* با توجه به عملكرد مثبت در پيشبرد پروژههاي اولويتدار در مناطق آزاد، اين موفقيت تحت تأثير چه عواملي بوده؟
** در سال ٩٢ كه گروه جديد در دبيرخانه، كارشان را شروع كردند ضمن اينكه همه تجربيات گذشته را مورد بررسي قرار داديم كه بخشي از آنها كارهاي خوبي بوده، به يك آسيبشناسي رسيديم كه مبناي طراحي جديد برنامههاي منطقه آزاد شد. اولين و مهمترين اينكه در همه جاي دنيا اول زيرساختهايي مثل بندر، فرودگاه و... آماده ميشود بعد منطقه، منطقهآزاد ميشود كه متكي به اين زيرساختها، كارهاي اساسي توسعهاي انجام شود. در ايران مناطق آزاد اينگونه ايجاد نشدهاند بلكه در جاهايي ايجاد شدهاند كه عمدتا زيرساختهاي لازم را نداشتهاند. در واقع منطقه آزاد درست ميكنيم بعد از درآمدهاي خودش زيرساختها را ميسازيم.
بنابراین وقتي منطقه آزاد ایجاد شد شروع كردند به اينكه درآمدهايي پيدا کنند كه زيرساختها را بسازنند. آيا از صادرات درآمد به دست ميآيد؟ چون صادرات معافيتهاي مختلفي دارد منشا كسب درآمد نخواهد شد پس واردات است كه ميتواند منشا كسب درآمد شود. چون بناي مناطقآزاد بر اين گذاشته شده بود كه از محل درآمدهاي خودشان زيرساختهايشان را بسازند به همین دلیل در مسیر واردات قرار گرفتند. اين مهمترين آسيبشناسي ما بود. براي اصلاح اين مسير، تصميم گرفتيم همه ظرفيتهايمان را متمركز كنيم و اول زيرساختها را بسازيم و خودمان را از واردات و درآمدهايش مستقل كنيم.
* يكي از راهكارها میتواند انتقال و بهبود فناوريهاي پيشرفته باشد؟
** وقتي جاي آب و برق و فاضلاب ندارد فناوري پيشرفته چطور خواهد آمد؟ فناوري پيشرفته جايي است كه كار دانشي انجام شود كه مستلزم وجود نيروهاي فرهيخته دانشگاهي است. اما بهترين جايي كه در ايران ميتوان كار پيشرفته فناوري كرد پيشرفتهترين نقاط ايران است. تهران، اصفهان، تبريز، مشهد. يك شهر بايد از نظر دانشگاهي طراز اول باشد، بهترين و نخبهترين افراد را داشته باشد بعد دانشبنيان شود والا آدمهاي درجه يك و فرهيخته و برجسته در نقاط محروم پيدا ميشوند. بنابراين اولين قدم ما در آسيبشناسي اين است كه زيرساختها را درست كنيم تا بتوانيم قدمهاي بعدي را روي آن بنا كنيم. بنابراین به سمت شناسايي نواقص زيرساختها رفتيم. كجاها فرودگاه، بندر، بارانداز، شبكه راه كم داريم. بعد آب و برق و فاضلاب را درست كنيم.
اينها بستهای بود كه در سه سال اول اجرا كرديم. از ٩٢ كه دولت آقاي روحاني شروع شد تا شهريور ٩٥، زيرساختها را درست كرديم. بندر كاسپيين، فرودگاه ماكو، فرودگاه هندورابي، بندر هندورابي، توسعه بندر و فرودگاه كيش، توسعه بندر بهمن قشم و ترمينال جديد فرودگاه قشم را آغاز كرديم. ساخت حدود ٢٠٠ كيلومتر بزرگراه را هم آغاز كرديم. با این اوصاف میتوان پیشبینی کرد در سه سال دوم در مورد زيرساختها وضعمان نسبتا بهتر شده و به سمت توليدات صادراتي رفتهايم. آنوقت میتوانیم صنعتي را در منطقه توسعه دهيم كه محصولش صادراتي است.
