(روزنامه اعتماد – 1395/11/20 – شماره 3741 – صفحه 10)
* فرانسوا فيون، نامزد جناح راست ميانه است كه در رقابتهاي درون حزبي انتخاباتي توانست افراد قدرتمندي همانند آلن ژوپه و نيكولا ساركوزي را از دور رقابتها حذف كند. چه مسائلي موجب ناكامي افراد قدرتمندي همچون ساركوزي و ژوپه و در نتيجه اقبال فيون شده است؟
** هماينك در كشورهاي اروپايي فضايي ايجاد شده است كه اكثريت جامعه مخالف هيات حاكمه موجود شدهاند و به دولتمردان كنوني و حتي پيشين اعتماد چنداني ندارند. اين اعتقاد در سالهاي اخير گسترش يافته و اين مساله را ميتوان در نتايج انتخاباتهاي يكي، دو ساله اخير در اروپا مشاهده كرد. در اين چارچوب، فرانسوا فيون با آنكه به مدت پنج سال نخستوزير فرانسه بود، اما نسبت به ساركوزي و ژوپه، فرد غيردولتيتر مطرح ميشود. همچنين او در حزب جمهوريخواه و ديگر احزاب گليست و بهطور كل، جناح راست ميانه، ايدههاي جديدي را مطرح كرده كه قبلا مطرح نشده بود و نو محسوب ميشوند و همين مساله با اقبال جامعه روبهرو شد.
* اين ايدهها، چه ايدههايي بودند؟
** فيون پيشنهاد اصلاحات اقتصادي در ساختار دولتي فرانسه را مطرح كرده كه معطوف به بازار آزاد است و ميتواند راهكاري براي حل بخشي از مشكلات فرانسه باشد. يكي از مهمترين مشكلات فرانسه، بزرگ بودن دولت و بهتبع آن، هزينههاي زياد آن است. فيون نيز همين مساله را نشانه گرفته و ميخواهد با كوچكتر كردن دولت، فضا را براي سرمايهگذاري بيشتر و در نتيجه افزايش رونق اقتصادي فراهم كند. در اين چارچوب، ميتوان بيكارياي كه در ميان جوانان فرانسوي شايع است را حل كرد و قدرت خريد مردم را افزايش داد. بيشترين اقبال به فيون از همين منظر است. او از نظر اجتماعي و گرايشهاي سياسي، فرد محافظهكاري است و اعتقاداتش را مبتني بر اصول مسيحيت مطرح كرده است. از سويي، دولت سوسياليست فرانسوا اولاند، قانون همجنسگرايان را در اين كشور مطرح كرد كه با واكنشهاي بسياري نيز در قالب اعتراضات و راهپيمايي همراه بود و به اعتقادات اكثريت جامعه فرانسه خدشه وارد كرد. اگر ما بخواهيم يك طيف سياسي در ميان جناح راست ميانه را مدنظر قرار بدهيم، فيون متعلق به منتهي اليه اين جناح سياسي در فرانسه است.
