تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۹۹۶۷۰
عباس ملكي در گفت‌وگو با «شرق» مرور كرد

ايران و انتخابات آمريكا؛ از سرنگوني دولت مصدق تا برجام

اشاره: ايران در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا به موضوعي مهم تبديل شده‌؛ اتفاقي كه پيش‌از‌اين ‌هم سابقه داشته ‌است. سوابق آن‌ هم براي نامزدهاي پيشين كم‌هزينه نبوده؛ مثل ماجراي گروگان‌گيري سفارت آمريكا در تهران كه منجر به شكست رئيس‌جمهوري در دور دوم انتخابات شد. عباس ملکی، ديپلمات سابق و استاد دانشگاه شريف به واسطه سال‌ها حضور و تحصيل و تحقيق در مؤسسه تكنولوژي ماساچوست، سيستم سياسي آمريكا را خوب مي‌شناسد. سؤال اصلي ما در اين گفت‌وگو تأثيرگذاري انتخابات آمريكا بر ايران بود. عباس ملكي، دیپلمات و استاد دانشگاه و معاون امور بین‌الملل مرکز تحقیقات استراتژیک و عضو پیوسته رابرت ویلهلم مرکز مطالعات بین‌المللی مؤسسه تکنولوژی ماساچوست بوده است. او از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۷، معاون وزیر امور خارجه ایران و از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ عضو هیأت مذاکره‌کننده ایران برای پایان جنگ بوده ‌است. او هم‌اکنون استاد دانشگاه شريف و دانشيار سياست‌گذاري انرژي در دانشگاه صنعتی شریف است. او معتقد است، بعيد است دولتي با انعطاف دولت باراك اوباما در واشنگتن بر سر كار بيايد.
(روزنامه شرق - 1395/01/24 - شماره 2557 - صفحه 3)

* به‌طورکلی آیا برسرکارآمدن هر‌كدام از احزاب در آمریکا، تأثیری در رابطه ایران و آمریکا و وضعيت ايران در منطقه می‌گذارد؟

** به نظر من، مسئله انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا حتما بر ایران تأثیر دارد. اين‌ تأثيرگذاري دلایل متعددي دارد. اول اینکه ايران از لحاظ جغرافیایی در منطقه‌ای واقع است که در سرنوشت جهانی تأثیر دارد، دوم مسئله انرژی است و سوم نیروی انسانی و چهارم سیاست خارجی ایران در آسیای‌شرقی و خاورمیانه است که به صورت فعال در حال کار است و اين چالش‌هایی برای آمریکا به وجود آورده است. بنابراین بی‌شک برای کسانی که بر سر کار می‌آیند، یکی از موضوعاتی که نسبت به آن موضع دارند و برای‌ آنها و رأی‌دهنده‌ها مهم است، مسئله ایران است.

* در مناظره‌هاي انتخاباتي رياست‌جمهوري آمريكا كه اين ‌روزها در جريان است، ايران به موضوع محوري سياست‌ خارجي تبديل شده‌است. چنين اتفاقي پيش‌از‌اين هم سابقه داشته ‌است؟

** از لحاظ تاریخی فکر می‌کنم این پنجمین‌بار است که مسئله ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا خيلي مهم شده ‌است. اولین‌بار در سال ١٩٥٢ بود که با روي‌كار‌آمدن آیزنهاور، اكثر قول ‌و ‌قرارهایی که دولت دموکرات آمریکا به جبهه ملی و دولت دکتر مصدق داده بود، از رسمیت افتاد و دولت جدید آمريكا به‌صورت خیلی جدی به‌دنبال سرنگونی دولت دكتر مصدق برآمد. خاطرات دكتر ويلبر، مأمور ارشد سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا، سيا که در سال ٢٠٠٠ توسط نيويورك‌تايمز منتشر شد، به‌روشنی نشان می‌دهد که چقدر در کودتایی که به‌هرحال MI٦ برنامه‌ریزی کرده بود، شرکت داشتند. دومین‌ مورد در سال ١٩٦٠ بود که این ‌بار دولت جمهوری‌خواه جای خود را به دولت دموکرات داد و جان اف كندي روی کار آمد و بنای ناسازگاری را با شاه گذاشت و تمام قول و قرارهایی را که از سال ١٩٥٣ به این طرف در ایران، به‌ویژه بعد از کودتای ٢٨‌ مرداد با ایران داشت، نادیده گرفت و باعث برهم‌خوردن توازن جنگ سرد به نفع اتحاد شوروی شد.