* جذب سرمایهها بهویژه سرمایههای خارجی، یکی از مهمتری بخشهای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. برای توسعه مناطق آزاد از منابع داخلی و خارجی توانستهاید بهرهمند شوید؟
** هنوز هيچ اتفاقي نيفتاده. چون بانك "آفشور” ميخواستيم درست كنيم كه سرمايهاش ٢٥ ميليون يورو بود و ١٧ متقاضي هم بودند كه اين سرمايه را بياورند. بانكمركزي تا ديد ١٧ متقاضي آمدهاند هول شد و سرمايه را ١٠٠ ميليون يورو كرد. آنها هم رفتند. چون در سیاستهای بانكمركزي آزاد كردن بازار پول نيست، اجازه نداد بازار پول به صورت بانكهاي آفشور و فراساحلي در مناطق آزاد شكل بگيرد .چون آنها ميخواهند بانكها در مناطق آزاد عين سرزمين اصلي باشد. ما چون فكر ميكنيم اينها در بانكداري در سرزمين اصلي شكست خوردهاند، معتقديم بانكداري در مناطق آزاد نبايد مانند سرزمين اصلي باشد بلکه بايد براساس بانكهاي فراساحلي ایجاد شود.
* بيش از ٨٠ درصد واحدهاي توليدي در مناطق آزاد فعال هستند. براي اينكه اين واحدها بيشتر فعال شوند تمهيداتي در نظر گرفته شده؟
** هر منطقه يك ويژگي دارد. منطقهآزاد كيش به دليل اينكه در مركز پشتيباني از سكوهاي دريايي نفتي و گازي قرار دارد به سمت تكنولوژيهاي مربوط به فراساحلی در بخش حفاري رفته بنابراين ٢١٠ شركت در كيش شكل گرفتهاند كه كارشان خدمترساني به چاههاي نفت در منطقه دريايي است، چون بازار هدفشان بازار چاههاي نفت و گاز دريايي است. در منطقه آزاد اروند، بازار ما صنعت نفت است، زیرا قويترين صنايع سكوسازي و فراساحلي در اروند است. از طرفي اولين پالايشگاه ايران آبادان است، بنابراين صنايع پالايشي و شيميايي مرتبط با پالايش هم در اروند شكل گرفته است.
استعداد منطقه آزاد قشم هم در اين است كه اولا خود ميدان گازي گورزين را دارد، ثانيا يك ميدان مشترك بين ايران و عمان به نام ميدان مشترك هنگام دارد كه توليد، تاسيسات و پالايش این میدان مشترک در جزيره قشم است. بنابراين خودبهخود درآن منطقه صنايع انرژي شكل گرفته. بنابراین انبار نفت سوخترساني دريايي، پالايشگاههاي كوچك، صنايع فراساحلي، نيروگاههاي توام آب و برق در قشم است. مناطق آزاد دیگر هم هر کدام در بخش یا حوزهای فعال هستند که در آن استعداد دارند و ما سعی میکنیم تمهیداتی را برای ارتقای استعداد آنها به کار بگیریم.
* مناطق آزاد ميتوانند به عنوان فرصتي براي عضويت در WTO باشند. چطور ميتوانيم از اين فرصت استفاده كنيم؟
** مناطق آزاد پيشقراول حركتهاي اقتصادي در كشور هستند، يعني هر آنچه ميخواهد در اقتصاد ايران شكل بگيرد بهتر است در منطقه آزاد كه قطعه كوچكي از جغرافياست، شكل بگيرد و بهعنوان پايلوت الگويي براي اجراي كار در سرزمين اصلي شود. بهتر است هر نوع اتفاقی اعم از پیوستن ایران به WTO و ... ابتدا در مناطق آزاد مورد بررسی قرار گیرد تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری شود. يعني هر اقدامی را در منطقهآزاد به صورت نمونه پيادهسازي كنيم و بعد از ديدن نتايج، آن را براي سرزمين اصلي توصيه كنيم.