* مارين لوپن در انتخابات رياستجمهوري سال ٢٠١٧ مجددا نامزد حزب جبهه ملي شده و نظرسنجيها حاكي از اقبال بالاي وي براي پيروزي است. اين در حالي است كه او در انتخابات سال ٢٠١٢ رتبه سوم را به دست آورده بود. آيا اقبال به لوپن نشانگر تحول جديدي در فرانسهاي است كه افراطيوني همچون لوپن هميشه در اقليت بودهاند؟
** اروپاييها به ويژه فرانسويها به دلايل سياسي، اجتماعي و اقتصادي شرايط سختي را طي سالهاي گذشته و به ويژه پس از بحران جهاني اقتصاد پشتسر گذاشتهاند. آنها مقصر اين مشكلات و سختيها را دولتمردان اين كشور ميدانند و موجب شده تا گرايشهاي ضد سيستمي پيدا كنند و به اشخاص يا احزابي روي بياورند كه تاكنون جزيي از سيستم و ساختار موجود در فرانسه نبودهاند و خارج از قدرت بودهاند. هماينك مردم در فرانسه، اعتقاد چنداني مانند گذشته به دو جناح اصلي در فرانسه يعني جناح راست ميانه به رهبري حزب جمهوريخواه و جناح چپ به رهبري حزب سوسياليست ندارند و معتقد هستند كه اين احزاب، نتوانستهاند اعتقادات و وعدههايشان را عملي كنند و به همين خاطر، به افراد و احزابي خارج از آنها روي آوردهاند. مارين لوپن و حزب جبهه ملي نيز كه راست افراطي محسوب ميشوند، هميشه در اقليت بودهاند و هيچ مسووليت رسمي و اجرايي نداشتهاند و همين مساله موجب ميشود تا آنها، با نگاهي خارج سيستمي و از موضعي برتر و بري از خطا و اشتباه، به مسائل نگاه كرده و به انتقاد از شرايط موجود و گذشته فرانسه بپردازند.
از سويي، مواضع خانم لوپن و حزب جبهه ملي، در شرايط كنوني با دغدغهها و خواستهاي اصلي مردم فرانسه پيوند خورده است. مساله امنيت و اقتصاد، دو موضوع اصلي جامعه فرانسه است. حزب جبهه ملي، همواره به حزبي بيگانهستيز و عليه مهاجرت مشهور بوده و منتقد فرآيند جهاني شدن، همگرايي اروپايي و عضويت در اتحاديه اروپا است و معتقد است كه پاريس با خروج از اتحاديه، بايد فرانسه را از قيد تعهدات اضافي كه فقط موجب افزايش هزينهها و كاهش بهرهوريها ميشود، آزاد كند. از سويي، يكي از علتهاي مشكلات اقتصادي امروز فرانسه، مهاجراني هستند كه عمدتا غيرقانوني هستند و از طرفي، نيروهاي كار ارزان محسوب ميشوند. آنها با حضورشان در فرانسه، مشاغل را از دست مردم اين كشور خارج كرده و موجب افزايش بيكاري در فرانسه و همچنين تداوم مشكلات اقتصادي شدهاند. به عبارت ديگر، اين مهاجران، هم مشاغل را از فرانسويان بومي خارج كردهاند و هم خدمات رفاهي كه دولت فرانسه مجبور به ارايه به آن افراد است، بودجهاي اضافي به دولت فرانسه تحميل ميكند و در نتيجه، ضمن افزايش بيكاري و كاهش قدرت خريد، موجب ميشوند ميزان ارايه خدمت رفاهي هم كمتر شود. از منظر حزب جبهه ملي فرانسه، مهاجران هويت اصيل فرانسوي را با بحران روبهرو كرده و موجب ميشوند تا فرانسه يكدست و اصيل نباشد.
همچنين آن مهاجران چون اغلب از طبقات فرودست جامعه هستند، موجب بزه، خشونت و ناامني در فرانسه شدهاند. جبهه ملي در دوره رهبري ژان ماري لوپن – پدر خانم مارين لوپن – درصدد اخراج همه مهاجران بود ولي هماينك مارين لوپن ميگويد كه عمده اين مهاجران را از كشور بيرون ميكند و با اين بيرون راندن، ميتوان بخش عمدهاي از مشكلات را حل كرد. جبهه ملي جزو احزاب پوپوليست محسوب ميشود و همانطور كه مشاهده ميكنيد، راهكارشان هم براي حل مسائل پيچيده، اصولا دمدستي و ساده است. همچنين خانم لوپن، براي مسائل اقتصادي، راهكارهايي مبتني بر ناسيوناليسم اقتصادي را در پيش گرفته است و ميگويد كه سياستهاي اقتصادي اتحاديه اروپا به فرانسه تحميل و ديكته ميشود و مبتني بر واقعيات در فرانسه نيست و همين مساله موجب شده تا طبقات متوسط و فرودست در فرانسه آسيب ببينند.
