(روزنامه آرمان - 1395/11/27 – شماره 3259 – صفحه 6)
* دليل اصلي همبستگی ملي چيست؟ آيا چنانكه برخي ميگويند سياستهاي ستيزهجويانه ترامپ موجب طرح همبستگی ملي شده است؟
** منهاي ريشههاي نكاتي كه براي بسترهاي اين طرح گفتيد، بايد اشاره كرد كه طرح آشتي ملي اساسا ريشه قرآني دارد و به آيه «الصلح خير» باز ميگردد. پس صلح، ثبات، آرامش و گفتوگو در دنيا براي همه طبقات واقشار جامعه، آن هم نه فقط در ايران كه در باقي كشورها هم چيزي جز خير و خوشي و سعادت نيست و در طول تاريخ هم مصلحان و پيامبران وشخصيتهاي بزرگ سياسي، اجتماعي براي جلوگيري از جنگ ونزاع بين ملتها و تفرقه در داخل خود كشورها، تلاشهاي بسيار زيادي انجام دادهاند. رئيس دولت اصلاحات هم به عنوان يك متفكر سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر ايران بارها بر همبستگي و صلح حتي در سطح جهان تاكيد داشته است. قبل از اين طرح هم ايشان تئوريسين«گفتوگوي تمدنها» بود آن هم در مقابل تز جنگ تمدنهايهانتينگتوني كه بر طبل آتش تقرقه و نفاق بين تمدنها ميكوبيد.
شايد اگر اين تئوري در آن سالها نبود امروز جهان در جنگي جهاني بهسر ميبرد كه همه دستاوردهاي تمدنها را نابود ميكرد. امروز بشريت بعد از كشمكشها وجنگهاي اخير به اين باور رسيده كه كشتار و درگيري نميتواند راهحل باشد و حتي بعد از اتمام جنگها هم طرفين روزي مجبور خواهند بود پاي ميز مذاكره و صلح بنشينند اما قطعا با توجه به تهديدات و سخنان خشونتآميز ترامپ كه بوي منازعه ودرگيري ميدهد، شخصيتهاي صلح طلب بنا به وظيفه انساني، ملي و مذهبي خود سخناني را ايراد كردند كه بتوانند در اين برهه تاريخي مهم مسئوليتشان را ادا کرده و با سامان بخشيدن به وضعيت آشفته امروز، جامعه را به سمت پيشرفت و ترقي سوق دهند. چراكه همواره بزرگان اصلاحات معتقد بودهاند و هستند كه رشد اجتماع در گرو صلح، ثبات، امنيت و آرامش است. قطعا نميتوانيم با كشورها درگير نزاع باشيم و در كنار آن، انتظار رفاه و سرمايهگذاري داشته و از ايجاد ارتباط با سايرين سخن بگوییم. بنابراين هم ايران و هم ساير كشورها به اين امنيت نياز دارند تا به هم نزديكتر شوند. جنگ در هر جاي دنيا به ضرر همه كشورهاست و تروريسم امروز پديدهاي فراگير است. ظاهرا طرح همبستگی ملي مربوط به داخل كشور به نظر میرسد اما ذات صلح طلبانهاش از آن همه كشورهاي دنياست.
به سوريه، عرق، يمن و... نگاه كنيد، قطعا ما دنبال دچار شدن به اين سرنوشت نيستيم. درگيري و نفاق وتفرقه منكر است و مسلمان آگاه مامور به نهي از آن است، چنان كه مامور به امر به صلح، دوستي و گفتوگوست. همبستگی ملي هم امر به معروف است و هم نهي از منكر، ولي بايد اضافه كرد كه متاسفانه در همين دوران و برهه هم افرادي هستند كه از طريق نزاع وتفرقه به حيات خود ادامه ميدهند و مطمئنا مصلحت انسانيت، مردم، ملت وبشريت را نميخواهند. با توجه به اينكه آقاي مطهري نماينده مجلس همواره در تلاش برايحل مساله حصر بودند، اخيرا برخي مانند آقای صادقي از رسيدن به نتايج خوب در اين پرونده خبر ميدهند. رسيدگي به موضوع حصر يكي از وعدههاي رئيسجمهور هم بود. تصور ميكنيد به اين وعده تا پايان دولت عمل خواهدشد؟ در زمان مطرح شدن «گفتوگوي تمدنها» بسياري از فعالان سياسي معتقد بودند كه ابتدا به ساكن اين طرح خوانشي داخلي دارد و بعد به ساير تمدنها ميپردازد.