* در راه جذب سرمايه خارجي از سوی سازمانها و ارگانهای دولتی با سنگاندازی مواجه نیستید؟
** ما از هر سرمايهگذاري استقبال ميكنيم. يك عده ميخواهند در ايران به عنوان امنترين منطقه خاورميانه سرمايهگذاري كنند، يك عده براي اين افراد كه ميخواهند در ايران سرمايهگذاري كنند فرياد ميزنند و آنها را ميترسانند. سرمايهگذار وقتي ميبيند يك آقايي مثل ترامپ آن طرف عربده ميكشد جرات ميكند بيايد؟ ميگويد اينها بساط ما را به هم ميريزند. پس عربدهكشيهايي كه توسط بيگانگان در منطقه انجام ميشود از جانب ايالات متحده، انگلستان و اسرائيل، صاحبان سرمايه را فراري ميدهد چون با خودشان تصور ميكنند اگر يك درصد هم اين منطقه از نظر نظامي تهديد شود سرمايهشان در خطر خواهد بود. اين كار هدف عربدهكشيهاست. ميخواهند ما كه نيازمند جلب سرمايه ايرانيان خارج از كشور و خارجيها و توسعه سرمايهگذاري در جغرافياي ايران هستيم به هدفمان نرسيم. این البته محدود به بیگانگان نمیشود و در کشور هم با این پدیده مواجهیم.
* همواره انتقاداتی به مناطق آزاد از زاویه واردات بیرویه و قاچاق مطرح میشود. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟
** واردات هيچ كالايي به منطقه آزاد قاچاق نيست. هر مقدار از هر كالا. واژه قاچاق در منطقه آزاد معني ندارد. واژه قاچاق در سرزمين اصلي معني ميدهد. كالايي كه بدون مراعات ترتيبات گمركي به سرزمين اصلي وارد شود قاچاق است. واردات منطقه آزاد سه نوع است. يك بخش كالايي است كه به منطقه آزاد به عنوان مواد اوليه بنگاههاي توليدي وارد ميشود. بخش دوم كالاهاي مصرفي در منطقه است. بالاخره در مجموع مناطق آزاد ايران جمعا يك ميليون نفر زندگي ميكنند و مثل همه مردم ايران موادي را مصرف ميكنند. نوع سوم كالايي است كه در منطقه آزاد به توريستها و گردشگران فروخته ميشود. طبق قانون هركسي ميتواند از منطقه آزاد سالانه ٨٠ دلار كالا با خودش ببرد. آنچه موجب نگراني شده كالاي همراه مسافر است كه در فروشگاهها و مالها فروخته ميشوند. اين ميزان در هفت منطقه آزاد ٤٠٠ ميليون دلار است.
* البته ميگويند قاچاق چمداني.
** بله، كالا كه از گمرك آمده. گمرك ايران كليه ورودي و خروجي مناطق آزاد را ثبت ميكند. مگر كالايي كه ميآيد به جز اين است كه از ثبت الكترونيكي گمرك عبور كرده؟ پس مقدار كل كالايي كه به منطقه وارد ميشود معين است. در كل مناطق آزاد ايران يكميليارد و ٤٠٠ميليون دلار كالا وارد منطقه ميشود كه فقط ٤٠٠میلیون دلار از آن به کالای همراه مسافر اختصاص دارد.