آنها در اين چارچوب، استقلال عمل از اتحاديه اروپا را مطرح كرده و ميگويند فرانسه بايد براي كالاهاي غيرفرانسوي تعرفه در نظر بگيرد، از يورو خارج شده و در نهايت هم با برگزاري همهپرسي، از اتحاديه اروپا خارج شود تا بتواند استقلال اقتصادي پيدا كرده و مشكلاتش حل شود. اين شعارها، براي افرادي كه قدرت خريدشان بهشدت كاهش يافته و خود بيكار شده يا اعضاي خانوادهشان بيكار هستند، جذاب است. جبهه ملي با آنكه از نظر ايدئولوژيك، يك حزب دست راستي و افراطي است، در سالهاي اخير توجهاش به مسائل اقتصادي بهشدت افزايش يافته و معتقد است مزاياي رفاهي و خدماتي نبايد كاهش يابد. به عبارتي، آنها مواضعي دست چپي را در پيش گرفتهاند. از آنجايي كه سوسياليستها معتقد به همراه شدن با سياستهاي اتحاديه اروپا و همگرايي اروپايي هستند و همين مساله موجب شده تا از برخي مواضع اقتصاديشان عدول كنند، اين مساله شده تا بخشي از پايگاه راي احزاب چپ در فرانسه به ويژه طبقات فرودست جامعه، به حزب جبهه ملي و خانم لوپن گرايش پيدا كنند.
* امانوئل ماكرون را ميتوان ستاره كنوني رقابتهاي انتخاباتي در فرانسه دانست كه به صورت مستقل نامزد انتخابات شده ولي بيشترين شانس پيروزي را دارا است. دليل اين استقبال بيسابقه به اين فرد كه حمايت هيچ كدام از احزاب بزرگ را هم دارا نيست، چيست؟
** امانوئل ماكرون، قبلا عضو حزب سوسياليست فرانسه بود و در سابقه كاري او، وزارت اقتصاد در دولت اولاند ديده ميشود. ماكرون با خروج از دولت سوسياليست هم خود را از ناكاميهاي دولت اولاند مبرا ساخت و هم با خروج از حزب سوسياليست، خود را چهرهاي خارج از سيستم معرفي كرده و معتقد است كه او خارج از طيفبنديهاي چپ و راست وارد گود انتخاباتي شده است. سياست ماكرون، ملغمهاي از سياستهاي ليبرالي و سوسياليستي است. او معتقد است كه اقتصاد فرانسه نيازمند اصلاحات جدي است تا سرِپا باقي بماند. مثلا او پيشنهاد اصلاح قانون كار را مطرح كرده است. قانون كنوني كار در فرانسه، براي كساني كه مورد حمايت صندوق تامين اجتماعي هستند، حمايتها و مزايايي را مدنظر قرار داده است كه موجب افزايش هزينهها براي كارفرمايان شده است. همين نيز موجب شده است تا بيكاري افزايش يابد و كارفرمايان علاقهاي براي جذب نيروي كار جديد نداشته باشند.
ماكرون ميگويد براي كاهش بيكاري جوانان، قوانين كار بايد اصلاح شده و منعطف شوند يعني كارفرما بتواند نيروي كارش را راحتتر اخراج كرده يا آنكه او بتواند در شرايط خاصي، هزينهها را كاهش بدهد. او معتقد است اين سياستها ميتواند كارفرمايان را تشويق به جذب نيروي كار جديد بكند. از طرفي، اگر خدمات اجتماعي دولتي كاهش يابد، كساني كه از صندوق خدمات تامين اجتماعي استفاده ميكنند، متضرر ميشوند. ماكرون ميگويد بايد تدابيري هم انديشيد تا آن افراد ضرر نكنند. مجموعه اين ديدگاه، موجب جلب توجه شده و با توجه به سوابقش، محبوبيت زيادي هم كسب كرده است. حزب جديدي هم كه ماكرون با نام «به پيش» تاسيس كرده، در مدت زمان كوتاهي هواداران زيادي را جذب كرده است. البته يك مساله ديگر هم در افزايش حمايت از ماكرون موثر بوده و آن، اين است كه فيون، نامزد گليستها، در منتهي اليه طيف راست احزاب راست ميانه است و بنوا آمون، نامزد احزاب چپ، هم جزو طيف كاملا چپ كاملا دستچپي است و همين مساله، فضايي را ايجاد كرده تا طيفهاي معتدلتر اين دو جناح بتوانند از ماكرون حمايت كنند. در واقع، پايگاه راي ماكرون هم از احزاب دستراستي است و هم از احزاب دست چپي.