مسئله انقلاب سفید هم فعالیت دوباره‌اي از طرف آمریکا بود، برای برگرداندن سیستم به همان چیزی که در گذشته بود و کار به نفع شاه و نیروهای سلطنتی تمام شد. سومین مورد در سال ١٩٧٦ و پیروزی جیمی کارتر دموکرات بود. کارتر بیشتر روی مسئله حقوق‌بشر تأکید داشت و فشار زیادی به شاه آورد که در زندان‌ها را باز کند. یکی از دلایل وقايع سال ٥٧ همین سیاست حقوق‌بشر کارتر بود. چهارمین مورد به نظر من دوره بوش پسر بود که بعد از پیروزی او مسئله ١١ سپتامبر رخ داد و او بحث محور شیطانی را مطرح كرد و ایران را یکی از عناصر آن قرار داد كه با‌وجود تلاشی که دولت ایران برای کمک به آمریکا در شکست طالبان داشت، همه آنها به هم خورد و ما شاهد دوره عظیمي از خسارت‌ها و تحریم‌ها و دشمنی‌های آمریکا با ایران بوديم. نهایتا مورد پنجم پيروزي اوباما بود. به نظر من از ابتدا مسئله ایران در نظر او و کری بود.

اینها کسانی هستند که به‌اصطلاح به آنها اهالي مکتب کمبریج می‌گویند. کمبریج شهر کوچکي نزدیک بوستون است که اوباما از آنجا، يعني دانشگاه هاروارد و از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شده ‌است. آقای کری هم رئیس هیأت‌امنایMIT است که در همان دهکده واقع شده و اینها کنسرسیومی داشتند که در پنج دانشگاه در این منطقه، یعنی هاروارد، MIT، نورث ايسترن، تافتس و بوستون کالج، مسائل مرتبط با ایران را به بحث می‌گذاشتند. به‌طور كلي شناخت آنها از ایران باعث شد که مسئله پرونده هسته‌ای ایران به پایان برسد. تعقیب مسئله ایران در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري امسال هم مجددا یک مسئله مهم است و می‌تواند، هم فرصت‌هایی برای کاندیداها به وجود بیاورد و هم چالش‌هایی برای آنها داشته باشد.

* در مناظره‌های انتخاباتي دو حزب، بحث توافق هسته‌ای و برجام به موضوع كليدي تبديل شده‌است؛ به‌طور كلي به نظر می‌رسد که ایران در بسياري از مناظره‌ها به موضوعي محوری تبديل شده است. آیا با همین شدت، پیش‌از‌این و در انتخابات‌هاي قبلي هم چنين شرايطي داشتیم؟

** بله، یکی از آنها که تاریخی است، انتخاب رونالد ریگان و شکست جیمی کارتر است. کارتر برای اولین‌بار به‌عنوان یک رئیس‌جمهور دموکرات، به چهار سال دوم ریاست‌جمهوری نرسید و به خاطر مسئله گروگان‌گیری اعضاي سفارت آمريكا در تهران انتخابات را باخت. ریگان از این موضوع به‌شدت در شعارهای انتخاباتی و کمپین انتخاباتي خود استفاده کرد و از همان ابتدا موضع تندتری علیه ایران گرفت و به دلیل موضع تندتری که در مورد ایران داشت، برنده شد- نمی‌دانم تصادفی بود یا نه- ولي در لحظه ورود ريگان به کاخ سفید گروگان‌ها هم آزاد شدند.

* با همين سابقه تاريخي اگر بخواهيم با معيار فراواني بسنجيم، حضور جمهوری‌خواهان بیشتر به‌نفع ایران بوده است یا دموکرات‌ها؟ شما در مصاحبه قبلی با «شرق» معتقد بوديد كه ما در ايران هميشه از روي‌كارآمدن جمهوری‌خواهان می‌ترسیم درحالي‌كه در دوره دموکرات‌ها هم تحريم‌هاي شديدي عليه ايران وضع و اجرا شده‌ است. این را می‌توانیم به‌طورکلی تعمیم بدهیم یا نه؟

** به نظر من می‌رسد که متغیرهای موجود در این موضوع به‌قدری پیچیده و متنوع است که شاید نشود گفت روي‌كاربودن دموکرات‌ها بیشتر به‌نفع ما بوده یا جمهوری‌خواهان. یکی از متغیرهای اساسی دراين‌بين نحوه تصمیم‌گیری و بازیگری دولت ایران است.

اين خیلی مهم است که دولت ایران چه سیاست‌هایی در منطقه خاورمیانه و مسئله انرژی و در دیگر مسائل جهانی دارد. نکته مهم ديگر منافع ملی آمریکاست که حلقه اولیه و اصلی است. یک نكته ديگر مسئله اسرائیل است. شما نمی‌توانید بگویید جمهوری‌خواهان بیشتر طرفدار اسرائیل هستند یا دموکرات‌ها. این مسابقه‌ای است که هر لحظه یکی رقیبش را جا می‌گذارد. مثلا امسال زماني‌كه اوباما به کوبا رفت و کاری را بعد از ٦٠ سال انجام داد یک موج انتقاد وسیع شکل گرفت که چرا کار مهم‌تر که به اعتقاد آنها سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا در لابی یهودیان- ایپک- است را کنار گذاشته و به کوبا رفته.