* گفته ميشود در منطقه آزاد قاچاق يا واردات بيرويه صورت ميگيرد. چرا كسي به مجوز گمرك اشاره نميكند؟ مگر نمیدانند جز با مجوز گمرک، امکان ورود از منطقه آزاد به سرزمین اصلی وجود ندارد؟
** چه شد كه در سه سال گذشته مناطق آزاد اينقدر در چشم آمدهاند با اينكه ٢٣ سال قبل تاسيس شدهاند؟ نكند اتفاقي در آنجا ميافتد كه يك عده را نگران كرده. قبلا آمار كالاهاي ورودي و خروجي و ثبت مشخص بود؟ قبل از دوره يازدهم كسي ميدانست آنجا چند واحد صنعتي و تجاري است و چه چيزهايي وارد يا صادر ميكنند؟ كسي ميدانست چه كسي زمين خريد يا فروخت؟ اتفاقاتي افتاده كه به نظر من مثبت است. اول اينكه در مناطق آزاد در دولت يازدهم همه چيز را روي تابلو گذاشتهاند. در تاريخ مناطق آزاد هيچگاه بودجه، درآمد، مصارف و هزينهها روي تابلو در معرض ديد عموم بوده است؟ ازسویی ٢٣ سال در مناطق آزاد زمين واگذار ميشد. از اول اين دولت گفتهايم زمين به قيمت دولتي نداريم. واگذاري اراضي براساس يك قاعده است كه كميته قيمتگذاري ناميده ميشود.
در اين كميته سه بنگاه معاملات املاك عضو و دو نفر هم از دولت عضو هستند. آيا ميتوان قيمتهاي غيرواقعي گذاشت؟ بنابراين قيمتها، قيمت روز شده. حال آيا ميشود به برخی مقامات يك قطعه زمين به قيمتي غير از اين داد؟ پس همه تابع اين قاعده هستند. حالا ميگوييم قيمتگذاري كرديم و ميخواهيم به شما يك قطعه زمين بدهيم. شما نميتوانيد پول بدهيد و زمين بخريد. زمين بايد در مزايده فروخته شود چون ممكن است به قيمت بهتري فروخته شود. اگر شما برنده شديد زمين به شما ميرسد. اين كار موجب اصلاح شده يا فساد؟ مشابه اين در همه رشتهها هم هست. هر كارخانه بايد بگويد چه وارد يا صادر كرده و چه توليد كرده يا فروخته. اين جريان آيا موجب بهبود اقتصاد مناطق شده يا موجب بدترشدنشان؟ در حوزه صنعت سه فولاد در مناطق آزاد كار ميكنند كه قبلا هيچ چيز نبودند. ٢٨ پالايشگاه كوچك درست شده كه جمع ظرفيتشان ٦٠٠هزار بشكه در روز است.
صنايع مختلف در مناطقآزاد از مونتاژ تا هر صنعت ديگري شكل گرفته. نميگويم خيلي افتخارآميز است اما بالاخره كالايي كه به صورت آماده ميآمده در منطقه آزاد مونتاژ ميشود و يك عده از اين طريق شاغل شدهاند. وقتي هرچه جلوتر رفتیم، كساني كه مخالف دولت بودند به اين افتخارات نباليدند. ميتوانستند به اين دستاوردها افتخار كنند اما چون به اصل دولت فعلي خيلي نظر خوب نداشتند به همه جاهايي كه موفقيتهاي درخشانتري بوده، بيشتر حمله كردهاند. مگر برجام افتخار دولت نيست؟ اينجا هم مخالفت با دولت است. برجام يك افتخار بدون ترديد تاريخ ديپلماسي ايران است و ترديدي در اين نيست. اما چرا هركس هر روز چيزي ميگويد؟ چون نگرانند دولت يازدهم اين افتخار تاريخي را جاودانه کند، سعي ميكنند به اين افتخار تاريخي رنگ بپاشند. حال كار ما كه در برابر برجام جزئي است.
پيشنهاد ميكنم آنها هم خودشان را زجر ندهند و مثل همه ايرانيها به برجام افتخار كنند. برجام درخشان است و با رنگ پاشيدن از بين نميرود و آنها خودشان را بيخودی حرص ميدهند. مخالفان دولت به اين نقاط درخشان دولت تاختهاند. اينها فكر كردند مناطق آزاد خيلي موفق است شروع به تاختن به اينجا هم كردهاند. ما خودمان را «نسبتا موفق» ارزيابي ميكنيم اما مخالفان دولت ما را «خيلي موفق» ميدانند. به نظرم ما «تا حدودي موفق» هستيم و اينها عصبانيتشان را كمي كم كنند. چون ما را «خيلي موفق» ميدانند تا اين حد عصباني هستند.