* شاهد بوديم كه فرانسوا اولاند، رهبر نامزد احزاب چپ كه رييسجمهور كنوني فرانسه است، از رقابتهاي انتخاباتي كنار كشيد. چه مسائلي موجب كنارهگيري وي از انتخابات شد؟ آيا در تصميمگيري براي اين كنارهگيري، فشاري هم از سوي حزب سوسياليست متوجه او بود؟
** اولاند از مدتها قبل گفته بود اگر نتواند منحني بيكاري را در فرانسه نزولي كند، از سمتش كنارهگيري خواهد كرد. هماينك بيكاري در فرانسه، ١٠ درصد است. اگرچه اين آمار در برخي از ماههاي سال اندكي كاهش داشته اما در مجموع، بيش از كاهش با افزايش بيكاري روبهرو بودهايم و در نرخ بيكاري، تفاوت چنداني ايجاد نشده است. همين مساله، موجب شده تا يكي از مهمترين وعدههاي اولاند محقق نشود. از سويي، قدرت خريد مردم با توجه به افزايش مالياتها و كاهش خدمات و مزاياي رفاهي، كمتر از گذشته شده است. تداوم ناامنيها نيز دولت اولاند را ناتوان نشان داد. همه اين مسائل موجب شد تا محبوبيت اولاند در مقطعي تكرقمي شود و او براي حضور در انتخابات بعدي كنارهگيري كند. سوسياليستها هم به اين نتيجه رسيدند كه با نامزد كردن اولاند، شانسي براي ورود به مرحله دوم انتخابات رياستجمهوري ندارند.
* بنوا آمون طي هفته گذشته به عنوان نامزد چپهاي فرانسه انتخاب شد. او قبلا وزير آموزش و پرورش بوده و چهره چندان شناخته شدهاي هم محسوب نميشود ولي توانست رقيب قدرتمندي همچون امانوئل والس، نخستوزير سابق فرانسه را كنار بزند. هماينك وضعيت او در رقابتهاي انتخاباتي چگونه است؟
** آمون متعلق به طيف چپ احزاب سوسياليست است. وقتي اولاند به انجام اصلاحات اقتصادي به ويژه قانون كار پرداخت، او و برخي ديگر از همفكرانش از جناج چپ احزاب سوسياليست، از اين اقدامات اعلام نارضايتي كرده و با خروجشان از كابينه، از دولت كنارهگيري كردند. او هماينك وضعيت خوبي در نظرسنجيها ندارد و تنها ١٥ درصد آرا را براساس پيشبيني خواهد داشت و در رتبه چهارم قرار دارد. ماكرون توانسته است بخش اعظمي از آراي جناح چپ را متعلق به خود بكند. همچنين افرادي همانند ژان لوك ملانشن هم در اين انتخابات حاضر است كه از نظر ايدئولوژيك، چپ افراطي است و مدعي سوسياليسم واقعي است و طبقات كارگري و فرودست هم به او گرايش دارند. ملانشن اعلام كرده است كه قصدي براي كنارهگيري و اتحاد در جناح چپ را ندارد و تاكيدش باقي ماندن در صحنه انتخابات تا دقيقه ٩٠ است. آراي او نيز حدود ١٠درصد پيشبيني شده است. يكسري احزاب سبز نيز هستند كه نامزد خاص خود را دارند و آراي آنها هم تنها چنددرصد است.
