سیاست خارجی و تلاش برای پایان دادن به مناقشه هستهای را که به امضای برجام منجر شد، فارق از چگونگی و موفق بودن یا نبودن آن، شاید بتوان مهمترین و حتی تنها نتیجه ملموس و قابل ذکر حضور حسن روحانی در مقام ریاستجمهوری دانست[...]
یادداشت: سیاست
خارجی و تلاش برای پایان دادن به مناقشه هستهای را که به امضای برجام
منجر شد، فارق از چگونگی و موفق بودن یا نبودن آن، شاید بتوان مهمترین و
حتی تنها نتیجه ملموس و قابل ذکر حضور حسن روحانی در مقام ریاستجمهوری
دانست؛ به همین دلیل بیتردید وزیر امور خارجه دولت یازدهم در مقام مسئول
دیپلماسی جمهوری اسلامی در چهار سال گذشته نقش پر رنگی را در این میان
داشته است که میتوان او را یکی از معدود برگهای برنده آقای روحانی برای
جذب آرای حداقل بخشی از مردم دانست.
اما در کمال ناباوری شاهد آن هستیم
که محمدجواد ظریف در مصاحبهای که به تازگی از وی منتشر شده است، در پاسخ
به این پرسش که اگر در دولت آینده به شما پیشنهاد شود که دوباره مسئولیت
وزارت امور خارجه را برعهده بگیرید، آیا شما این پیشنهاد را قبول میکنید،
میگوید: «من ترجیح میدهم این پیشنهاد به فرد دیگری شود.» جملاتی که مشابه
آن از سوی دو وزیر مهم دیگر دولت هم شنیده شده است. قاضیزاده هاشمی، وزیر
بهداشت دولت یازدهم که درباره حمایت نکردن سایر بخشهای دولت از طرحهایش
بارها لب به اعتراض گشوده است، چندی پیش در اظهاراتی تند از قصد خود برای
خروج از کابینه روحانی خبر داده و گفته بود: «این آخرین حضور من در این
عرصه است. به آقای رئیسجمهور هم گفتهام که اگر چه لیاقت نداشتهام، ولی
فقط همین دوره را در خدمتشان هستم.» علی طیبنیا، وزیر اقتصاد نیز اعلام
کرده است: «در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ میروم
دانشگاه درسم را میدهم، انتقادم را میکنم، کارهای پژوهشیام را پیش
میگیرم.»
اظهاراتی که برای افکار عمومی این سؤال را به وجود آورده است
که در دولت تدبیر و امید چه اتفاقی در حال رخ دادن است که وزرای آن برای
پایان یافتن دوره چهار ساله آن لحظهشماری میکنند؟!