گروه ديده ميشود، با تفکر و روش اصلي اخوانالمسلمين فاصله زيادي دارد. او گفت متأسفانه اخوان المسلمين از صحنه غائب هستند و رهبران فعلي اين گروه از مسائل گذشته هيچ درس عبرتي نگرفتهاند.
* برخي ميگويند که فضاي سياسي کشور هر روز بيشتر از ديروز بهسمت ناآرامي پيش ميرود، مثلاً اخوان المسلمين ميگويند در صورتي که رهبر کودتاچيان نظامي، حکومت را در اختيار بگيرند، کشور را به نابودي ميکشانند، شما در اين باره چه نظري داريد؟
** متأسفانه اخوان المسلمين از صحنه و واقعيت دور هستند و از رسالت چندينساله خود فاصله گرفتهاند و همچون ساير احزاب سياسي و با ائتلاف با ديگر گروهها در خيابانهاي مصر و در اعتصابها و تظاهرات و نيز در جريان تحصن در ميدان رابعه به رفتارهاي خشونت آميز دست زدند و همين خشونتها بود که به اعتبار سياسي و به جايگاه تبليغي آنان ضربه زد. ملت مصر اخوان المسلمين را ناجي خود ميدانستند انتظار داشتند که آنان را از گرفتاريها و مشکلاتي که دارند، نجات دهند، اما اخوان که مدت يک سال قدرت را در اختيار داشتند، عملکرد نادرستشان بيش از عملکرد صحيحشان بود و همين تهديد آنها به اعمال زور و خشونت، نشان دهنده اين است که آنها از روش فعاليت سياسي و تبليغي خود فاصله گرفتهاند.
* درباره تأمين مسائل مالي گروه اخوان المسلمين، برخي ميگويند که اين گروه از آمريکا و اسرائيل تأمين مالي ميشود و در راستاي تأمين امنيت اسرائيل فعاليت ميکند، در اين مورد، نظر شما چيست؟
** اگر نتوانيم مطلبي را با سند و مدرک اثبات کنيم، نميتوانيم اتهامي را به کسي وارد کنيم، اما اين را ميدانم که در زمان رياست جمهوري محمد مرسي، اوباما وعده داده بود که 8 ميليارد دلار به آنها کمک کند و اين را بايد از منابعي که اطلاعات موثق در اين باره دارند، جستجو کرد مثل بانکهايي که نقل و انتقالات پول از طريق آن صورت ميگيرد يا منابعي که هرگونه تغيير اموال دولتي را رصد ميکنند.
* پيش از اين شما گفته بوديد که گروه اخوان المسلمين از تفکر تبليغي خود فاصله گرفتهاند، آيا اين تفکر تبليغي اخوان، يک تفکر اصلاحي است که براي اصلاح همه امور مملکت برنامه دارد؟
** صد در صد، ... صد در صد، تفکر و شيوه تبليغي اخوان، اصلاحي و قابل احترام است. اما اينها در عمل از شيوه و تفکر تبليغي اخوان المسلمين، به بيراهه رفتند.
* برخي بر اين عقيدهاند که نظر جوانان اخوان المسلمين با نظر رهبران اين گروه متفاوت است، در اين باره برايمان بگوييد .
** همه، يک طيف نيستند. برخي از جوانان اخوان المسلمين هستند که حتي به شبکه فيسبوک دشنام ميدهند و در تظاهرات به رفتارهاي خشونت آميز دست ميزنند و برخي ديگر هستند که نه اهل خشونت هستند و نه اهل تعصب و سختگيري. البته اکثر جوانان اين گروه، افرادي هستند که اهل تندروي، خشونت و تعصب نيستند. هرچند هستند افرادي مثل احمد المغير و عبدالرحمان عز که جزو اخوان المسلمين هستند، ولي اعتقادي به اسلام ميانهرو ندارند.