* نتايج تازهترين نظرسنجيها در فرانسه نشان ميدهد فرانسوا فيون در دور نخست انتخابات رياستجمهوري فرانسه از گردونه رقابتها حذف ميشود و از شانس اول پيروزي به شانس سوم تنزل يافته است. بسياري اين مساله را ناشي از اتهام فساد اقتصادي خانواده او ميدانند. آيا تنها همين مساله در سقوط او موثر بوده يا آنكه دلايل ديگري در اين تنزلجايگاه هم موثر است؟
** عمده عامل در كاهش محبوبيت و نزول فيون، همين مساله رسواييهاي مالي ادعا شده درباره خانواده او است. فيون در رقابتهاي مقدماتي حزب جمهوريخواه، اتهاماتي را نسبت به ساركوزي مطرح كرد و درباره او گفت وقتي يك فرد پرونده قضايي دارد و پرونده او هم در جريان است، آن فرد صلاحيت نامزدي در انتخابات رياستجمهوري را ندارد. همين اتهام، هماينك متوجه او است. فيون تلاش داشت تا خود را فردي پاكدست نشان دهد ولي هماكنون مشخص شده است كه همسر و دو فرزندش از بودجه دولتي سوءاستفاده كردهاند و تحقيقات قضايي نيز در جريان است. انتشار اين خبر، ضربه بزرگي به او بود. البته ايدههاي ماكرون، تا حدود بسيار زيادي با او همپوشاني دارد و داراي جذابيتهاي بسياري است و موجب جلب آراي طرفداران جناح راست و چپ شده است. از سويي، با توجه به ديدگاههاي اولترا ليبرال فيون، اگر او بتواند به همراه لوپن به مرحله دوم انتخابات رياستجمهوري برود، امكان حمايت چپها از او بسيار كم است و ممكن است آن افراد در مرحله دوم انتخابات، شركت نكنند و رايي هم ندهند ولي با توجه به سياستهاي ليبرالي – سوسياليستي ماكرون، هم جناح چپ و هم جناح راست ميانه ميتوانند از او حمايت بكنند.
* فرانسه در دو سال گذشته، بيش از هر كشور ديگري از حملات تروريستي ضربه خورده است و بسياري يكي از عوامل ناكاميهاي اولاند را همين مساله ميدانند؟ هر يك از نامزدهاي مطرح انتخابات، چه طرحهايي را براي مبارزه با تروريسم دارند؟ تا چه اندازه طرحهاي آنها با طرحهاي ترامپ در همين زمينه مشابهت دارد؟
** حزب جبهه ملي، حزبي مهاجرستيز است و مخالف حضور مهاجران در فرانسه است و يكي از علل اصلي مشكلات فرانسه را همين مهاجران ميداند. طرحهاي لوپن بيش از طرحهاي نامزدهاي ديگر، به طرحهاي ترامپ همخواني و شباهت داشته دارد. فيون هم بر امنيت مرزها، تشديد محافظتهاي مرزي و تقويت پليس و نيروهاي امنيتي تاكيده كرده است. ماكرون و آمون نيز مهاجرستيز نيستند و طرحهايشان شبيه فيون است؛ به عبارتي، تنها طرح متفاوت در اينباره را خانم فيون داده است كه درصدد كاهش چشمگير ميزان مهاجران حاضر در فرانسه است.
