باور کردنش سخت است؛ اما آقازادگی و آقازادهسالاری تا حدی در کشور رواج پیدا کرده است و چنان آقازادهها خود را محق میدانند که وقتی رئیس یک مجموعه دست به تغییر آنها میزند، جنجالسازی را آغاز میکنند و پای مقامات بالای نظام را پیش میکشند[...]
یادداشت: باور
کردنش سخت است؛ اما آقازادگی و آقازادهسالاری تا حدی در کشور رواج پیدا
کرده است و چنان آقازادهها خود را محق میدانند که وقتی رئیس یک مجموعه
دست به تغییر آنها میزند، جنجالسازی را آغاز میکنند و پای مقامات بالای
نظام را پیش میکشند! تازهترین نمونه از این پدیده را میتوان در جریان
برکناری یاسر هاشمی از سمت رياست دفتر هیئت امناي دانشگاه آزاد اسلامی
مشاهده کرد! که بلافاصله با هجمه رسانههای زنجیرهای با تیترهایی، چون
هاشمیزدایی از دانشگاه آزاد روبهرو شد! البته این جریان تنها به
جنجالسازی رسانهای قناعت نمیکند و به موازات آن با انتشار نامهای خطاب
به رئیسجمهور برای ورود به ماجرای دانشگاه آزاد برکناری آقازاده را یک
بحران جا میزند(!) و آن را به اظهارات یاسر هاشمی که در دفاع از میرزاده
گفته بود: «سياستهاي مديريتي ميرزاده در دانشگاه آزاد اسلامي منطبق بر مشي
آيتالله هاشميرفسنجاني بود و بركناري او سه ماه قبل از مدت حكم قانوني
برخلاف سيره مديريتي آيتالله هاشمي در جهت ثبات و رشد دانشگاه آزاد اسلامي
است» ربط میدهد.
اگرچه علیاکبر ولایتی، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد
اسلامی با اشاره به گوشهای از فسادهای مربوط به دوران ریاست میرزاده و
ماجرای دخالت فرزندان وی در مسائل مالی دانشگاه و زدوبندهای صورت گرفته،
همچنین اعلام این خبر که مرحوم هاشمیرفسنجانی نیز به دلیل مفاسد اقتصادی
تصمیم بر عزل میرزاده داشتند؛ اما به علت برخی مصلحتاندیشیها آن را به پس
از انتخابات موکول کرده بودند و البته این تهدید که اگر لازم شد نام بعضی
از مدعیان امروز که خبر تصمیم مرحوم هاشمی مبنی بر عزل میرزاده را به طور
حضوری به او گفتند، فاش خواهد کرد؛ تیغ تیز هجمه آقازادهها را تا حدود
زیادی کند کرده است؛ اما به هیچ عنوان نمیتوان و نباید بر موضوع آقازادگی و
آثار آن در سوءاستفاده در سازمانها و نهادها چشم بست و باید چارهای
اساسی درباره این آفت نظام اداری و سیاسی کشوری جست پیش از آنکه راه
چارهای باقی نماند.