(روزنامه صبح نو ـ 1396/02/17 ـ شماره 229 ـ صفحه 3)
پشت این اشاره مختصر و مجمل رهبر انقلاب، وقایع بسیار مهم و حساسی نهفته است که اگر غیر آنچه عمل شد، اتفاق میافتاد چه بسا امروز حتی از صورت مردم سالاری هم چیزی نمانده بود چه برسد از سیرت آن!
این یادداشت تبیین این مسأله و پاسخ به این پرسش است که چه کسانی و چگونه میخواستند رأی مردم را در این چهار انتخابات ریاست جمهوری (اتفاقات مشابهی در برخی انتخابات مجلس شورای اسلامی هم افتاده که موضوع این یادداشت نیست) بشکنند؟
در میان مسوولان عالی رتبه نظام، کمتر میتوان شخصیتهایی را پیدا کرد که مانند امام و مقام رهبری واقعاً به جایگاه مردم باور داشته باشند. این حقیقت را نه از بیان و مواضع رسمی بلکه در صحنه عمل و بهخصوص بزنگاهها باید و میتوان دریافت کرد.
برخی چهرههای مدعی مردم سالاری، آنگاه که رأی مردم در اقبال به آنها نبود، هر تلاشی را حاضر شدند انجام دهند تا زیر بار رأی واقعی مردم نروند ولو با زیرپا گذاشتن حقالناس، دروغ گفتن به مردم یا برهم زدن امنیت کشور باشد؛ که اشاره سریع و گذرای رهبرانقلاب در سخنرانی حرم رضوی، به همین موارد بود!
در انتخابات ریاست جمهوری سالهای۸۸،۸۴،۷۶ و ۹۲ چه گذشت؟
در سال ۷۶ دو رقیب اصلی یعنی آقایان ناطق نوری و خاتمی، شرایط انتخاباتی پرشور و کاملاً رقابتی را فراهم کردند. ناطق نوری نماینده تمام قد جریانی که آن سالها «راست» خوانده میشد و خاتمی، نامزد صددرصدی جریان موسوم به «چپ» آن سالها.
شرایط به گونهای شد که هر چند این تلقی در جامعه قوت گرفت که رهبری نظام نیز علاقمند به پیروزی ناطق نوری است و حتی یکی از روزنامهها، به نقل از مرحوم آیت الله مهدوی کنی این تیتر را برگزید: «حدس میزنیم نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق نوری است» ولی از آنجایی که افکار عمومی ناطقنوری را ادامه دوران مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و حافظ وضع موجود میدانست و خاتمی را نماد تغییر، اکثریت آراء مردم به سبد خاتمی ریخته شد!
در کمال ناباوری همگان، حتی خود خاتمی و حامیانش، خاتمی رییسجمهور ایران شد و ناطق نوری و حامیانش که شاید تا حدود یکی دو هفته پیش از انتخابات خود را در پاستور میدیدند، از پاستور بازماندند!
تلاش برای شکستن رأی مردم در سال ۷۶ این گونه آغاز و البته همانجا تمام شد که یکی از وزرای بانفوذ و مؤثر (نام این وزیر را بنابر مصالحی ذکر نمیکنم) دولت آقای هاشمی رفسنجانی (بنده هیچ نشانهای از اینکه پیشنهاد وزیر مورد اشاره با رییسجمهور وقت یا خود آقای ناطقنوری هماهنگ شده باشد، نشنیده و ندارم) پیشنهادی به رهبر انقلاب داد که محتوایش به هم زدن بازی و فراهم کردن شرایط برای تجدید انتخابات یا حتی فراتر از آن بود!
شاید آن وزیر ساده اندیش، گمان میکرد که آیتالله خامنهای مانند سیاست بازان معمول دنیا چون به زعم وی تمایل خودشان هم به آقای خاتمی نبوده، از این پیشنهاد استقبال و آن میکنند که او و احیاناً دیگرانی مایل بودهاند؛ اما رهبر حکیم انقلاب اسلامی که رأی مردم را همواره حق الناس دانسته و میدانند، آنچنان برخورد تند و عتاب آلودی با وزیر مذکور میکنند که تلخی آن هنوز در کام آن وزیر مانده است!
مشابه این ماجرا در سال ۸۴ به نحو دیگری تکرار شد. نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شاهد شگفتیهای متعددی بود که مهمترین آنها دو دورهای شدن انتخابات برای نخستین بار و سرانجام پیروزی آقای احمدی نژاد بر آیت الله هاشمی رفسنجانی بود.