* هماينك مساله روسيه از مهمترين مسائل مطرح در اروپا است. ديدگاه هر يك از اين نامزدها نسبت به روابط با روسها چگونه است؟ به عبارت ديگر، اگر فردا در فرانسه انتخابات رياستجمهوري برگزار شود، گزينه مطلوب براي مسكو و شخص پوتين براي پيروزي در انتخابات كيست؟
** لوپن و فيون گرايشاتي به روسيه و همكاري با پوتين از خود نشان دادهاند. اين دو نامزد، اين نكته را مطرح كردهاند كه همكاري با روسيه براي مبارزه با تروريسم و حل مساله سوريه، گزينه مطلوبي است. همچنين در فرانسه شايعه شده است كه لوپن براي مبارزه انتخاباتي از بانكهاي روسي وام گرفته يا آنكه فيون قبلا براي حضور در همايشي به روسيه رفته است. اين دو نامزد، ديدگاه مثبتي نسبت به روسيه دارند ولي ماكرون و آمون، مواضعشان به پوتين همانند اولاند است. آنها معتقد هستند كه تحريمهاي روسيه به ويژه در مساله اوكراين بايد تداوم يافته و حتي افزايش يابد و در مساله سوريه هم، روسها تنها تعيينكننده و بازيگر اصلي در حل و فصل بحران نباشند و قدرتهاي ديگر مانند فرانسه، امريكا و اتحاديه اروپا نيز نقشآفرين باشند. با اين حال، به نظر ميآيد، مسكو گرايشهاي بيشتري را نسبت به لوپن داشته باشد. يكي از سياستهاي جدي روسيه در شرايط كنوني، تضعيف اتحاديه اروپا است و لوپن هم مسائلي همچون خروج از بازار مالي يورو و اتحاديه اروپا را دنبال ميكند ولي فيون چنين اعتقادي را ندارد و خواستار باقي ماندن فرانسه در اتحاديه اروپا است.
* چقدر شعار خروج از اتحاديه اروپا مارين لوپن براي جامعه فرانسوي كه از اركان اصلي اتحاديه اروپا هم محسوب ميشوند، داراي پايگاه است؟
** اگر فرانسه از اتحاديه اروپا خارج شود، عملا اتحاديه اروپا هم فروميپاشد. اين مساله، اعتقاد بسياري از اروپاييها و به ويژه فرانسويها است. اگر فرانسه از اتحاديه اروپا خارج شود، اين مساله، عدم قطعيت و ابهام را براي فرانسويها به ويژه در آينده بيشتر ميكند و همين مساله موجب ميشود كه اكثريت فرانسويها مخالف خروج از اتحاديه اروپا باشند هرچند كه اكثريت جامعه فرانسه از تحميل سياستهاي اتحاديه اروپا به فرانسه انتقاد ميكنند و معتقدند كه سياستگذاران اتحاديه اروپا، ارتباطي با تودهها ندارند و سياستهايشان به ضرر عامه مردم است.
* هماينك اختلافات فرانسه و امريكا پس از روي كار آمدن ترامپ افزايش يافته است. پاريس، ترامپ و دولت او را به تلاش براي از بين بردن وحدت در اروپا و كاهش قدرت اين كشورها و بيتوجهي به متحدان خود متهم ميكند. ديدگاه هر يك از اين نامزدها درباره ترامپ چيست؟
** مارين لوپن در اين مورد نيز در صف نخست قرار ميگيرد. او از نخستين نفراتي بود كه پيروزي ترامپ را در انتخابات رياستجمهوري امريكا، به او تبريك گفت. ترامپ و لوپن از جهات بسياري با يكديگر اشتراك نظر دارند. هر دو نفر، برآمده از موجهاي پوپوليستي هستند و سياستهاي عوامفريبانه در نزد آنها يافت ميشود. هم ترامپ و هم لوپن معتقد به سياست ديوار آهنين، مخالفت با حضور مهاجران، مبارزه با تروريسم و برقراري امنيت داخلي هستند. اما بيشترين مخالفتها با ترامپ از سوي ماكرون و آمون خواهد بود كه به نوعي دنبالهرو اولاند در سياست خارجي هستند. فرانسوا فيون در اينباره، نظر چنداني را مطرح نكرده است ولي اگر فيون رييسجمهور شود و سياستهاي ضد اتحاديهاي ترامپ تشديد يافته و بخواهد به تهديدهايش ادامه دهد، او نيز همانند اولاند و البته با شدت كمتر با ترامپ مخالفت ميكند.
