در این نوع از روش تبلیغاتی؛ شخص کاندیدا از سه تکنیک واضح استفاده می¬کند. نخست وضع موجود را بسیار سیاه و نیازمند تحول نشان میدهد. هم زمان نیز رسانههای وابسته به آن تلاش دارند با برجستهسازی سخنان این کاندیدا، او را تنها منجی جامعه نشان دهند. سپس او یک وعدۀ افسانهای میدهد.
انتخابات در جامعۀ اسلامی ایران، نماد مردمسالاری دینی با مؤلفههایی است که برخاسته از آموزههای دینی است. برخی با تصور غلط تلاش دارند که جمهوریت را بر اسلامیت و برخی نیز اسلامیت را بر جمهوریت مقدم سازند. درحالیکه از ماهیت اصلی جمهوری اسلامی غافلاند. جمهوری اسلامی یک ماهیت بسطی غیرقابلتفکیک دارد. این ماهیت بسیط دارای دو حیث اسلامیت و جمهوریت است. به عبارتی؛ یک شیء است که دارای دو جهت و حد است. حد اول، اسلامیت و حد دیگرش، جمهوریت است. با این نگاه، جمهوری اسلامی یک مفهوم مرکب از اسلامیت و جمهوریت نیست. زیرا اصلاً یک شیء مرکب از دو مفهوم نیست. بلکه یک مفهوم با دو حد معین است.
تصور غلط ترکیب دو مفهوم اسلامیت و جمهوریت در ذهن برخی از متفکران، سبب آن شده است که برخی خود را نمایندۀ جمهوریت و دیگران را نمایندۀ اسلامیت خطاب نمایند. درحالیکه این گروه مفهوم صحیح جمهوری اسلامی را درک ننمودهاند. شاید این یکی از انحرافات در نظام اسلامی در ساختار جمهوری اسلامی باشد. انحراف دیگر این گروه؛ فهم آنان از جمهوریت با رویکرد سکولاریسم است. لذا غالباً برای آنان شبهۀ همخوانی اسلامیت و جمهوریت پدید میآید و از یکدیگر میپرسند: «چگونه ممکن است اسلامیت با جمهوریت جمع شوند؟» اصل این شبهه ریشه در درک غلط آنان از مفهوم جمهوری اسلامی دارد. در جمهوری اسلامی، مردم با توجه به مبانی و آموزههای اسلام، برای ادارۀ جامعه نقش فعال دارند نه آنکه فقط در فصل انتخابات، مردم به عنوان ولینعمت و در غیر آن به عنوان یک شهروند عادی و مطیع دولت شناخته شوند. در جمهوری اسلامی؛ مردم از دولت و دولت از مردم است. یعنی بین این دو فاصلۀ طبقاتی نیست. لذا تجملگرایی مسئولان در این نوع از جمهوری، جایگاهی ندارد. پس تجملگرایی مسئولان در جمهوری اسلامی، یک انحراف محسوب میگردد.
در سطور گذشته سه انحراف در فهم مفهوم جمهوری اسلامی بیان شد که عبارت بودند از؛ اولاً: اشتباه در فهم مفهوم جمهوری اسلامی، دوم: اشتباه در فهم همخوانی اسلامیت و جمهوریت، سوم: تجملگرایی در جمهوری اسلامی. هدف از این نوشتار، پرداختن به هیچ یک از آنان نیست. بلکه غرض پرداختن به یک انحراف دیگر است که در عصر انتخابات بسیار به چشم میآید. در سطور گذشته، سه انحراف مبنایی بیان شد. لکن غرض از این نوشتار پرداختن به یک انحراف در سبک زندگی برخی از کاندیداها در جمهوری اسلامی است. این انحراف، بیشتر در طیفی دیده میشود که از سیاست فهم لیبرالی دارند و جمهوریت را نیز با مفاهیم سکولار و لیبرال ادراک مینمایند. اگر چه ممکن است این مسئله عمدی نباشد، اما رفتار انتخابات آنان برای کسب رأی، برگرفته از الگوی غربی و لیبرالی است. بیخبر از اینکه اینجا ایران است.
در این نحو از تبلیغات انتخاباتی، نامزدها با صراحت مشکلات مردم را میشناسند و بر آن تأکید فراوان دارند. حاصل سخن آن است که به وضع موجود انتقاد دارند و به مردم وعدۀ حل مشکلات در یک فصل یا نهایت در یک سال را میدهند. مردم نیز با توجه به شرایط جامعه، سختیهای ایجادشده و همچنین امید به آینده، به مدعیان تحولات شگرف، رأی میدهند.