* در طول 60 سال گذشته، گروه اخوان المسلمين شرايط دوران جمال عبدالناصر و بعد از آن، دوران سادات و بعد هم دوران مبارک را تجربه کردهاند. آيا اين گروه از تجربه خود درس گرفتند يا خير؟
** رهبران پيشين اخوان، از گذشته خود درس گرفتند اما کساني که بهتازگي رهبري اين گروه را بهعهده گرفتهاند، نه درسي از گذشته گرفته و نه از درس گرفتن بقيه چيزي فهميدهاند.
* نظر به درگيريها و پديده تروريسم و تکفير که هماکنون در مصر وجود دارد، بهنظر شما سرانجام مصريها چه خواهد شد؟
** نبرد ادامه دارد. ارگانهاي امنيتي کشور بايد با پديده تندروي و تروريسم مبارزه کنند. نيروهاي امنيتي مانند ارتش و نيروهاي مسلح در تأمين امنيت کشور نقش مهمي بهعهده دارند و سه يا چهار ارگان ديگر هم در اين مسأله نقش مهم و پررنگي دارند، بهعنوان نمونه دستگاه قضايي بايد با اجراي عدالت به تأمين امنيت کمک کند. انديشمندان و فرهيختگان نيز ميتوانند در تأمين امنيت سهيم شوند و آن هم به اين شکل که در روستاها و شهرهاي خود با همکاري علماي الازهر در راستاي مبارزه با تفکر انحرافي تکفيري و تروريستي، به برگزاري نشست و همايش اقدام کنند و در آينده دستگاهها و ارگانهاي مختلف دست به دست هم دهند تا اين پديده شوم را مهار کنيم.
* اخوان المسلمين در مصر و در ديگر کشورهاي عربي، تظاهرات خياباني به راه انداختند که در مواردي، با خشونتهايي نيز همراه بود، بهنظر شما آيا دست اخوانالمسلمين به خون آغشته است؟
** هر کسي که در اعمال و رفتارهاي خشونت آميز مشارکت داشته باشد، در مورد خونهايي که ريخته شده، مسئوليت دارد. چرا بايد يک جوان بااخلاق و مبلغ رسالت ديني که در مدرسه اسلام ميانهرو تربيت شده، در تظاهرات از آجر و مولوتف استفاده کند و جان مردم را بگيرد يا اينکه اجازه دهد افرادي بهقصد انجام رفتارهاي خشونتآميز وارد تظاهرکنندگان شوند؟ کسي که تظاهرات را به راه انداخته مسئوليت پيامدها و حوادث آن را نيز بهعهده دارد.
برخي جوانان اخوان المسلمين اين تهمتها را از خود نفي ميکنند و ميگويند "تقصير ما چيست که عدهاي اراذل و اوباش وارد جمعيت تظاهرکنندگان شدند و زدند و کشتند؟" جواب ما هميشه اين بوده است که "وقتي قادر نيستيد يک راهپيمايي را کنترل کنيد، و نميتوانيد جلوي ورود افراد فاسد را بگيريد چرا دست به چنين راهپيمايي ميزنيد؟ چرا تظاهراتي را به راه مياندازيد که افراد فاسدي در جمع تظاهر کنندگان وارد شده و هر زمان و هر گونه که خودشان بخواهند دست به رفتارهاي خشونت آميز بزنند؟در اوايل دهه پنجاه زماني که که دانشآموز دبيرستاني بودم، خوب به ياد دارم که وقتي ما براي اعلام حمايت از اخوان المسلمين، راهپيمايي مسالمت آميز به راه ميانداختيم، مواظب بوديم و اجازه نميداديم که افرادي از بيرون به داخل جمعيت نفوذ کرده و آرامش و مسالمت آميز بودن تجمع ما را از بين ببرند.
ما که تظاهرات به راه ميانداختيم خود را مسئول ميدانستيم که نظم و آرامش تجمع را نيز کنترل کنيم و تک تک کساني که در يک راهپيمايي شرکت ميکنند، در قبال حوادث آن مسئوليت دارند، بنابراين هرکسي که در اين راهپيماييها به هر نحوي در رفتارهاي خشونت آميز سهم داشته مجرم و گناهکار است چه اينکه کسي را کشته باشد يا فقط به يک سري رفتارهاي خشونت آميز دست زده باشد.
ش.د9503487