* فرانسويها از ديرباز داراي نفوذ چشمگيري در منطقه خاورميانه بودهاند. طرح آشتي خاورميانه و جلوگيري از توسعه شهركسازيهاي رژيم اسراييل از برنامههاي جدي سياست خارجي دولت كنوني فرانسه است. هر كدام از نامزدها در اينباره چه نظري دارند؟
** اكثريت فرانسويها طرفدار راهكار دو دولتي براي آشتي خاورميانه هستند. اين موضوعي است كه تمامي جناحهاي فرانسه آن را پذيرفتهاند...
* حتي جبهه ملي؟
** حتي خانم لوپن. جبهه ملي با رهبري ژان ماري لوپن بهشدت تندروتر از جبهه ملي امروز است. آنها درگذشته، شديدا يهودستيز بودند ولي مارين لوپن تلاش كرده از شدت اين يهودستيزي بكاهد چراكه ميداند هماينك شرايط مناسبي براي راندن يهوديها نيست. البته او گرايشهاي اسلامستيزي هم دارد.
* ايران يكي از مهمترين كشورهاي خاورميانه است. نگاه هر يك از اين نامزدها به مساله ايران چيست؟
** فيون در مبارزات مقدماتي حزب جمهوريخواه، موضع همكاري با ايران در مسائل مختلف به ويژه مبارزه با تروريسم در سوريه را مطرح كرده است. آمون نيز ميخواهد در فضاي پسابرجام، روابط ايران و فرانسه را افزايش دهد. اصولا احزاب گليست و سوسياليست تفاوت نظر چنداني درباره ايران با يكديگر ندارند. جذابيت ايران در پسابرجام نيز براي فرانسويها بيشتر شده است به ويژه آنكه، ايران از يك بازار قدرتمند و بزرگ جذابي نيز برخوردار است و افزايش روابط با تهران و گسترش همكاريهاي اقتصادي ميتواند به بازيابي وضعيت فرانسويها كمك كند. اگر ايالات متحده و اتحاديه اروپا نيز از يكديگر فاصله بگيرند و تنشها در ميان آنها جديتر شود، زمينههاي همكاري ميان تهران و پاريس هم بيشتر ميشود.
* به سياستهاي اسلامستيزانه خانم لوپن اشاره كرديد. آيا اين مساله را ميتوان به ايران ارتباط داد؟
** لوپن درباره ايران حرف خاصي را مطرح نكرده است و از سويي، به نظر نميرسد كه ايرانستيز هم باشد مگر آنكه وجه اسلامستيزانه او موجب تحت فشار قرار دادن مسلمانان شده و اهانتهايي را عليه آنها بكند كه در اين موقعيت، تهران و پاريس ميتوانند با يكديگر مشكل داشته باشند.
* درخصوص نقش منطقهاي ايران و حقوق بشر و برجام چه ديدگاهي دارند؟
** بعيد است كه نامزدي با برجام مخالفت كرده باشد. در مورد سياستهاي ايران دولت آتي فرانسه هم من فكر ميكنم سياستهاي كنوني پاريس نسبت به تهران ادامه پيدا ميكند.