در این نوع از روش تبلیغاتی؛ شخص کاندیدا از سه تکنیک واضح استفاده می¬کند. نخست وضع موجود را بسیار سیاه و نیازمند تحول نشان میدهد. هم زمان نیز رسانههای وابسته به آن تلاش دارند با برجستهسازی سخنان این کاندیدا، او را تنها منجی جامعه نشان دهند. سپس او یک وعدۀ افسانهای میدهد. مثلاً میگوید که در برنامههای مدون او یک برنامۀ ضربتی یک ماهه یا فلان روزه وجود دارد. در ذهن مخاطب اینگونه شکل میگیرد که او تنها منجی است و در طی یک فصل میتواند مشکلات را حل نماید. در بدترین حالت؛ چون وعدۀ یک فصل را داده است و اگر تحقق نیافت، در یک سال تحقق خواهد یافت و مشکلات جامعه حل میگردد. در گام بعد این نامزد، با بیان یک جمله تبلیغاتی و برجستهسازی آن توسط رسانههای وابسته، عملاً عرصۀ انتخابات و رأی مردم را به دست میگیرد.
این نامزد؛ پس از به دست آوردن آراء لازم و تصدی جایگاه مورد نظر، در نگاه مردم، باید پاسخگو باشد. او وعدۀ حل مشکلات اقتصادی، ایجاد شغل، ارزش دادن به پول ملّی، افزایش اعتبار گذرنامۀ ایرانی و صدها وعدۀ دیگر داده است و اکنون فرصت اجرای وعدهها فرامیرسد. این وعدهها برخی دارای سر رسید هستند و برخی نیز تا پایان دوره فرصت دارند. زمان سر رسید این وعدهها فرامیرسد، در تاریخ اوّل، وعدۀ اوّل را به گونهای تأویل میبرند که بتوانند از عهدۀ آن برآیند. اما ذهن مردم از آن وعدهها چیز دیگری غیر از این تأویل فهمیدهاند. ولی باز هم به آن امید دارند و سعی میکنند به کاندیدای خود، فرصت بیش تر دهند. روزها یکی پس از دیگری میآیند. دیگر دفاع از این وعدهها نه تنها در نظر مردم عادی، بلکه در نظر یارانش نیز قابل دفاع نیست. تا اینکه باظرافت تمام، همۀ آن وعدهها انکار میگردد.
نگاهی به همۀ وعدهها نشان میدهد این کاندیدا برای هر وعده یک قید زیبا گذاشته بود. اما نگفته است که این برنامه چیست؟ با توجه به اینکه در اکثر آن سخنان، از تحول اقتصادی بحث نموده است، ذهن همه به طرف تحول اقتصادی و حل مشکلات سوق مییابد. ولی در روز موعود، اعلام میگردد که من گفتهام در برنامۀ من یک برنامه وجود دارد و آن برنامه، اعلام مشکلات است! از این رو؛ مردم خود را مغبون مییابند. وقتی به هر یک از وعدهها توجه میگردد، این نوع از قیود دیده میشود. حال ذهن همه نسبت به بیانات این کاندیدا، نامطمئن است. در نتیجه تلاش دارد، رویکرد خود را اصلاح نماید. اما دیگر فرصتی باقی نمانده است.
این نوع از حرکات برای همۀ مخاطبان آموزنده است. برخی از مطالب آموزندۀ آن عبارتاند از:
1- نیروها و کاندیداهای دیگر باید بیاموزند که بین وعده، امکانات و همت خود تناسب برقرار نمایند.
2- نیروها و کاندیداهای دیگر باید بیاموزند که وعدۀ آنها با صراحت و بدون قیود مخفی باشد.
3- این نوع از رفتارها سبب میگردد که مردم نسبت به وعدهها بیاعتماد شوند و حتی به وعدههای صریح نیز با شک بنگرند.
4- مردم، در زندگی خود مشکلاتی دارند و انتظار دارند نمایندۀ آنان، در حل آن مشکلات کوشا باشند و در این راه به کسی چک سفید ندادهاند. اگر نمایندۀ آنان به وعدههای خود عمل نماید، با جان و دل از او حمایت میکنند و اگر خلاف آن بیابند، در رأی خود، تجدیدنظر خواهند نمود. شاید این نوع رفتارها سبب گردد که یک نماینده در دورههای متعدد مثلاً دو دوره رأی آورد، اما در درازمدت، سبب سلب اعتماد مردم از آن جریان خواهد شد.
در نتیجه؛ شایسته و بایسته است که نیروهای خالص انقلابی، اولاً در وعدههای خود دقت نمایند و بین وعده، توانایی و امکانات خود تناسب برقرار سازند. فعالیت اجرایی دارای الزاماتی است که ممکن است نتوانند به وعدۀ خود عمل نمایند. در آن صورت به جای پاک کردن وعده خود، علت ناکامی خود را با صداقت برای مردم بیان نمایند. تأویل وعدهها یا پاکسازی آن، سبب بیاعتمادی مردم خواهد شد و اعتماد از دست رفته، به سادگی قابل جبران نیست.
ب/ی