(جام سياست ويژهنامه روزنامه جام جم ـ 1395/10/28 ـ شماره 31 ـ صفحه 5)
** ملک سلمان دنبال کسب قدرتی بیش از ظرفیت کشورش بود و این دقیقا باعث ناکامی او در عرصه بینالملل شد. طبیعتا هر حکومتی به دنبال نفوذ هرچه بیشتر در منطقه خود وجهان است، ولی این رغبت در درجه نخست میبایست واقعگرایانه باشد. آنچه در عربستان اتفاق افتاد این بود که ملک سلمان در ابتدا، پسرش «محمد» را به عنوان وزیر دفاع انتخاب و سپس او را در جایگاه ولی عهد گمارد. میدان دادن سیاسی به او، برخلاف عرف موجود در عربستان، خیلی زود، مشروعیت ملک سلمان و قدرتگیری فرزندش را در میان خاندان آلسعود با چالش روبهرو کرد. لذا تنها راهکار او و فرزندش برای عبور از این بحران، امنیتی کردن کشور بود. بنابراین، عربستان در جنگی تمام عیار علیه حوثیها در یمن وارد شد و به دنبال مداخلهای زمینی در سوریه میگشت. در واقع گامهای نظامی عربستان بیشتر از اینکه درجستجوی دستاوردهای نظامی باشد، برای دور کردن نگاهها به اوضاع نابسامان و بحران زده اوضاع سیاسی درون داشت. هماکنون و براساس تمام رویدادها و اخبار وارده، تحلیلها و مواضعی که احیانا برخی از شاهزادهها اتخاذ میکنند، پادشاه عربستان به این نتیجه رسیده که در نبردهایی زیانبار وارده شده و به همین دلیل تلاش میکند دیگران را مسئول شکستهای خود معرفی کند.
* همزمان با شکستهای منطقهای عربستان، این کشور در عرصه بینالمللی نیز با شکستهایی روبهرور شده است که از جمله میتوان به تصویب قانون جاستا در کنگره آمریکا اشاره کرد. آیا این شکستها در عرصه منطقه و بینالملل را میتوان با یکدیگر مرتبط دانست؟
** آنچه در ایالات متحده آمریکا درخصوص مسئولیت حقوقی حادثه یازدهم سبتامبر اتفاق افتاد، بدون شک نتیجه ضعف سیاسی دیپلماسی خاندان حاکم عربستان در اداره کشور خود و در تعامل با بحرانهای منطقه خاورمیانه بود. بنده معتقدم، آمریکا در راستای منافع خود و پس دهها بار حضور مستقیم در حوزه خلیج فارس و دوشیدن نفت و پول کشورهای حاشیه خلیج فارس، و در راستای از بین بردن زیر ساختهای کشورهای رده یک جهان اسلام «یکی پس از دیگری»، خود به دنبال زیر سوال بردن مشروعیت نظام سیاسی کنونی عربستان است. لذا، سالهاست برای عملیاتی کردن برنامههای خود دست به کار شده. به دور از منطق است که بخواهیم تصور کنیم، ورود نیروهای نظامی عربستان به بحرین بدون هماهنگی با واشنگتن صورت گرفته باشد، و غیرمعقول به نظر میرسد تصمیم کمکرسانی تسلیحاتی گسترده به تروریستهای القاعده در سوریه و لبنان و عراق به تنهایی و خارج از اراده وچراغ سبز کاخسفید اتخاذ شده باشد.
محال است آغاز جنگ با یمن را عربستانیها به تنهایی و برخلاف نظر موافق دولت آمریکا اعلام کرده باشند. این موارد و بسیاری دیگر، نشاندهنده واقعیتی است که آمریکاییها در راستای فرونشاندن عربستانیها در باتلاقی هستند که نجات از آن بسیار سخت خواهد بود. جالب اینکه آمریکا وپس از ورود عربستان به بحرین و یمن و سوریه، در مراحلی این کشور را به باد انتقاد گرفته و تهمتهایی را نیز گاها متوجه آن ساخته است. اوباما، پا را فراتر نهاده و وضعیت آزادی وحقوق شهروندی آن را مورد هجمه خود قرار داد و راه را برای تصویب قانون «جاستا» بیش از پیش هموار کرد. تمام این مسائل نشان دهنده آن است که آنچه برای عربستان در حال اتفاق افتادن است، همسو با سیاستهای جدید آمریکا در منطقه است. آمریکا به تعریف جدیدی از نوع روابط خود با کشورهای خاورمیانه رسیده و گام به گام درحال اجرایی کردن آن است.
* سالگرد شهادت شیخ نمر و قطع ارتباط ایران و عربستان است. آینده روابط این دو کشور را با توجه به شرایط فعلی چگونه ارزیابی میکنید؟
** عربستان سعودی، دهههاست از موقعیتی سود برده که چنانچه روابط کشورها با ایران بهتر شود، این موقعیت از بین خواهد رفت. آنها در پرونده هستهای نتوانستند کاری انجام دهند، بنابراین، میخواهند چیزی را که در پرونده هستهای به دست نیاوردند از طریق ایجاد بحران در مناطق نفوذ ایران، انگشت اتهام را به سمت ایران بگیرند. سران عربستان در پی جبران ناکامیهای خود در منطقه هستند. علیرغم این، باید تمام واقعیتها را دید، به طور مثال تولید هنگفت نفت، قدرت بسیار زیادی به این کشور در تاثیرگذاری بر قیمت جهانی و برخی رویدادهای منطقهای داده است، و این، یکی از موارد معدود برتری عربستان بر ایران است، چرا که بخش قابل توجهی از عواید پولی هنگفتی که به دست میآورد خرج کشورهای فقیر یا کوچک منطقه، جهت همسوسازی سیاسی آنها و جبههگیری برعلیه ایران میشود. لذا به نظر میرسد، و با توجه به رویکرد معتدل دولت آقای روحانی ودر صورت موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری آینده، روابط با عربستان به بهانههایی از سر گرفته شود. لازم میدانم به این نکته اشارهای کنم که در دورههایی، روابط بین تهران وریاض به این تیرگی یا بیشتر هم رسیده بود.
کمکهای تسلیحاتی هنگفت به صدام در اوج جنگ هشت ساله و قتل عام حجاج ایرانی و غیره، در تاریخ روابط دو کشور به ثبت رسیده که دستکمی از حادثه «شهدای منا» و اعدام شیخ نمر النمر ندارد. هرچند احتمال برقراری این رابطه در حال حاضر بسیار پایین است، ولی باتوجه به شرایط متغیر میدانی منطقه که سریعا به نفع تهران در حال حرکت است، بعید به نظر نمیرسد، عربستان چرخشی در سیاست هایش داشته باشد. شاید بتوان دیدار مقامات ایران با کویت که حامل پیامی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بود را زمینهای برای شروع این چرخش قلمداد کرد. به هرحال، عربستانیها کاملا به حجم نفوذ ایران در منطقه واقفند وروابط حسنه ایران با «قطر» و «عُمان» را نیز مدنظر خود قرار دادهاند. دو کشوری که به طور چشمگیری در خارج از دیدگاه غالب دیکته شده توسط عربستان سعودی در شورای همکاری خلیجفارس قرار دارند.
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/2695967456987706561
ش.د9503709