این نتیجه برای مرحوم هاشمی و یاران حلقه اولش، غیرقابل تحمل بود لذا اقداماتی را برای مخدوش نشان دادن انتخابات تدارک دیدند. آن زمان مسوولیت خبرگزاری فارس را بر عهده داشتم و شاهد فعل و انفعالات گسترده پشت صحنه یاران آقای هاشمی بودم.
یاران آیت الله هاشمی رفسنجانی قصد که نه، برنامهریزی کرده بودند تا صبح چهارم تیر یعنی فردای برگزاری دور دوم و در حالی که احمدی نژاد با بیش از هفده میلیون رأی و جلب حدود ۶۲ درصد آرا، پیروز قطعی انتخابات بود، خود را پیروز انتخابات معرفی کنند و هواداران را برای جشن فرابخوانند! این کار قرار بود از طریق تیتر یک برخی روزنامههای همسو از جمله روزنامه شرق انجام شود.
این اقدام علاوه بر اینکه دروغی بزرگ و بیصداقتی بیسابقه و بدعت خطرناکی به شمار میرفت،
پی آمدهای ضد امنیتی نیز میتوانست داشته باشد؛ اما مدعیان مردم سالاری که منافعشان از سوی مردم به خطر افتاده بود، باکی از پی آمدهای خیانتشان نداشتند.بنابر اخبار موثق، نیمههای شب رهبر انقلاب یکبار دیگر برای صیانت از آراء مردم دست بهکار شدند و با ارسال نامهای به آقای هاشمی رفسنجانی، ماجرا را فیصله دادند!
نوبت به انتخابات سال ۸۸ رسید و نقشه ناکام در سال ۸۴، تکمیل شده و پیچیدهتر به اجرا گذاشته شد و شد آنچه همه می دانیم و دیدهایم. خوب است همین جا به مطلبی که به تازگی و بهطور موثق درباره انتخابات سال ۸۸ شنیدهام، اشاره کنم(نقل به مضمون).
پس از انتخابات ۸۸ و فروکش کردن نسبی آشوبها، مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی شکوائیهای را به رهبر انقلاب میدهد و از ایشان درخواست میکند شخصاً دستور رسیدگی داده و بر نتیجه نیز نظارت داشته باشند. رهبری هم مطابق خواست آقای هاشمی دستورات لازم را میدهند. در جریان این ماجرا یکی از نزدیکان آقا نگران میشود که اگر چنین مطالبی صحت داشته باشد و نتیجه انتخابات مخدوش باشد، آقا چه خواهند کرد؟
این نگرانی با ایشان در میان گذاشته میشود و آقا بدون درنگ پاسخ میدهند: ما موظفیم حقیقت را کشف کنیم و هرگاه برای من معلوم شود حقیقت چیز دیگری بوده، من نظرم را تغییر خواهم داد!
آنچه از این ماجرا و موارد مشابه دریافت میشود و باید آنرا جزو نکات مهم منظومه فکری و رفتاری رهبر فرزانه انقلاب به شمار آوریم،«التزام به حق» است.
اما در سال ۹۲، دوباره میرفت تا پیشنهادی مشابه سال ۷۶ تکرار شود!
در یازدهمین دوره ریاستجمهوری، رییس جمهور برای اولین بار با رأی شکننده و لب مرزی یعنی فقط با ۷۱ صدم درصد بیشتر از نصاب لازم برگزیده شد. یعنی فقط کافی بود به نحوی کمتر از سیصدهزار رأی و نه میلیونها رأی در انتخابات ۸۴ و ۸۸، مورد تردید قرار بگیرد تا حسن روحانی از رفتن به پاستور حداقل در دور اول باز بماند.
زمزمهها برای ایجاد تردید و باز شماری آرا شروع شد که مجدداً رهبر حکیم انقلاب ورود و آن زمزمهها را در نطفه خاموش کردند و دستور دادند هرچه سریعتر نتیجه شمارش آرا اعلام شود. برای رهبر معظم انقلاب، مهم نبوده و نیست که عدهای بگویند مردم کسی را برگزیدند که با ایشان زاویه دارد، زیرا آنچه در اولویت و درجه نخست اهمیت است، این است که مردم سالاری به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کند و هرچه حضور و مشارکت مردم بیشتر، شکرگزاری و شادمانی ایشان بیشتر. سجدههای شکر ایشان پس از شنیدن میزان مشارکت مردم در ادوار مختلف و از جمله در سحر دوم خرداد سال ۷۶ برای نزدیکان ایشان امر بدیعی نیست!
http://sobhe-no.ir/newspaper/229/3/8617
ش.د9600126