این یکی از مسائل استراتژیک آمریکاست بنابراین در این موضوع فرقی با هم ندارند اما اصلا اين‌گونه نيست که با هم در همه‌چیز فرقی ندارند. در مسائل دیگر مثل چگونگی نگاه به خاورمیانه و مسئله تکنولوژی یا موضوع انتقال توجه آمریکا از خاورمیانه به شرق دور و رقابت جدید با چین و همکاری با هند و مسئله روسیه و... با هم تفاوت‌هایی دارند و از جمله در مورد ایران هم دارای تفاوت نگاه هستند.

* یکی از بحث‌هایی که در مورد اجراي تعهدات برجام مطرح می‌شود اين است كه بعضی از بانک‌های آمریکایی و مؤسسات اين كشور، نگران این هستند که دولت بعدی که در واشنگتن بر سر کار می‌آید، نخواهد با ایران کار کند یا جمهوری‌خواه تندرویی مثل ترامپ باشد و بخواهد برجام را پاره کند. ازهمين‌رو اين بانك‌ها، احساس می‌کنند که ارزش ندارد سیستم بانکی را برای تعامل با ایران نوسازی و تحریم‌ها را لغو کنند. شما چقدر این تحلیل را در سیستم اقتصادی و بانکی آمریکا واقعی می‌بینید؟

** مسئله سیستم مالی آمریکا و نگرانی‌هایی که دارند یک موضوع جدی است. البته فقط آمریکایی‌ها نیستند، بانک‌های کشورهای دیگر هم حالت مار‌گزیده از ریسمان سیاه‌وسفید می‌ترسد را دارند. دولت آمریکا بانک پاریبای فرانسه را ٩/٨ میلیارد جریمه کرده است. ببینید که این بانک چقدر باید فعالیت می‌کرد که ٩ میلیارد دلار سود داشته باشد که یکجا جریمه را بپردازد. ارقامی که در این زمینه هست نجومی است؛ مثلا سوئيس‌بانك در گذشته به یک‌باره موظف شد به‌خاطر نقاشي‌های دوره نازیسم و مسئله آشويتس دومیلیارد دلار از طرف دادگاه آمریکایی به کنگره جهانی یهود بدهد. مي‌توان گفت این مسئله در بخش‌هایی كه در آمریکا اقتصاد در دستشان است، بسيار مهم است و لابی اسرائیل هم در این زمینه خیلی فعال است. البته در مورد ایران، فقط لابی اسرائیل نیست، لابی اعراب هم هست که آن هم مزید بر علت است.

می‌خواهم بگویم این موضوع صحت دارد و این کار درازمدت می‌خواهد. یک نکته دیگر هم هست و آن اینکه به‌هرحال در آمریکا تلاش‌های زیادی می‌شود که مثلا ایرانی‌تبارها که به صورت خیلی طبیعی باید الان سرمایه‌های خود را به ایران بیاورند یا تعاملات دانشگاهی انجام شود يا نه و ترسانده‌ مي‌شود و تهديد مي‌كنند، برخی از ایرانی‌ها را اخراج می‌کنند و مسائلی از این قبیل. این موضوع جدی است و من فکر نمی‌کنم که برجام پاره شود چون برجام یک تعهد ملی و دولتی است و اسناد دولتی با تغییر کابینه از بین نمی‌روند و این بخشی از حقوق بین‌الملل است و نمی‌شود که این کار صورت بگیرد.

اما اینکه دوباره موضوع را به کنگره ببرند و لوایح و قوانین جدید تصویب کنند، امکان‌پذیر است. نه در دولت آینده که ما فکر می‌کنیم دشمن ایران خواهد بود، در دوران همین دولت هم این فعالیت‌ها در حال انجام است. به صورت کلی اگر بخواهیم بگوییم، پیش‌بینی من از دولت آینده این است که خیلی بعید است دولتی با انعطاف و همکاری دولت اوباما برای موضوع ایران بر سر کار بیاید. با توجه به کسانی که مطرح هستند و تقریبا مواضع همه آنها از اوباما نسبت به ایران سخت‌تر است، البته به‌جز آقای سندرز که چند شعار خوب می‌دهد ولی باید دید در عمل چه می‌کند.

http://www.sharghdaily.ir/News/90126

ش.د9503886

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات