(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/11/18 ـ شماره 4825 ـ صفحه 2)
ـ اصليترين عامل رفتارهاي تخريبي منتقدان عليه دولت را بايد در انتخابات سال 1392 جستجو كرد؛ انتخاباتي كه مخالفان در نتيجه آن جايگاه خود را در ساختار قدرت از دست دادند.
ـ دولت روحاني بعد از يك دوره هشت ساله «تاريخي» در جمهوري اسلامي ايران روي كار آمد؛ دورهاي كه احمدينژاد و تيم همراه او كه مورد حمايت اصولگراها بودند، علاوه بر تحميل تحريمها، شرايط و فضاي نامطلوبي را از نظر اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و... براي كشور ايجاد كردند.
ـ در مجموع ميتوان گفت دولت پيشين حركت مدار توسعه و توسعهيافتگي كشور را كه در دولت سازندگي آغاز شده بود و در دولت اصلاحات به طور جدي پيش ميرفت، عقب انداخت و به همين سبب هزينههاي بسياري بر جامعه تحميل كرد. سال 1392 روحاني وارث چنين ويرانيها و خرابي بود. به قول «اسحاق جهانگيري» معاون اول رييسجمهوري ما دولت را از ته چاه خارج كرديم.
ـ اصولگراها شايد بههيچوجه گمان نميكردند كه جريان اعتدالي و اصلاحطلبان بتوانند گفتمان خود را در انتخابات به پيروزي برسانند و روحاني را به كرسي رياست جمهوري بنشانند. از نظر آنها اين شكست، در حيات حيثيت سياسي و اجتماعي آنها نقطه عطف مهمي محسوب ميشود. به همين دليل از نخستين هفتههاي آغاز به كار دولت تدبير و اميد، حملههاي تخريبي خود را عليه دولت، مسئولان اجرايي و شخص رييسجمهوري آغاز كردند.
ـ عامل مهمي كه اين جريان را در برابر دولت تندروتر كرد، اين بود كه با روي كار آمدن روحاني، طيف وسيعي از اصولگرايان معتدل و سنتي همراهي خود را با آقاي روحاني و دولت او اعلام كردند، به ويژه جريان سنتي و مذهبي جامعه يعني حوزه علميه، علما و مراجع. اين همراهي از سال 1392 به بعد، به طور طبيعي بافتههاي دولت پيشين را دستكم از نظر اجتماعي و در ذهنيت اجتماعي مردم پنبه كرد. بر همين اساس اين جريان روز به روز بر شدت و حجم حملههاي خود به دولت افزود و پروژه تخريبي خود را به حوزههاي گستردهتري تسري داد؛ از خود برجام به عنوان يكي از بزرگترين دستاوردهاي دولت گرفته تا ساير حوزههاي فرهنگي و اقتصادي و...
ـ متانت دولت در برخورد با مخالفان عامل ديگري در افزايش حجم تخريبها محسوب ميشد. دولت در بسياري از موارد در برابر اين نيروهاي تندرو از خود نجابت نشان داد. البته ضعف دولت در سازماندهي اطلاعات و اقناعسازي افكار عمومي در بسياري از موارد، عرصه را به اين نيروها واگذار كرد تا با پيادهسازي پروژه تخريب، اهداف خود را دنبال كنند. به طور طبيعي در چنين فضايي مخالفان سامان بيشتري پيدا كردند و ميدان را براي تهاجم و حمله به دولت فراختر يافتند.
ـ هدف نهايي مخالفان اين است كه بتوانند در انتخابات رياست جمهوري سال 1396 از نيامدن يا پيروز نشدن روحاني شادكام شوند كه قطعا اين اتفاق نخواهد افتاد.
ـ مهمترين خط تخريبي مخالفان عليه دولت، حمله به برجام است. مخالفان ادعا ميكنند برجام دستاورد مهمي نبوده است در صورتي كه كساني كه ماهيت تحريمها را ميشناسند و از آثار تخريبي قطعنامههاي تحريمي روي اقتصاد كشور طي سالهاي گذشته آگاهي دارند معترف هستند كه دستاورد برجام فينفسه دستاورد بزرگي است، هرچند بخش قابل توجهي از اين دستاوردها، دستاورد كوتاهمدت نيست و به مرور زمان حاصل خواهد شد.
ـ تندروها خود ميدانند تا زماني كه دولت مسئله تحريمها را رفع نميكرد و به توافق هستهاي دست نمييافت، قادر نبود براي بهبود وضعيت اقتصادي و معيشتي مردم به صورت اساسي و كوتاهمدت برنامهريزي كند، هرچند مخالفان دولت ادعا ميكنند برجام دستاورد قابل توجهي نداشته و اقدامهاي مسئولان اجرايي در حوزه اقتصادي كارآمد نيست. ضعف دولت در حوزه اطلاعرساني، موجب ناتواني در بازگويي نابسامانيهاي برجاي مانده از دولت پيشين و دستاوردهاي برجام به ويژه در حوزه اقتصادي شده است.
ـ جريان رسانهاي تندرو در تلاش است مسئله حقوقهاي نامتعارف را به دولت روحاني ارتباط دهد و آن را به عنوان نقطهاي سياه در كارنامه رييس دولت تدبير و اميد ثبت كند، در حالي كه ساختار فيشهاي حقوقي نامتعارف در دولت پيشين شكل گرفته است.
ـ از ديگر خطهاي تخريبي عليه دولت و شخص رييسجمهوري كه به تازگي پررنگ شده است، مسئله «حسين فريدون» برادر رييسجمهوري و اتهامات اثبان نشدهاي است كه به او نسبت ميدهند. مسائلي كه در ارتباط با برادر رييسجمهوري مطرح ميكنند، دستاويزهايي براي ايجاد جنگ رواني عليه دولت است، به رغم هر انتقادي كه به دولت وارد است كه بنده هم جزو منتقدين به دولت هستم اما بايد گفت پيروزي روحاني و به دست گرفتن دولت تدبير و اميد در امور اجرايي كشور، كشور را از بسياري بحرانها نجات داد.
ـ در اين زمان كه ارتباطات به اندازه زيادي گسترش پيدا كرده و در بسياري از موارد، اين شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي است كه با تاثيرگذاري بر افكار عمومي و مطالبات عمومي، مسئولان عاليرتبه كشور را به واكنش واميدارد، آگاهي مردم بسيار رشد يافته است. رشد آگاهي عمومي در سالهاي اخير باعث شده مردم مسائل را خيلي خوب تجزيه و تحليل كنند و كمتر زير تاثير فضاسازيهاي رسانهاي قرار گيرند.
ـ به ميزاني كه رسانه ملي و رسانههاي عمومي و دولت بتوانند واقعيتها را به مردم بازگو كنند، طبيعتا ميزان تاثيرگذاري شايعه در كشور كمتر خواهد شد. اما از آنجايي كه رسانه ملي به عنوان پرمخاطبترين رسانه كشور، عملا خودش يك پاي دعوا است و در برابر دولت نقش اپوزيسيون را بازي ميكند، ممكن است در جاهايي بتواند بر بخشي از جامعه سنتي يا طبقات محروم جامعه تاثيرگذار باشد، اما واقعيت اين است كه چنين اتفاقي در كلان جامعه رخ نخواهد داد. هرچند مردم انتقادهايي جدي در مورد امور معيشتي و رفاهي خود دارند، اما به نظر ميرسد به خاطر شرايط موجود اطلاعرساني در نظام ارتباطات جديد، با واقعيتها آشنا هستند و از اين رو در مجموع به دولت روحاني نمره قبولي ميدهند.
ـ دولت بويژه در آستانه انتخابات بايد همه هم و غم خود را بر انتخابات پيش رو متمركز كند. خبرگزاري دولت، روزنامه دولت و همه رسانههايي كه همسو با دولت هستند، بايد بخش عمدهاي از توان خود را بر بيان يك سري واقعيتها از هشت سال گذشته متمركز كند.
ش.د9504399