* به سوال قبل برمیگردم. مگر گمرك متولي اصلي واردات نيست چرا در مورد گمرك صحبت نميكنند؟
** از خودشان بپرسيد. در ايران قاچاق هست اما از كدام مرزها وارد ميشود؟ كولبري است؟ روزنههاي ورود كالا به ايران متعدد و متنوع است. يكي از آنها كولبري است، اما يك عده آن طرف با كاميون اجناس را ميآورند و يك عده اين طرف هستند و كولبران گروه گروه كالا را از آن طرف به اين طرف منتقل ميكنند. كسي ميداند در بازارچههاي مرزي چقدر كالا وارد يا خارج ميشود؟ جايي ثبت ميشود؟ ما با پدیده «تهلنجی» هم مواجهیم. لنجها كه بار را خالي ميكنند، فرضا كيسه برنج پاره ميشود يا روغن ميريزد، اينها را صاحب كالا نميبرد و تهلنجيها را براي ملوانها ميگذارد.
اين سنت از قديم در دريانوردي با لنج بوده و به نام «تهلنجي» معروف است. در دولت قبل آقاي رئيس، آنجا رفتند و گفتند اين ته لنجي به ازاي هر لنج «١٥ وانت» ميشود. آنهايي كه نميخواهند معلوم شود اين ماجراها چيست شلوغ ميكنند و اصطلاحا کافه را به هم میزنند. در هر حال بايد بدانيم كانتينرها از كجا ميآيد. كل كالاي همراه مسافر منطق آزاد كه ٤٠٠ميليون دلار است و ميگويند قاچاق كشور ٢٥ميليارد دلار است. تصور كنيد همه كالاي همراه مسافر اين مناطق هم قاچاق است. پس آن عدد جاي ديگري است.
* نظر شما درباره تحقيق و تفحص مناطق آزاد چیست؟
** براي تحقيق و تفحص تقاضا كردند و سوالاتي مطرح كردند كه در رسانهها منتشر شد و ما هم به آن سوالات در يك جزوه پاسخ كتبي دادیم. دو جلسه هم تاكنون در كميسيون برقرار شده اگر توضيحات بيشتري خواستند ما توضيح ميدهيم.
* اشاره كرديد يكسري از واردات به مناطق آزاد مواد اوليه است. به سهم شركتهاي دولتي و نهادها اشاره كنيد.
** آنجا وارد نميكنند. واردات مال سرزمين اصلي است. واردات صرفا از گيت گمرک آنجا عبور میکند، اما واردات منطقه نيست. فرضا كالایی که به مقصد یک شرکت خودروساز از مبدا ميآيد ميتواند از بندرانزلي، بازرگان، بندرعباس يا چابهار وارد شود. صاحب كالا تصميم ميگيرد كالايش را از كجا وارد كند. منتها ما صاحب كالا را تشويق ميكنيم كه از منطقه ما واردات داشته باشد چون براي ما درآمد دارد و ما هم خدمات ميدهيم. مثلا در انبارداري تخفيف ميدهيم. ولي كالا به منطقه ما نميآيد. كالا به مقصد سرزمين اصلي ميآيد. مصرفكننده و سفارشدهنده هم سرزمين اصلي است. ما نه مصرفكننده هستيم و نه ميدانیم چه كسي چه چيزي را به كجا سفارش داده. اگر كسي را يافتيم كه بتوانيم به او خدمات بدهيم به او پيشنهاد ميدهيم كه از خدمات و از ترانزيت ما استفاده كند، ما هم از اين طريق درآمد كسب ميكنيم. در هر حال، سرويس دادن رقابتي است.
http://www.sharghdaily.ir/Vijeh/9566
ش.د9504367