* رياض و پاريس از متحدان يكديگر محسوب ميشوند ولي ميدانيم فردي مانند فيون از ديدار با محمد بن سلمان، وزير دفاع عربستان خودداري كرد و ديگر نامزدها نيز با مسوولان سعودي ديداري نداشتهاند. آيا جايگاه عربستان در فرانسه تنزل يافته است؟ آيا ما بايد شاهد رويكرد جديدي نسبت به رياض از سوي دولت آتي فرانسه باشيم؟
** فرانسه بيشترين ضربه را از حملات تروريستي گروههاي افراطي همچون داعش متحمل شده است. بسياري از محافل سياسي در فرانسه معتقد هستند كه گروههاي تروريستي فعال در خاورميانه حامياني دارند و مهمترين حامي آنها، عربستان و قطر هستند. همين مساله هم موجب شده تا آنها خواستار تجديدنظر جدي در روابط رياض و پاريس باشند ولي روابط فرانسه و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس بسيار نزديك و داراي حجم مناسبات بالايي است و پاريس هم از اين رابطه، سود هنگفتي را ميبرد. آنها بازار تسليحاتي پرسودي براي فرانسويها هستند. اعراب همچنين توانمنديهاي مالي بالايي دارند و سرمايهگذاريهاي هنگفتي را در فرانسه بحرانزده انجام دادهاند. اين مسائل، عوامل بازدارنده در كاهش روابط ميان فرانسه و كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس است. نزولي در روابط ميان فرانسه و اعراب نخواهيم ديد ولي اين روابط ممكن است به گرمي گذشته نيز نباشد ولي بعيد است روابط سرد شود.
* فرانسويها تا سالها رهبر اروپا محسوب ميشدند. اولاند در ابتدا قصد داشت تا فرانسه نقش رهبري سياسي اتحاديه اروپا را برعهده باشد ولي متوجه شد كه نميتواند با آلمان رقابت كند و به سمت همگرايي با برلين حركت كرد. به غير از لوپن، ديدگاه ساير نامزدها نسبت به اين مساله چيست و آنها چه راهي را ادامه ميدهند؟
** ماكرون در اينباره گفته است كه پاريس و برلين بايد با يكديگر همكاري كرده تا اتحاديه اروپا از نزول و سقوط نجات دهند و همگرايي اروپايي را تقويت كنند. او معتقد است كه اتحاديه اروپا براي ادامه حيات نيازمند مستحكمتر شدن پايههاي همگرايي است و اين كار تنها از دست فرانسه و آلمان برميآيد. آمون هم احتمالا در اين مسير حركت ميكند. فيون از سياستمداراني است كه از حاكميت هرچه بيشتر براي فرانسه در مقابل اتحاديه اروپا سخن ميگويد، هرچند مخالف جدي آن هم نيست.
* همه نتايج و گمانهزنيها در فرانسه براساس نظرسنجيها است. طي چند ماه گذشته در بريتانيا و امريكا، يك همهپرسي و يك انتخابات را پشت سر گذاشتيم كه نتايج برخلاف پيشبينيها بود. فكر ميكنيد تا چه اندازه اين مساله ميتواند در فرانسه تكرار شود؟
** لوپن بهشدت اعتقاد دارد كه ميتواند مقام نخست را در رقابتهاي انتخاباتي كسب كند و رقيبش را هم ماكرون ميداند. شانس اين دو نفر هم براي عبور از مرحله نخست انتخابات بيشتر است اما سه ماه تا انتخابات باقي مانده تحولاتي همچون روابط روسيه – امريكا و متعاقب آن، اتحاديه اروپا و امريكا و همچنين مسائل داخلي مانند امنيتي و اقتصادي به چه سمت و سويي ميرود. آيا در اين مدت رسوايي مالي خواهيم داشت. اتفاق تروريستي به نفع لوپن و موفقيتهاي اقتصادي به نفع آمون و ماكرون است. با اين حال، در سال ٢٠٠٢، وقتي ژاك شيراك از جناح راست ميانه و ژان ماري لوپن از راست افراطي به مرحله دوم انتخابات راه يافتند، شاهد بوديم كه جناحهاي ديگر از شيراك حمايت كردند و ائتلاف مبارزه با فاشيسم را تشكيل داده و به شيراك راي دادند كه ناشي از اعتقادشان به ميثاق جمهوريت و مقابله با افراط و فاشيسم بود. حال بايد ديد اگر لوپن دختر به مرحله دوم برود، اينبار عليه او ائتلافي ملي شكل ميگيرد يا خير.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=67687
ش.د9503774