يعني طراح گفتوگوي تمدنها بر اين باور است كه تا وقتی تغيير را در خود و در داخل ايجاد نكنيم نميتوان ديگران را هم به اين دگرگوني فراخواند. اگر ميخواهيم در دنيا منادي صلح باشيم، نبايد در داخل دچار اختلاف باشیم. پس بايد براي پيشبرد طرح همبستگی ملي، جناحها، احزاب و افراد در كنار هم با وجود اختلافات به سمت سازش، گفتوگو، تحمل و مدارا قدم بردارند. اين تحمل و مدارا ميتواند الگوي مناسبي براي تمام كشورها در حل منازعات سياسي - اجتماعي آنها باشد. طرح مدارا و آشتي ملي ميتواند سبب شود تا همه احزاب، افراد و جناحها خود را صاحب ايران بدانند زيرا نميتوان قبول كرد برخي دچار محدوديت باشند و مورد هجمه قرار گيرند اما شخصي مانند آقاي احمدينژاد كه مسبب مشكلات زيادي براي كشور است، بدون كوچكترين محدوديتي باشد. از سوي ديگر بايد به اين نكته توجه داشت كه هيچ حزب و گروهي اعم از اصلاحطلب واصولگرا نميتواند به تنهايي کشور را مدیریت کند، پس همه احزاب و جناحها بايد در كنار هم و مكمل هم باشند.
* اين سخن در تحليل آقاي مصطفي تاجزاده هم بود. ايشان هم علاوه بر تهديدات ترامپ، مساله تك حزبي بودن را از چالشهای كشور عنوان كردند، اما آيا طرح همبستگی ملي به معني نفي اصلاحطلبي است و آيا جريان اصلاحات بعد از اين طرح دچار تغيير خواهد شد؟
** همبستگی ملي هيچگاه به معناي نفي تفكر و دليلي هم بر انكار هيچ انديشه حزبي و سياسي نيست و نخواهد بود، چرا كه اين طرح به دنبال نفي هويت نيست بلكه سعي در عيان كردن اين نكته دارد كه تك حزبي بودن مطلوب نيست. تجربه ۳۸ سال دموكراسي در كشور را داريم و اين دموكراسي فقط در سايه اتحاد احزاب، جريانها، تضارب آرا وانديشههای سياسي مختلف پيش خواهد رفت، پس به بيان ديگر این طرح به معناي كنار كذاشتن تعارضات است نه هويت. در برابر انديشههاي هژمونيك غرب و ايالات متحده، اصولگرايان به تنهايي نميتوانند به مقابله برخيزند و تنها در بستر اين آشتي است كه سهم مشاركتي اصلاحطلبان هم البته با حفظ هويت در حل مشكلات كشور و رويارويي با تهديدات ديده شده است، ولي اين را هم در جواب بايد بگويم، توبه از چه گناهي؟ و امان گرفتن به چه جرمي؟
* نكتهاي كه ميتواند آشتي را دچار چالش كند، عدم اقبال از سوي مسئولان است. چه بايد كرد؟
** من معتقدم كه اگر طراح همبستگی ملي، رئيسجمهور يا متفكر سياسي در هر كشوري غير از ايران بود از جايگاهي بسيار والاو ارزنده برخوردار ميشد بهطوري كه تمام مراكز دانشگاهي، احزاب و گروهها با ايشان همفكري ميكردند و از پيشنهادهايش براي رفع چالشها بهره ميبردند. متاسفانه به جاي اينكه بهترين امكانات براي انتشار انديشهها وتجارب افراد دلسوز باشد از اين كار دريغ ميشود. برخي دلسوزان در كشور، سرمايههايي هستند كه جايگزيني براي آنها نيست و پيشينه خانوادگي، منش، روش عملكرد و تجارب سالها مديريت كلان كشوري آنها را به خوبي آگاه كرده است. از سوي ديگر اين بزرگان هيچگاه خواهان كسب مطالبات از طرق قهرآميز نبوده و نخواهند بود و با وجود ناملايمتها، به اندازهاي دلسوز كشورهستند كه بارها براي سربلندي كشور از سرمايه هويتي خود گذشته و آن را صرف اتحاد ميان مردم، احزاب و جناحها كردهاند، البته كه به نفع همه است به سخنان اين دلسوزان توجه شود.
* چالش ديگر بداخلاقيهاي سياسي طيف مقابل اصلاحات است. آنها خود را نماينده همه تفكرات ميدانند و همواره خواستار توبه طيف مقابل بودهاند. آیا اين مساله ميتواند تاثيرات منفي در وحدت ملي ايجاد كند؟
** من همينجا اعتراف کنم كه اصلاحطلبان در روشنگري كم كاري كردند و به همين دليل هم جريان رقيب براي رسيدن به اهداف سياسي خودش دائم بر طبل اختلاف ميكوبد. نمیخواهم کسی را متهم كنم، فقط سوالي را مطرح ميكنم و آن هم اينكه آيا آقاي احمدينژاد كه در دوران رياستجمهورياش اینهمه درآمد نفتي داشتیم، نتيجه عملكردش جز خاوريها، زنجانيها و... بود؟ آیا او را نبايد کمی مقصر دانست؟ و از سوی دیگر بمباران تبليغاتي عليه رقيب را چه بايد ناميد؟ بايد گفت با تمام اين تفاسير تاريخ مصرف سياسي اين كلمه تمام شده كه اگر نشده بود ليست اميدي امروز نبود يا روحاني در راس قوه مجريه كشور حضور نداشت.
* عارف و فراكسيون اميد در مجلس در تحقق وحدت ملي چه نقشي ميتوانند ايفا كنند؟
** نمايندگان مجلس همواره ميتوانند موثر باشند، به ويژه اگر در يك فراكسيون بزرگ و همهگيري مانند فراكسيون اميد حضور داشته باشند، چرا كه امكان ندارد نمايندگان مجلس به عنوان وكلاي مردم درخواست و تقاضايي داشته باشند و به آن توجه نشود؛ آن هم درخواستي در قالب مجموعهاي از نمايندگان. پس بيتوجهي به خواست نمايندگان يعني بيتوجهي به خواست مردم و ملت و بيتوجهي به خواست مردم و ملت يعني زير سوال رفتن اعتبار. براي مثال فقط ۳۰ نماينده تهران در فراكسيون اميد نمايندگي مردم محدودهاي بين فيروز كوه تا كرج را با جمعيتي نزديك به ۲۰ ميليون نفر كه يكچهارم جمعيت كشور است را عهدهدارند، پس اين ۳۰ نفر وكالت يك چهارم كشور را بر عهده دارند و اين فارغ از نمايندگان ساير شهرها واستانهاست، حالا با هر متر و معياري به نظر شما ميتوان آن را ناديده گرفت؟
* يكي از ايرادات جريان اصلاحات اين است كه وقتي طرحي متفاوت ارائه ميشود، طراحان آن، در خود جريان اصلاحات هم مورد هجمه قرار ميگيرند.
** همواره يكي از علل شكست جريان اصلاحطلبي تعصبات و غلبه احساسات بوده است و متاسفانه، بدون آيندهنگري فقط امروز را نظاره ميكنيم. زماني كه يكي از سران اصلاحات در انتخابات حضور يافت، برخي به او انتقاد كردند؛ من هم يكي از منتقدان بودم ولي امروز بعد از گذشت ۵ سال فهميديم كه اين كار اشتباه نبوده است، چرا كه اين شخصيت، امروز را ميديد. پس بايد جوانان هم ضمن حفظ اين شور و احساسات كمي تعقل سياسي را چاشني تصميمات خود كنند و با همكاري و همفكري عقلا و بزرگان جريان اصلاحات به تحليل درست از شرايط برسند، يعني در زماني بايد ائتلاف كرد، در زمان ديگري به همبستگي فكر كرد و در دورهاي هم به چنین طرحهایی نگاهي اميدوارانه داشت؛ و همه اينها به معناي ناديده گرفتن اهداف و آرمانها نيست.
آقايهاشمي در زمان حيات خود يكي از متفكرترين وموثرترين چهرههاي نظام بود و به عنوان مهمترين رابط ميان اصلاحطلبان با حاكميت نقش مهم و مفيدي بهويژه در سالهاي اخير داشت. همه به او اعتماد داشتند و با اين نقش مهم به خوبي توانستند بسياري از اتفاقات و قضاياي كشور را مديريت نمايند و در حل مشکلات هم موثر باشند و به اين سبب هم بعد از رحلت ايشان خلا بزرگي در اصلاحطلبان پديد آمد. امروز در سايه وحدت بايد به سمت همدلي پيش برویم، چرا كه اين همدلي سبب افزايش اعتبار كشور، ارتقاي جايگاه احزاب وجريانهای سياسي و در نهايت بالا بردن قدرت كشور در مقابل تهديدات خارجي خواهد بود و اگر همت در طرفين وجود داشته باشد همبستگی ملی به نتيجه خواهد رسيد كه به مصلحت ماست.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/178653
ش.د9504053